🔴 منتظر جنجال رسانه ای باشید
🔹حکم انحلال جمعیت امام علی(ع) اعلام شد. شارمین میمندی نژاد موسس جمعیت امام علی (ع) بود که چندی قبل بازداشت شده بود. او متولد ۱۳۴۸ و فرزند محمدحسین میمندینژاد، رئیس اسبق دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران در دوران پهلوی است.
🔹شارمین مؤسس جمعیت امام علی(ع) است که توانست در سال ۱۳۷۸ با هدف کمک به کودکان و زنان نیازمند از وزارت کشور دولت اصلاحات مجوز تأسیس دریافت کند و در سال ۱۳۷۹ نخستین دفتر رسمی خود را در دانشگاه شریف تاسیس کرد و از سال ۲۰۱۰ به عضویت شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد، ECOSOC، درآمده است.
🔹جمعیت در قالب فعالیتهای خیریه و انساندوستانه درصدد ترویج افکار ضدانقلابی و ضددینی در کشور بود و شارمین میمندینژاد در سخنرانی تعجببرانگیز گفته بود که روح امیرالمومنین(ع) در او تجلی کرده است!
🔹بنا به برخی اطلاعات عناصر اصلی این موسسه علاوه بر توهین به مقدسات و ترویج تفکرات انحرافی ضد دینی با رسانههای معاند و بیگانه همکاری داشته اند. این جمعیت گاهی تحت پوشش همین فعالیتهای به ظاهر خیریه، پارتی و جشنی را برگزار میکرد که زنان و مردان به صورت مختلط در حال رقص و پایکوبی بودند.
🔹بعد از دستگیری میمندینژاد و همسرش توسط نهادهای امنیتی بسیاری از عناصر ضد انقلاب به شدت علیه این مورد موضعگیری کردند. بدون شک بعد از اعلام انحلال این خیریه روزهای آینده دوباره حجم وسیعی از شبکهسازی های بین المللی توسط ضدانقلاب تکرار خواهد شد.
@GOOLLEYAS
#سرتیترخبر
🔸🔸🔸🔸🔸
🔺 جهانگیری هم برای ورود به انتخابات ریاست جمهوری اعلام آمادگی نمودند و فرمودند من حق شما راخواهم گرفت!!
♦️ یه بنده خدایی از روستا گوسفندی برای فروش به شهر می برد . به گردن گوسفند زنگوله ای آویزان کرد و با طنابی گردن گوسفند را به دم خرش بست و حرکت کرد.
بین راه دزدان زنگوله را باز کردند و به دم خر بستند و گوسفند را بردند
خر هم با چرخاندن دمش و صدای زنگوله خرکیف شده بود.
بعد از چند متر یکی از دزدان جلوی مرد روستایی را گرفت و گفت :
چرا زنگوله را به دم خر بستی کدام عاقل این کار را میکند؟؟
روستایی ساده پیاده شد دید آن مرد درست می گوید.
گفت : من زنگوله را به گردن گوسفند بسته بودم.
دزد گفت : درست میگویی. گوسفند را در دست یک نفر دیدم به آن سوی می برد.
خر را به من بسپار و برو به دنبال گوسفندت.
مرد روستای خر را به دزد سپرد و مدتی را به دنبال گوسفند گشت
اما خسته و نا امید به جایی که خر را به دزد داده بود برگشت دید اثری از خر و آن مرد نیست !
با دلی شکسته و خسته به سمت روستا حرکت کرد.
بعد از طی مسافتی چند نفر را در حال استراحت در کنار چاهی دید
داستانش را برای آنها بازگو کرد.
یکی از آنها گفت:
ان شاءالله جبران میشود و ادامه داد ما چند نفر تاجریم و تمام سکه های ما در کیسه ای بود که داخل چاه افتاده
چنانچه شنا بلد هستی در چاه برو و کیسه را بیرون بیاور، ما هم در عوض پول قوچ و خر را به تو میدهیم.
روستایی ساده دل بار سوم هم گول دزدان را خورد و لباس خود را به دزدان داد و به ته چاه رفت بعد از کمی جستجو بیرون آمد
ولی نه اثری از دزدان بود نه از لباسهایش...
و اما پند داستان .....
♦️درست انتخاب کنین
این بار اگر در انتخابات گول دزدان را بخوریم حتی لباسمان را از تنمان در می آورند...
@GOOLLEYAS
سلام
🔹آن روز که جلیلیِ بسیجیِ فارغ التحصیل رشتهی قرآنی مذاکره میکرد و امتیاز نمیداد و در جلسات به گفته رسانههای دروغگوی اصلاحات کاترین اشتون را به حجاب دعوت میکرد! یک ایرانی برای خرید پراید باید ۱۷ میلیون پول میداد!
