eitaa logo
قصه پروانه ها
1.9هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
88 فایل
هرگز فراموش نکنید تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم جامعه ساخته نمی شود(شهید ابراهیم هادی) شهيد را به خاك نسپاريد ، بلكه بر يادها بسپاريد. (شهید محمد کریمی) جاده‌ای که به کربلا می‌رسد از همان سنگرهای دفاع مقدس می گذرد. تبادلات 👇 @M_eghbali1359
مشاهده در ایتا
دانلود
اوقات شرعی قم - زمان اذان صبح ظهر مغرب به افق قم 🗓پنج شنبه ۳ اسفند ۱۴۰۲ 🗓۱۲شعبان ۱۴۴۵ 🗓۲۳فوریه۲۰۲۴ اذان صبح: ۰۵:۲۲:۳۱ طلوع آفتاب: ۰۶:۴۵:۰۷ اذان ظهر: ۱۲:۲۰:۰۲ غروب آفتاب: ۱۷:۵۵:۲۹ اذان مغرب: ۱۸:۱۳:۳۸ نیمه شب شرعی: ۲۳:۳۹:۰۰ ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ https://eitaa.com/Gheseparvaneha1359 ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄
سوم اسفند در آینه تاریخ معاصر امروز پنج شنبه سوم اسفند ۱۴۰۲ هجری خورشیدی است. ۴۰ سال پیش در چنین روزی، عملیات خیبر با رمز یا رسول الله(ص) در شرق رودخانه دجله و هورالهویزه آغاز شد. مهمترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران در این روز، به شرح زیر است: 3 اسفند 1367 امام خمینی در پیام مشهور به «منشور روحانیت» تاكید كردند كه حوزه ها و روحانیان باید نبض تفكر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، آماده عكس العمل مناسب باشند. چه بسا شیوه های رایج اداره امور مردم در سال های آینده تغییر و جوامع بشری برای حل مشكلات خود به مسایل جدید اسلام نیاز پیدا كند. علمای بزرگوار اسلام از هم اكنون باید برای این موضوع فكری كنند. 3 اسفند 1362 عملیات خیبر باهدف نابودی نیروهای سپاه سوم عراق با رمز یا رسول الله(ص) در شرق رودخانه دجله و هورالهویزه آغاز شد. این عملیات 22 اسفند با پیروزی رزمندگان اسلام به پایان رسید. 3 اسفند 1357 روزنامه اطلاعات نوشت: «دیوید اوئن» وزیر امور خارجه انگلیس خواهان بهبود ارتباط كشورش با ایران شد، به همین دلیل از محمدرضا پهلوی درخواست كرد كه تقاضای اقامت در بریتانیا نكند. 3 اسفند 1356 «مناخم بگین» نخست وزیر رژیم صهیونیستی به طور مخفی و برای دیدار چند ساعته با محمدرضا پهلوی به تهران آمد. 3 اسفند 1352 ایران دولت نوبنیاد بنگلادش را به رسمیت شناخت. 3 اسفند 1323 مصوبه تشكیل سازمان اقتصادی دولت در نشست هیات وزیران به تصویب رسید. این مصوبه 27 ماده ای از مواردی چون هدف از ایجاد سازمان اقتصادی دولت، وضعیت حقوقی این سازمان، بودجه و دارایی آن و تشكیلات این سازمان(شورای عالی، هیات‌ مدیره، هیات نظارت، جلسه‌ نمایندگان دولت و ادارات تابعه) یادكرده، سپس در ادامه هر یك از بخش‌های عنوان شده، نحوه‌ تشكیل، اختیارات و وظایف آن‌ها را برشمرده است. 3 اسفند 1321 «هربرت نورمن شوارتسكف» سرهنگ پیاده نظام ایالات متحده آمریكا درباره تجدید سازمان ژاندارمری ایران طرح جامعی پیشنهاد داد و هدف خود را ایجاد بهبود تدریجی در وضعیت این سازمان و تربیت افسران ایرانی برای همه پست ها و سپردن امور به یك سازمان یكپارچه ایرانی دانست. 