eitaa logo
💕به #سمت_خــﷲـــدا💕
5.4هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
10.9هزار ویدیو
88 فایل
👈حضورشمادرکانال باعث افتخارماست♥ . . ☑️با فورواردکردن مطالب درثواب آن شریک شوید♥ . . . مدیر 👉 @MoRTEzA01993👈
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 #هرروز_یک_صفحه_با_کلام_حق صفحه_121 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «#سمت_خدا» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 ❣ ❣ السلام علیک حین تصبح... میگذرید و میگذرم... شما مهربانانه از گناهانم و من از نگاهتان و چقدر درد دارد تکرار این .... 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸💕شروع اولین صبح تابستون 🌸💕را پر برکت میکنیم 🌸💕دهنمان را خوشبو میکنیم 🌸💕با ذکر شریف صلوات بر 🌸💕حضرت محمد ص 🌸💕و خاندان پاک و مطهرش 🌸💕اَللّهمّ صلِّ علی محَمّد 🌸💕وآل مُحَمَّد 🌸💕وَعجِّّل فرجهُم 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🗓 امروز یکشنبہ ↯ ☀️ ٠١ تیر ١٣٩٩ 🌙 ٢٩ شوال ١۴۴١ 🎄 ٢١ ژوئن ٢٠٢٠ 📿 ذکر روز : یا ذوالجلال و الاکرام 🍃🌸 موفقیت با دوراندیشی حاصل می شود. 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 صفحه_122 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🍃 😍✋ سعے مےڪنم ارام باشم،قدم هایم را یڪے پس از دیگرے جاے قدم هایش میگذارم... رو مےڪند به من مےپرسد میرامینے_جلسه بعدے رو تعیین ڪردید؟ _نه چطور؟ _اخه پدرتون اقای صدیقے به حاجے قبل از اعزام میگه،من دلم رضا نیست به اومد و رفت این خونواده،اگه اومدنم طول ڪشید،قول بده خودت برے برای تحقیق ولی هرچند احساس مےڪنم این ازدواج نباید سر بگیره... متعجب میگویم: _شما اینارو از ڪجا میدونید _راستش قبل از اینڪه بیام اینجا وویسے رو ڪه فرستادید رو به حاجے نشون دادم،اونم این حرفارو زد... خلاصه اینڪه پدرتونم قبل از رفتن خیلے نگران این موضوع بودن... فڪر مےڪنم یه چیزایے فهمیده باشه...البته یه احتماله! _میشه بگید پدرم الان دقیقا ڪجاست؟خواهش مےکنم نگاهے به چهره ام مےڪند،التماس را در عمق چشمانم مےبیند ڪہ بے هیچ ڪلامے ڪاملا جدے،مقابلم قرار مےگیرد و ارام لب میزند: _راستش پدرتون تو منطقه اے هستن ڪہ ڪاملا در محاصره دشمنه، و اینڪه تنها ڪسے ڪه به این مناطق از سوریه اشراف ڪامل داره،پدر شماست... الان هم متاسفانه ارتباطے با ما برقرار نڪردن ڪه بفهمیم نو چه وضعیتے هستن! قطره اشڪے روے گونه ام جا خشڪ مےڪند،دست میبرم و ارام چشمانم را پاڪ مےڪنم،نباید به همین زودے تسلیم مےشدم... باید باور ڪنم پدرم تنها براے من نیست، باید از این خودخواهے هاے بچگانه دست مےڪشیدم... برمیگردم به سالها قبل همان سالے ڪه مادرم هر سال بخاطرش نذر کرده و نذرے مےدهد،مادر مےگفت: تنها دو سال بیشتر نداشتے ڪه پدرت رفت و تنها من ماندم و شما... از دوری اش ان چنان تبے ڪردے ڪه به مرز تشنج رفتے و چند روزے در بیمارستان بسترے ات ڪردند... بے تابت شده بودم حالا مےفهمم محناے دوساله ات چه ڪشید از دورے و نبودت! مرا بابايے بارم اوردے و حالا رهایم ڪردی؟ نمیدانے بے تو نفس ڪشیدن برایم خوده مرگ است؟ دخترت اینجا بے خبر از تو جان مےدهد اخر! :اف.رضوانے 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🍃 😍✋ ارام به دنبالم مے امد و هر از گاهے هم نگاهش خیره به نقطه اے مےشد و ماتش مےبرد...نمیدانم داشتم چه میڪردم! نه زبانم دست خودم بود،نه حتے رفتارم...از گفته ام پشیمان مےشوم،نباید به همین زودے تمام ماجرا را برایش شرح میدادم،مگر یڪ دختر چقدر ظرفیت داشت؟ حالا خبر مفقود شدنش را ندادم ڪه این چنین اشفته و اواره دور خود مےچرخد! یڪ ساعت و نیم از امدنم به اینجا میگذرد و فڪر مےڪنم ڪه مرخصے ساعتے هم ڪه گرفته ام رو به اتمام باشد! به طرفش مےروم و از او خداحافظے مےڪنم و به سمت پارکینگ بیت المقدس مے روم، سویچ ماشین را از جیب شلوارم بیرون مےڪشم و در را باز مےڪنم،شیشه را ڪمے پایین مےدهم تا سر درحال انفجارم ڪمے باد بخورد... همین ڪه مےخواهم ماشین را روشن ڪنم صداے ڪوبیده شدن شیشه بغل توجهم را به ان سمت مےڪشد... از چادرے ڪه روے سر دارد متوجه مےشوم ڪہ صدیقے است! از ماشین بیرون مے ایم و به سمت صدیقے مےروم مےخواهم چیزی بگویم ڪه زودتر از من حرفش را مےزند صدیقے_اقاے میرامینے اومدم بگم ڪه محبے تهدیدم ڪرد ڪسے و خبر نڪنم... سرش را پایین مےگیرد و گوشه لبش را مےگزد و تن صدایش را پایین تر مے اورد و ادامه مےدهد صدیقے_ولے من... _شما چے؟ باخبرم ڪردید؟ این چه حرفیه صدیقے_نه ،خب اخه الان شما وارد این ماجرا شدید ممکنه به شمام اذیت و ازار برسونه،خواستم بگم اگه واقعا ممڪنه شما پیگیر این ماجرا نشید... ڪمے مڪث مےڪند و با صدایے لرزان ادامه مےدهد صدیقے_راستش من فڪرامو ڪردم،مشڪلے با ازدواج با اون ندارم، همین امروزم به مادرم میگم ڪه جلسه بعدے رو تعیین ڪنه! نفس عمیقے مےڪشد و سرش را به سمتے مےچرخاند و لب مےزند صدیقے_وقتے پاے پدرم در میونه پاے ارامشش پاے جونش...از همه چیم میگذرم،حتے شده زندگیم،حتے شده ارزوها و رویاهام،چون هدف تنها پدرم نیست بلڪہ اون ارمان ها و اهداف پدرمہ... حرفهایش ڪه تمام مےشود،او را مخاطب قرار مےدهم و مےگویم _خانم صدیقے لطفا از روے احساسات تصمیم نگیرید، شما اگه این پیشنهاد و بپذیرین در واقع ڪارهارو به نفع محبے پیش بردین،اونم همینو میخواد دیگه...از شما انتظار همچین تصمیمے نداشتم ولے با این تصمیمتون اون وارد زندگیتون میشه و میشه جزئے از خانواده شما و اونوقت راحت تر پدرتون رو از پا در میاره و سعے میڪنه از شما استفاده ڪنه و با لرزوندن دل پدرتون ،ایشون رو مجبور به ڪارهایے ڪنه ڪه خودش و سازمانش میخوان...متوجهین ڪه! سرش را بالا میگیرد و میگوید صدیقے_شما هم اگه تمایلے به بودن تو این ماجرا ندارید،خواهش میڪنم رودربایستے و بزارید ڪنار و از این ماجرا خودتونو بڪشید بیرون... بدون انڪه منتظر جوابم بماند خداحافظے مےڪند و از من دور میشود... چہ باید مےڪردم؟ 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🌹 خاطره ای عجیب از زبان شهید تهرانی مقدم، پدر موشکی ایران ⚡️نمونه‌ی کوچکی از اراده الهی و امدادهای غیبی 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 ☑️ از این آیه قرآن فهمیدم خط صحیح، خط سید حسن نصرالله هست. مسلمان واقعی اوست. 