🌌 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز 52
"شعله های جنگ"
⭕️ آستینِ لباس کوتاه بود ... یقه هفت ... ورودی اتاق عمل هم برای شستنِ دست ها و پوشیدنِ لباس اصلی یکی....
🔹چند لحظه توی ورودی ایستادم ... و به سالن و راهروهای داخلی که درِ اتاق های عمل بهش باز می شد نگاه کردم ...
حتی پرستارِ اتاق عمل و شخصی که لباس رو تنِ پزشک می کرد، مرد بود⚠️
برگشتم داخل و نشستم روی صندلی رختکن ... حضورِ شیطان و نزدیک شدنش رو بهم حس می کردم ...
😈 -اونها که مسلمان نیستن ... تو یه پزشکی ... این حرف ها و فکرها چیه؟ ... برای چی تردید کردی؟ ... حالا مگه چه اتفاقی می افته ...
- اگر بد بود که پدرت، تو رو به اینجا نمی فرستاد ... خواستِ خدا این بوده که بیای اینجا ...
- اگر خدا نمی خواست شرایط رو طور دیگه ای ترتیب می داد ...
- خدا که می دونست تو یه پزشکی ... ولی اگر الان نری توی اتاق عمل ... می دونی چی میشه؟ ... چه عواقبی در برداره؟ ...
- این موقعیتی رو که پدرِ شهیدت برات مهیّا کرده، سر یه چیزِ بی ارزش از دست نده ...
🔴 شیطان با همه قوا بهم حمله کرده بود ... حس می کردم دارم زیرِ فشارش له میشم ... سرم رو پایین انداختم و دستم رو گرفتم توی صورتم ...
🔸 - بابا ... من رو کجا فرستادی؟ .. تو ... یه مسلمانِ شهید... دخترِ مسلمانِ محجبه ات رو 😞
🔥 آتشِ جنگِ عظیمی که در وجودم شکل گرفته بود ... وحشتناک شعله می کشید ...
🔷 چشم هام رو بستم ...
- خدایا! توکل به خودت ... یا زهرا ... دستم رو بگیر ...
از جا بلند شدم و رفتم بیرون ... از تلفنِ بیرونِ اتاق عمل تماس گرفتم ...پرستار از داخل گوشی رو برداشت...📞
از جرّاحِ اصلی عذرخواهی کردم و گفتم شرایط برای ورودِ یک خانم به اتاق عمل، مناسب نیست ... و ...
🚫 از دیدِ همه، این یه حرکتِ مسخره و احمقانه بود ...
✅ امّا من آدمی نبودم که حتی برای یه هدفِ درست ... از راهِ غلط جلو برم ... حتی اگر تمام دنیا در برابرم صف بکشن ... مهم نبود به چه قیمتی ... چیزهای باارزش تری در قلب من وجود داشت ...
ادامه دارد...
🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂بِاِذنِ الله و بِاذنِ مَلائکَتِه و بِاذن سیدنا و مولانا اَباعَبدالله الْحُسین علیهالسلام ...
🍂بر تن میکنم رخت عزای سالاری را که؛
بر عظمت مصیبت بشر در فقدان او،
آسمان و زمین، قرنهاست که عزادارند...
و نزدیک است روزی که؛
رخت عزای زمین و آسمان را ...
آخرین فرزندش، از تن عالَم بدر خواهد کرد....انشاءالله
#شب_جمعه #محرم💔
#خدا_را_شڪر_گریان_حسینم🌷
🌹@Gilan_tanhamasir
ســـلام و درود محضر مبارک همه ی شما خوبان که سر سفره با برکت ائمه نشسته اید. 🌸
صبح زیبای آدینهتــون در پناه حـــق و فرخنده به عشق الهی🌺
🔘 ایام سوگواری حضرت عشق ، آقا اباعبدالله رو تسلیت عرض میکنیم.
