eitaa logo
🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
91.1هزار دنبال‌کننده
19.5هزار عکس
5.3هزار ویدیو
25 فایل
‍ ❣دوست واقعى فقط خداست "خدا" تنها دوستيه ❣ ڪه هيچوقت پشتت رو خالى نمیڪنه و ❣ تنها دوستيه ڪه هميشه محبتش یڪ ❣طرفه است با خدا دوستى ڪن ❣ڪه محتاج خلق نشی تبلیغاتــــ ما🤍👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1016528955C6f8ce47ae9
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴چرا انسان براي انجام بدي ها تمایل بيشتري دارد؟ ✍️هر انساني، فطرتاً خواهان و پاكي و است و از كفر و بيزار است. مي خواهد همة انسان ها ، با ميل و ارادة خود راه حق را بپويند، از اين رو انبيا را با كتاب هاي آسماني مي فرستد. از سوي ديگر ، ايمان را محبوب انسان ها قرار مي دهد. چنان كه مجيد مي فرمايد:" خداوند ايمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دل هايتان زينت بخشيده و كفر و فسق و گناه را منفور شما قرار داده است".(1) اما متأسفانه در مراحل بعد، آب زلالي كه از آسمان آفرينش در وجود انسان ها ريخته شده، بر اثر تماس با محيط هاي آلوده و زرق و برق هاي ظاهري دنيا صفاي خود را از دست مي دهد و بوي نفرت انگيز گناه و كفر و عصيان گيرد.(2) قرآن مجيد دليل گرايش انسان به گناه را در گريز از مسئوليت و محدوديت مي داند و مي فرمايد: انسان مي خواهد آزاد باشد و همه عمر را به گناه بگذراند".(3) امور ناپسند با طبيعت غريزي و جسماني انسان موافقت دارد و نفس انسان خواهان انجام آن است. آدمي از كردن ، به نمودن، گفتن ، خوردن و غيره لذت مي برد، چون آن را آسان مي بيند و محدوديتي براي او ايجاد نمي كند اما تقوا و عمل صالح و پاكدامني، حفظ زبان و گوش و چشم و بالاخره گناه نكردن با رحمت توأم است. طبيعي است كه هر كس زير بار زحمت و رياضت نمي رود مگر افرادي كه ايمان به آخرت داشته باشند و به اميد ثواب اخروي و نعمت هاي بهشتي، از خوشي مقطعي و گذراي گناه صرف نظر نمايند. به عبارت ديگر: و لذت هاي شهواني و نفساني، با جنبه جسماني و مادي انسان سر و كار دارد اما امور معنوي و خوبي ها با جنبه روحاني و بعد غير مادي انسان ارتباط دارد. جنبه مادي و جسماني وجود آدمي ، ملموس تر است و انسان ها غالباً با آن سر و كار دارند و راحت تر و نزديك تر است، اما جنبه روحاني و معنوي ، هميشه براي انسان محسوب و ملموس نيست، در عين حال براي رسيدن به لذت ها و امور معنوي ، بايد انسان از برخي امور و لذت هاي شهواني و مادي و خواهش هاي نفساني دست بكشد و آنها را از خود دور نمايد، براي انسان سخت تر و مشكل تر است. اما اگر انسان واقعاً به مراحل بالاي كمال دست يابد و لذت واقعي معنويات و با خدا بودن را احساس كند، و به فطرت پاك خود برگردد، به سوي گناهان و معاصي نمي رود و حتي براي او سخت خواهد بود كه به دنبال اين امور برود. 📚پي نوشت ها : 1 - حجرات (49) آيه 7. 2 - تفسير نمونه، ج22، ص 159. 3 - قيامت (75) آيه 5. ♥️ همراه ماباشید⇩⇩ 💠 ■⇨ @Ganje_arsh ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
✨﷽✨ 🔴در خدمت و باش ✍️جوانی به محضر خدا (ص) رسید و عرض کرد: ای رسول خدا! خیلی مایلم در راه خدا بجنگم. حضرت فرمود: در راه جهاد کن؛ اگر کشته شوی زنده و جاوید خواهی بود و از نعمت های بهشتی بهره مند می شوی و اگر بمیری، اجر تو با خداست. چنانچه زنده برگردی، گناهانت بخشیده شده و مانند روزی که از مادر متولد شدی، از پاک می گردی. 🔸جوان عرض کرد: ای رسول خدا! پدر و مادرم پیر شده اند و می گویند: ما به تو انس گرفته ایم و راضی نیستند من به جبهه بروم. 