🔊 صحبت‌های شنیدنی "حجت‌الاسلام قرائتی" 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🍃 😍✋ همین ڪه مےرود سوار ماشین مےشوم و بهشت زهرا را به مقصد اداره ترڪ مےڪنم... تنها پنج دقیقہ مانده بود تا برسم ڪه همراهم زنڲ مےخورد... دست میبرم و همراهم را از جیب کت اویزان روے صندلے بیرون میڪشم و بے معطلے به سمت گوشم هدایتش مےڪنم _سلام علیڪم،بفرمایید جعفرے_علیڪم برارد و رحمه الله...ڪجایے عزیز _والا بیرونم چطور؟ جعفرے_یه سر بیا ناحیه ڪار واجب دارم... _الان بیام محمود جان؟ جعفرے_نه بزار هفته دیگه وقت کردے بیا... _باشه اقا،تا نیم ساعت دیگه اونجام...فعلا خداحافظ یاعلے جعفرے_علے یارت،یاحق ماشین را سمتے نگه میدارم و به اداره نیامدنم را خبر میدهم و راهے ناحیه مےشوم... در راه ڪمے هم میوه و خوراڪے براے سربازان مےگیرم... یڪ ان فڪرے به سرم مےزند... ماشین را یڪ خیابان انطرف تر نگه میدارم و چراق قوه را از داشبورد برمیدارم و راهے مقصد مےشوم قبل از اینڪہ به انجا برسم،گوشه اے مےایستم و شماره محمود را میگیرم... بدون انڪه لحظه اے بوق بخورد،سریع جواب میدهد جعفرے_جانم میعاد؟ اومدی؟ بگم بچه ها درو باز ڪنن ؟ _محمود بے سر و صدا بیسیم و یه چراغ قوه اے چیزی بردار بیا پشت ناحیه... جعفری_یاخدا،پشت ناحیه؟ _چیه؟ خب بیا سمت دیوار جنوبے...حله؟ جعفرے_نه منحله...من الان بیام اونجا چیکار؟ چیه میخوای نصف شبے جن شکار ڪنے؟ از حرفش خنده ام میگیرد و با خنده میگویم _هیچے فقط این سربازارو اب بندیشون ڪنم...ببینم تو چه وضعین! صداے قهقهه اش گوشم را ڪر مےڪند ،همراهم را ڪمے انطرف تر میگیرم و لب میزنم _تا چند دقیقہ دیگه اونجا منتظرتما! فقط ڪسے متوجه نشه جعفرے_نه نه خیالت راحت... از او خداحافظے مےڪنم و راهے منطقہ اے ڪه قرار گذاشتیم مےشویم... صداے شوخے و خنده سربازان باعث مےشود راحت تر روے برگ ها قدم برداریم و متوجه حضور ڪسے نشوند... جعفرے چراغ قوه اش را به دستم مے دهد و خود مشغول تڪان دادن شاخ و برگ درختان ان قسمت ڪه در شب خوف خاصے دارد،مےشود با گذشت چند ثانیه دیگر خبرے از خنده نبود، اصلا صدایے نمےامد... رو مےڪنم به محمود و مےگویم _الان وقت رقصه نوره محمود... دو چراغ قوه را روشن میڪنم و همراه او به سمت درختان مےاندازم و هر از چند گاهے به این سمت و ان سمت لابلاے درختان نور مےاندازم... رو میڪنم به محمود و لب میزنم _میگما،خبرے ازشون نیس،نڪنه سڪته زدن؟ محمود از ترس اینڪه صداے خنده اش به انجا نرود،دستش را روے دهان مےگذارد و با یڪ دست مشغول تڪان دادن مےشود... همین ڪه صداے بیسیم محمود بلند مےشود ،اشاره مےڪنم به عقب برود و خود یڪے از چراغ قوه ها را به دهان مےگیرم و با یک دستم شاخه ها را تڪان میدهم... محمود به سمتم مے اید و ریسه ڪنان مےگوید جعفرے_اب بندے اب بندے شدن میعاد،بسته بچه مردمو سڪته نده...نبودے ببینے چه لرزے داشت صداش... یڪے از چراغ ها را از دستم مےگیرد و مےگوید جعفرے_میگم همزمان یه صداهایے ام دربیاریم...