3 اسفند 1302 رضاخان وزیر جنگ و رئیس الوزرا در تلگرافی خیلی محرمانه و خصوصی با اشاره به آهنگ نشریات نسبت به تغییر رژیم مملكت و برپایی جمهوریت و این كه از من می خواهند این تغییر را بپذیرم، از محمود آیرم امیرلشكر جنوب خواست: «شما باید بدون آن كه كسی بفهمد از طرف نظامیان مداخله مستقیمی می شود، خیلی محرمانه اما با كمال جدیت سه طبقه (تجار و كسبه، روزنامه نگاران، علما و روحانیان) در تمام خطه جنوب تشویق به طوری كه همه متحدالكلمه باشند تا به مجرد آن كه تلگراف رمز من به شما برسد فوری یك صدای هماهنگ از تمام جنوب بلند شود.» 3 اسفند 1302 روزنامه ایران سرمقاله ای را با عنوان «مبانی تغییر رژیم ایران» نوشت و پس از روزها محافظه كاری در بیان مواضع خود نسبت به موج جمهوریت به تغییر رژیم در ایران ابراز تمایل كرد و نگاشت: «ایران زود به سمت تكامل می رود و دنیا معترف است كه استعداد و لیاقت ایرانی از تمام ملل شرقیه زیادتر بوده و حاضر برای قبول مدنیت و بهترین طرزهای حیات اجتماعی است. تغییر رژیم برای ایرانی كار مشكلی نیست» 3 اسفند 1300 حسین علاء وزیرمختار ایران در آمریكا در تلگرافی به مشیرالدوله وی را مطلع ساخت كه شركت نفت جنوب و استاندارد اویل درباره نفت شمال توافق كرده و می خواهند نظر دولت ایران را نیز نسبت به این توافقنامه بدانند. استاندارد اویل به این نتیجه رسیده بود كه تنها راه مطمئن وارد كردن سرمایه در میدان های نفت شمال موافقت با مصالح نفتی انگلیسی ها است. 3 اسفند 1300 كمیسیون معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه، اعتراض ها و اصلاحاتی را كه در ضمن شور اول لایحه قانون شورای عالی معارف از طرف بعضی از نمایندگان اظهار شد و در جلسه های مختلفی مورد بررسی قرار گرفته بود، به همراه لایحه مزبور با اصلاحات و اضافه ها جدیدی تصویب و به مجلس ارائه كرد. این قانون شامل دو فصل و 13 ماده بود. 3 اسفند 1299 كودتای نظامی به وسیله رضاخان میرپنج و هم دستی سیدضیاءالدین طباطبایی و با برنامه ریزی «ادموند آیرونساید» افسر انگلیسی علیه دولت سپهدار رشتی نخست وزیر احمدشاه قاجار اجرا شد. این كودتا به عنوان زمینه ای برای سقوط سلسله قاجار و تاسیس حكومت پهلوی به شمار می رود. نخستین اعلامیه رضاخان با عنوان «حكم می كنم» نیز در این روز در 9 ماده صادر شد. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ https://eitaa.com/Gheseparvaneha1359 ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🦋🦋🦋
روزشمار دفاع مقدس (۴ اسفند) ولادت شهید علیرضا گل‌محمد (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۴۱ ه.ش) شهادت شهید جوان میر فتحی کنگربانی (استان کرمانشاه، شهرستان کرمانشاه) (۱۳۵۹ ه.ش) شهادت شهید محمدجواد شیری (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۰ ه.ش) شهادت شهید هلال ولایتی خواجه (استان آذربایجان شرقی، شهرستان هریس) (۱۳۶۰ ه.ش) شهادت شهید اسدالله سهیلی‌نیا (استان لرستان، شهرستان دورود) (۱۳۶۰ ه.ش) شهادت شهید حمید بخت طالع (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۱ ه.ش) شهادت شهید ناصر کاملی (استان تهران، شهرستان ری) (۱۳۶۲ ه.ش) شهادت شهید محمد نیک‌بین (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۲ ه.ش) شهادت شهید محمدعلی شفیع زاده برمی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۲ ه.ش) شهادت شهید مجید عزیزی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۲ ه.ش) شهادت شهید علی رضا احمدی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۲ ه.ش) شهادت شهید عین‌الله صبوری (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۲ ه.