🔸اما امروز در دوران جواد ظریف فارغ التحصیل دکترای دانشگاه دنور آمریکا با ریش پرفسوری و صورت تراشیده و کت شلوار گران و چهرهای همیشه خندان که نشان دهندهی آداب دیپلماسی است،یک ایرانی برای خرید پراید باید ۱۰۰ میلیون تومان بپردازد!
🔸قیمت یک تندر اتومات قبل از آمدن سردار دیپلماسی و رقص مردم در خیابان ولیعصر حدود ۳۵ میلیون بود!
و حالا یک ایرانی باید نزدیک ۴۵۰ میلیون بدهد!
۳۱۵ میلیون گرانتر!
که صد البته کار خودشونه!
از قدیم گفتن:کسی که شل بگیره،سفت میخوره!
این ۳۱۵ میلیون اضافهی همون سفت خوردنه است که دیگه برای چیزی که نمیدونی نرقصی!
🔹یک سکه بهار آزادی در دولت تندروهای رادیکال بیترمز که سیاست خارجی بلد نبودند یک میلیون تومان بود!
اما حالا در دولت اعتدالیون زبانِ دنیا بلدِ تعاملگرا با دنیا هر ماه داماد برای یک سکه باید 12 میلیون پول بدهد!
پول12 سکه برای یک سکه!
🔸در زمانی که حضور برون مرزی ما تا ونزوئلا و اکوادور میرفت و بسیار روشنفکران این را اَخ میدانستند بنزین لیتری ۴۰۰ تومان بود اما از وقتی که اوباما را فردی مودب یافتیم و پسرای خوبی شدیم و از حیات خلوت آمریکا خارج شدیم بنزین لیتری ۳۰۰۰ تومان شد و تازه اونم جمعه صبح فهمیدیم!
شل بگیری!
سفت میخوری!
🔹دلار آن زمان که به قول شیخ مذاکره و قهرمان باز کنندهی تحریمها از پای ملت ایران: پنجه به روی دنیا میکشیدیم ۳۰۰۰ تومان بود و حالا قیمت دلار را بپرسی میگویند الان؟یا الان؟
آن روز که دانشمندان اتمی ما غنیسازی۲۰ درصد میکردند و نوزده هزار سانتریفوژ کار میکرد گوشت کیلویی ۳۰ هزار تومان بود و حالا که برجام آمد و اورانیومها را اکسید کرد و سانتریفوژها را درو کرد و اجنبی از مراکز حساس ما بازدید میکند یک ایرانی برای خرید یک کیلو گوشت باید ۱۲۰ هزار تومان بپردازد و خدا رو شکر کند که رئیسی نیومد که اگه رئیسی میومد بدتر میشد!
🔸این قطرهای از دریای بلائی بود که انتخاب اشتباه و شل گرفتن جامعه ایران در این جنگل بیرحم جهانی بر سر ما آورد..
🔸قبل از برجام و آمدن دولت بنفش اگر میگفتی روزی میرسد که پراید ۱۰۰ میلیون میشود مدعیترینهای فهم سیاسی شما را مسخره میکردند ،اما شد!
حالا میگوییم این وادادهها اگر بمانند امنیتمان هم مثل اقتصاد میشود!
🔴تازه ماجرا وقتی تلختر میشود که بفهمیم همین آقای محمدجواد ظریف، فکر نامزدی ریاست جمهوری ۱۴۰۰ ایران را در سر میپروراند‼️
✅العاقل یکفیه بالاشاره!
✅درست رای بدهیم !
@GOOLLEYAS
1_862656247.mp3
11.21M
#کارگاه_انصاف ۲۲
▪️انسان فقط در یکی از دو حالت زیر، قرار دارد؛
ـ یا در موضع انصاف
ـ یا در موضع ظلم
🔺خروج از دایرهی انصاف ؛
شروع ماجرای نابودی نعمتهای انسان است.
#استاد_شجاعی 🎤
@GOOLLEYAS
1_859836544.mp3
11.37M
#کارگاه_انصاف ۲۳
▪️اولین نتیجهی نداشتن روح انصاف و ماندن در دایرهی ظلم، احساس اضطراب مداوم در خودمان، و تزریق عدم امنیت نسبت به ما، در دیگران است.
💥 بدون روح انصاف، دیگران محال است در کنار ما احساس امنیت کنند.
#استاد_شجاعی🎤
@GOOLLEYAS
1_875471598.mp3
10.9M
#کارگاه_انصاف ۲۴
☜ انصاف دلبخواهی نیست 💥
▪️اگر نوع زندگی بعد از تولدمان به برزخ، برایمان مهم است؛
ناگزیریم به تمرین برای بدست آوردن انصاف...
