eitaa logo
شعرهای قاسم صرافان
881 دنبال‌کننده
102 عکس
70 ویدیو
0 فایل
شعر، شعرآیینی، شعرعاشقانه، ترانه
مشاهده در ایتا
دانلود
هر دلی را به دلبری دادند هر سری را به سَروری دادند ما که هر وقت گفته ایم خدا، از خدایت شنیده ایم : حسین @GhasemSarafan
زندگی چیز دیگری شده است، تا به نامت رسیده ایم حسین ❤️ @GhasemSarafan
مشق رزم قمر بنی هاشم، در محضر پدر و استادش امیرالمومنین علیه السلام: یا علی! این کیست می‌آید شتابان سوی تو؟ با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟ او که می‌آید، تو احساس جوانی می‌کنی باز یادِ رزم و شور پهلوانی می‌کنی آمده پیش تو تا مشق سپه‌داری کند تا به سبک حیدری تمرینِ کرّاری کند می‌زند زانو که رسمت را بیاموزد، علی! با چه شوقی، بر لبانت چشم می‌دوزد، علی! مانده‌ام در بهت شاگردی که استادش تو‌یی هم چراغ رفتن و هم نور ایجادش تو‌یی من شنیدم بارها آن اسم زیبا را، ولی چیز دیگر بود، عباسی که تو گفتی، علی! با صدایی مهربان، گفتی: بیا عباس من! تیغ را بردار، با نام خدا عباس من! نورِ چشمان علی! پیش پدر چرخی بزن شیرِ من! شمشیر را بالا ببر، چرخی بزن این چنین با هر دو دستت تیغ را حرکت بده دست چپ را هم به وزن تیغ خود عادت بده فکر کن، هر حالتی بر جنگ حاکم می‌شود دستِ چپ، عباس من! یک وقت لازم می‌شود الامان از چشم شور و تیر پنهانی، پسر! کاش می‌شد چشمهایت را بپوشانی، پسر! بی نقاب، ای جلوه حسن خدادادی، نجنگ سعی کن تا می‌شود بی خـودِ فولادی، نجنگ تشنه‌ای، فهمیدم از آنجا که شیداتر شدی تا لبانت خشک شد عباس! زیباتر شدی خوب می‌دانم به فکر ذوالفقار افتاده‌ای بی قراری می‌کنی، حقّا که حیدر زاده‌ای رمز از جا کندنش یادت بماند «یا علی»‌ ست آخر این «لا سَیف» وقفِ «لا فتی الا علی» ‌ست حالت «عین» علی دارد سرِ تیغ دو دم من خودم هم «یا علی» می‌گفتم، آن را می‌زدم رزم عباس و علی، به به! چه رزمی می‌شود! ساقی و سقا کنار هم، چه بزمی می‌شود! مثل اینکه باز دستی آشنا، در می‌زند سرخوشی با من؛ ولی این دست خوشتر می‌زند خواهشت را از نگاهت خوانده‌ام؛ باشد! برو درس اینجا ختم شد؛ دیگر حسین آمد، برو کتاب انتشارات @GhasemSarafan
ظهر آن روز بهاری چه نمازی بشود که تو هم آمده باشی و اذانش برسد #قاسم_صرافان @GhasemSarafan
خودش را وارث أرض مقدس خوانده، این قابیل جهان وارونه شد؛ این‌بار با سنگ آمده هابیل نِگین،‌ دست شیاطین و سلیمان اشک می‌ریزد و با فرعون می‌خندند فرزندان اسرائیل لب خاخام‌ها تورات را وارونه می‌خامد! کلیسا با دعا، رد می‌شود از غیرت انجیل درون آتش نمرودها این‌بار می‌سوزد گلوی «الخلیل» از ذبح فرزندان اسماعیل بیا ای تک‌سوار سبز! ای پایان این پاییز! بیا ای صبح پیدا در شب چشم انتظار ایل و «سبحان الذی اسری» بخوان تا «مسجد الاقصی» بخوان! ای خواندنت شیرین‌تر از تنزیل جبرائیل بیا ای منتقم! با ذوالفقار بی‌قرارت تا نماند روی نقشه لکه‌ای بین فرات و نیل جوجه‌های کوچکش حالا ابابیل‌اند و خواب آخر پاییز می‌بیند سپاه فیل @GhasemSarafan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹ای شیران خاک ایران آماده.... 📹نماهنگ «فرمان ده» با صدای و ترانه ای از 💢تهیه شده در ✴️ Sapp.ir/Rahnava_ir@Rahnava_ir
هدایت شده از قاسم صرافان
EMAM HASAN - Dast_e_Karim.mp3
