eitaa logo
شعرهای قاسم صرافان
825 دنبال‌کننده
53 عکس
38 ویدیو
0 فایل
شعر، شعرآیینی، شعرعاشقانه، ترانه
مشاهده در ایتا
دانلود
هر دلی را به دلبری دادند هر سری را به سَروری دادند ما که هر وقت گفته ایم خدا، از خدایت شنیده ایم : حسین @GhasemSarafan
زندگی چیز دیگری شده است، تا به نامت رسیده ایم حسین ❤️ @GhasemSarafan
مشق رزم قمر بنی هاشم، در محضر پدر و استادش امیرالمومنین علیه السلام: یا علی! این کیست می‌آید شتابان سوی تو؟ با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟ او که می‌آید، تو احساس جوانی می‌کنی باز یادِ رزم و شور پهلوانی می‌کنی آمده پیش تو تا مشق سپه‌داری کند تا به سبک حیدری تمرینِ کرّاری کند می‌زند زانو که رسمت را بیاموزد، علی! با چه شوقی، بر لبانت چشم می‌دوزد، علی! مانده‌ام در بهت شاگردی که استادش تو‌یی هم چراغ رفتن و هم نور ایجادش تو‌یی من شنیدم بارها آن اسم زیبا را، ولی چیز دیگر بود، عباسی که تو گفتی، علی! با صدایی مهربان، گفتی: بیا عباس من! تیغ را بردار، با نام خدا عباس من! نورِ چشمان علی! پیش پدر چرخی بزن شیرِ من! شمشیر را بالا ببر، چرخی بزن این چنین با هر دو دستت تیغ را حرکت بده دست چپ را هم به وزن تیغ خود عادت بده فکر کن، هر حالتی بر جنگ حاکم می‌شود دستِ چپ، عباس من! یک وقت لازم می‌شود الامان از چشم شور و تیر پنهانی، پسر! کاش می‌شد چشمهایت را بپوشانی، پسر! بی نقاب، ای جلوه حسن خدادادی، نجنگ سعی کن تا می‌شود بی خـودِ فولادی، نجنگ تشنه‌ای، فهمیدم از آنجا که شیداتر شدی تا لبانت خشک شد عباس! زیباتر شدی خوب می‌دانم به فکر ذوالفقار افتاده‌ای بی قراری می‌کنی، حقّا که حیدر زاده‌ای رمز از جا کندنش یادت بماند «یا علی»‌ ست آخر این «لا سَیف» وقفِ «لا فتی الا علی» ‌ست حالت «عین» علی دارد سرِ تیغ دو دم من خودم هم «یا علی» می‌گفتم، آن را می‌زدم رزم عباس و علی، به به! چه رزمی می‌شود! ساقی و سقا کنار هم، چه بزمی می‌شود! مثل اینکه باز دستی آشنا، در می‌زند سرخوشی با من؛ ولی این دست خوشتر می‌زند خواهشت را از نگاهت خوانده‌ام؛ باشد! برو درس اینجا ختم شد؛ دیگر حسین آمد، برو کتاب انتشارات @GhasemSarafan
ظهر آن روز بهاری چه نمازی بشود که تو هم آمده باشی و اذانش برسد #قاسم_صرافان @GhasemSarafan
خودش را وارث أرض مقدس خوانده، این قابیل جهان وارونه شد؛ این‌بار با سنگ آمده هابیل نِگین،‌ دست شیاطین و سلیمان اشک می‌ریزد و با فرعون می‌خندند فرزندان اسرائیل لب خاخام‌ها تورات را وارونه می‌خامد! کلیسا با دعا، رد می‌شود از غیرت انجیل درون آتش نمرودها این‌بار می‌سوزد گلوی «الخلیل» از ذبح فرزندان اسماعیل بیا ای تک‌سوار سبز! ای پایان این پاییز! بیا ای صبح پیدا در شب چشم انتظار ایل و «سبحان الذی اسری» بخوان تا «مسجد الاقصی» بخوان! ای خواندنت شیرین‌تر از تنزیل جبرائیل بیا ای منتقم! با ذوالفقار بی‌قرارت تا نماند روی نقشه لکه‌ای بین فرات و نیل جوجه‌های کوچکش حالا ابابیل‌اند و خواب آخر پاییز می‌بیند سپاه فیل @GhasemSarafan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹ای شیران خاک ایران آماده.... 📹نماهنگ «فرمان ده» با صدای و ترانه ای از 💢تهیه شده در ✴️ Sapp.ir/Rahnava_ir@Rahnava_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
