✍️سرگذشت واقعی شهیده زینب کمائی
👈قسمت 6️⃣
فصل دوم
نفهمیدم چند دقیقه یا چند ساعت خوابیده ام، ولی در خواب احساس درد و سنگینی می کردم. روز دوم عید سال 1361 بود، اما چه عیدی! زینب راست گفت که عید نداریم. از خواب که بیدار شدم، سرم سنگین بود و تیر میکشید. توی هال و پذیرایی قدم زدم. گلخانه پر از گلدان های گل بود. گلدان هایی که همیشه دیدنشان مرا شاد میکرد و غم دوری بچه هایم را که در جبهه بودند، تسکین میداد. اما آنروز گلهای گلخانه هم مثل من غمگین و افسرده بودند. وحشت گم شدن دخترم حادثه ای نبود که فراموش شود. اول وحشت جنگ و حالا وحشتی بزرگتر از آن.
در طی یکسال و نیمی که از جنگ می گذشت، خانواده ی من روی آرامش را به خود ندیده بود، از یک طرف، دوری از چهار تا از بچه هایم که در جبهه بودند و هر لحظه ممکن بود آن ها را از دست بدهم، از طرف دیگر؛ رفت و آمد بابای بچه ها بین ماهشهر و اصفهان، و حالا هم از همه بدتر، گم شدن دخترم که قابل مقایسه با هیچکدام از آنها نبود. احساس میکردم که گم شدن زینب مرا از پا در آورده است. معنی صبر را فراموش کرده بودم.
پیش از جنگ، با یک حقوق کارگری خوش بودیم. همین که هفت تا بچه ام و شوهرم در کنارم بودند و شب ها سرمان جفت سر هم بود، راضی بودم. همه ی خوشبختی من تماشای بزرگ شدن بچه هایم بود. لعنت به صدام که خانه ی ما را خراب و آواره مان کرد و باعث شد که بچه هایم از من دور شوند.
روز دوم گم شدن زینب، دیگر چاره ای نداشتم، باید به کلانتری میرفتم. همراه با مادرم به کلانتری شاهین شهر رفتم و ماجرای گم شدن زینب را اطلاع دادم. آنها مرا پیش رئیس آگاهی فرستادند. رئیس آگاهی، شخصی به نام آقای عرب بود. وقتی همه ی ماجرا را تعریف کردم، آقای عرب چند دقیقه سکوت کرد و بعد طوری که من وحشت نکنم گفت: مجبورم موضوعی را به شما بگویم. به توجه به اینکه همه ی خانواده ی شما اهل جبهه و جنگ هستید و زینب هم دختر محجبه و فعالی است. احتمال اینکه دست منافقین در کار باشد وجود دارد. آقای عرب گفت: طی سال گذشته موارد زیادی را داشتیم که شرایط شما را داشتند و هدف منافقین قرار گرفتند.
من که تا آن لحظه جرات فکر کردن به چنین چیزی را نداشتم، با اعتراض گفتم: مگر دختر من چند سالش است یا چکاره است که منافقین دنبالش باشند؟ او یک دختر چهارده ساله است که کلاس اول دبیرستان درس میخواند.کاره ای نیست، آزارش هم به کسی نمی رسد. رئیس آگاهی گفت: من هم از خدا میخواهم حدسم اشتباه باشد، اما با شرایط فعلی، امکان این موضوع هست.
اقای عرب پرونده ای تشکیل داد و لیست اسامی همه ی دوستان و آشنایان و جاهایی که رفته بودیم ویا نرفته بودیم را از ما گرفت. او به من قول دا د که با تمام توانش دنبال زینب بگردد.