🔹 (ص) فرمود: در محضر پدر و مادرت باش. سوگند به آفریدگارم! یک شبانه روز در خدمت پدر و مادر بودن، بهتر از یک سال جهاد در جبهه جنگ است. ( البته در صورتي كه جهاد واجب عيني نباشد بلكه واجب كفائي باشد ) 📚بحارالأنوار ، جلد 52/74 ♥️ همراه ماباشید⇩⇩ 💠 ■⇨ @Ganje_arsh ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🔴امیر نگاهت باش تا اسیر گناهت نشوی ✍در بنی‌اسرائیل زنی زناکار بود، که هرکس با دیدن جمال او، به آلوده می‌شد! درب خانه‌اش به روی همه باز بود، در اطاقی نزدیک در، مشرف به بیرون نشسته بود و از این طریق مردان و جوانان را به می‌کشید، هرکس به نزد او می‌آمد، باید ده دینار برای انجام حاجتش به او می‌داد! عابدی از آنجا می‌گذشت، ناگهان چشمش به جمال خیره کننده زن افتاد، پول نداشت، پارچه‌ای نزدش بود فروخت، پولش را برای زن آورد و در کنار او نشست، وقتی چشم به او دوخت، آه از نهادش برآمد که‌ای وای بر من که مولایم ناظر به وضع من است، من و عمل حرام، من و مخالفت با حق! با این عمل تمام خوبی‌هایم از بین خواهد رفت! رنگ از صورت عابد پرید، زن پرسید این چه وضعی است. گفت: از خداوند می‌ترسم، زن گفت: وای بر تو! بسیاری از مردم آرزو دارند به اینجایی که تو آمدی بیایند.گفت: ای زن! من از خدا می‌ترسم، مال را به تو حلال کردم مرا رها کن بروم، از نزد زن خارج شد در حالی که بر خویش تأسف و حسرت می‌خورد و سخت می‌گریست! زن را در دل ترسی شدید عارض شد و گفت: این مرد اولین گناهی بود که می‌خواست مرتکب شود، این گونه به وحشت افتاد؛ من سال‌هاست غرق در گناهم، همان خدایی که از عذابش او ترسید، خدای من هم هست، باید من خیلی شدیدتر از او باشد؛ در همان حال کرد و در را بست و جامه کهنه‌ای پوشید و روی به عبادت آورد و پیش خود گفت: خدا اگر این مرد را پیدا کنم، به او پیشنهاد ازدواج می‌دهم، شاید با من کند! و من از این طریق با معالم دین و معارف حق آشنا شوم و برای عبادتم کمک باشد. بار و بنه خویش را برداشت و به قریه عابد رسید، از حال او پرسید، محلّش را نشان دادند؛ نزد عابد آمد و داستان ملاقات آن روز خود را با آن مرد الهی گفت، عابد فریادی زد و از دنیا رفت، زن شدیداً ناراحت شد. پرسید از نزدیکان او کسی هست که نیاز به ازدواج داشته باشد؟ گفتند: برادری دارد که مرد خداست ولی از شدت تنگدستی قادر به ازدواج نیست، زن حاضر شد با او ازدواج کند و خداوند بزرگ به آن مرد شایسته و زن بازگشته به حق پنج فرزند عطا کرد که همه از تبلیغ کنندگان دین شدند!! 📚برگرفته از کتاب عرفان اسلامی، ج 13، نوشته استاد حسین انصاریان @Ganje_arsh
🔴چرا انسان براي انجام بدي ها تمایل بيشتري دارد؟ ✍️هر انساني، فطرتاً خواهان و پاكي و است و از كفر و بيزار است. مي خواهد همة انسان ها ، با ميل و ارادة خود راه حق را بپويند، از اين رو انبيا را با كتاب هاي آسماني مي فرستد. از سوي ديگر ، ايمان را محبوب انسان ها قرار مي دهد. 🔸چنان كه مجيد مي فرمايد:" خداوند ايمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دل هايتان زينت بخشيده و كفر و فسق و گناه را منفور شما قرار داده است".(1) اما متأسفانه در مراحل بعد، آب زلالي كه از آسمان آفرينش در وجود انسان ها ريخته شده، بر اثر تماس با محيط هاي آلوده و زرق و برق هاي ظاهري دنيا صفاي خود را از دست مي دهد و بوي نفرت انگيز گناه و كفر و عصيان گيرد.(2) 💠قرآن مجيد دليل گرايش انسان به گناه را در گريز از مسئوليت و محدوديت مي داند و مي فرمايد: انسان مي خواهد آزاد باشد و همه عمر را به گناه بگذراند".(3) امور ناپسند با طبيعت غريزي و جسماني انسان موافقت دارد و نفس انسان خواهان انجام آن است. آدمي از كردن ، به نمودن، گفتن ، خوردن و غيره لذت مي برد، چون آن را آسان مي بيند و محدوديتي براي او ايجاد نمي كند اما تقوا و عمل صالح و پاكدامني، حفظ زبان و گوش و چشم و بالاخره گناه نكردن با رحمت توأم است. طبيعي است كه هر كس زير بار زحمت و رياضت نمي رود مگر افرادي كه ايمان به آخرت داشته باشند و به اميد ثواب اخروي و نعمت هاي بهشتي، از خوشي مقطعي و گذراي گناه صرف نظر نمايند. 