قطعه پیشکش به محضر کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام ❤️ کاری از: گروه هم آوایی شعر : آهنگسازی و تنظیم : سرپرست گروه: @GhasemSarafan
متن شعر 👇👇👇👇👇👇👇👇
پیچیده در این کوچه‌ها عطر عبایت همراه با نجوای زیبای دعایت با نان و خرما مي‌رسي، من هم يتيمم اما نه خرما، مست دستان کريمم مي‌زد به پايت بوسه لب‌هاي مدينه اي خوش به حال نيمه شب‌هاي مدينه دیدم هوای چشمهایت کوثری بود بر شانه‌ات شال شکوه حیدری بود ای آسمانها، محو صحن خاکی تو! قلب زمین، غرق دل افلاکی تو عطرت، دل از من برده بود و می‌نوشتم: سرمست آقاي جوانان بهشتم دیدم که عالم غرق ذکر «یا حسن» شد باران هم آوا با هوای قلب من شد شوق دلم را، شور چشمانت، غزل کرد نامت، مرا سرمست عهدی در ازل کرد من در زمان آواره‌ی آن لحظه هستم، آن دم که دستان تو «قاسم» را بغل کرد روح تو را از نور زهرا آفريدند از اسم تو اسماء حسنا آفريدند نامِ حسن، يعني تمام حُسن دنيا حالا من و دست کريم آل طاها در دستهايت ياکريمان لانه دارند وقت قنوتت قدسيان پيمانه دارند ای آسمانها، محو صحن خاکی تو! قلب زمین، غرق دل افلاکی تو عطرت، دل از من برده بود و می‌نوشتم: سرمست آقاي جوانان بهشتم @GhasemSarafan
عشق جاری ست، نه! جا ماندنِ ما، عشق نبود @GhasemSarafan
در رثای سلام الله علیها: قرار بود بيايي کبوترش باشي دوباره آينه‌اي در برابرش باشي نه اينکه پر بکشي و به شهر او نرسي ميان راه، پرستوي پرپرش باشي مدينه، شهر غريبي براي فاطمه‌‌هاست نخواست گم شده،‌ چون قبر مادرش باشي به قم رسيدي و گم کرد دست و پايش را چو ديد، آمده‌اي سايه‌ي سرش باشي اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد که تا هميشه، تو ياس معطرش باشي خدا، تو را به دل تشنه‌ی زمین بخشيد که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشي که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی کجاست شیردلی؟ کو یلی، شبیه علی؟ که چون تو فاطمه‌ای یار و همسرش باشی کرامتت، همه را ياد او مي‌اندازد به تو چقدر مي‌آيد، که خواهرش باشي رسول گفت: که در طوس، پاره‌ی تن اوست نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب گواه رنج نفس‌هاي آخرش باشي نخواست باز امامي، کنار خواهر خود ... نخواست زينبِ يک شام ديگرش باشی @GhasemSarafan
إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ بر سر درِ تاریخی از غیرت ایرانی نامی است که می‌ماند، نام تو سلیمانی! ضمن عرض تسلیت شهادت سردار آسمانی، شهید ، دوستان شاعر اشعار و سروده‌های خودتون رو در هر قالبی (دوبیتی ، رباعی ، غزل ، سرود و ترانه و...) به آدرس: @sardar_asemani در پیام رسان ایتا ،سروش، بله و تلگرام ارسال نمایند. از سروده‌های منتخب جهت تولید سرود و نماهنگ و همچنین چاپ در مجموعه‌ای به همین نام استفاده خواهد شد. همچنین در شب شعر جهت شعرخوانی از عزیزان شاعر دعوت به عمل خواهد آمد. بی‌زحمت در گروه‌ها اطلاع‌رسانی بفرمایید
پویش شعری #سردار_آسمانی: از شاعران عزیز دعوت می‌شود سروده‌های خود را با موضوع سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، (جهت چاپ، تولید نماهنگ و حضور در شب شعر)، تا سه‌شنبه ۱۷ دی، در قالبهای متنوع، به شناسه: @sardar_asemani در پیام‌رسان‌‌ها ارسال نمایند.