از آگاهی که به خانه برگشتم، آقای روستا و خانمش آمده بودند. آقای روستا همکار شرکت نفتی بابای بچه ها بود و خانه شان چند کوچه با ما فاصله داشت.خبر گم شدن زینب دهان به دهان گشته بود و آنها برای همدردی و کمک به خانه ی ما آمده بودند. مادرم همه ی اتفاق هایی را که از شب گذشته پیش آمده بود، برای آقای روستا تعریف کرد. مادرم وسط حرف هایش گریه می کرد و می گفت که چه نذرهایی کرده تا زینب صحیح و سالم پیدا شود. آقای روستا به شدت ناراحت شد و نمیدانست چه بگوید که باعث تسلی دل ما شود. او بعد از سکوتی طولانی گفت: از این لحظه به بعد، من در خدمت شما هستم. با ماشین من هرجا که لازم است برویم و دنبال زینب بگردیم...
ادامه دارد.....
@GOOLLEYAS
🔴 یک احتمال خطرناک و وظیفه نمایندگان
فقط دو روز تا پایان مهلت مجلس به آمریکا و شرکایش جهت اجرای کامل تعهدات برجامی باقی مانده است.
با توجه به سابقه بسیار بد دولت در سیاست خارجی ، احتمال این امر وجود دارد که آمریکا با ارسال پیامی خشک وخالی اعلام کند که حاضر است تحریم ها را بردارد و دولت ما نیز با ذوق زدگی هرچه تمام تر این حرکت را پایان تحریم ها اعلام نماید.
راستی آزمایی هم که دست خود دولت است و با تجربه هفت ساله ، به این دولت هیچ اعتمادی نیست.
بنابراین نمایندگان انقلابی مجلس بایستی در این چند روز بسیار هوشیار باشند تا دوباره سرِ ملت و مملکت کلاه گشادی نرود ...
@GOOLLEYAS
🇮🇷🍁
🍁
✅ سه خبر از دولت بایدن در آستانه نطق بایدن در نشست مونیخ و سفر مدیرکل آژانس به تهران و پایان ضرب الاجل ایران:
⏪ اول: نامه به شورای امنیت برای پسگرفتن ادعای دولت قبلی درباره بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران
⏪دوم: پذیرش دعوت طرف اروپایی برای مذاکرات مجدد و بیشتر با ایران؛
⏪سوم: لغو محدودیت تردد دیپلماتهای جمهوری اسلامی در نیویورک!
🔹🌺🔸
❌ تحلیل:
🔻اولین خبر که مربوط به مکانیسم ماشه است که در دوران ترامپ پیشنهاد شد و در سازمان ملل اصلا رای نیاورد و قاطعانه رد شد. یعنی آمریکا روغن ریخته را نذر امام زاده کرده.
🔹دومین خبر هم عملا پیشنهاد رد به ایران برای لغو تحریمها به عنوان پیش شرط بازگشت به برجام هست. پاسخ هم خطاب به ایران نبوده و با بی اعتنایی تنها به طرف های اروپایی گفته است که ایران باید برگردد به مذاکرات! این هم همان سیاست ترامپ برای خروج از برجام بود که علی رغم اتمام توافق و امضای برجام بدعهدی کرد و با برگرداندن همه تحریمها باز هم خواستار مذاکره و اصلاح برجام و امتیازات بیشتر شد.
🔺سومی هم به نظر می رسد که تنها به درد پیاده روی دیپلماتها در نیویورک و حفظ تناسب اندام آنها می خورد و عملا یک خبر و نوع امتیاز توهین آشکار به ملت ایران است.
🔰نتیجه:
💠 گرچه اثر بخشی طرح راهبردی مجلس برای لغو تحریمها با کاهش تعهدات برجامی در مواضع منفعلانه اروپا و آمریکا ملموس است و نشان می دهد برخلاف خودتحقیری و ابراز ولع حقیرانه برای مذاکره که نتیجه ای جز فشار و تحریم حد اکثری نداشت، موضع عزتمندانه می تواند راهبرد بی اثر کردن تحریمها باشد.
@GOOLLEYAS
6.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 انتقادات شمس الدین حسینی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس خطاب به دولت حسن روحانی و مدافعان دلار ۴۲۰۰ تومانی/این ویدئو را از دست ندهید.
@GOOLLEYAS
🇮🇷🍁
🍁
✅ صرفا_جهت_اطلاع
💠آمریکا رسماً نامه مکانیسم ماشه ترامپ را پس گرفت
🔹🌺🔸
🔻نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد در نامهای به شورای امنیت موضع دولت ترامپ درباره فعال شدن مکانیزم ماشه و احیا تمامی تحریمها علیه ایران را پس گرفت.