فقط تورو جون هرڪے دوسدارے صداے حیوون میوون درنیارے تابلو شه؟ من هم لب میزنم _نه بابا خیالت تخت... همزمان با همه اینها صداهاے عجیب و مخوف راهم اضافه ڪردیم تا بیشتر حال و هوایشان را عوض ڪنیم و این جریان برایشان ملموس تر شود... صداے بحث سر اینڪه یڪ نفر برود تا ببیند اینجا چه خبر است،به گوشمان میرسد... یڪ ان صداے بیسیم محمود بلند میشود و التماس و ترس و لرز بچه ها باعث قهقهه بیشتر من و محمود میشود... +اقاے جعفرے اینجا یطوریه به جان خودم... جعفرے_نمیاد صدات یوسفے... دیگر خسته میشویم و براے اینڪه شورش در نیاید از همانجا داخل میشویم... با دیدنمان شوڪه میشوند...نمیدانستند بخندند یا بیایند و عوضش را در بیایند... 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🍃 😍✋ از ماشین پیاده مےشوم و ڪرایه را حساب مےڪنم و به سمت خانه مےروم و زنگ خانه را مےزنم... صداے مادرم در ایفون میپیچد و در را برایم باز مےڪند... همین ڪه پایم را داخل ساختمان مےگذارم،صداے زنگ همراهم بلند مےشود... بازهم شماره ای نااشنا! اهمیتے نمےدهم و راهے پله ها مےشوم... دوباره زنگ میزند، عجب گیرے داده، اهمیتے نمےدهم و رد تماس میکنم و به سمت خانه مےروم ڪہ پیامے ارسال مےشود...تپش هاے قلبم تند تر مےشود... باز یاد حرفهایش مےافتم...نڪند باخبر شده؟ روے یڪے از پله ها مے ایستم و همراهم را از کیف بیرون مےڪشم، پیام فرستاده شده را باز مےڪنم +حالا جواب منو نمیدے نه؟ دست میبرم تا کلمه ای تایپ ڪنم ڪه پیام دیگری میفرستد! +به نفعت بود جواب بدی! حالا ڪہ جواب ندادے منتظر عواقب قشنگشم باش،قشنگم... چیزے نمےگویم و همانجا همراهم را در حالت هواپیما مےگذارم و زیر لب مےگویم _هر غلطے میخواے بڪنے،بڪن... باید هرچه زودتر سیمکارتے دیگر تهیه مےڪردم ڪه نه بانام خودم باشد نه نام خانواده ام... به دیوار تڪیہ مےدهم و سر داغ ݣرده ام را به سمت بالا میگیرم... قبل از رسیدن من مادر برای استقبال از من در را باز مےڪند... به سمتش مےروم و سلام میدهم و جواب سلامم را به گرمے مےدهد... وارد خانه مےشوم و بدون توجه به حضور امیرمهدی به اتاق مےروم و مشغول تعویض لباسهایم مےشوم! اگر خبر رفتن پدر را به او میدادم دیگر چشمانش اینهمه برق و شوق را نداشت... تمام دردها را باید به دوش مےڪشیدم و خود باید راهے براے حل ڪردنشان پیدا مےڪردم...ڪم تڪلیفے نبود برایم... در نبود تو علاوه بر دختر بودن باید چند نقش دیگرا راهم مےپذیرفتم و سخت تر از همه اینها نقش بازے ڪردن جلوے مادر و امیرمهدے بود! چطور نگویم رفته اے؟ چطور نگویم،از ما گذشتے تا دشمن از خاڪمان گذر نڪند چو ابر منع من از گریه دور از انصاف است... ⚜دلم ز گریه سبکبار می‌شود چه کنم؟!؟ 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 ❤️ 💝خوشا صبحی که خیرش را تو باشی ❣ردیفِ نابِ شعرش را تو باشی 💝خوشا روزی که تا وقتِ غروبش ❣دعایِ خوب و ذکرش را تو باشی ... 