ش) شهادت شهید مهدی غایب دوست (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۲ ه.ش) شهادت شهید سیدتقی میرمحمدحسینی آهاری (استان تهران، شهرستان شمیرانات) (۱۳۶۲ ه.ش) شهادت شهید مهدی ملکی صوفحسن (استان تهران، شهرستان ری) (۱۳۶۲ ه.ش) شهادت شهید محمدرضا کارور (استان تهران، شهرستان دماوند) (۱۳۶۲ ه.ش) شهادت شهید محمدابراهیم قاسمی طوسی (استان مازندران، شهرستان نکا) (۱۳۶۲ ه.ش) شهادت شهید عبدالله نوروزی ندافی (استان مازندران، شهرستان نکا) (۱۳۶۲ ه.ش) شهادت شهید ابوالفضل وثوقی فرد (استان قم، شهرستان قم) (۱۳۶۲ ه.ش) شهادت شهید قدرت‌الله مومن آرانی (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۲ ه.ش) شهادت شهید حسین علی سیفی زاده آرانی (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۲ ه.ش) شهادت شهید سیدیوسف سیدیان ابوزیدآبادی (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۲ ه.ش) شهادت شهید محمد نصرتی‌کاریزک (استان خراسان رضوی، شهرستان کاشمر) (۱۳۶۲ ه.ش) شهادت شهید سیدمحمود سبیلیان (استان خراسان رضوی، شهرستان کاشمر) (۱۳۶۲ ه.ش) شهادت شهید عبدالرحمن گلچینی (استان قزوین) (۱۳۶۲ ه.ش) شهادت شهید حجت‌الله حیدری (استان لرستان، شهرستان خرم آباد) (۱۳۶۲ ه.ش) شهادت شهید ابوعلی خجسته منش (۱۳۶۲ ه.ش) شهادت شهید احمدرضا صدیق منفرد (استان تهران) (۱۳۶۳ ه.ش) شهادت شهید حسن یزدانی (استان کرمان، شهرستان کرمان) (۱۳۶۴ ه.ش) شهادت شهید سعید احمدی (استان قم، شهرستان قم) (۱۳۶۴ ه.ش) شهادت شهید عبدالله نوریان (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۴ ه.ش) شهادت شهید محمد صالح تک زارع (استان البرز، شهرستان نظرآباد، روستای قارپوز آباد) (۱۳۶۴ ه.ش) شهادت شهید اسفندیار صالح پور (استان خوزستان، شهرستان مسجدسلیمان) (۱۳۶۴ ه.ش) شهادت شهید اسماعیل حسینی‌ثانی (استان خراسان رضوی، شهرستان نیشابور) (۱۳۶۴ ه.ش) شهادت شهید رسول قره‌جه‌لو (استان زنجان، شهرستان زنجان) (۱۳۶۵ ه.ش) شهادت شهید سیدصالح موسویان خطیر (استان مازندران، شهرستان قائمشهر) (۱۳۶۵ ه.ش) شهادت شهید چراغ نارویی ده چیل (استان کرمان، شهرستان عنبرآباد، روستای ده چیل) (۱۳۶۵ ه.ش) شهادت شهید سعید قهاری سعید (استان همدان، شهرستان اسدآباد، روستای چنار علیا) (۱۳۸۵ ه.ش) شهادت شهید مدافع حرم حمید طباطبایی مهر (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۹۱ ه.ش)
وصیت نامه شهید حامد کوچک زاده بسم رب الشهداء و الصدیقین منَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا بعضی از مومنان بزرگ مردانی هستند که به عهد و پپیمانی که با خدای خود بسته اند کاملا وفا کردند و بر آن عهد ایستادگی نمودند (تا برای خدا شهید شده) و برخی با انتظار (فیض شهادت) مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند. سلام و درود ما محض مبارک قطب امکان حضرت بقیه الله الاعظم (عج) سلام و درود ما بر امام خامنه ای عزیز، که همه هستی ام فدایش سلام و درود ما بر همه دلدادگان حضرت ارباب که درس آزادگی و مبارزه و قیام را به ما آموخت تا زیر بار ظلم و ستم نروی و در هر زمان و مکان مقابل یزیدیان زمانه که مصداق آن، همین آمریکا (شیطان بزرگ) می باشد، بایستیم. یزیدیان زمانه ای که با به وجود آوردن گروه های تکفیری (مانند داعش) در صدد نابود کردن اسلام حقیقی هستند. آری! حال در این زمان، فرزندان خمینی (ره) می روند تا با خون خود، عقیده و ایمان، حجاب