زیرا؛
[ وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ]
#استاد_شجاعی 🎤
@GOOLLEYAS
اين روزا همه خونه تکونی میکنند
يکی از اون جاهايی که نسبت به تميز کردن
اون غفلت میشه درون و وجود خودمونه
بيائيم تا دير نشده دست به کار بشيم
و خونه تکونی رو شروع کنيم
1⃣ خونه تکونی ذهـن ↯
🌸 خـدايا من رو ببخش
اگه آدمهارو قضاوت کردم
به اونا گمان بد بردم و توی فکر و خيالم
به چيزهايی فکر کردم
که تو هرگز نمیپسنديدی
2⃣ خونه تکونی چشـم ↯
🌸 خـدايا من رو ببخش بخاطر
همه نگاههای ناپاکی که داشتم
بخاطر نگاههای تندی که به پدر و مادرم کردم
و بخاطر نگاه تمسخر و تحقير آميزی که
به بعضی از بندههای تو داشتم
3⃣ خونه تکونی گـوش ↯
🌸 خـدايا من رو ببخش اگه با گوشهایم
چيزهايی رو شنيدم که نبايد میشنيدم
و گوش به حرفهائی دادم که
عيبهای آدمها رو برای من برملا میکرد
و اونهارو توی ذهن من رسوا میکرد
4⃣ خونه تکونی زبـان ↯
🌸 خـدايا من رو ببخش اگه زبونم
به دروغ و غيبت و تهمت و تحقير
و توهين و ناسزا آلوده شد
و چيزهايی گفتم و با کسانی حرف زدم
که مطلوب تو نبود
5⃣ خونه تکونی دل ↯
🌸 خـدايا من رو ببخش که به جای اينکه
دلم رو از لطف و محبت خودت پر کنم
به حسد و کينه و بخل و تکبر آلوده کردم
و اينقدر دلباخته و شيفته دنيا شدم
که جايی واسه تو، توی دلم باقی نموند
6⃣ خونه تکونی دسـت و پـا ↯
🌸 خـدايا من رو ببخش بخاطر همه
کوتاهیها و سستیها و تنبلیهام
خـدايا ببخش که با دست و پاهام
کارهایی کردم و جاهايی رفتم
که من رو از تو دور کرده
✨الهــیالعفـــو
✨الهــیالعفـــو
✨الهــیالعفـــو
✧✾════✾✰✾════✾✧@GOOLLEYAS
تشت فروش مدارک تحصیلی از بام افتاد
🔹با راهاندازی سامانههای استعلام مدارک تحصیلی، برای همیشه بساط مدرک فروشی جمع خواهد شد.
🔹مدارک تحصیلی دیپلم و پایینتر از طریق سامانه emt.medu.ir و مدارک تحصیلی کاردانی و بالاتر از طریق سامانه estelam.ir قابل استعلام شد
@GOOLLEYAS
💠 گاهی در جامعه رأی دادنها اینگونه است یعنی فرد میبیند که خودش رأی نمیآورد بنابراین از فرد دیگری یک لولو میسازد تا آن فرد نیز رأی نیاورد
🔹 پس از دولت سازندگی، مردم را ترساندند و دولت اصلاحات روی کار آمد که همان روش را ادامه داد، اینها فریبهایی است که در جامعه اتفاق افتاده است!
⛔️ در حال حاضر برخی با بازی مظلومنمایی و برخی با بازی افشاگری میتوانند رأی بیاورند که هر دو غلط است و ما گاهی انتخاباتمان دستخوش این بازیها میشود
باید هر کسی که بهترین برنامه را دارد رأی بیاورد
❌ اینکه نام برخی ورزشکاران و هنرمندان محبوب را بیاورند عوامفریبی است، انتخابات باید براساس شایستگیها صورت گیرد
استادپناهیان
@GOOLLEYAS
✍🏻سرگذشت_واقعی شهیده_زینب_کمائی
👈قسمت 3️⃣2️⃣
فصل پنجم-
زینب هیچ وقت دختر بی تفاوتی نبود. نسبت به سنش یکه از همه ی دخترها کوچکتر بود، در هر کاری کمک می کرد.ما در همه ی ارهپیمایی های زمان انقلاب شرکت کردیم. زندگی ما شکل ذیگری شده بود. تا انقلاب، سرمان فقط درزندگی خودمان بود، ولی بعد از انقلاب نسبت به همه چیز احساس مسئولیت می کردیم.
مسجد قدس پایگاه فعالیت بچه ها شده بود. چهارتا دخترها نمازهایشان را به جماعت در مسجد می خواندند؛ مخصوصا در ماه رمضان، آنها در مسجد نماز مغرب و عشا را به جماعت در مسجد می خواندند و بعد به خانه می آمدند. من در ماه رمضان سفره ی افطار را آماده می کردم و منتظر می نشستم تا بچه ها برای افطار از راه برسند. مهران در همان مسجد زندگی می کرد. من که می دیدم بچه هایم اینطور در راه انقلاب زحمت می کشند، به همه ی آنها افتخار می کردم. انگار کربلا برپا شده بود و من و بچه هایم کنار اهل بیت بودیم.
