🍃#مجموعه_نقلی_کاشان، مجموعهای شامل 4 خانه به نامهای خانه نقلی، خانه رضوانیان، خانه دوست و خانه روحانی میباشد.
🍃 خانه نقلی به عنوان هسته اصلی مجموعه با قدمت مربوط به عهد قاجار دارای 7 اتاق و 2 سرداب، حیاط اندرونی و حیاط بیرونی میباشد.
🍃خانه رضوانیان در مجاورت خانه نقلی دارای 8 اتاق و یک سرداب اصلی (کتابخانه) میباشد. خونه دوست دارای 11 اتاق و البته شاهکار معماری در این خانه حوضخانه و تزئینات ایوان منحصربه فرد آن است وهمچنین اولین تماشانه محلی استان نیز در خانه دوست واقع است؛ و در آخر در فاصله 50 کیلومتری از مرکز کاشان و در شهر برزک شما می توانید از فضای کوهستانی و طبیعت خاص منطقه در خانه روحانی لذت ببرید.
#ایران_زیبا
#گردشگری_مجازی
🌺@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿⃟🌺؎•°
5⃣1⃣ روز مانده تا عیدالله الاکبر، عید سعید #غدیر
هر روز چشم مان را به نور یکی از #فضائل_مولا_علی_علیه_السلام روشنایی بخشیم.✨🌱
مبلغ #عید_غدیر باشیم. 👌🏻
❣@Gilan_tanhamasir
#کنترل_ذهن برای تقرب 79
🔹 گفته شد که دین واقعی باید به انسان "قدرت" بده وگرنه معلومه که دینداری فایده ای نداشته.
🌷همه ما از عاشقان امام حسین علیه السلام هستیم. یکی از علت های مهمش اینه که عاشورا صرفا یه حادثه و جنگ معمولی نبوده
بلکه یه "حماسه" بوده.
و حماسه هم یعنی #قدرت....
🔴 واقعا اگه روز عاشورا، امام حسین علیه السلام دستاشون رو برده بودن بالا و توی خیمه التماس دشمن رو میکردن اصلا یه دونه روضه هم توی تاریخ برگزار نمیشد!
✅ اما آقا خیلی شجاعانه و عزتمندانه قیام کرد و حماسه ساخت...
بله اینجوریه که میبینید غوغا میشه در کربلا. انقدر عزت پیدا میکنه ابالفضل العباس علیه السلام...🌷
انقدر که امام سجاد علیه السلام اراده میکنن که برای ایشون یه حرم جداگانه درست بشه.
🔹 آقا دستور دادن که بدن های همه شهدا نزدیک امام حسین علیه السلام دفن بشه ولی فرمودن که بدن عباس علیه السلام با فاصله دفن بشه.
🌷 فرمود اون بدن رو بذارید باشه. من با اون بدن کار دارم...
💥 امام سجاد علیه السلام اراده کردن که کنار حرم اباعبدالله الحسین علیه اسلام پرچم ابوالفضل العباس هم برقرار باشه..
💕 خواست تا ابد اعلام کنه که اینجا دو تا حرم هست. یکی حرم حسین و همه یارانش... یکی هم حرم عباس.... عباس... عباس..
🌷وقتی آدم به دسته های عزاداری نگاه میکنه
وقتی به سینه زدن های مردانه و منظم و در صفوف بزرگ نگاه میکنه
ناخود آگاه به یاد لشکر میفته
به یاد قدرت...
✅ دین اساسا اینجوریه.
دین انسان رو قوی میکنه... قوی میخواد...
🔵 حالا قدرتمندی روح انسان از کجا آغاز میشه؟
از قدرت کنترل ذهن.
👈 از اینجا شروع میشه به یه چیزی که نمیخوای ذهنت سراغش نره فکر نکنی.
و روی چیزایی که میخوای تمرکز کنی.
✅ این بزرگ ترین علامت قدرت روحی هست.
کسی که میتونه هر تغییری توی خودش بده و به خودش مسلط شده
👌 برای رسیدن به این قدرت روحی اول از همه باید "سبک زندگی" ما یکمی عوض بشه.
یکم که چه عرض کنم! خیییلی باید عوض بشه!😒
✅ باید مراقب باشیم "هرزه گوشی" نکنیم! یعنی هر صدایی رو نشنویم. برای گوش خودمون احترام قائل باشیم.
