eitaa logo
قـنوت🕊️
12.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
200 ویدیو
0 فایل
افسانه‌ی قنوتَت مرا اسیر آن برق نگاهِ موقع قنوتَت کرد!🤍🫀 رمان زیبای قنوت به قلم #ماه‌تابان . . رمان عاشقانه ی تـلـخـی جـام تبلیغاتمون😍👇 https://eitaa.com/joinchat/1759249087C4c9dc63f34 . . . هرگونه کپی برداری ممنوع است و پیگرد قانونی دارد.🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
قـنوت🕊️
#قنـوت‌ به‌قلم‌ #ماه‌تابان🪶🐾 #پارت291 - - - - - - - - - - - - - - ‹ 🎈🕊 › لب‌گزید: - داشتم اتاق ح
به‌قلم‌ 🪶🐾 - - - - - - - - - - - - - - ‹ 🎈🕊 › کم‌کم غذاهای عربی رو میخوردم و به مرور زمان باهاشون آشنا میشدم. بی‌هدف سری تکون دادم: - گشنمه‌. غذای منو ... می‌خواستم بگم بیار تو اتاقم، ولی بنظرم رسید که یک بار به عنوان همسر غیاث جلوی چشم خدمتکارها غذام رو بخورم، اگر بخوام هربار و در هر زمان و شرایطی خودم رو توی اتاق حبس کنم، به مرو حضورم‌ کم‌رنگ و فراموش می‌شدم. با مکث به ادامه‌ی جمله‌ام پرداختم: - الان بیار رو میز نهارخوری لطفا. باید به سالن غذاخوری می‌رفتم. راهم رو به سمت سالن کج کردم ولی با به‌خاطر آوردن چیزی، متوقف شده و برگشتم و با تاکید گفتم: - دوتا کفگیر برنج و یه کاسه سوپ کفایت می‌کنه! زیادی برام غذا نریزید. هنوز هم دلیل وجود این همه سالن رو درک نمی‌کردم، مگه چند نفر بودیم که باید توی این خونه‌ی بزرگ زندگی می‌کردم و این همه خدمه و نگهبان داشته باشیم! - - - - - - - - - ‹ 🎈🕊 › هرگونه کپی حتی با نام نویسنده ممنوع هست و صد در صد پیگرد قانونی و الهی داره! 🔥🚫