۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
❀ ⃟ ⃟ 🏴شعـرِ عاشـورایی🏴 ⃟ ⃟ ❀ روزی که شـد به نیزه سر آن بزرگوار خورشید سـر برهنه برآمد ز کوهسار
❀ ⃟ ⃟ 🏴شعـرِ عاشـورایی🏴 ⃟ ⃟ ❀
بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد
شور و نشور و واهمه را در گمان فتاد
همبانگنوحهغلغله در ششجهتفکند
هم گریه بر مـلایک هفت آسمان فتاد
هرجا که بود آهویی از دشت پا کشید
هرجا که بود طایری از آشیان فتاد
شد وحشتیکه شورقیامت ز یادرفت
چونچشماهلبیت بر آنکشتگانفتاد
هرچند بر تن شهدا چشم کار کرد
بر زخمهای کاری تیغ و سنان فتاد
ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان
بر پیکر شریف امام زمان فتاد
بی اختیار نعـره ی هذا حسین او
سر زد چنانکهآتش از او در جهانفتاد
پس با زبان پرگله آن بضعةالرسول
رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول...
«محتشم کاشانی»
『シ
~🦋𝓙𝓸𝓲𝓷↷
-❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺•-
•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه ادبیات آیینی
⇢https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀
#امام_حسین
#محرم
❀ ⃟ ⃟ 🏴هم نوا با محرم🏴 ⃟ ⃟ ❀
من چگونه سویخیمهخبرت را ببرم؟
خبــر ریختـن بـــــال و پرت را ببرم
واژههایبدنتسختبه هم ریخته است
سینهات یا جگرت یا که سرت را ببرم؟
مثل مــادر وسط کوچه گرفتـار شدی
تـــن پامـــال شـــده در گذرت را ببرم
ولــدی لب بـزن و نــام مرا بـاز ببر
تا به همراه نسـیم این اثرت را ببرم
ارباًارباتر از این قامتتوقلبمن است
چــونکه باید بدن مختصـرت را ببرم
میوه هایلبتو رویزمینریختهاست
بــا عبـــــا آمده ام تـا ثمرت را ببرم
بتشکنبودیوبیشازهمهمبعوثشدی
حـــالیـــا آمـــده ام تــا تبرت را ببرم
شبــهپیغمبر من معجزه ها داری، حیف!
قسـمت من شـده شق القــمرت را ببرم
سفره ات پهن شده در همه دشت، کریم
ســهم من هم شده ســوز سحرت را ببرم
لشـــگر روبـرویت "آکله الاکبـــــاد" اســت
کاش می شد که علی جان جگرت را ببرم
بدنی نیســت که تشـییـع کنم ، مجبــورم
تـکه تـکه تنـــــــــی از دور و برت را ببرم
مادرتنیست ولی منتظر سوغات است!
عطر گیســوی تو از این سفرت را ببرم
«مصطفی هاشمی نسب»
『🏴
•🖤𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•
-❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺•-
•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه ادبیات آیینی
⇢https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
#ماه_محرم
#حضرت_علی_اکبر
☕⃢🍩❀ ⃟ ⃟✍️در محضر بزرگان༺•
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
عدهای توکل را برای خودشان روزی میدانند، و اینها در واقع غنی هستند. احراز کردهاند که اگر بر خدا توکل کنند، روزیشان به آنها میرسد؛ و اگر نرسید، کشف میکنند که لازم نبوده است.