"هرزه چشمی" نکنیم. هر چیزی ارزش نداره من بهش نگاه کنم.
کسی که هرزه گوشی و هرزه چشمی کنه خیلی ضعیف میشه.
💢 و از همه مهم تری نباید "هرزه فکری" کنیم!
⭕️ عزیزم چرا اجازه میدی در مورد هر چیزی فکر کنی؟ نذار فکرت هی این طرف و اون طرف بره. مخصوصا ذهن رو باید از فکر بد کردن در مورد آینده جلوگیری کرد. چون موجب نگرانی میشه.
💢 از گذشته اندیشی بد هم باید جلوگیری کرد وگرنه تبدیل به حسرت میشه.
ذهن ما مثل یه بچه لوس و ننر هست و البته شیطون!
تا یه دقیقه حواست بهش نباشه رفته یه گوشه ای خرابکاری کرده!!!😬
👌 آقا کلا یادت باشه که هر موقع رفتی توی فکر بیا بیرون!
چرا؟
⭕️ چون هر موقع میری توی فکر، واقعا تو که فکر نمیکنی! فکرت داره هی تو رو اینطرف و اون طرف میبره! 😒
فکر آدم رو میبره توی لجن زار افکار منفی...
💪✅ قدرت داشته باش که همیشه در زمان حال فکر کنی. این مقدمه ای برای نجات انسان از مشکلات روحی خواهد بود....
کارگروه تخصصی #کنترل_ذهن👇
🌹@Gilan_tanhamasir
🖌 #رمان
#بدون_تو_هرگز 3
🔹🔶💢🔶🔹
قسمت سوم: عقب نشینی اجباری!
🔶 چند روز به همین منوال می رفتم مدرسه ...
پدرم هر روز زنگ می زد خونه تا مطمئن بشه من خونه ام ... می رفتم و سریع برمی گشتم ... مادرم هم هر دفعه برای پای تلفن نیومدن من، یه بهانه میاورد ...
🔹 تا اینکه اون روز، پدرم زودتر برگشت ...
🔻 با چشم های سرخش که از شدت عصبانیت داشت از حدقه بیرون می زد ... بهم زل زده بود ...
💢 همون وسط خیابون حمله کرد سمتم ... موهام رو چنگ زد و با خودش من رو کشید تو ...
🔞 اون روز چنان کتکی خوردم که تا چند روز نمی تونستم درست راه برم ... حالم که بهتر شد دوباره رفتم مدرسه ... به زحمت می تونستم روی صندلی های چوبی مدرسه بشینم ... 😓
🔻 هر دفعه که پدرم می فهمید بدتر از دفعه قبل کتک می خوردم ... چند بار هم طولانی مدت زندانی شدم ... اما عقب نشینی هرگز جزء صفات من نبود ... 😤
💢 بالاخره پدرم رفت و پرونده ام رو گرفت ... وسط حیاط آتیشش زد ... هر چقدر التماس کردم ...
نمرات و تلاش های تمام اون سال هام جلوی چشم هام می سوخت ...
هرگز توی عمرم عقب نشینی نکرده بودم اما این دفعه فرق داشت ...🔥
🔶 اون آتش داشت جگرم رو می سوزوند ... تا چند روز بعدش حتی قدرت خوردن یه لیوان آب رو هم نداشتم ... خیلی داغون بودم ...😭
💢بعد از این سناریوی مفصل، داستان عروس کردن من شروع شد ...
اما هر خواستگاری میومد جواب من، نه بود ... و بعدش باز یه کتک مفصل ...
علی الخصوص اونهایی که پدرم ازشون بیشتر خوشش می اومد ...
🔹ولی من به شدت از ازدواج و دچار شدن به سرنوشت مادر و خواهرم وحشت داشتم ...
ترجیح می دادم بمیرم اما ازدواج نکنم ...
✅ تا اینکه مادر علی زنگ زد....
ادامه دارد ....
🌹@Gilan_tanhamasir
🏡تصاویری از خانه ملاصدرا ؛ روستای #کهک ؛ شهر مقدس #قم ؛ استان #قم.