زینب فعالیت های انقلابی اش را در مدرسه ی راهنمایی شهرزاد آبادان شروع کرد. روزنامه دیواری می نوشت، سر صف قرآن می خواند، با کمونیست ها و مجاهدین خلق جر و بحث می کرد و سر صف شعرهای انقلابی و دکلمه می خواند. چند بار با دخترهای گروهکی مدرسه در گیر شده بود و حتی کتکش زده بودند.
مینا و مهری در دبیرستان سپهر، که اسمش بعد از انقلاب «صدیقه رضایی» شده بود، درس میخواندند. آنها چند سال بزرگ تر از زینب بودند و به همین نسبت آزادی بیشتری داشتند. من تا قبل از انقلاب اجازه نمی دادم دخترها تنها جایی بروند. زمستان ها برای مینا و مهری سرویس می گرفتم که مدرسه بروند. شهلا و زینب را هم خودم یا پسرها می بردیم و می آوردیم.قبل از انقلاب، به جامعه و به محیط اعتماد نداشتم.
همیشه به دخترها سفارش می کردم که مراقب خودشان باشند، با نامحرم حرف نزنند. امام که آمد و همه چیز عوض شد، من خیالم راحت شد و دیگر جلوی بچه ها را نمی گرفتم. دلم می خواست بچه ها به راه خدا بروند...
ادامه دارد
@GOOLLEYAS
✍🏻سرگذشت_واقعی شهیده_زینب_کمائی
👈قسمت 4️⃣2️⃣
فصل پنجم
در دبیرستان سپهر، سه تا از دانشجوهای دانشکده ی نفت آبادان، به اسم های علی زارع و علی غریبی و آقای مطهر، کلاس تفسیر قرآن و کلاس سیاسی و کلاس اخلاق گذاشته بودند. مینا و مهری به این کلاس ها می رفتندف اما از همه ی کلای ها بیشتر به کلاس آقای مطهر علاقه داشتند. آقای مطهر برای آنها حرف های قشنگی می زد و کاری کرده بود که بچه ها دنبال خودسازی اخلاقی بروند. زینب که آن زمان در دوره ی راهنمایی بود، به مینا می گفت: همه ی درس ها و حرف های آقای مطهر را برای من بگو که من هم رعایت کنم.
زینب بعد از انقلاب به خاطر حرف حضرت امام، هر هفته دوشنبه و پنجشنبه روزه بود. خودش خیلی مقید به انجام برنامه های خودسازی بود، ولی دلش می خواست توصیه های آقای مطهر کند. آقای مطهر به شاگردهایش برنامه ی خودسازی داده بود. از آنها خواسته بود که نماز شب بخوانند، زیاد به مرگ فکر کنند، پرخوری نکنند، روزه بگیرند، برای خدا نامه بنویسند و حواسشان به اخلاق و رفتارشان باشد
. وقتی مینا و مهری به خانه می آمدند، زینب رو به رویشان می نشست و به تعریف های آن ها از کلاس مطهر گوش می کرد. زینب بعد از انجام برنامه ی خودسازی آقای مطهر، به خودش نمره می داد و بعد یک نموداری می کشید تا ببیند در انجام برنامه های خودسازی سیر صعودی داشته یا نه.
بعضی مواقع مهری و مینا، زینب را با خودشان به جلسات سخنرانی می بردند. خانواده ی کریمی هم بعداز انقلاب بیشتر فعالیت می کردند.زهرا خانم مرتب به بچه ها کتاب های دکتر شریتی و مطهری را می داد. زینب هم با علاقه کتاب ها را می خواند. من وقتی می دیدم بچه هایم هرروز بیشتر به خدا نزدیک می شوند، ذوق می کردم و به خاطر عشقی که به امام و انقلاب داشتم،
همیشه از فعالیت های دخترها حمایت می کردم. گاهی بابای مهران از رفت و آمد دخترها عصبانی می شد، ولی من جلویش می ایستادم. یادم هست که بعد از انقلاب، آبادان سیل آمد. مهری و مینا برای کمک به سیل زده ها رفتند. بابای مهران صدایش در آمد که «که دخترهای من چکاره اند که برای کمک به سیل زده ها می روند؟» او با مهری دعوای سختی کرد، ولی من ایستادم و گفتم: دخترهایم برای خدا کار می کنند. تو حق نداری ناراحتشان کنی. کمک به روستاهای سیل زده ثواب دارد...
ادامه دارد....
@GOOLLEYAS