📚 جرعه وصال، ص۶٨
『🏴
•🖤𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•
-❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺•-
•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه ادبیات آیینی
⇢https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
#توکل
#رزق
✦۞✦✺رهاوردِ شعر✺✦۞✦
چه خبر بود کـه آن روز بلا غـم پاشید
در دل کرب و بلا خوشه ی ماتم پاشید
نفسسردچهفصلی؟کهدرآنقطعهیداغ
سوز هفتاد و دو گل بر سر شبنم پاشید
هـرسِ مـاه کـه قانون سماوات نبود
که به آنگونه تن مـاه ، محرم پاشید
داس از بی خردی مزرعـه را می بلعید
تیشه مـزدور شد و هـرزه در عالم پاشید
مشک خشکید و ترک خورد خدا می داند
باور خیس چه کس در دل آن سم پاشید
گیر و داری شد و طوفان پی طوفان آمد
ناگهان ظهـر شد و قافله ازهم پاشید
ذوالجناحیکهمسافر شد و با غم برگشت
رو به روی حرم از شرم، همان دم پاشید
کربلا داغشد و سرخشد و ریختبههم
روزگاری کـه بلا بر سر او غم پاشید
شاعر: مرضیه ملکیان/استان گلستان
از اعضای محترم قرارگاه ادبیات آیینی
『🏴
•🖤𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•
-❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺•-
•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه ادبیات آیینی
⇢https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
#محرم
#امام_حسین
❀ ⃟ ⃟ 🏴شعـرِ عاشـورایی🏴 ⃟ ⃟ ❀
راز رشید
به گونۀ ماه
نامت زبانزد آسمانها بود
و پیمان برادریات
با جبل نور
چون آیههای جهاد
محکم
تو آن راز رشیدی
که روزی فرات
بر لبت آورد
و ساعتی بعد
در باران متواتر پولاد
بریده بریده
افشا شدی
و باد
تو را با مشام خیمهگاه
در میان نهاد
و انتظار در بهت کودکانۀ حرم
طولانی شد
تو آن راز رشیدی
که روزی فرات
بر لبت آورد
و کنار درک تو
کوه از کمر شکست
«سید حسن حسینی»
『🏴
•🖤𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•
-❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺•-
•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه ادبیات آیینی
⇢https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
#ماه_محرم
#حضرت_ابوالفضل
68443335_Track 09 (1).mp3
2.94M
🎵ترنّم مهــر🎼
گوشوارهی عرش
📜شاعر: سید علی موسوی گرمارودی
ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ
🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه ی فرهنگ و هنر
_
_
「•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」
•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه ادبیات آیینی •
⇢「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini 」
#امام_حسین
#حضرت_ابوالفضل
•✦🔷🔶🔹🦋🔹🔶🔷✦•
❀ ⃟ ⃟ ۞سیر در یک آیه۞༺•
💌 پس بر خدا توکل کن که تو بر حق آشکار استواری.
📖 طه آیه ۳۶
『🏴
•🖤𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•
-❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺•-
•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه ادبیات آیینی
⇢https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
#قرآن
#چراغ_زندگی
☀حدیث روز •ꕥ◍⃟◍ꕥ•
امام على عليه السلام:
لَيسَ لِمُتَوَكِّلٍ عَناءٌ
براى هيچ توكّل كننده اى رنجى نيست.
غررالحكم حدیث ۷۴۵۱
『🏴
•🖤𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•
-❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺•-
•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه ادبیات آیینی
⇢https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
#حدیث
#توکل
۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
❀ ⃟ ⃟ 🏴شعـرِ عاشـورایی🏴 ⃟ ⃟ ❀ بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد شور و نشور و واهمه را در گمان
❀ ⃟ ⃟ 🏴شعـرِ عاشـورایی🏴 ⃟ ⃟ ❀
این کشتهٔ فتـاده به هامون حسین توست
وینصیددستوپازده درخونحسینتوست
این نخـل تر کـز آتش جــان سـوز تشـنگی
دود از زمینرساندهبهگردونحسین توست
این مـاهی فتاده به دریای خون که هست
زخماز ستاره بر تنشافزون حسین توست
این غرقهی محیط شهادت که روی دشت
از موجخون او شدهگلگون حسین توست
این خشـک لب فتـاده دور از لب فـرات
کزخوناوزمینشدهجیحونحسین توست
این شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه
خرگاه زینجهان زدهبیرونحسین توست
این قالب تپان که چنین مانده بر زمین
شاه شهید ناشده مدفون حسین توست
چون روی در بقیع به زهرا خطاب کرد
وحـش زمین و مرغ هـوا را کباب کرد
«محتشم کاشانی»
『シ
~🦋𝓙𝓸𝓲𝓷↷
-❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺•-
•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه ادبیات آیینی
⇢https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀
#امام_حسین
#محرم
❀ ⃟ ⃟ 🏴هم نوا با محرم🏴 ⃟ ⃟ ❀
آه آبـت کـرد نـامِ آب آور داشتن
چونکهمحکوماستهرساقیبهساغرداشتن
العطش از عمق جانِ نیزهها برخاست تا
کثرت زخم تو شد منجر به کوثر داشتن
در نزاع تیرها تیر سه شعبه برد کرد
بود دعوا بر سر سهـم برابر داشتن
قامتم تا شد عبا هم نیست یاری ام کند
سختشد جسمتورا از خاکها برداشتن