🔹به عبارت ديگر: و لذت هاي شهواني و نفساني، با جنبه جسماني و مادي انسان سر و كار دارد اما امور معنوي و خوبي ها با جنبه روحاني و بعد غير مادي انسان ارتباط دارد. جنبه مادي و جسماني وجود آدمي ، ملموس تر است و انسان ها غالباً با آن سر و كار دارند و راحت تر و نزديك تر است، اما جنبه روحاني و معنوي ، هميشه براي انسان محسوب و ملموس نيست، در عين حال براي رسيدن به لذت ها و امور معنوي ، بايد انسان از برخي امور و لذت هاي شهواني و مادي و خواهش هاي نفساني دست بكشد و آنها را از خود دور نمايد، براي انسان سخت تر و مشكل تر است. اما اگر انسان واقعاً به مراحل بالاي كمال دست يابد و لذت واقعي معنويات و با خدا بودن را احساس كند، و به فطرت پاك خود برگردد، به سوي گناهان و معاصي نمي رود و حتي براي او سخت خواهد بود كه به دنبال اين امور برود. 📚پي نوشت ها : 1 - حجرات (49) آيه 7. 2 - تفسير نمونه، ج22، ص 159. 3 - قيامت (75) آيه 5. ‌‌‌‌♥️ همراه ماباشید⇩⇩ 💠 ■⇨ @Ganje_arsh ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••
✍️امیر نگاهت باش تا اسیر گناهت نشوی 🔸در بنی‌اسرائیل زنی زناکار بود، که هرکس با دیدن جمال او، به آلوده می‌شد! درب خانه‌اش به روی همه باز بود، در اطاقی نزدیک در، مشرف به بیرون نشسته بود و از این طریق مردان و جوانان را به می‌کشید، هرکس به نزد او می‌آمد، باید ده دینار برای انجام حاجتش به او می‌داد! 🔹عابدی از آنجا می‌گذشت، ناگهان چشمش به جمال خیره کننده زن افتاد، پول نداشت، پارچه‌ای نزدش بود فروخت، پولش را برای زن آورد و در کنار او نشست، وقتی چشم به او دوخت، آه از نهادش برآمد که‌ای وای بر من که مولایم ناظر به وضع من است، من و عمل حرام، من و مخالفت با حق! با این عمل تمام خوبی‌هایم از بین خواهد رفت! 🔸رنگ از صورت عابد پرید، زن پرسید این چه وضعی است. گفت: از خداوند می‌ترسم، زن گفت: وای بر تو! بسیاری از مردم آرزو دارند به اینجایی که تو آمدی بیایند. گفت: ای زن! من از خدا می‌ترسم، مال را به تو حلال کردم مرا رها کن بروم، از نزد زن خارج شد در حالی که بر خویش تأسف و حسرت می‌خورد و سخت می‌گریست! 🔹زن را در دل ترسی شدید عارض شد و گفت: این مرد اولین گناهی بود که می‌خواست مرتکب شود، این گونه به وحشت افتاد؛ من سال‌هاست غرق در گناهم، همان خدایی که از عذابش او ترسید، خدای من هم هست، باید من خیلی شدیدتر از او باشد؛ در همان حال کرد و در را بست و جامه کهنه‌ای پوشید و روی به عبادت آورد و پیش خود گفت: خدا اگر این مرد را پیدا کنم، به او پیشنهاد ازدواج می‌دهم، شاید با من کند! و من از این طریق با معالم دین و معارف حق آشنا شوم و برای عبادتم کمک باشد. 🔸بار و بنه خویش را برداشت و به قریه عابد رسید، از حال او پرسید، محلّش را نشان دادند؛ نزد عابد آمد و داستان ملاقات آن روز خود را با آن مرد الهی گفت، عابد فریادی زد و از دنیا رفت، زن شدیداً ناراحت شد. پرسید از نزدیکان او کسی هست که نیاز به ازدواج داشته باشد؟ گفتند: برادری دارد که مرد خداست ولی از شدت تنگدستی قادر به ازدواج نیست، زن حاضر شد با او ازدواج کند و خداوند بزرگ به آن مرد شایسته و زن بازگشته به حق پنج فرزند عطا کرد که همه از تبلیغ کنندگان دین شدند!! 📚برگرفته از کتاب عرفان اسلامی، ج 13، نوشته استاد حسین انصاریان مطالب بیشتر ↩️ @Ganje_arsh
1.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی متوجه میشوید که در موقعیت کمک به کسی قرار داریـد شـاد باشید و احساس خوشبختی کنید🎉 چرا که دارد دعای او را از طریق شما می کند یادتان باشد هـدف مـا در دنیا گم شدن در تاریکی نیست بلکه راهنما بودن بـرای دیـگران اسـت تـا شاید بتوانند راه را بواسطه مـا پیـدا کنند... @Ganje_arsh
💗 ❤... هرکه از خدا پروا کند، خدا برای او راه بیرون آمدن [از مشکلات و تنگناها را] قرار میدهد. و او را از جایی که فکرش را نمیکند، روزی میدهد، و کسی که بر خدا توکل کند، برایش کافی است...❤ طلاق/۲و۳ 🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸 🕊 ای شویم @Ganje_arsh
