eitaa logo
⚘...قرار عاشقی...⚘
514 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
4 فایل
⚘يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا⚘ صفحه رسمی اطلاع رسانی مراسمات یادمان شهدا ورودی شهر و معراج شهدای سطح شهرستان مهران آدرس اینستا: @Gharar__asheghi 🔹تبادل، انتقادات، پیشنهاد،محتوا🔹 ادمین: @M_sina_chavoshi
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از تڪه ‌ڪلام‌هایش این بود ڪه نماز رو ول ڪن خدا رو بچسب .. جمله‌اش برایم خیلی عجیب بود وقتۍ از او پرسیدم ڪه چرا این را میگوید خندید و دستی به شانه‌ام زد و گفت↓ داداش یعنی اینڪه توی نمازت باید به دنبال خدا باشی و فقط خدا رو ببینی ...! 🌹 @merajshohda
این عکس خیلی حرف توشه ! این عکس نشون میده در هر حالتی میشه نماز خوند ؛پس با آوردن بعضی بهونه ها فقط خودمونُ مسخره کردیم 😒 به دلخواه صلوات @merajshohda
7.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ حضور کاروان راهیان نور از استان ایلام 🌿 در روزهای پایانی ماه مبارک رمضان از معراج شهدای شهرستان مهران @merajshohda
🍃 آیت الله بهجت رحمه الله علیه: ✍🏼 از عالم غیب به کل موجودات، خیری جاری می باشد که وصف ناشدنی است و هر کس که مجالس اهل بیت علیهم السلام را احیا کند، در این خیر شریک خواهد شد. خود من، هر چه را که در این عالم دیده ام، یک گره کوری دارد که باز شدنی نیست، غیر از روضه امام حسین علیه السلام. @merajshohda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌙 دعای روز سی ام ماه مبارک رمضان 🔹 اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِيَامِي فِيهِ بِالشُّكْرِ وَ الْقَبُولِ، عَلَى مَا تَرْضَاهُ وَ يَرْضَاهُ الرَّسُولُ، مُحْكَمَةً فُرُوعُهُ بِالْأُصُولِ، بِحَقِّ سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ. خدایا روزه ام را در این ماه، بر پایه آنچه تو و پیامبر، آن را می پسندد مورد سپاس و پذیرش قرار ده، درحالی که فروعش بر اصولش استوار باشد، به حق سرورمان محمّد و اهل بیت پاکش، و سپاس خدای را پروردگار جهانیان. @merajshohda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به صدام گفتن چرا بعد از کشتن صدر خواهرش راهم کشتی گفت من اشتباه یزید را تکرار نمیکنم زینب بود که بعد از حسین نامش را زنده کرد @merajshohda
✅«بزرگ‌مرد» ✍خودش که چیزی نمی‌گفت، اما پلک‌های خسته و چشم‌های سرخش همه چیز را روایت می‌کرد. خواب یکی دو ساعته‌اش یا توی ماشین بود یا توی هواپیما. غیر از این‌ها هم هر وقت که خیلی خوابش می‌گرفت، دراز می‌کشید روی زمین و سرش را می‌گذاشت روی دستش. فرقی نداشت کجا باشد، حلب، سامرا، بغداد و ... محل اسکانش را که می‌دیدی، با خودت می‌گفتی این طور که نمی‌شود، حتماً باید لوازم دیگری هم باشد. موکتی رنگ و رو رفته، یک متکا و یکی دو تا پتو می‌شد تمام امکانات مردی که دشمن را به زانو درآورده بود. ✍️ سردار رضا حافظی 📚سلیمانی عزیز، ص ۱۳۹ @merajshohda