در تقلایی کهچندین دفعهپایم جان دهی
باز داری آرزوی جـان دیگـر داشتن
دخترانم را بیا زیر پر و بالت بگیر
نعمتخوبیاستجایدستها پر برداشتن
روی نیزه در کنار محمل زینب بمان
تاکه باشد دلخوشیاش سایهی سرداشتن
«محسن حنیفی»
『🏴
•🖤𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•
-❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺•-
•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه ادبیات آیینی
⇢https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
#تاسوعا
#حضرت_ابوالفضل
50.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
『🏴
•🖤𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•
-❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺•-
•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه ادبیات آیینی
⇢https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
#تاسوعا
#حضرت_ابوالفضل
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ سَلَّمَ السَّلامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ مَغْفِرَتُهُ وَ رِضْوَانُهُ وَ عَلَى رُوحِكَ وَ بَدَنِكَ أَشْهَدُ وَ أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَى مَا مَضَى بِهِ الْبَدْرِيُّونَ وَ الْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الْمُنَاصِحُونَ لَهُ فِي جِهَادِ أَعْدَائِهِ الْمُبَالِغُونَ فِي نُصْرَةِ أَوْلِيَائِهِ الذَّابُّونَ عَنْ أَحِبَّائِهِ فَجَزَاكَ اللَّهُ أَفْضَلَ الْجَزَاءِ وَ أَكْثَرَ الْجَزَاءِ وَ أَوْفَرَ الْجَزَاءِ وَ أَوْفَى جَزَاءِ أَحَدٍ مِمَّنْ وَفَى بِبَيْعَتِهِ وَ اسْتَجَابَ لَهُ دَعْوَتَهُ وَ أَطَاعَ وُلاةَ أَمْرِهِ
『🏴
•🖤𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•
-❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺•-
•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه ادبیات آیینی
⇢https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
#امام_حسین
#حضرت_ابوالفضل
❀ ⃟ ⃟ 🏴شعـرِ عاشـورایی🏴 ⃟ ⃟ ❀
بازم اندر مهد دل طفل جنون
دست از قنداقه میآرد برون
مادر طبـع مــرا از روی ذوق
خوشدرآرد شیر، در پستانشوق
جمله اطفـال قلوب از انبساط
وقت شد کآیند بیرون از قماط
عشـرتی از آن هوای نو کنند
از طرب، نشو و نمای نو کنند
واگذارند امهات طبع را
باز آباء کــرام سبع را
باز وقـت کیسـه پردازی بود
ای حریف این آخرین بازی بود
ششجهت در نرد عشق آن پری
میکند با مهــره ی دل ششدری
همتی میدارم از ساقی مراد
وز در میخانه میجویم گشاد
همچنین از کعبتین عشق داو
تا دراین بازی نمایم کنجکاو
بازی ای تا اندرین دفتر کنم
شرح شاه پاکبازان، سر کنم
لاجرم چون آن حریف سرفراز
در قمــار عاشـقی شد پاکباز
شـد برون با کیـسهی پرداخته
مایهیی از جزو و از کل باخته
رقص رقصان، از نشاط باختن
منبسـط، از کیـسه را پرداختن
انقباضی دید در خود اندکی
در دل حق الیقین آمد شکی
کاین کسالت بعد حالت از چه زاد
حالت کل را کسالت از چه زاد؟
پس ز روی پاکـبازی ، جهـد کرد
تا فشاند هست اگر در کیسه گرد
چون فشاند آن پاکبازان را، امیر
گوهـری افـتاد در دستش، صغیر
درة الـتاج گـرامی گـوهران
آن سبک در وزن و در قیمت گران
ارفـع المـقدار من کل الرفیع
الشفیع بن الشفیع بن الشفیع
گرمی آتش، هوای خاک ازو
آب کار انجم و افلاک ازو
کودکی در دامن مهرش به خواب
سه ولد با چار مام و هفت باب
مایهی ایجـاد ، کـز پر مایگی
کرده مهرش، طفل دین را دایگی
وه چه طفلی! ممکنات او راطفیل
دست یکسـر کاینات او را به ذیل
گشته ارشاد از ره صدق و صفا
زیر دامـان ولایش ، اولیا
شمه ای، خلد از رخ زیبندهاش
آیتـی، کوثـر ز شکــر خندهاش
اشــرف اولاد آدم را، پسر
لیکن اندر رتبه آدم را پدر
از علی اکبر به صورت اصغرست
لیـک در معـنی علــیِ اکبرست
ظاهـراً از تشنگی بیتاب بود
باطناً سر چشمهی هر آب بود
یافت کاندر بزم آن سلطان ناز
نیست لایق تر ازین گوهر، نیاز
خوش ره آوردی بداندر وقت برد
بر سـر دستش به پیش شاه برد
کای شه این گوهر به استسقای تست
خواهــش آبش ز خاک پای تست
لطف بر این گوهــر نایاب کن
از قبول حضرتش سیراب کن
این گهــر از جـزع هـای تابناک
ای بسا گوهر فروریزد به خاک
این گهر از اشکهای پر ز خون
میکند المـاس ها را لعلگون
آبی ای لب تشنه باز آری به جو
بو که آب رفـته باز آری به جو
شرط این آبت، بزاری جستنست
ورنداری، دست از وی شستنست
«عمان سامانی»
『🏴
•🖤𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•
-❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺•-
•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه ادبیات آیینی
⇢https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
#محرم
#حضرت_علی_اصغر
🏴🏴🏴🏴🏴
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
『🏴
•🖤𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•
-❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺•-
•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه ادبیات آیینی
⇢https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』
#امام_حسین
#عاشورا