✨﷽✨ 🔴مؤمن با شرایط همراه نیست، شرایط را همراهِ خود می‌کند ✍آیت الله حائری شیرازی: جاده‌های روستایی گاهی بالا می‌رود و گاهی پایین می‌آید اما در جاده‌ی مهندسی، مهندس یک راستا را در نظر می‌گیرد و هرجا به گودی رسید پل می‌بندد و یا آن‌قدر خاک می‌ریزد که هموار شود و وقتی به تپه رسید آن‌قدر خاک‌برداری می‌کند که مطابق میزانی بشود که در نظر گرفته است. 🔸 و وقتی پولدار شد، شرایطش عوض می‌شود و او هم رفتارش را عوض می‌کند، چون پولداریِ او به منزله‌ی زمینِ هموار و ناهموار است و روان او و غرایز او به منزله‌ی ماشینی است که در آن جاده در حرکت است و پولدار که شد یعنی ماشین به بالای تپه می‌رسد و از آن بالا نگاهی به زیر می‌اندازد و همه کس و همه چیز را از خود پایین‌تر می‌بیند اما وقتی بی‌پول شد و از موقعیت افتاد، مثل این است که از تپه پایین آمده و خود را در برابر کوه‌های سربه‌فلک‌کشیده کوچک می‌بیند. 🔺 این‌طور نیست، او با شرایط همراه نیست بلکه شرایط را همراه خود می‌کند، کوه را می‌شکافد و از دل آن جاده‌ی مستقیمی برای خود تهیه می‌بیند. اگرچه همه کاره شود، پولدار شود، ریاست در اختیار او قرار گیرد و همه را در برابر خود خاضع ببیند، هیچ تأثیری در روحیه‌ی او نمی‌کند؛ زیرا او با هماهنگ است و هدفش رضای او است. 📚 از کتاب تحجرگرایی صص ۶۴ تا ۶۶ ■⇨ @Ganje_arsh
🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
#ضحی قسمت ۸۷ و ۸۸ _....خدایی که ناتوان میشه! حالا خطا کرده میخواد جبران کنه ببین چکار میکنه آگاهی
قسمت ۸۹ و ۹۰ _.... یه سری مامور خاص میذاره محافظ این درخت با شمشیر برق آسا(همون رعد و برق) که انسان دیگه دستش بهش نرسه چون این الان تنها مزیت خدا بر انسانه و باید مراقبت کنه ازش که مغلوب نشه حالا این تدابیر امنیتی که انجام دادی از اول نمیتونستی انجام بدی که انسان به دانش هم دست پیدا نکنه؟ حالا انسان که میوه رو خورد آگاه شد چرا همون موقع تا خدا هنوز برا قدم زدن نیومده میوه درخت حیات رو نخورد؟! اینکه واضحه این داستان مضحک تماما انسان ساخته و با عقل سلیم کاملا مغایره رو کاری ندارم... به که پشت ساخت این داستانه کار دارم در این نگاه آدم میاد روی زمین با یک هدف. فتح درخت حیات و رسیدن به جاودانگی و مقام در این فلسفه خدا رسما دشمنه دشمنی که باید شکستش بدی و جاش رو بگیری و نابودش کنی! درخت دانش رو که به دست آوردی حالا نوبت درخت حیاته... همون سِفر پیدایشِ تورات میگه انسان ها توی بابل داشتن متحد میشدن علیه خدا که برن این درخت حیات رو بگیرن بین خودشون میگفتن درسته خدا یه مزیت داره نسبت به ما انسان ها ولی ما هم یه مزیت داریم ما زیادیم! اگر درخت حیات رو فتح کنیم دیگه کار خدا تمومه میکشیمش پایین ملکوتش رو تصرف میکنیم میشیم خدا... فقط باید باشیم این اتحاد مزیت ماست نباید از دستش بدیم توی همون بین النهرین یه برجی هم داشتن میساختن که مثلا برن بالا برسن به ملکوت که همون صائقه های آتشین بهشون خورد کارشون متوقف شد! بعد خدا گفت برم پایین ببینم مثل اینکه اینا دارن علیه من توطئه میکنن باید یه فکری به حالشون بکنم! باید زبانشون رو تغییر بدم که دیگه حرف همدیگه رو نفهمن جنگ و دعوا بشه متحد نشن این هدف رو فراموش کنن! بینداز حکومت کن! ظاهرا این اول شعار خدا بوده بعدا بریتانیا قرض گرفته ازش! علی ای حال خدا رو زمین بین آدما انداخت که این هدف از یادشون بره و اینا کماکان دارن تلاش میکنن که متحد بشن و به اون هدف برسن... بعدا کامل میگم که تلاششون شامل چه کارهایی میشه! ولی شما به این نکته دقت کنید؛ خدایی که عامل دشمنیه! توقع داری این خدا رو بپرستن؟ حالا تعریف قرآن از ماجرای خلقت چیه؟ تو همین آیات و جاهای دیگه قرآن میبینید که؛ منطق قرآن میگه خدا انسان رو بر اثر بیکاری خلق نکرد. تمام کائنات رو با هدف خلق کرد. _چه هدفی؟ _ ! به وجود آوردن یک فضای خاص که همه مخلوقات پتانسیل ها و ظرفیت های وجودی شون رو متبلور کنن و کنار هم در آرامش رو پیدا کنن و کنن و رشد کنن خدا علم رو همون ابتدا به انسان داد اصلا خدا دوست داره انسان آگاهی کسب کنه و رشد کنه هدف و و انسانه که قطعا با آگاهی میسر میشه *علم الانسان ما لم یعلم* من خودم بهت علم دادم! و درنهایت جایزه ی استفاده ی درست از این نعمت عقل و آگاهی هم جاودانگی در بهشته... من خودم اینها رو بهت میدم تو فقط مسیر رشدت رو درست طی کن امتحانت رو خوب بده و نمره قبولی بگیر جایزه ش دیگه با من خدا بخلی به بنده هاش نداره اصلا بر اساس محبتش به مخلوقات دنیا رو خلق کرده مثل هنرمندی که به اثر هنری خودش عاشقه!ما هنر دست خدا هستیم خدا از دیدن ما لذت میبره... این خدا پرستیدن داره خدایی که بنا نداره ما رو از چیزی محروم کنه اصلا خلق کرده که غرق نعمت کنه مشکلی هم نداره اونقدر بزرگه که دلیلی نداره نبخشه نامحدوده مجموعه نامتناهیه نه کم میاره و با کسری مواجه میشه نه خطری تهدیدش میکنه چون خدایی فقط و فقط مال خودشه چیزی شبیه انسان نیست که انسان رقیبش باشه اصلا این مقایسه خنده داره اگر انسان عظمت خدا رو درک میکرد خودش از این مقایسه بی معنی شرمنده میشد چطور خالق و مخلوق در قیاس با هم قرار بگیرن ؟ اگر انسان خیال کنه روزی میتونه به مقام خدایی دست پیدا کنه زهی خیال باطل خدا وجودیه در منطق قرآن که حتی وصفش در خیال نمیگنجه چه برسه خودش. خدایی که کلام در وصفش به بی وزنی میفته به نظر من که فقط این خدا لایق پرستیدنه قدرت مطلق، مهربانی و خیرخواهی بی نهایت و اقتدار بی نظیر. وگرنه یکی مثل خودت رو بپرستی که چی بشه! قبلا هم گفتم خدا یه وجه داره و یه وجه . وجه ذاتش همون چیز غیر قابل تصور بی نهایته که اونا درکی ازش ندارن خیال میکنن وجود خدا هم مثل انسانه وگرنه درک میکردن که هیچ وقت نمیتونن خودشون رو با خدا مقایسه کنن چه برسه رقابت! و وجه صفاتش که از این وجه انسان باید سعی کنه به شناخت برسه و شباهت و قرابت پیدا کنه چون این صفات همه در وجود انسان هم هست چون روح خدا در انسان دمیده شده تمام این صفات رو داره و میپسنده! فقط باید سعی کنه این صفات رو هر چه بیشتر رشد بده و متبلور کنه مسیر تربیت و پرورشش همینه کتایون..... ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
#ضحی قسمت ۱۲۳ و ۱۲۴ _... چه برسه به پیروان ادیان و مذاهب دیگه! ما فقط با کسی که با ما بجنگه میجنگیم
قسمت ۱۲۵ و ۱۲۶ _...زندگی به همین شکل ادامه داره تا اینکه خداوند یک روز در عبادت به مریم وحی میکنه که به بیت المقدس برو و در مراسم دعا شرکت کن! درحالیکه این مراسم کاملا مردونه ست و هیچ وقت زنها توش شرکت نکردن! به هر حال هرچند خیلی عجیبه ولی مریم اینکارو میکنه و سرش هم کلی جنجال درست میشه ولی میگذره تا اینکه یک روز که برای عبادت میره خارج از شهر توی یک غار جبرئیل نازل میشه و بهش بشارت یک مولود رو میده خب مریم هم میترسه هم تعجب میکنه میگه من اصلا ازدواج نکردم! باور نمیکنه... _تو خودت یکم به این ماجرا فکر کن! واقعا به نظرت شدنیه؟ _معلومه که شدنیه بله عجیبه و اصلا بناست که عجیب باشه چون است و از قضا معجزه خیلی خاصی هم هست ولی حالا میگم چطور جبرئیل جواب سوال مریم رو اینطور میده که اهمیتی نداره خداوند اینطور اراده کرده و خدا قادره که فرزند بدون پدر مولد کنه یادتون میاد؟ افسانه مصری... این تو دهنی خدا به کابالیستای یهودیه که بگه اون خدایی که قادر به انجام این کارای عجیب و غریبه منم نه شیطان! اون افسانه است روح شیطان در آیسیس حلول نکرد ولی روح خدا در مریم حلول کرد چون میخواد خدایی و برتریش رو ثابت کنه از اونجایی که احساس فخر و قدرت میکنن بهشون ضربه میزنه اونا افسانه میسازن میکنه! به لحاظ علمی هم اونقدری که میگی بعید نیست، منطقا برای تشکیل نوزاد چیزی که ضروریه وجود سلول مادره نه سلول پدر همین الان توی آزمایشگاه بدون نیاز به اسپرم از تخمک نوزاد میسازن از هر نوعش فقط کافیه یه سری تغییرات کروموزومی درون تخمک شکل بگیره که البته ما اعتقاد داریم از خدا برمیاد! خدایی که DNA اولیه رو طراحی کرده و هی جهش رو جهش موجودات رو تکامل داده یه جا برای یک نفر یه تغییر کروموزومی اصلا کاری به