11.08M
قطعه پیشکش به محضر کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام ❤️ کاری از: گروه هم آوایی شعر : آهنگسازی و تنظیم : سرپرست گروه: @GhasemSarafan
متن شعر 👇👇👇👇👇👇👇👇
پیچیده در این کوچه‌ها عطر عبایت همراه با نجوای زیبای دعایت با نان و خرما مي‌رسي، من هم يتيمم اما نه خرما، مست دستان کريمم مي‌زد به پايت بوسه لب‌هاي مدينه اي خوش به حال نيمه شب‌هاي مدينه دیدم هوای چشمهایت کوثری بود بر شانه‌ات شال شکوه حیدری بود ای آسمانها، محو صحن خاکی تو! قلب زمین، غرق دل افلاکی تو عطرت، دل از من برده بود و می‌نوشتم: سرمست آقاي جوانان بهشتم دیدم که عالم غرق ذکر «یا حسن» شد باران هم آوا با هوای قلب من شد شوق دلم را، شور چشمانت، غزل کرد نامت، مرا سرمست عهدی در ازل کرد من در زمان آواره‌ی آن لحظه هستم، آن دم که دستان تو «قاسم» را بغل کرد روح تو را از نور زهرا آفريدند از اسم تو اسماء حسنا آفريدند نامِ حسن، يعني تمام حُسن دنيا حالا من و دست کريم آل طاها در دستهايت ياکريمان لانه دارند وقت قنوتت قدسيان پيمانه دارند ای آسمانها، محو صحن خاکی تو! قلب زمین، غرق دل افلاکی تو عطرت، دل از من برده بود و می‌نوشتم: سرمست آقاي جوانان بهشتم @GhasemSarafan
عشق جاری ست، نه! جا ماندنِ ما، عشق نبود @GhasemSarafan
در رثای سلام الله علیها: قرار بود بيايي کبوترش باشي دوباره آينه‌اي در برابرش باشي نه اينکه پر بکشي و به شهر او نرسي ميان راه، پرستوي پرپرش باشي مدينه، شهر غريبي براي فاطمه‌‌هاست نخواست گم شده،‌ چون قبر مادرش باشي به قم رسيدي و گم کرد دست و پايش را چو ديد، آمده‌اي سايه‌ي سرش باشي اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد که تا هميشه، تو ياس معطرش باشي خدا، تو را به دل تشنه‌ی زمین بخشيد که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشي که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی کجاست شیردلی؟ کو یلی، شبیه علی؟ که چون تو فاطمه‌ای یار و همسرش باشی کرامتت، همه را ياد او مي‌اندازد به تو چقدر مي‌آيد، که خواهرش باشي رسول گفت: که در طوس، پاره‌ی تن اوست نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب گواه رنج نفس‌هاي آخرش باشي نخواست باز امامي، کنار خواهر خود ... نخواست زينبِ يک شام ديگرش باشی @GhasemSarafan
إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ بر سر درِ تاریخی از غیرت ایرانی نامی است که می‌ماند، نام تو سلیمانی! ضمن عرض تسلیت شهادت سردار آسمانی، شهید ، دوستان شاعر اشعار و سروده‌های خودتون رو در هر قالبی (دوبیتی ، رباعی ، غزل ، سرود و ترانه و...) به آدرس: @sardar_asemani در پیام رسان ایتا ،سروش، بله و تلگرام ارسال نمایند. از سروده‌های منتخب جهت تولید سرود و نماهنگ و همچنین چاپ در مجموعه‌ای به همین نام استفاده خواهد شد. همچنین در شب شعر جهت شعرخوانی از عزیزان شاعر دعوت به عمل خواهد آمد. بی‌زحمت در گروه‌ها اطلاع‌رسانی بفرمایید
پویش شعری #سردار_آسمانی: از شاعران عزیز دعوت می‌شود سروده‌های خود را با موضوع سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، (جهت چاپ، تولید نماهنگ و حضور در شب شعر)، تا سه‌شنبه ۱۷ دی، در قالبهای متنوع، به شناسه: @sardar_asemani در پیام‌رسان‌‌ها ارسال نمایند.