🖤با عرض تسلیت محضر مبارک امام زمان (عج ) و محبین ایشان ،
ان شاءالله که دلامون همیشه مملو از مهر ائمه باشه ، و حوائج دنیا و آخرتمون به عنایتشون برآورده به خیر شود ....🤲
رزقهای معنوی نصیبتون و عزاداری هاتون مقبول حضرت حق🏴
#التماس_دعا 🤲
#محرم
#تنهامسیراستانگیلان
🥀@Gilan_tanhamasir
🌷 #امام_حسین علیهالسلام به فرزندش امام سجاد علیهالسلام فرمود:
«سوگند به خدا؛ خون من از جوشش باز نمیایستد تا اینکه خداوند، #مهدی عّجّّل اللَّهُ تعالی فّرجه الشِریف را برانگیزد.»
#حدیث_روز
#امام_زمان
🥀@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تفاوت یاران امام زمان (عج) با یاران امام حسین (ع) چیست ؟
💥بسیااااار شنیدنی
#استاد_پناهیان
#امام_زمان
#محرم
🥀@Gilan_tanhamasir
.
با عرض سلام خدمت همه دوستداران آقا اباعبدالله علیهالسلام 🌷
ان شاءالله همه در صحت و سلامتی باشید و آماده برای عزای آقا #امام_حسین علیهالسلام🏴
✅ خدمت خانمهای محترم یک پیشنهاد داشتم برای #محرم
اگه دوست داشتید میتونید امسال توی خونههاتون و مخصوصا آشپزخونهتون اجرا کنید.
❶. اینکه هرطوری شده یک پرچم درِ منزلتون بزنید.
❷. یک پرچم هم ورودی آشپزخونتون بزنید و به اهل خونه هم بگید من این دوماه را به نیت امام حسین علیهالسلام تو آشپزخانه خودمون خدمت میکنم.
هر غذایی ازصبحانه، ناهار، شام گرفته تا چای و آب خنک دادن به اهل منزل را به نیت روضه امام حسین در اختیارشون بزارید.✔️
❸. به اهل خونه بگید این دوماه شما هم میتونید تو آشپزخانه امام حسین علیهالسلام خدمت کنید.
حتی به اندازه یک استکان جابه جا کردن برای مجلس امام حسین علیهالسلام.👌
❹. هر روز یک زیارت عاشورا همراه با یک روضه توی خونه و مخصوصا تو آشپزخونه گوش کنید یا بخونید.
✨ و برای فرج آقا صاحب الزمان عجل الله وسلامتیشون و شفای مریضها و برطرف شدن بلاها و بیماریها و برآورده شدن حاجات همه بندگان خدا دعا کنید که همه این دعاها به خودمون باز میگرده.
❺. حتما در این ایام در آشپزخونه بدون وضو وارد نشوید.
▪️بیاید امسال همه با هم علاوه بر شرکت در مراسم عزاداری اباعبدالله علیهالسلام، خانههای خودمون رو حسینه و آشپزخونهی امام حسین علیه السلام کنیم.
تا فرزندانمون ببینن ودر ذهن خود برای آینده ذخیره کنن.
▪️و آثار نیک و باقیات و صالحات شود برای بعد از خودمون ان شاءالله
التماس دعا 🤲🏻
🌿⃟🌸؎•°
@Gilan_tanhamasir
صدایِ کربلا ۲.mp3
11.56M
#صدای_کربلا ۲ 🏴
#استاد_شجاعی
#استاد_دینانی
▪️مسیر کربلا یک مسیر جغرافیایی نیست!
کربلا یک مدرسه است به وسعت تمام تاریخ!
⚡️کربلا یکبار در جهان بیرون اتفاق افتاده است،
← و بینهایت بار (به تعداد همهی انسانهای خلق شده) در جهان درونشان اتفاق میافتد!
- آیا تا این لحظه، ثبتنام در مدرسهی کربلا برای شما موضوعیت داشته است؟
- آیا درسهای این مدرسه در انتخابهای زندگی شما، منشاء اثر بوده است؟
💥مسیر کربلا را همه نمیتوانند طی کنند!