حساب نمیاد! شاید اون زمان برای مردم پذیرش این اتفاق خیلی سخت بود ولی امروز با فهم مسئله ژنتیک که دیگه نباید انقد سخت باشه! علی ای حال مریم باردار میشه و از شهر دور میمونه تا بچه ش به دنیا بیاد بعد از تولد نوزاد برمیگرده داخل شهر با توجه به پیشینه ای که داره اونقدر پاک و عابد شناخته شده که مردم نمیتونن باور کنن ولی با این وجود شروع میکنن مذمت کردن و کنایه میزنن خدا میدونه که توضیح دادن درباره این مسئله و دفاع چقدر برای مریم سخته و اصلا از توانش خارجه برای همین بهش میگه وارد که شدی حرف نزن اشاره کن روزه ی سکوت نذر کردی و به فرزندت اشاره کن که از اون سوال کنن! من خودم جوابشونو میدم... همین کار رو هم میکنه مسیح در بغل مادرش با جمعیت صحبت میکنه و همه رو متحیر میکنه... لبخندی زد: _مجموعه داستانهای باور نکردنی چرا باید انقدر اتفاق عجیب و غریب و غیر منطقی بیفته؟! _برای بار دهم خاصیت معجزه اینه که بعید باشه وگرنه معجزه محسوب نمیشه خصوصا اینجا که یه امر بعید رخ داده خب باید یه اتفاقی بیفته که مردم این معجزه رو باور کنن اما اینکه چطور ممکنه این که خیلی ساده است... انسان از زمان تولد همون تارهای صوتی رو داره همون زبان رو داره همون مغز رو داره در زمان مرگ هم همونا چیزی نیست که نداشته باشه و کم کم به دست بیاره دلیل اینکه حرف نمیزنه ذهن خالیه وگرنه صدا که در میاره حالا اگر این دیتا به یکباره بهش داده بشه نمیتونه حرف بزنه؟ چرا نتونه اونوقت دادن این اطلاعات از خدا برنمیاد؟ یه فلش به یه سیستم وصل میشه کلی اطلاعات جابه جا میشه بازم بحث بر سر همون پذیرش خداست... ما خدا رو به اندازه ابزارهایی که روزانه باهاشون سر و کار داریم هم قبول نداریم! علی ای حال عیسی(ع) بزرگ شد و به سن اعلام رسالت رسید عیسی از بدوتولد پیامبر بوده اما از زمان خاصی شروع کرد به اعلامش... شروعش همون وقتیه که با همون چهارپای معروفش میره به بیت المقدس و شروع میکنه سر خاخام ها فریاد کشیدن که چرا شریعت یهود رو ضایع کردید یه جمله ی خیلی قشنگی هم داره میفرماید *همینک شما فتوا میدهید که غذاخوردن در کاسه مطلا حلال است یا حرام حال آنکه فراموش کرده اید چه چیزی درون آن میریزید!*... یعنی حلال و حروم اون چیزی که داری میخوری که اصل مطلبه اصلا برات مهم نیس که از کجا اومده پول سود رباست یا چیه! بند کردی به حاشیه و توی احکام فرو رفتی! بنی اسرائیل دقیقا همین وضعیت رو داشتن در اصول به ناکجاآباد رفته بودن ولی درباره احکام و جزئیات دین اونچنان دقیق فتوا میدادن که مثلا اگر مرغی توی روز شبات(شنبه که روز تعطیلی یهودی هاست و کار کردن براشون ممنوعه) تخم بزاره فرداش میشه خورد یا نه! حضرت عیسی بهشون یادآوری میکنه یکم به اصل کارتون دقت کنید چون همه کار میکردن دیگه ربا که میگرفتن، ارتباط با شیاطین واین کارا هم که الی ماشاالله... ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
#ضحی قسمت ۲۳۵ و ۲۳۶ _با حجاب از ریخت نمی افتی فقط پنهان میشی برای جایی که به نمایش گذاشتن اون زیبای
قسمت ۲۳۷ و ۲۳۸ _...و دوچرخه سواری هم باز کسی خانومها رو نهی نمیکنه فقط کافیه توی یک محیط زنانه ورزش کنن واقعا لازم و واجبه که خانومها در حضور آقایون شنا کنن و اگر اینطور نباشه چیزی ازشون کم میشه؟ اینهمه استخر وجود داره که خانومها مستقلا اونجا شنا میکنن پیست های دوچرخه سواری توی پارک های بانوان خانوما اونجا راحتترم هستن میتونن اصلا بدون حجاب ورزش کنن اصلا به نظر من خانمها باید به سمتی برن که فضاهای تفریحی مخصوص به خود داشته باشن هم ورزشی هم هنری! چرا که نه... ضمنا تو هنوز بخش دوم صحبت من رو جواب ندادی دقیقا چه کسانی میتونن برای حدود حجاب قانون بگذارن و همه جای دنیا رعایت بشه؟ _خب یه عده روانشناس بشینن اظهار نظر کنن _ژانت قبول داری که این دنیا و داره؟ _این چه سوالیه من که قبلا عقیده م رو گفته بودم _میدونم ولی با این حرفت لازمه دوباره بپرسم اگر قبول داری، قبول داری که اون خدا که خالق ماست ما رو با تمام ویژگی های جسمی و روانی و روحی بسیار بسیار دقیقتر و عمیق تر از شناخت تجربی و ناقص بشر از خودش میشناسه؟ من علم رو نفی نمیکنم روانشناسی و جامعه شناسی علوم بسیار مفیدی هستن اما در مقام قیاس با خدا آیا واقعا میشه گفت بشر علم کاملتری از خودش نسبت به خالقش داره؟ _من کی اینو گفتم _وقتی خدا که خالق ماست برای پوشش متناسب شناختی که داره حدود مشخص کرده و تو میگی کارشناس ها بشینن و از نو چارجوب طراحی کنن میشه بگی معنی حرفت چیه؟ ضمنا اینجور مباحث صفر و صدی نیست که به این راحتی حولش اجماع صورت بگیره کلی نژاد و فرهنگ و مذهب و رفتار متفاوت وجود داره اصلا ممکن نیست چند تا کارشناس بتونن نظر اجرایی و پروتکل درباره پوشش جهانی یا حتی بومی بدن و قابل اجرا باشه معقول در مورد اینطور مسائل اینه که دستور از بالا برسه یعنی کسی قانون رو بگذاره که شانیت فراانسانی داره و همه قبولش دارن که حولش توافق کنن و اختلافی پیش نیاد و به یک نظم و همگونی اجتماعی برسیم ضمنا خانومها خودشون معمولا برای خودشون یه حریمی دارن به لحاظ روانی اخلاقی و حتی جسمی و فیزیولوژیک خب به نظر شما راحتترین راه برای نشون دادن این حریم به دیگران چیه؟ کمک میکنه به زنها که در اجتماع با بُعد مادینگی ظاهر نشن! حرف هاشون تفکرات و ایده هاشون رو بیان کنن بدون اینکه بخوان از ظاهرشون برای تصاحب جایگاه یا موقعیتی سوء استفاده کنن یا بالعکس کسی از اونها سوء استفاده کنه حجاب بزرگترین خدمت رو به میکنه چون در حوزه امور اجتماعی اونها رو از قیود ظاهری خلاص میکنه تا بیشتر روی اهداف تخصصی و حرفه ای شون تمرکز کنن حجاب آرامش روانی عجیبی داره اینکه دیگه نگران نباشی که در چشم بقیه چطور به نظر میای! اینکه ساعتها وقتت رو صرف ارائه خدمات به دیگران نکنی! دیگرانی که مفت! از این زیبایی حظ بصری و بعضا جنسی میبرن! حجاب جلوی تنوع طلبی کاذب رو میگیره برای همین برای مدلینگ و فشن مد های کاذب یه خطره اگر مدل های جدید برندهای لباس رو تو چند سال اخیر رصد کرده باشید متوجه منظورم میشید که چطور این سیر تنوع طلبی به قهقهرا میره و دنبال کننده هاش رو هم با خودش میبره مثلا مدل لباس کیسه زباله رو دیدید اخیرا؟!* خلاصه اینکه حجاب یعنی کار مفید، عادلانه و بدون تبعیض و امنیت برای خانومها و آرامش روانی بیشتر برای آقایون میبینی که اگر سختیش برای خانومهاست سهم خانومها هم از فواید و اثراتش بیشتره مهمترین ره آوردش که انجمن ها مدتهاست برای تامینش به در و دیوار میزنن ولی دائم بدتر هم میشه اوضاع! اسلام میخواد فضای اجتماعی فضایی باشه بدون تنش یا با حداقل تنش که توش مهمترین و زیبا ترین وجوه توانمندی های انسانی متبلور بشه و امت به معنای تک تک اعضای جامعه، با حداقل دغدغه های روانی و غریزی به مسائل مهمتر بپردا برای همین منظور هم خانواده رو به عنوان یک نظام طراحی کرده که کارکرد چند وجهی داره هم همه نیاز های جسمی و روانی انسان ها درش پاسخ داده میشه و هم در عالی ترین وجه رشد و پرورش برای همه اعضا هر یک به نحوی حاصل میشه و میشه گفت مهمترین حاصل حجاب حفظ بنیان ست که گفتم برای اسلام از اهم اموره چون تربیت از اهم اموره چون سلامت جسمی، روانی و روحی از اهم اموره این ارکان که حفظ بشه جامعه افراد سالم و متعادلی رو درون خودش میبینه و جامعه ای که انسان ها رو با ساختار به بدافزار تبدیل میکنه مطمئنا دچار خلا ایدئولوژیک تربیتیه اما حالا حجاب چطور کمک میکنه به حفظ خانواده؟ تشکیل خانواده در نگاه خدا بسیار با عظمت و با اهمیته و بسیار موکد سفارش شده و خیر کثیر مادی و معنوی برای این مدل زندگی طراحی شده چون اثرات مثبت فردی اجتماعی داره که گفتم مهمتر از اون بزرگترین و... ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh
🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
#ضحی قسمت ۳۳۳ و ۳۳۴ که دست ژانت حلقه شد روی دستم: _میگم من یکم استرس دارم یه چیزی بگو که آرومم کنه!