🌼سلام آرام جانم، مهدی صاحب زمانم💓 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚 🌤 🤲 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 💙 چهار حدیث زیبا از ❶ با صدای بلند صلوات فرستادن ، نفاق را بر طرف می کند 📘 ثواب الاعمال ص ۱۹۰ ❷ هر کس یک مرتبه صلوات بفرستد ، خدا درِ عافیت را بر او می گشاید.‌ 📘 جامع الاخبار ص ۶۷ ❸ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)به حضرت علی (علیه السلام) فرمود : هر کس بر من صلوات بفرستد شفاعت من بر او واجب می شود 📘 جامع الاخبار ص ۶۷ ❹ یکی از آداب فرستادن صلوات این است که دل با زبان موافقت نماید ، به این معنا که از روی غفلت زبان را به گفتن صلوات حرکت ندهد 📘 شرح صلوات ج ۱۱۶ ✨اللّٰهمَّ صَلِّ عَلی مُحَمّدٍ 💙وآل مُحمّد ✨وَ عَجّل فَرَجهُم 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🍀جمعه‌ ها را باید قاب گرفت! درست مثل همان عکس های قدیمی و خاک گرفته ی روی دیوار...!!!🍀 🍀انگار جمعه ها؛ ماندگار ترین روزهای آفرینش اند... 🍀تلخی ها و شیرینی هایش، قاب می شود و می چسبد به دیوارِ خانه ی دلت....💚 🍀مثلِ لبخند های مادر بزرگ در آن عکسِ قدیمی! یا مثلِ گریه های من در آغوشِ مادر ؛ که با دیدنش در عکس های قدیمی، همیشه لبخند می زنم..! 🍀جمعه ها را باید عاشقانه گذراند؛ تا غروبش دلگیرت نکند...👌 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🍃 😍✋ 🌸🍃بسمےتعالے🌸🍃 به محض انڪه لباسهایم را عوض مےڪنم،در اتاق را مےبندم و شماره سمانه،دوستم را میگیرم! همراهم را به دست دیگرم مےدهم و ان را به سمت گوشم هدایتش مےڪنم...! شقیقه هایم از فشار زیاد تیر مےڪشیدند ،با دست راست سعے در ماساژ دادنش مےڪنم تا ڪمے ارام شود... بالاخره صداے سمانه باعث میشود از افکارم رها شوم و به خود بیایم... سمانه_سلام عزیزم،خوبے؟ _سلام مهربونم،خداروشڪر ممنونم تو خوبے؟ کجایے؟ سمانه_بیرونم،چطور چیزی شده؟ _راستش یه زحمتے برات دارم... سمانه_عزیزی،این چه حرفیه،بگو اره بیرونم... _بیزحمت یه سیمکارت ساده برام به اسم خودت میگیرے! سمانه_به اسم خودم؟ _اره اگه ممکنه سمانه_باشه عزیزم،الان اومدنے میگیرم،فردا اومدنے دانشگاه بهت میدم... _ممنونم،دستت درد نڪنه...فعلا خدانگهدار سمانه_خداحافظ،مراقب خودت باش تماس را قطع میڪنم و همراهم را روے میز مےگذارم و راهے پذیرایے مےشوم... مادر مشغول مطالعه ڪتابے بود ڪه هرچه سعے ڪردم متوجه محتوایش شوم نشد،امیرمهدے را هم ڪه از ان روز ندیدمش، انگار بودن و نبودنم در این خانه بعد از پدر یڪیست... بعد از این ڪه فهمیدم پدر رفته،نسبت به همه چیزحساس و زود رنج شده بودم و این مسئله واقعا عذابم میداد... ڪنترل تلویزیون را برمیدارم و روے مبلے مےنشینم و کانال ها را عوض مےڪنم،هیچ نمیدانم چه مےخواهم! انقدر از این کانال به ان کانال میزنم ڪه بالاخره مادر به حرف مےاید و مےگوید مامان_عه چخبرته دختر؟ باز کنترل افتاد دست تو؟ ای بابا! ڪنترل را سمت دیگرم میگذارم و مدام زیرنویس شبڪہ خبر را مےخوانم،بلڪه خبرے از سوریه بگیرم... انقدر نوشته ها و کلمات را دنبال مےڪنم ڪه بالاخره چشمانم خسته مےشوند و مجبور مےشوم،ڪمے ماساژشان بدهم... مامان_چیشده محنا؟ چرا از اون موقعے ڪه اومدے گرفته ای؟ چیزی شده؟ رو مےڪنم به مادر و مےگویم _مامان پسر این خانم محبے شماره منو از کجا اورده؟ شما ڪه ندادے؟ کتاب را مےبندد و عینڪش را برمیدارد و متعجب نگاهم مےڪند و مےپرسد مامان_نه،چطور؟ _امروز مزاحمم شده بود! باز عینکش را به چشم میزند و مشغول خواندن مےشود و جدے مےگوید مامان_از ڪجا میدونے اون بوده؟ متعجب نگاهش مےڪنم و با غیض مےگویم _دیگه انقدرام مادرم بچه نیستم،تشخیص این چیزارو ندم...مےخواین الان زنگ بزنم ببینید! مامان_لازم نڪرده،حالا بگو ببینم چےمیگفت... _چرت و پرت... مامان_اون پسر چرت و پرت نمیگه درست حرف بزن _مادر من دخترت و ول ڪردے میرے طرفدارے غریبه رو مےڪنے؟ واقعا ڪه... مےخواهم از جایم بلند شوم ڪه مےگوید مامان_اون گوشیه منم بیار... چشمے مےگویم و همراهش را از روے اوپن برمیدارم و به دستش مےدهم... کتاب را ڪنار مےگذارد و خود را با همراهش مشغول مےڪند... من هم از جایم بر میخیزم و به سمت اتاق میروم،مےخواهم ڪمے از درس ها را مرور ڪنم و ڪمے هم وارد زندگے شوم! مدام سعے در ارام ڪردن خود داشتم و دلم را تنها با این حرفها ڪه برمیگردد و همه چیز درست میشود، ارام مےکردم،اصلا مگر فقط من بودم ڪه پدرش براے دفاع از حریم زینب خانه و ڪاشانه اݜ را ترڪ ڪرده بود؟ مگر فقط من بودم،ڪه پدر همیشه ڪنارش نبود؟ باید مےپذیرفتم ڪه این لطفے است ڪه خدا به خانواده یمان عنایت ڪرده،اینڪه فردے از این خانواده مدافع حرم دختر علے(ع) شده! و چه سعادتے از این زیباتر 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🍃 😍✋ فصلے را ڪه قرار بود استاد امتحان بگیرد را مےخوانم و ڪتاب را ڪنارے مےگذارم و مےخواهم کمے استراحت ڪنم ڪه صداے زنگ همراهم بلند مےشود... بازهم شماره ناشناس! چیزی دلم را قلقلڪ مےدهد،حتم دارم ڪه باز خوده او باشد... سریع تماس را برقرار مےڪنم و بدون اینڪہ چیزے بگویم،منتظر مےمانم تا او حرفش را بزند، صداے نفسهایش حالم را بهم مےزند، همراهم را عقب میکشم ... چند ثانیه اے همانطور میماند... دیگر تاب نمےاورم و لب میزنم _من اینجا مسخره شما نیستما جناب! ڪه قهقهه میزند... از رفتارش عصبانے مےشوم و تماس را قطع مےڪنم... به محض اینڪه تماس را قطع مےڪنم،پیامے ارسال مےڪند ڪه متوجه منظورش نمےشوم! (تا چند لحظه دیگه خبراے خوبے مےشنوے، البته بستگے به خودت داره) چند دقیقه اے نمےگذرد ڪه حساب تلگرامم از طریق این شماره،عکس باران مےشود... متعجب خیره به عکسها مےشوم وـتا زمان لود شدنشان چشم از ان ها برنمیدارم... پاهایم روے زمین ضرب میگیرند،از استرس و فشار عصبے لبم را به دندان میگیرم و چشم میدوزم به تصویرے ڪه خود با دیدنش شڪ مےڪنم... در تمامے عڪسها من بودم و میرامینے در زوایا و حالتهاے مختلف ڪه به طور ڪاملا هنرمندانه ان لحظه ها را به نفع خودش شڪار ڪرده بود و هرڪه میدید هم شڪ میڪرد... دقیق مےشوم روے اولین عڪس ،میرامینے را مےبینم ڪه به من خیره شده و من لبخند برلب چشم دوخته ام به نقطه اے... قلبم تیر مےڪشد،او چه از جانم مےخواست؟ با این عکسها چه چیزے را میخواست ثابت ڪند؟ هیچ نمیدانم ان لحظه ڪے بوده؟ دستانم مےلرزند و بدنم لرز شدیدے میگیرد،انگار ڪه چله زمستان باشد و بدون هیچ لباس گرمے بیرون باشم،بدنم یخ زده بود... نفسهایم را با تقلا بیرون مےدادم...گوشه اے از اتاق کز مےڪنم و همراهم را ڪنار خود مےڪشانم... پاهایم را به اغوش مےڪشم و با دستانم دور ان حلقه میزنم و سرم را به روے پاهایم رها مےڪنم! با صدای پیامے ڪه برایم ارسال مےڪند،سرم را بلند مےڪنم و خیره به صفحه همراهم مےشوم! 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 ❓عاشق چه چیزی هستی ؟ 👤حجت الاسلام لقمانی ✅ به نکته مهمی اشاره میشود، حتما ببینید 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 😔 🍃رونوشتِ روز ها را 🍃رویِ هم سنجاق کردم 🍃جمعه هایِ بی قراری شنبه های بی پناهی 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚 🌤 🤲 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 💓خواهی که در پناه کرامات سرمدی ایمن شوی ز فتنه و ایمن زِ هر بدی لبریز کن زِ عطر گل نور سینه را  با ذکر یک صلوات بر نبی وآل نبی💓 💖✨اللّهمَّ صَلِّ عَلی محمَّد 💖✨وآلِ مُحَمَّد 💖✨و عَجِّل فَرجهم 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🗓 امروز شنبہ ↯ ☀️ ٠٧ تیر ١٣٩٩ 🌙 ۰۶ ذی القعده ١۴۴١ 🎄 ٢٧ ژوئن ٢٠٢٠ 📿 ذکر روز : یا رب العالمین 🍃🌸 هركه به غيرِ خداوند سبحان اميد بندد، اميدهايش را دروغ مى يابد 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 صفحه_123 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🍃 😍✋ محبے_ببین من بهت گفتم اون بیچاره رو وارد ماجرا نڪن،ولے گوش نڪردے،منم عکسهایے رو ڪه میدونستم دیر یا زود به دردم میخوره رو به خودت فرستادم تا ببینے چیزیو ڪه قراره خانوادت ببینن... سریع تایپ مےڪنم _مشڪلے با این عڪسها ندارم...هرکاری میخواے بڪنے بڪن... ڪه سریع جواب مےدهد محبے_هرڪارے؟ یعنے زندگے اون پسره برات مهم نیست،اینڪه با این حرفت معلوم نیست چه حرفها و حاشیه هایے براش درست میشه؟ دستم را روے سر میگذارم و لبم را مےگزم... گناه او چه بود؟ من او را وارد ماجرایے ڪرده بودم ڪه هیچ ربطے به او نداشت اما تمام مشڪلات و سختےهایش براے او بود... دوباره پیامے ارسال مےڪند محبے_ راستے اینم بگم حتے ممڪنه ڪارش به دادگاه نظامے بڪشه... زبان را در دهانم مےگزم و بدون لحظه اے مڪث پیامے به میر امینے ارسال مےڪنم _سلامـ علیڪم،وقتتون بخیر،اقاے میرامینے فقط اومدم بگم ڪه محبے اونطور ڪه خودش گفته میخواد شمارو به دادگاه نظامے بڪشونه،خواهش مےڪنم تصمیم درست و بگیرید،منو مدیون نڪنید،همین ڪه خودم دارم این سختے و تحمل مےڪنم،ڪافیه! نمےخوام شمام وارد این ماجرا شید ڪه البته خودم باعث شدم و الان شماروهم تهدید کرده...! ⚜این زخم شاید ڪمتر از مرهم نباشد ⚜حتے اگر دردش برایم ڪم نباشد! ⚜اماده ام تا بشڪند،من را غم او ⚜اما سرم پیش نگاهش خم نباشد :اف.رضوانے 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 «» 💕join ➣ @God_Online 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔹نشر_صدقه _جاریست🔹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