.
ذوق ديدار دمی بود، و زان تا دمِ مرگ
بار رنجیست كه بر خاطرِ غمگینی ماند
@Glorious_poem
٢٣ آبان، سالروز درگذشت #سعید_نفیسی
میترسیدم از چرخشِ عقربه
و دلم میخواست ساعت بایستد
دوست داشتم گرد و کامل بماند
و تکان نخورد...
موقعی بود که تو
داشتی با من حرف میزدی...
از #آلبر_کامو به " ماریا"
@Glorious_poem
میفهمید حالِ #کامو رو؟
آفتاب را دوست دارم،
به خاطر پیراهنت روی طناب رخت...
باران را،
اگر که میبارد بر چتر آبی تو....
و چون تو نماز میخوانی،
من خداپرست شدهام...!
@Glorious_poem
۲۴ آبان، زادروز #بیژن_نجدی
"عشق است و همین لذّت اظهار و دگر هیچ"
.
ز دستبرد حوادث، وجود ايمن نيست
نشسته ايم و بر اين گنج، پاسبان شده ایم
#پروين_اعتصامى
@Glorious_poem
۲۴ آبان، روز کتاب و کتابخوانی
پ ن: نقاشی روی دیواره سدی در گینه جهت تشویق مردم به کتابخوانی.
.
تا تو مرادِ من دهی، کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی، من به خدا رسیدهام
@Glorious_poem
۲۴ آبان، سالروز درگذشت
#رهی_معیری
.
به غیر از بوسه کز تکرار، رغبت را کند افزون
کدامین قند را دیگر مکرّر میتوان خوردن
#صائب_تبریزی
@Glorious_poem
البته نظر برخی علما متفاوته ولی!😄
کم خورده شود میوه ز شیرینیِ بسیار
داغم که لبش را به تمامی نتوان خورد!
#وحید_قزوینی
۱۴ نوامبر، روز جهانی دیابت
.
#حسین_منزوی یه غزل برای حضرت زهرا(س) داره، به نظرم بیت آخرش خیلی عمیق بود:
سنگ صبور مردی از آن گونه بودن
با هیچ زن ظرفیّت زهرا شدن نیست!
@Glorious_poem
یکی میگفت:
فاطمیه
باید گوش کرد
تصور کرد...
بعد مگر ممکن است
گریه ات نگیرد؟!😢
التماس دعا از همه شما خوبان 🙏
.
رفتی ز بس ز خویش شدی رفته رفته آب
در زیر خاک، معنی دریا چگونهای؟
@Glorious_poem
#محمد_سهرابی
#فاطمیه
.
در حسرت دیدارت بی خوابم و بـیدارم
یاد دل من هستی؟ای مظهر زیـبـایی
تلخ ست همه ی عمرم از شدت دلتـنگی
یا سوی تو باز آیم؛ یا اینکه تو مـی آیی!
@Glorious_poem
#مولانا
.
اشتباه نکن
نه زیباییِ تو
نه محبوبیتِ تو
مرا مجذوب خود نکرد!
تنها آن هنگام که
روحِ زخمیام را بوسیدی
من عاشقت شدم...!❤️
@Glorious_poem
۲۶ آبان، زادروز
#شمس_لنگرودی
.
لافِ وفا نمی زنم اما به راهِ عشق
چون عارفانِ دل شده، رندانه می روم
@Glorious_poem
۲۶ آبان، سالروز درگذشت
#معینی_کرمانشاهی
.
شعری از #معینی_کرمانشاهی، به مناسبت ۱۶ نوامبر "روز جهانی صبر"
عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم
همان یک لحظه اول، که اول ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان، جهان را با همه زیبایی و زشتی، به روی یکدگر، ویرانه می کردم
عجب صبری خدا دارد!اگر من جای او بودم
که درهمسایه صدها گرسنه، چند بزمی گرمِ عیش و نوش می دیدم، نخستین نعره مستانه راخاموش آن دم، برلبِ پیمانه می کردم
عجب صبری خدا دارد! اگر من جای او بودم
که می دیدم یکی عریان و لرزان، دیگری پوشیده از صد جامه رنگین، زمین و آسمان را واژگون، مستانه می کردم
عجب صبری خدا دارد! اگر من جای او بودم
برای خاطر تنها یکی مجنونِ صحراگردِ بی سامان، هزاران لیلی نازآفرین را کو به کو، آواره و دیوانه می کردم
عجب صبری خدا دارد! اگر من جای او بودم
به گِردِ شمعِ سوزانِ دلِ عشاقِ سرگردان، سراپای وجود بی وفا معشوق را پروانه میکردم
عجب صبری خدا دارد! اگر من جای او بودم
به عرش کبریایی با همه صبرخدایی، تا که می دیدم عزیزِ نابجایی، ناز بر یک ناروا گردیده خواری می فروشد، گردش این چرخ را وارونه، بی صبرانه می کردم
عجب صبری خدادارد! اگر من جای او بودم
که می دیدم مشوش عارف و عامی، زِ برقِ فتنه این علمِ عالم سوز مردم کش، به جز اندیشه عشق و وفا معدوم هر فکری، دراین دنیای پر افسانه می کردم
عجب صبری خدا دارد!
چرا من جای او باشم؟
همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و تاب تماشای تمام زشتکاریهای این مخلوق رادارد!
وگرنه من به جای او چو بودم یک نفس،
کی عادلانه سازشی، با جاهل و فرزانه می کردم؟!
عجب صبری خدادارد!
@Glorious_poem
#معینی_کرمانشاهی