قـنوت🕊️
#قنـوت بهقلم #ماهتابان🪶🐾 #پارت291 - - - - - - - - - - - - - - ‹ 🎈🕊 › لبگزید: - داشتم اتاق ح
#قنـوت
بهقلم #ماهتابان🪶🐾
#پارت292
- - - - - - - - - - - - - - ‹ 🎈🕊 ›
کمکم غذاهای عربی رو میخوردم و به مرور زمان باهاشون آشنا میشدم.
بیهدف سری تکون دادم:
- گشنمه. غذای منو ...
میخواستم بگم بیار تو اتاقم، ولی بنظرم رسید که یک بار به عنوان همسر غیاث جلوی چشم خدمتکارها غذام رو بخورم، اگر بخوام هربار و در هر زمان و شرایطی خودم رو توی اتاق حبس کنم، به مرو حضورم کمرنگ و فراموش میشدم.
با مکث به ادامهی جملهام پرداختم:
- الان بیار رو میز نهارخوری لطفا.
باید به سالن غذاخوری میرفتم.
راهم رو به سمت سالن کج کردم ولی با بهخاطر آوردن چیزی، متوقف شده و برگشتم و با تاکید گفتم:
- دوتا کفگیر برنج و یه کاسه سوپ کفایت میکنه! زیادی برام غذا نریزید.
هنوز هم دلیل وجود این همه سالن رو درک نمیکردم، مگه چند نفر بودیم که باید توی این خونهی بزرگ زندگی میکردم و این همه خدمه و نگهبان داشته باشیم!
- - - - - - - - - ‹ 🎈🕊 ›
هرگونه کپی حتی با نام نویسنده ممنوع هست و صد در صد پیگرد قانونی و الهی داره! 🔥🚫