🥀@Gilan_tanhamasir
10.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 طوفان گیلانی ها پس از سرود سلام فرمانده
▪️پس از اجرای سرود سلام فرمانده، گیلانی ها بار دیگر آستین بالا زدند و این بار سرودی را به محضر امام حسین (ع) تقدیم کردند.
▪️سرود «ممنونم آقا » برگرفته از شعار اربعین ۱۴۰۱ «اناْمن حسین» ،روایتی از پیاده روی اربعین حسینی از دیار رضوی به سمت کربلا و قدس می باشد.
▪️این اثر در مدت حدود یک ماه با تلاش و پشتکار جمعی از فعالان فرهنگی شهرستان #لاهیجان به سرودی با عنوان «ممنونم آقا» تبدیل شد.
▪️این اثر در قالب «گروه سرود ضحی» در اواخر تیرماه ۱۴۰۱ با حضور جمعی از اعضای این گروه نوپا، در مکانهای مختلف این شهر اجرا و فیلمبرداری شد.
#ارسالی_تنهامسیریها
#ممنونم_آقا
🥀@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
🌌 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 52 "شعله های جنگ" ⭕️ آستینِ لباس کوتاه بود ... یقه هفت ... ورودی اتاق ع
🎆 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز 53
"حمله چند جانبه"
💢 ماجرا بدجور بالا گرفته بود ... همه چیز به بدترین شکلِ ممکن ،دست به دست هم داد تا من رو خورد و لِه کنه...😞
⭕️ دانشجوها، سرزنشم می کردن که یه موقعیتِ عالی رو از دست داده بودم ... اساتید و ارشدها، نرفتنِ من رو یه اهانت به خودشون تلقی کردن ...
و هر چه قدر توضیح می دادم فایده ای نداشت ... نمی دونم نمی فهمیدن یا نمی خواستن متوجه بشن ...!
🏢 دانشگاه و بیمارستان ... هر دو من رو تحت فشار دادن که اینجا، جای این مسخره بازی ها و تفکراتِ احمقانه نیست ... و باید با شرایط کنار بیام و اونها رو قبول کنم ...⛔️
هر چقدر هم راهکار برای حل این مشکل ارائه می کردم ... فایده ای نداشت ...
📆 چند هفته توی این شرایط گیر افتادم ... شرایطِ سخت و وحشتناکی که هر ثانیه اش حس زندگی وسطِ جهنم رو داشت ...🔥🔥
🔹وقتی برمی گشتم خونه ... تازه جنگِ دیگه ای شروع می شد ... مثل مرده ها روی تخت می افتادم ... حتی حس اینکه انگشتم رو هم تکان بدم نداشتم ... تمام فشارها و درگیری ها با من واردِ خونه می شد ...
😈 و بدتر از همه شیطان ... کوچک ترین لحظه ای رهام نمی کرد ...
✅ در دو جبهه می جنگیدم ... درد و فشارِ عمیقی تمامِ وجودم رو پُر می کرد ... "نبرد بر سرِ ایمانم و حفظِ اون" ... سخت تر و وحشتناک بود ... یک لحظه غفلت یا اشتباه، ثمر و زحمتِ تمام این سال ها رو ازم می گرفت ... 😥
🌎 دنیا هم با تمامِ جلوه اش ... جلوی چشمم بالا و پایین می رفت ...
✔️ می سوختم و با چنگ و دندان،
تا آخرین لحظه از "ایمانم" دفاع می کردم💪🏼✌️🏼
🕘 حدود ساعت 9 ... باهام تماس گرفتن و گفتن سریع خودم رو به جلسه برسونم ...☎️
🌹 پشتِ در ایستادم ... چند لحظه چشم هام رو بستم ...
بسم الله الرحمن الرحیم ... خدایا به فضل و امید تو ...
🔸 در رو باز کردم و رفتم تو ...
🔷 گوش تا گوش ... کل سالنِ کنفرانس پُر از آدم بود ... جلسه دانشگاه و بیمارستان برای بررسی نهایی شرایط ...
رئیس تیم جراحی عمومی هم حضور داشت ...
ادامه دارد...
🌹@Gilan_tanhamasir