و عفاف، مردانگی و شرف و اسلام ناب محمدی را از هجوم حرامیان پلشت، نگهبان باشند، باشد که با پشتیبانی از ولی زمانه، قدردان خون این عزیزان باشیم. و سخت ترین و مشکل ترین کار ماندن و گوش به فرمان و اطاعت کردن از ولی و رهبر می باشد، که بارها و بارها تأکید داشته که هان ای فرزندان روح الله! دارد تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، ناتوی فرهنگی، جنگ نرم رخ می دهد، مراقب باشید. مراقب باشید و اجازه ندهید داستان کربلا دوباره تکرار گردد. نگذارید داستان اندلس دوباره تکرار گردد. هان ای دوستان! سینه زن های حضرت ارباب بر حذر باشید که بعد از گذشت سه دهه از انقلاب، هنوز جنگ به پایان نرسیده است، باور کنید، باور کنید که جنگ هست و جنگ امروز بسی سخت و دشوارتر ازدفاع هشت ساله می باشد. دشمن با تمام قوا از زمین و آسمان، در حال حمله به مرزهای اعتقادی و ایمانی ماست. حرکتی کنید. امروز دشمن در خصوصی ترین لحظات ما و به خصوصی ترین مکانهای ما نفوذ کرده و بنیان خانواده که یکی از ارکان مهم جامعه می باشد را از هم پاشیده. و چگونه است که ما نسبت به این مسایل بی تفاوتیم. والله قسم که اگر هر کدام از ما به اینجا (بی تفاوتی) برسد، یعنی اینکه دشمن تیر خلاص به ما زده است. بی تفاوتی یعنی هر کس به فکر خور و خواب و خشم و شهوت باشد و لاغیر بی تفاوتی یعنی اینکه نائب به حق آقام صاحب الزمان (عج) امام خامنه ای عزیز، هر بار نسبت به این مسائل تذکر می دهد و ما فقط و فقط می شنویم، اما هیچ اقدامی نمی کنیم. بی تفاوتی یعنی سکوت در مقابل قتل عام و غارت مسلمانان، یعنی سکوت در مقابل از بین بردن اسلام. دوستان اجازه ندهید این مسایل در جامعه عادی شود. یقین بدارید دشمنان قسم خورده‌ی ما در صدد عادی سازی و از بین بردن آرمان‌های شیعه می‌باشند. همانا که آرمان ما، تحقق بخشیدن به عدالت در کره زمین و ستاندن حق مطلومان و ستمدیدگان عالم می باشد. حقیر هم به جهت پاسداری از اسلام ناب محمدی و پایداری پرچم مقدس اسلامی و مبارزه با استکبار جهان، نابودی ظلم و ستم و نابودی اسلامی آمریکایی که با ظهور گروههای تکفیری خودرا نشان داده است، می روم. باشد که عزیز و سربلند و پیروز گردد. از همسر دلسوز، مهربان، زحمت کش و عزیزتراز جانم، به پاس زحمات فراوانی که در این مدت کشید و سختی های فراوانی را تحمل کرد، ممنون و متشکرم. امیدوارم همچنان زینب وار به زندگی خود ادامه دهی و فرزندانمان را کماکان ولایی تربیت کنی. همسفر روزهای سرد و گرم من! من را بخاطر کمی ها و کاستی ها ببخش و حلالم کن. مثل همیشه محتاج دعاهای خیرت هستم. اگر نبود مقاومت و پشتیبانی های تو، هرگز به جایی نمی رسیدم. از خدای کریم برای هزارمین هزاران هزار بار متشکرم که چنین نعمت خوبی را به من عطا فرمود. در پایان از تمامی برادران و خواهران، دوستان و آشنایان حلالیت می طلبم. نوکر نوکران ارباب حسین (ع) حامد کوچک زاده ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ https://eitaa.com/Gheseparvaneha1359 ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄
به روایت همسر(شهید حامد کوچک زاده) آشنایی من با حامد به سال 86 بر می‌گردد. ما23 اردیبهشت 86 به همدیگر محرم و در 14 تیر 86 روز میلاد حضرت زهرا علیهاالسلام عقد کردیم. حامد به قدری بزرگوار بود که همیشه در صحبت‌ها خودش را از شهادت دور می‌دید و می‌گفت: «ماها شهید نمی‌شویم.» حتی قبل از رفتن به سوریه هم از شهادت حرفی نمی‌زد، بیشتر از دغدغه‌مندی‌اش صحبت می‌کرد که چکار باید بکنیم و وضع جامعه نامناسب است. بزرگترین خصوصیت حامد اخلاق و رفتار خوبش بود. ما 8 سال کنار هم زندگی کردیم، شاید در این مدت 8 بار عصبانیتش را ندیدم، همیشه خودش را کنترل می‌کرد و موقع عصبانیت تند صحبت نمی‌کرد و سکوت می‌کرد. خیلی سخت است که انسان همیشه خوش اخلاق و شاد باشد، در این چند سال که از رفتن حامد می‌گذرد، خیلی تلاش کردم که شبیه او شوم، اما متاسفانه اصلا موفق نبوده‌ام. گفتن این چیزها در سخن آسان است اما در عمل بسیار سخت است، به نظرم یکی از دلایلی که خدا حامد را انتخاب کرد به دلیل اخلاق و رفتار خوب او بود. اگر روزی حامد کمی ناراحت بود همه دنبال این بودند که علت ناراحتی حامد را بدانند، اینقدر که شهید حامد خوش اخلاق و خوش برخورد و شاد بود، هیچ کس دوست نداشت ناراحتی‌اش را ببیند. حامد بر اساس دغدغه فرهنگی که داشت، هر کاری که از دستش بر می‌آمد انجام می‌داد؛ مراسم برای شهدا و اهل بیت علیهم‌السلام، هیئت داری و برگزاری نمایشگاه کتاب و.. . برای شهید قلی‌پور یادواره‌ای برگزار کردند که شاید دو هفته برای آماده‌سازی آن وقت گذاشته بود و در آن مدت به منزل نمی‌آمد و یا اگر می‌آمد خیلی دیر وقت بود، این نبودن‌هایش و کار کردن‌هایش شاید از نظر جسمی خسته‌اش می‌کرد، اما وقتی در حال انجام دادن کار مفیدی بود، آن روز نسبت به روزهای قبل خوش اخلاق‎تر بود. شب‌هایی که هیئات مراسم می‌گرفتند، شب آخر که می‌شد و می‌خواستند وسایل‌ را جمع‌آوری کنند، یک فضای شادی داشتند. همیشه از این ناراحت بود که روزهای تکراری داشته باشد و اگر روزی می‌گذشت و او هیچ خدمتی نمی‌کرد، آن شبش حتما این گله را داشت که امروز تمام شد و ما هیچ کاری نکردیم. در کل هدفش خدمت بود، نوع کار زیاد مهم نبود، فقط می‌خواست کاری کند که مفید واقع شود. در زمان رفتن حامد با اشک‌هایم او را بدرقه کردم، می‌دانستم اگر حامد بماند و به سوریه نرود بیشتر اذیت می‌شود و دلیل رضایتمم همین بود. حامد چون اعتقاد داشت کاری از دستش بر نمی‌آید و باید تفنگ به دست بگیرد، به سوریه رفت. همیشه تفنگ به دست گرفتن را جزء کارهای آسان زندگی می‌دانست. معتقد بود که اینجا بمانی و کار فرهنگی انجام بدهی خیلی اهمیتش بیشتر است و همیشه این موضوع را به دوستانش که نتوانسته بودند اعزام شوند خاطرنشان می‌کرد. حامد 4 دی 94 به سوریه اعزام شد و پس از 37 روز، 12 بهمن 94 به مقام رفیع شهادت نائل آمد. سخت‌ترین روز زندگی‌ام شنیدن خبر شهادت حامد بود، چون حامد با دامادمان در سوریه بود، به همین دلیل من و خواهرم همیشه در کنار هم بودیم، کمی من به منزل آنها می‌رفتم و کمی آنها به منزل ما می‌آمدند. روزی که خبر شهادت حامد را دادند ما منزل خودمان بودیم، از صبح همان روز تلفن‎های مشکوک شروع شد و هر کسی به بهانه‌های مختلف به من و خواهرم زنگ می‌زد. پدر حامد با من تماس گرفت و صدای غمگینش را شنیدم، اما نمی‌خواستم باور کنم اتفاقی افتاده است، چند روز قبل از شهادت حامد، دامادمان تماس گرفته بود و می‌گفت: «تا چند روز آینده خبرهای خوش از آزادسازی نبل و الزهرا را به شما خواهیم داد.» از تماس‌ها دلشوره گرفتم و با خواهر دیگرم تماس گرفتم که بعد از چند دقیقه خواهرم به خانۀ ما آمد و موضوع شهادت حامد را بیان کرد، در این موقع پشت درب منزل ما پر از جمعیت بود و همه منتظر این بودند که