قسمت ۳۳۵ و ۳۳۶ _با خودم میگم اگر از اون پول بگیرم ممکنه فکر کنه رفاقتم باهاش بخاطر پولشه و آویزونش شدم _این چه حرفیه انقد به خودت سخت نگیر رفیقیم دیگه _من از ده سالگی رو پای خودم وایسادم ضحی به کار کردن و کم خرج کردن عادت دارم _نگران هیچی نباش بزرگه تو فکر کردی خدا از روزی کسی که خلق کرده غافل میشه؟ کن مطمئن باش به بهترین حالت ممکن این گره باز میشه این قول خداست! لبخندی زد: _چقدر حالمو خوب کردی عاشقتم! پس امروزو استراحت میکنم و از فردا میگردم دنبال کار _منم برات پرس و جو میکنم به نظرم کتی هم... _نمیخوام به کتی رو بندازم امشب میگفت این چه خداییه که هنوز نیومده بیکارت کرده! نمیخوام فکر کنه ناتوان شدم _تو چه جوابی دادی؟ _گفتم تغییر اتفاق میفته اما دلیل نمیشه تا ابد سختی ادامه داشته باشه شاید خدا میخواد کار بهتری برام پیدا کنه! حالا به هر وسیله ای لبخندم عمیق شد: _آفرین همینطوره... با ذوق سجاده ش رو جمع کرد و بلند شد: _من میرم برای تسویه وقتی برگردم تو رفتی درسته؟! _آره این هفته سرم خیلی شلوغه ولی پیگیر هستم نگران نباش ‌_نیستم! به قول تو اون بهتر از من میدونه چه اتفاقاتی باید برام بیفته چون تمام این فیلم رو میبینه نه فقط یک سکانسش رو پس صبر میکنم تا هرکاری میخواد بکنه من فقط بهش اعتماد میکنم خوبه؟ _عالیه برو به سلامت! *** سه روز باقیمونده تا پایان هفته رو فشرده کار کردم تا گزارشی که ازم خواسته شده بود رو دقیق و کامل تحویل بدم اگر چه دل و دماغی برای کار و درس نداشتم ولی تعهد ناچارم کرده بود تب شادی مسلمان شدن ژانت هم خوابیده بود و باز داغ دلم تازه شده بود هر روز با رضوان حرف میزدم بی تاب ترم میکرد ولی نمیتونستم سراغ نگیرم دیگه چیزی به عازم شدنشون نمونده بود پیگیر کار برای ژانت هم بودم و از هر کاری پرس و جو میکردم ولی کار مناسبش رو هنوز پیدا نکرده بودم خودش هم از گزارش های شبانه اش پیدا بود هنوز به جایی نرسیده شب جمعه باز دیر رسیدم و دیدار فارغ از عجله و درست و حسابی به صبحانه ی روز شنبه موکول شد دور میز صبحانه کتایون از ژانت پرسید: _چی شد بالاخره تونستی کاری پیدا کنی؟ ژانت که نمیخواست دوباره سرزنش متوجه خودش و تصمیمش بشه با لحن امیدوارانه ای جواب داد: _نه ولی بالاخره پیدا میشه نگران نیستم کار که قحط نیست این همه زن مسلمان دارن کار می‌کنن با حجاب مثل همین ضحی شاید یکم طول بکشه ولی بالاخره پیدا میشه کتایون دوباره پرسید: _میخوای منم بسپرم برات؟ فوری گفت: _نه ممنون خودم یه جوری... حرفش رو قطع کردم: _چرا نه اگر میتونه بذار کمک کنه چه ایرادی داره میدونستم مشکلش چیه نمیخواست کتایون بعدها به روش بیاره که جور خداش رو کشیده! گفتم: _اینم یه وسیله است دیگه ژانت امور دنیا با اسباب اداره و رتق و فتق میشه وقتی رفیقت بهت پیشنهاد کمک میده رد نکن ازش تشکر هم بکن چون قدردانی از اسباب عین سپاسگزاری از خداست خیلی ممنون کتی اگر کمکی از دستت براومد و کاری پیدا کردی زحمتش رو بکش ممنون که به فکر بودی بعد از صبحانه دوباره به اتاق برگشتم تا برای تست دوشنبه کمی مطالعه کنم که تلفنم زنگ خورد رضوان بود جواب دادم: _به به سلام مسافر کرب و بلا چه میکنی کربلایی خانوم؟ با ذوق و ناز تواضع کرد: _سلام دعا به جان شما _خب در چه حالید؟ _ دیگه داریم بار و بنه جمع می کنیم احتمالاً فردا راه بیفتیم سمت مرز خواستم اگر دیگه گوشیم آنتن نداد خداحافظی کرده باشیم یک لحظه بغض سالها دوری به حلقومم هجوم آورد و هرچه کردم در این جدال نابرابر زورم به این گره کور نرسید فقط اشک های داغ و شورم ذره ذره این گره رو می خورد تا کوچک بشه اما زمان لازم بود پرسید: _داری صدامو ضحی؟ به سختی گفتم: _آره عزیزم چرا اینقدر زود؟ _خب از مرز خسروی میریم بغداد که بریم بعدم بعد میریم یکی دوروز میمونیم بعد راه می افتیم سمت کربلا دستم رو روی اسپیکر گوشی گذاشتم که هق هقم به گوشش نرسه گوشی رو کمی دور گرفتم و چند بار عمیق نفس کشیدم بعد دوباره گوشی رو روی گوشم گذاشتم: _خب به سلامتی نایب زیاره من هم باشید _ اون که حتماً اصلاً این سفر رو به نیابت از تو دارم میرم کاش میشد همراه هم باشیم طاقت نیاوردم و بغضم با صدا بیرون ریخت کلافه گفت: _ضحی گریه میکنی؟ جواب ندادم دوباره پرسید: _آره ضحی؟ چت شد یهو؟ بی حوصله گفتم: _نمیدونی؟ این سال چندمه که جا میمونم! _اینجوری نگو کاره دیگه ان شاالله سال های بعدی با هم میریم _کی سال بعدی رو دیده؟ _ضحی حالم رو نگیر تو رو خدا! بغض صداش باعث شد به ناله کردن خاتمه بدم این غم فقط مال خودم بود: _خیلی خب مواظب خودتون باشید چند نفرید؟ نفس عمیقی کشید و بعد.... ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_arsh