🔹خبرگزاری رویترز میگوید این نامه را که توسط ریچارد میلز، کفیل نمایندگی آمریکا در سازمان ملل نوشته شده، رویت کرده است.
🔺طبق این گزارش، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، در همین روز در گفتوگو با وزرای خارجه سه کشور اروپایی اعلام کرد که دولت جو بایدن آماده است تا با ایران در خصوص بازگشت دو کشور به توافق هستهای ۲۰۱۵ گفتوگو کند.
✅ نظریه:
💠 عقب نشینی آمریکا از ادعای بازگشت قطعنامه های شورای امنیت ( آنهم وقتی که این درخواست قبلا رد شده) و کاهش محدودیت تردد دیپلماتهای ایرانی در نیویورک، اقدام عملی برای لغو تحریمها محسوب نمیشود بلکه صرفا یک بازی و عملیات روانی برای داغ کردن موضوع مذاکره در ایران است!
@GOOLLEYAS
فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشى أَنْ تُصِيبَنا دائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلى ما أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نادِمِينَ «52»
(با آن همه توصيه به نپذيرفتن ولايت كفّار) بيماردلان را مىبينى كه در دوستى با آنان (كافران)، سبقت مىگيرند (و در توجيه كارشان) مىگويند: مىترسيم كه حادثهاى بد برايمان پيش آيد (و ما نيازمند كمك آنان باشيم) پس اميد است كه خداوند، پيروزى يا امر ديگرى را از جانب خود (به نفع مسلمانان) پيش آورد، آنگاه آنان از آنچه در دل پنهان داشتهاند پشيمان شوند.
وَ يَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا أَهؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خاسِرِينَ «53»
و كسانى كه ايمان آوردند (هنگام پيروزى مسلمانان و رسوايى منافقان با تعجّب، به يكديگر) مىگويند: آيا اينان همانهايى هستند كه با تأكيد، به خدا قسم مىخوردند كه ما با شماييم؟ پس (چرا كارشان به اينجا كشيد؟) اعمالشان نابود شد و زيانكار شدند.
@GOOLLEYAS
پول های مردم بیچاره آمریکا را به جای اینکه خرج مستضعفان خیابانخواب آمریکا یی بکند ؛ صرف بمب سازی می نماید که کاملاً برخلاف پیمان انپیتی هم می باشد و البته وزیر امور خارجه ایران هم هیچ گاه حرفی از آن نمیزند و اعتراضی. نمی نماید
🔴 حکایت ...!
روزی گرگها به گله حاج اسماعیل زدند. حاج اسماعیل فریاد کنان از مردم روستا کمک خواست. مردم سراسیمه رسیدند و به دنبال گرگها افتادند.
در این بین یکی از اهالی روستا بنام نصیبالله که توان ذهنی و فکری کمتری داشت، چاقویی برداشت که گوسفندان زخمی و در حال مرگ را سر ببرد و از حرام شدن آنها جلوگیری کند. نصیبالله از همان ابتدای گله شروع کرد و اول گوسفندان زخمی را سربرید. بعد به سراغ گوسفندانی رفت که زخم کمتری داشتند، سپس گوسفندانی که ترسیده بودند را، و همینطور با سرعت داشت بقیه گله را سر میبرید...!
حاج اسماعیل که اوضاع را اینگونه دید، وحشت زده فریاد زد:
ایها الناس... ایها الناس... گرگها را رها کنید.
بیایید نصیبالله را بگیرید که خانه خرابمان کرد...!
روزگار امروز مردم ایران، حکایت مردم همان روستا است.
هر چه سریعتر باید آمریکا و اسراییل را رها کرده و مراقب مسئولین عزیز خودمان باشیم.
آنقدری که دولتمردان ما سرمایههای این کشور را به یغما بردهاند، دشمنان ما موفق به غارت و چپاول این مملکت نشدهاند...!
@GOOLLEYAS