خانوادۀ من خبر شهادت حامد را به من بدهند و وارد منزلمان شوند که بعد از ورود خواهرم، خانه‌مان پر از جمعیت شد. بعد از شهادت حامد، دفتر خاطراتش را که مرور می‌کردم، به خودم می‌گفتم چقدر خوب شد این مرد این گونه از دنیا رفت وگرنه از دغدغه فرهنگی از دنیا می‌رفت. صفحه‌ای نبود که در آن از دغدغه‌های فرهنگی‌اش نگفته باشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بغض رهبر انقلاب با خواندن مناجات شعبانیه ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ https://eitaa.com/Gheseparvaneha1359 ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🦋🦋🦋
Samavati-Munjat-shabaniyah.mp3
22.79M
مناجات شعبانیه با صدای حاج مهدی سماواتی ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ https://eitaa.com/Gheseparvaneha1359 ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🦋🦋🦋
چهارم اول اللَّهُمَّ وَ أَتْبَاعُ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ بِالْغَیبِ عِنْدَ مُعَارَضَةِ الْمُعَانِدِینَ لَهُمْ بِالتَّکذِیبِ وَ الِاشْتِیاقِ إِلَی الْمُرْسَلِینَ بِحَقَائِقِ الْإِیمَانِ‏ بارالها، و پیروان انبیا و تصدیق‌کنندگانِ ایشان از مردم روی زمین که تصدیقشان از عمق قلب بود، آن هم به وقتی که دشمنان به جهت معارضه در مقام تکذیب آنان برآمدند، ولی مؤمنان به سبب حقایق ایمانیه مشتاقانه به انبیا روی آوردند. فِی کلِّ دَهْرٍ وَ زَمَانٍ أَرْسَلْتَ فِیهِ رَسُولًا وَ أَقَمْتَ لِأَهْلِهِ دَلِیلًا مِنْ لَدُنْ آدَمَ إِلَی مُحَمَّدٍ- صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ- مِنْ أَئِمَّةِ الْهُدَی، وَ قَادَةِ أَهْلِ التُّقَی، عَلَی جَمِیعِهِمُ السَّلَامُ، فَاذْکرْهُمْ مِنْک بِمَغْفِرَةٍ وَ رِضْوَانٍ. در هر عصر و زمانی که پیامبری فرستادی، و برای جامعه چراغ راه قرار دادی، از زمان آدم تا دوران محمد - درود خدا بر او و آلش باد - از رهبران هدایت، و جلوداران اهل تقوا - که بر همه آنان سلام باد - خداوندا تمام آنان را از جانب خود به آمرزش و رضایت مخصوص گردان.
که برات میدهد بسم الله الرحمن الرحیم ایام عید نوروز برای دیدار اقوام به اصفهان رفتیم . روز آخر تعطیلات به گلزار شهدا و سر مزار شهید خرازی رفتم وسط هفته بود و کسی در آن حوالی نبود با گریه از خدا خواستم تا ما هم مثل شهدا راهی کربلا شویم. توی حال خودم بودم. برای خودم شعرمیخواندم.از همان شعرهایی که شهدا زمزمه میکردند: این دل تنگم عقده ها دارد گوییا میل کربلا دارد ای خدا ما را کربلایی کن بعد از آن با ما هرچه خواهی کن هنوز به مزارش نرسیده بودم. یک دفعه سنگ قبر یک شهید توجهم را جلب کرد. با چشمانی گرد شده بار دیگر متن روی سنگ را خواندم. آنجا مزار شهید نوجوانی بود به نام علیرضا کریمی اوعاشق زیارت کربلا بوده، و درآخرین دیدار به مادرش چنین گفته: میروم و تا راه کربلا باز نگردد باز نمیگردم!! در روزی هم که اولین کاروان به طور رسمی راهی کربلا میشود پیکر مطهرش به میهن باز میگردد!! این را از ابیاتی که روی سنگ مزارش نوشته بود فهمیدم. حسابی گیج شده بودم. انگار گمشده ای را پیدا کردم. گویی خدا میخواهد بگوید که گره کار من به دست چه کسی باز میشود. همان جا نشستم .حسابی عقده دلم را خالی کردم. با خودم میگفتم :این ها در چه عالمی بودند و ما کجائیم؟! این ها مهمان خاص امام حسین علیه السلام بودند. ولی ما هنوز لیاقت زیارت کربلا را هم پیدا نکرده ایم.