#ایران_زیبا
#گردشگری_مجازی
🌺@Gilan_tanhamasir
آقا اگه ما بخوایم امروز یه مقداری اشکتون رو در بیاریم نظرتون چیه؟😊😌
البته از اون اشکای قشنگ عاشقونه و سرشار از لذت بندگی....❤️
این فایل رو همه گوش بدید و حستون رو برامون بگید👇
4_6007919061030142989.mp3
5.38M
💢 چقدر حسن ظن داری به خدا؟!
خدایا ببخش که....😓
استاد پناهیان
🌺 @Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿⃟🌺؎•°
4️⃣1️⃣ روز مانده تا عیدالله الاکبر، عید سعید #غدیر
هر روز چشم مان را به نور یکی از #فضائل_مولا_علی_علیه_السلام روشنایی بخشیم.✨🌱
مبلغ #عید_غدیر باشیم. 👌🏻
❣@Gilan_tanhamasir
💥 استاندار گیلان: هیچ عذر و بهانهای برای توقف پروژه آزادراه قزوین- رشت پذیرفته نیست
🔹 استاندار گیلان بر لزوم تسریع در تکمیل از روند پروژه آزادراه رشت - قزوین تأکید کرد و افزود: هیچ عذر و بهانه ای برای توقف پروژه پذیرفته نیست.
👇👇
https://www.8deynews.com/675921
#خبراستان
☔️@Gilan_tanhamasir
💠دکتر محمد معین گیلانی
«از محققان برجسته کشور و پدیدآورنده «فرهنگ معین» یکی از مهمترین لغتنامههای فارسی »
✍️محمد معین، فرزند عالم ربانی شیخ ابوالقاسم معین، در سال ۱۲۹۷ در محله زرجوب رشت به دنیا آمد در سن شش سالگی مادرش را از دست داد و پنج روز بعد از فوت مادر، پدرش نیز درگذشت. دکتر معین روز یك شنبه #سیزدهم_تیرماه 1350 در 53 سالگی دار فانی را وداع گفت و در آستانه اشرفیه در جوار خاک آرامید.
✅نشانها و افتخارات علمی
نشان درجه دوم علمی در سال ۱۳۱۶، نشان درجه دوم علمی در سال ۱۳۲۱، نشان درجه دوم سپاس در سال ۱۳۲۷، نشان لژیون دونور، دریافت جایزه Tambour در سال ۱۳۲۲، دریافت نشان هنر و ادبیات از دولت فرانسه در سال ۱۳۴۰، دریافت نشان Order des palmes Academiques از ژنرال دوگل رئیس جمهور فرانسه دریافت نمودند.
✅تکلم با چند زبان
دکتر محمد معین به زبانهای اوستایی، پارسی باستان، پهلوی، عربی، فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، لاتینی و سانسکریت صحبت می کرد.
✅پژوهش ها و یاداشت های ماندگار
وی مدتها در موزه های کشورهای مختلف:آمریکا، انگلستان، فرانسه، سویس، آلمان، هلند، ایتالیا، سوئد، فنلاند، روسیه و کشورهای دیگر به مطالعه و تهیه یادداشت مشغول بود و پس از تهیه مواد اولیه که بیش از نیمی از عمر پر برکتش را صرف تحقیق و تتبع در لغت فارسی کرده بود به تدوین فرهنگ فارسی کنونی که به نام فرهنگ فارسی معین معروف است همت گماشت و تالیف بیش از 30 کتاب و 100 مقاله نیز در حیات پربار علمی اش ثبت شده است.
#مفاخر_گیلان
#دکترمحمدمعین
#ارسالی
☔️@Gilan_tanhamasir
#رمان #بدون_تو_هرگز 4
"خواستگاری"
🔹 به خدا توسل کردم و چهل روز روزه نذر کردم ...
التماس می کردم
خدایا! تو رو به عزیزترین هات قسم ... من رو از این شرایط و بدبختی نجات بده ...
😭🙏
علی الخصوص که پدرم قصد داشت هر چه زودتر از دست دختر لجباز و سرسختش خلاص بشه!
🔺تا اینکه مادر علی زنگ زد و قرار خواستگاری رو گذاشت.
شب که مادرم به پدرم گفت، رنگ صورتش عوض شد! 👺
طلبه هست؟!