خوش به حال دل بارانی کرمانی‌ها خاکشان با تو شده قبله‌‌ی ایرانی‌ها این مزاری‌ست که در عشق نشان خواهد شد "که زیارتگه رندان جهان خواهد شد" #قاسم_صرافان @GhasemSarafan
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥نماهنگ #قصه_عشق به مناسبت ایام فاطمیه 🎙گروه سرود: #ندای_ثامن 🔶سرپرست گروه: عرفان جوادی 📽کارگردان: وحید امینی 📝شاعر: قاسم صرافان 🎼آهنگسازوتنظیم کننده: احسان جوادی @GhasemSarafan
تقدیم به آستان حضرت : صدای ذکر تو، شب را فرشته باران کرد حضور تو، لب «شیراز» را غزل‌خوان کرد «کرم نما و فرود آ که خانه، خانه‌ی توست» بیا که چشم تو، این شهر را چراغان کرد چه اشک‌ها که ضریحت به گونه‌ها جاری، چه دردها که خداوند، با تو درمان کرد چه لحظه‌ها که نگاه تو، جان حافظ را به جرعه‌ای غزل، از جام غیب مهمان کرد چراغ قلب تو، تفسیر صبح صادق بود عجیب نیست که شب را چنین هراسان کرد چه کرده نور تو با شب؟ که دست خونریزش رواق و صحن تو را هم گلوله‌باران کرد شهید راه رضایی، شهید صحن توایم تو را، خدای تو، شاهِ چراغ ایران کرد به قلب تو، غم دوری ست از برادر و آه! فراق خواهرت، این داغ را دوچندان کرد سفر، اگر چه چنین ناتمام ماند، ولی صدای پای تو، شیراز را خراسان کرد کانال اشعار: @GhasemSarafan
در دین‌شان، عشق علی شرک است، سوزاندن اطفال، توحیدست رحمان کجا؟ شیطان بی‌رحمی است، ربی که وهّابی پرستیده‌ست انگار از آیات قرآنش، از آن خدای مثل شیطانش از سیره و سبک بزرگانش!! جز فتنه و آتش، نفهمیده‌ست مفت است پیش مفتی‌اش جان‌ها، فتوای کشتار مسلمان‌ها شیخی که رحمت را، ولایت را، از معنی آیات دزدیده‌ست سر می‌بُرد، از هر که سر خم کرد، بر آستان عشقِ وجه الله سر را ولی مثل سگان هر روز، بر چکمه‌ی ارباب ساییده‌ست قرآنِ روی نیزه را خوانده‌ست، سرمستِ تیر حرمله مانده‌ست با «هند»، مشروب و جگر خورده‌ست، با شامیان، تا صبح رقصیده‌ست در این جهانی که عمو سامش، دم می‌زند از صلح، معلوم است خدمتگزار «لات» هم خود را، خدمتگزار کعبه نامیده‌ست هی چنگ می‌اندازد و انگار با کودکان هم بر سرِ جنگ است این گرگ اگر وحشی‌تر از پیش است، یعنی که بیش از پیش ترسیده‌ست موجی خروشان از عدن آمد، بوی خوش عشق از یمن آمد امروز اویسی کز قَرَن آمد، مانند سلمان، سر تراشیده‌ست مستضعفان و صالحان بی‌شک، میراث داران زمین هستند بگذار این شب بگذرد، فردا از آنِ فرزندان خورشید است کانال اشعار: @GhasemSarafan
قرار بود بیایی کبوترش باشی دوباره آینه‌ای در برابرش باشی نه این‌که پر بکشی و به شهر او نرسی میان راه، پرستوی پرپرش باشی مدینه، شهر غریبی برای فاطمه‌‌هاست نخواست گم شده،‌ چون قبر مادرش باشی به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را چو دید، آمده‌ای سایۀ سرش باشی اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد که تا همیشه، تو یاس معطرش باشی خدا، تو را به دل تشنۀ زمین بخشید که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشی که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی... کرامتت، همه را یاد او می‌اندازد به تو چقدر می‌آید، که خواهرش باشی رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب گواه رنج نفس‌های آخرش باشی نخواست باز امامی، کنار خواهر خود... نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی @GhasemSarafan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهلت ثبت نام تا ۱۷ آبان ماه جهت ثبت نام به سایت: www.salis110.ir مراجعه فرمایید و یا با شماره تلفن: ۰۹۲۰۱۳۹۸۱۱۰ تماس حاصل فرمایید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«ایرانی مقدم» نماهنگی تقدیم به شهید حسن طهرانی مقدم با شعر و شعرخوانی: تهیه شده در @GhasemSarafan