بار دیگر ابیات روی قبر را خواندم: گفته بودی تا نگردد باز، راه راهیان کربلا عهد کردی برنگردی سرباز مهدی پیش ما و…. با علیرضا خیلی صحبت کردم.از او خواستم سفر کربلای مرا هم مهیا کند. گفتم من شک ندارم که شما در کربلایی تورا بحق امام حسین علیه السلام ما را هم کربلایی کن با صدای اذان به سمت مسجد حرکت کردم. درحالی که یاد آن شهید و چهره ی معصومانه اش از ذهنم دور نمیشد. روز بعد راهی تهران شدیم.آماده رفتن به محل کار بودم. یک دفعه شماره تلفن کاروان کربلای روی طاقچه ، نظرم را جلب کرد. گوشی تلفن را برداشتم. شماره گرفتم. آقایی گوشی را برداشت. بعد از سلام گفتم: ببخشید، من قبل عید مراجعه کردم برای ثبت نام کربلا، میخوام ببینم برای کی جا هست؟ یک دفعه آن آقا پرید تو حرفم و گفت: ما داریم فردا حرکت می کنیم. دو تا از مسافرامون همین الان کنسل کردن،اگه میتونی همین الان بیا!! نفهمیدم چطوری ظرف نیم ساعت از شرق تهران رسیدم به غرب. اما رسیدم . مسئول شرکت زیارتی را دیدم و صحبت کردیم. گفت:فردا هفت دستگاه اتوبوس از اینجا حرکت می کنه. قراره فردا بعد از یک ماه،مرز باز بشه و برای اربعین کربلا باشیم. اما دارم زودتر می گم، اگه یه وقت مرز رو باز نکردن یا ما را برگردوندن ناراحت نشین! گفتم:باشه اما من گذرنامه ندارم. کمی فکر کرد و گفت:مشکل نداره،عکس برای شناسنامه خودت و خانمت رو تحویل بده. بعد ادامه دادم: یه مشکل دیگه هم هست،من مبلغ پولی که گفتید رو نمی تونم الان جور کنم. نگاهی تو صورتم انداخت. بعداز کمی مکث گفت: مشکلی نیست، شناسنامه هاتون اینجا میمونه هروقت ردیف شد بیار. با تعجب به مسئول آژانس نگاه میکردم انگار کار دست کس دیگه ای بود. هیچ چیز هماهنگ نبود. اما احساس میکردم ما دعوت شدیم. از صحبت من با آن آقا ده روز گذشت. صبح امروز از مرز مهران عبور کردیم، وارد خاک ایران شدیم! حوادث این مدت برای من بیشتر شبیه خواب بود تا بیداری. هشت روز قبل،با ورود کربلا ، ابتدا به حرم قمر بنی هاشم رفتیم .در ورودی حرم، برای لحظاتی حضور علیرضا ، همان شهید نوجوان ،را حس کردم. ناخودآگاه به یادش افتادم. انگار یک لحظه او را در بین جمعیت دیدم. بعد از آن هرجا که می رفتم به یادش بودم. نجف،کاظمین ،سامرا و… سفر کربلای ما خودش یک ماجرای طولانی بود. اما عجیبتر این که دست عنایت خدا و حضور شهید کریمی در همه جا می دیدم. در این سفر عجیب ،فقط ما و چند نفر دیگر توانستیم به زیارت سامرا مشرف شویم. زیارتی بود باور نکردنی. هرجا هم می رفتیم ابتدا به نیابت امام زمان(عج) و بعد به یاد علیرضا زیارت می کردیم..این مدت عجیب ترین روزهای زندگی من بود. پس از بازگشت بلافاصله راهی اصفهان شدم. عصر پنج شنبه برای عرض تشکر به سر مزار علیرضا رفتم . هنوز چند کلامی صحبت نکرده بودم که آقای محترمی آمدند. فهمیدم برادر شهید و شاعر ابیات روی سنگ قبر است. داستان آشنایی خودم را تعریف کردم. ماجراهای عجیبی را هم در آنجا از زبان ایشان شنیدم. عجیب تر این که این نوجوان شهید در پایان آخرین نامه اش نوشته بود: به امید دیدار در کربلا-برادر شما ✋ هدیه روح مطهرش اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم و فرجنا بهم راوی:مسافر کربلا ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ https://eitaa.com/Gheseparvaneha1359 ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🦋🦋🦋