༺‌• ❀ تا یادِ تو سری به دلِ تنگ می‌زند دردِ فـراق، روحِ مـرا چـنگ می‌زند گمگـشته‌ام درونِ خودم تا بیابمش آن مست را که در دلم آهنگ می‌زند سلانه ساز می‌زند و عشوه در پی اش شـهـــنازوار پرده‌ی سـارنگ می‌زند این ساز نیست، ناز و نیاز معاشقه است یا نقـش مانی است که او رنگ می‌زند آهـــوی وصل، در دل ما می‌دود به شـوق تاب و توان بریده و پا لنگ می‌زند همچون خیال، در شبم ای ماهِ من بتاب روشـن شود که غم به سـبو سنگ می‌زند #حوصله‌ی_بحر ۹۱/۱۱/۱۹ https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini

🎵ترنّم مهــر🎼 مجنون نبودم آلبوم گلچینی از ملودی‌های بومی ایران کاری از: حسین بهروزی‌نیا با همکاری بیژن کامکار و کامبیز گنجه‌ای ‌‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه ی فرهنگ و هنر _ _ ‌‌‌｢‌• ‌‌‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣• -❀ ⃟ ⃟✍️#حوصله‌ی_بحر❁༺‌‌‌•- ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه_ادبیات_آیینی ⇢‌‎‎‌‌https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』 #فرهنگ #هنر

🎵ترنّم مهــر🎼 ‌ 🕊🕊🕊 ‌ هرکه پیمان با هوالموجود بست... 📜شعر: #اقبال_لاهوری 🎙راوی: #ساعد_باقری ‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ ‌‌ https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini #فرهنگ #هنر

‌ ••♡••🔷🔶🔹🦋🔹🔶🔷••♡•• ‌ ❀ ⃟ ⃟ ۞سیر در یک آیه۞༺‌‌‌• ❤️ و به زیباترین شکل نیکی کنید... که خدا نیکوکاران را دوست می‌دارد. 📖 سوره بقره، آیه ۱۹ 『🦋 ‌‌‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣• ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه_ادبیات_آیینی ⇢‌‎‎‌‌https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』 #قرآن #آیه_نگار

❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعر ناب✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 بیا کاین دل سر هـجران ندارد به‌جز وصلت دگر درمان ندارد به وصل خود دلم را شاد گردان که خسته طاقت هـجران ندارد بیا تا پیش روی تو بمـیرم که بی‌تو زندگانی آن ندارد چگونه بی‌تو بتوان زیست آخر؟ که بی‌ تو زیسـتن امـکان ندارد بمردم ز انتظار روز وصلت شب‌هجران‌مگر پایان ندارد؟ بیا تا روی خوب تو ببینم که‌مهر از ذره رخ پنهان ندارد ز من بپذیر، جانا، نیم جانی اگر چه قیمت چندان ندارد وصالت تا ز غم خونم نریزد عراقی را شبی مهمان ندارد «عراقی» ‌ ‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه ی فرهنگ و هنر ‌‌‌｢‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•｣ ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه ادبیات آیینی • ⇢‌‎‎‌‌｢ https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ｣ #غزل #طراوت

❀ ⃟ ⃟ ☕ یک جرعه شعر ناب✓༺‌‌‌• 🍃🍓⃢🍒🌸🍎⃢🍩🌸🍒⃢🍓🍃 سینه از آتش‌دل در غم جانانه بسوخت آتشی‌بود دراین‌خانه که‌کاشانه بسوخت تنـم از واسـطه ی دوری دلبـر بگداخت جانـم از آتش مهـر رخ جانانه بسوخت سوزِدل‌بین که‌ز بس آتش‌اشکم دل‌شمع دوش‌بر من ز سرِمهر چوپروانه بسوخت آشنایی‌نه غریب‌است که‌دلسوزِمن است چون‌من‌ازخویش‌برفتم‌دل‌بیگانه‌بسوخت خرقه ی زهدِ مرا آب خرابات ببرد خانه‌ی عقلِ مرا آتش میخانه بسوخت چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست همچولاله،جگرم بی‌می‌وخمخانه بسوخت ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم خرقه‌از سر به‌درآوردوبه‌شکرانه بسوخت ترک‌افسـانه بگوحافظ و می‌نوش دمی که‌نخفتیم شب‌و‌شمع‌به‌افسانه بسوخت ✍️ «حافظ» ‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه ی فرهنگ و هنر ‌‌‌｢‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•｣ ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال #قرارگاه_ادبیات_آیینی • ⇢‌‎‎‌‌｢ https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ｣ #امام_زمان #انتظار