آخه چرا باهاشون قرار گذاشتی؟!😤
ترجیح میدم آتیشش بزنم اما به این جماعت ندم!😠
مثل همیشه داد می زد و اینها رو می گفت.
مادرم هم بهانه های مختلف می آورد
🔹آخر سر قرار شد بیان که آبرومون نره ... اما همون جلسه اول، جواب نه بشنون!
ولی به همین راحتی ها نبود.
من یه ایده فوق العاده داشتم.
🔺 نقشه ای که تا شب خواستگاری روش کار کردم...😏
به خودم گفتم ،خودشه هانیه 👌
این همون فرصتیه که از خدا خواسته بودی👌🏼
از دستش نده ...
🔹علی، جوان گندم گون، لاغر و بلندقامتی بود.
🔹نجابت چهره اش همون روز اول چشمم رو گرفت...
کمی دلم براش می سوخت اما قرار بود قربانی نقشه من بشه!😏
یک ساعت و نیم با هم صحبت کردیم ...
وقتی از اتاق اومدیم بیرون ...
مادرش با اشتیاق خاصی گفت ...
به به ... چه عجب ... 😃
هر چند انتظار شیرینی بود اما دهن مون رو هم می تونیم شیرین کنیم یا ...؟؟؟؟
‼️مادرم پرید وسط حرفش ...
حاج خانوم، حالا چه عجله ایه!🤗
اینا جلسه اوله همدیگه رو دیدن!
شما اجازه بدید ما با هم یه صحبت کنیم بعد ...
💢 ولی من تصمیمم رو توی همین یه جلسه گرفتم!👌🏼
گفتم، اگر نظر علی آقا هم مثبت باشه، جواب من مثبته!😍
این رو که گفتم برق همه رو گرفت!!!
😳😱
💢 برق شادی خانواه داماد رو!
💢 برق تعجب پدر و مادر من رو!
پدرم با چشم های گرد، متعجب و عصبانی زل زده بود توی چشم های من ... 😡
و من در حالی که خنده ی پیروزمندانه ای روی لب هام بود بهش نگاه می کردم!😏
✔️می دونستم حاضره هر کاری بکنه ولی دخترش رو به یه طلبه نده ..
ادامه دارد ....
🌹@Gilan_tanhamasir
#رمان
#بدون_تو_هرگز 5
"می خوام درس بخونم!"
🔹 اون شب تا سر حد مرگ کتک خوردم!😭 بی حال افتاده بودم کف خونه..
مادرم سعی می کرد جلوی پدرم رو بگیره اما فایده نداشت.
🔴پدرم نعره می کشید و من رو می زد...
اصلا یادم نمیاد چی می گفت....
👺
☎️ چند روز بعد، مادر علی تماس گرفت اما مادرم به خاطر فشارهای پدرم، دست و پا شکسته بهشون فهموند که جواب ما عوض شده و منفیه!
🔹مادر علی هم هر چی اصرار کرد تا علتش رو بفهمه فقط یه جواب بود:
شرمنده، نظر دخترم عوض شده!
✔️ چند روز بعد دوباره زنگ زد و گفت
من وقتی جواب رو به پسرم گفتم، ازم خواسته علت رو بپرسم و با دخترتون حرف بزنم.
🔶 علی گفت: دختر شما آدمی نیست که همین طوری روی هوا یه حرفی بزنه و پشیمون بشه.
تا با خودش صحبت نکنم و جواب و علت رو از دهن خودش نشنوم فایده نداره!
💢 بالاخره مادرم کم آورد.
اون شب با ترس و لرز، همه چیز رو به پدرم گفت ...
اون هم عین همیشه عصبانی شد!
😡 بیخود کردن! چه حقی دارن می خوان با خودش حرف بزنن؟ و....
بعد هم بلند داد زد:
هاااااانیه ...😲
این دفعه که زنگ زدن، خودت میای با زبون خوش و محترمانه جواب رد میدی!
🔺ادب؟ احترام؟😐
تو از ادب فقط نگران حرف و حدیث مردمی😤
این رو ته دلم گفتم و از جا بلند شدم...
🔺 به زحمت دستم رو به دیوار گرفتم و لنگ زنان رفتم توی حال ...
😢 باشه ولی یه شرط دارم؛ باید بزاری برگردم مدرسه!
ادامه دارد ...
🌹@Gilan_tanhamasir