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 نماهنگ "کهکشان عشق" 🇮🇷با یاد 370شهید حماسه 25 آبان سال 61 اصفهان 🎼 گروه سرود ندای رضوان 🎤با حضور خواننده انقلابی جواد معینی 🎙و خواننده نوجوان طاها رضایی 🌸 💠 مجموعه رسانه ای راوین
هر چند نامِ نیک، فراوان شنیده‌ایم نامی، به باشکوهی زینب، ندیده‌ایم ارث از دلِ شجاع تو برده‌ست، یا علی! نامش گره به نام تو خورده‌ست، یا علی! پیوندِ عقل روشن و بیداریِ دل است شاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل است قانونِ عقل و عشقِ جهان را به هم زند وقتی عقیلةالعرب، از عشق، دم زند زینب به بند، بندگی یار می‌کند گیراست زلفِ یار و گرفتار می‌کند از چشمِ یار، قامت دلدار، دیدنی است نام حسین، از لب زینب، شنیدنی است آن شیرزن که زینت شیر خدا شود، باید امیر قافله‌ی کربلا شود از خطبه، لرزه بر در و دیوار دیده‌اید؟ غرش، به سبک حیدر کرّار دیده‌اید؟ زن دیده‌اید از همه‌ی شهر، مردتر؟ از هر چه مردِ عشق، بیابان نوردتر؟ زن دیده‌اید در سخنش، برق ذوالفقار؟ بر ذوالجناحِ غیرت و آزادگی سوار؟ زن دیده‌اید اسوه‌ی هر مرد و زن شود؟ زن دیده‌اید مثل علی بت‌شکن شود؟ شد پیشِ حق، دلیلِ مباهات اهل بَیت وقتی که نور چشم علی، گفت: «ما رَاَیت...» با «ما رَاَیت...»، بندگی‌اش را تمام کرد حمدی نشسته خواند و دو عالم قیام کرد «از هر چه بگذری، سخنِ دوست خوشتر است» این دخترت، علی! چه قَدَر، شکل مادر است! هر بار، تا صدا زده‌ای نام زینبت انگار نام دیگر زهراست، بر لبت زینب، طلوع دیگری از نور فاطمه ست یک جلوه، از حقیقتِ مستور فاطمه ‌ست آن زهره‌ای که چادرِ زهراست بر سرش ناموس کبریاست، شبستانِ معجرش باغِ حیاست، کوچ بیابانی‌اش مبین فخرُالنساست، بی سر و سامانی‌اش مبین چون حیدر است، شرحِ طناب و اسیریش چون فاطمه ست، یک شبه، جریان پیریش روزی که دل، مجاورِ بانوی عشق بود حس کرد، قبر فاطمه هم در دمشق بود @GhasemSarafan
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 نماهنگ زیبای "آرمان" 👥 کاری از گروه سرود آل یاسین(ع) 🔹 نوجوانان پایگاه بسیج شهید سهیلی - تهرانسر 🔸 شاعر : قاسم صرافان 💔 ❤️تقدیم به همه‌ی شهدای مدافعان امنیت و همه‌ی مادران شهدا...❤️ ⬅️ انتشار با شما... ❤️ ❤️ ✅🆔 t.me/omidane_ayande ✅🆔 eitaa.com/omidane_ayande ➡️ Instagram.com/omidane_ayande
فتنه را هم روز روشن، در خیابان دیده‌ام من هم میان کینه‌های کهنه، پنهان دیده‌ام من فتنه را در شعرِ بی‌دردی و در ابیات بی‌رگ در قرائت‌های بی‌‌غیرت ز قرآن دیده‌ام من فتنه را در قلب ایمان‌های خالی از سیاست، در سیاست‌های بی‌ تدبیر و ایمان دیده‌ام من فتنه در هیات، میان بی‌ولی‌ها سینه می‌زد فتنه را در حوزه‌‌ی سردرگریبان دیده‌ام من فتنه، در بی‌دردیِ داراست، در عهدِ نداری فتنه را در فقرِ ایمان، در غم نان دیده‌ام من فتنه را دیروز وقتی از جنوب شهر رفتم تا شمال شهر، در طول خیابان دیده‌ام من فتنه را در خنجری از پشت، با دست خودی‌ها، فتنه را در جازدن، در نقض پیمان دیده‌ام من فتنه را در ضربه‌ی شمشیر در محراب کوفه فتنه را در جام زهری در جماران دیده‌ام من گونه‌ای از فتنه را دلشاد از اندوه لبنان، گونه‌ای را در صف تهمت به مردان دیده‌ام من فتنه را همراه و دوشادوش تکفیری به میدان با زبانی تیزتر از تیغ عریان، دیده‌ام من فتنه را در فتنه و در بازی قدرت مصمّم، روبروی ظالم اما، سست و لرزان دیده‌ام من این طرف، دیوار افراط است، آن سو، چاه تفریط فتنه را هم پشت این، هم در دلِ آن دیده‌ام من @GhasemSarafan