#پوستر
🔸اجتماع بزرگ دانشجویان داغدار مالک اشتر انقلاب
🔺این روزها ایران اسلامی مهمان گرانقدری دارد، سرداری که دلهای همه را از هر جناح و عقیدهای فتح کرده است، میآید اما این بار متفاوتتر از قبل به آغوش میهن بازمیگردد.
📅 یکشنبه پانزدهم دی ماه
🕒 ساعت ۱۵:۳۰
📍حرکت دسته دانشجویی از میدان نعل اسبی به سمت حرمالشهدای دانشگاه یزد
#انتقام_سخت
#بسیج_دانشجویی
#استان_یزد
➕بسیج دانشجویی استان یزد👇
📲 @bso_yazd | www.bso.ir/yazd
[۱/۱۰، ۰۶:۳۹] یامیری/خاتم/هراورجان/مستقر/جیرفت: برای دیدن روی تو ناله ها دارم
خوشم اگر چه غریبم ولی تو را دارم
تمام سوز دل من ز ناله های شماست
ز درد هجر تو سوز ی در این صدا دارم
گدائی در این خانه آبروی من است
به نام توست اگر ذره ای بها دارم
به نامۀ عملم نیست جز گناه گناه...
ولی به وقت سخن کوهی ادعا دارم
الا امیر سحر ای مسافر صحرا
امید وصل تو را بین هر دعا دارم
به کام خویش چشیدم غم جدایی را
نشان رحمتی از یار آشنا دارم
مرا میان قنوت سحر مَبر از یاد
که احتیاج شدیدی بر این دعا دارم
به آه نیمه شب تو قسم عنایت توست
اگر زبان مناجات با خدا دارم
بیا و نامه اعمالِ من مرور نکن
که بر جبین عرق شرم از شما دارم
بدست خود بده خرج زیارت ما را
هوای بوسه ای از خاک کربلا دارم
[۱/۱۰، ۰۶:۳۹] یامیری/خاتم/هراورجان/مستقر/جیرفت: برات وصل امضاء میشد ای کاش
گره از کار دل وا میشد ای کاش
برای دیدنت ای حضرت اشک
دو چشمانم چو دریا میشد ای کاش
سحرگاهی به یمن مقدم تو
سرای ما مصفا میشد ای کاش
وجود زخمی و آلوده ی من
به پیش پای تو پا میشد ای کاش
دل غمدیده و پر درد ما هم
به دست تو مداوا میشد ای کاش
میان زمره ی چشم انتظاران
ز زحمت نام ما جا میشد ای کاش
دل آوارهام در زیر پایت
شبیه خاک صحرا میشد ای کاش
مسیر وصل ما هم چو شهیدان
به سوی آسمان ها میشد ای کاش
دم آخر تن صد پاره ی ما
غبار راه زهرا میشد ای کاش
دل نامحرم ما محرم آن
غریبیهای مولا میشد ای کاش
پس از چنیدن و چند صد سال گریه
دگر دستان او وا می شد ای کاش
به برق ذولفقاری خاک خورده
غرور شیعه معنا میشد ای کاش
مزار مخفی یاس مدینه
به دستان تو پیدا می شد ای کاش
غرور چادر خاکی کجایی
عزیز فاطمه پس کی میایی
[۱/۱۰، ۰۶:۳۹] یامیری/خاتم/هراورجان/مستقر/جیرفت: در میان كوچه و گرد و غبار
مادری بود و دل او غصه دار
دشمنی پاشید بر زخمش نمك
خواست تا گیرد از او برگ فدك
اینهارو امام حسن میگه ،سیدا،بچه یتیمای فاطمه
دست من در دست مادر بود و بس
مرغ جانم بود آزاد از قفس
كنایه فهم ها
ناگهان بر مادرم سیلی زدند
امشب هركی یتیم فاطمه است،داد بزنه،كسی نمی خواد،آستینش و تو دهنش كنه،نالش و خفه كنه،
ناگهان بر مادرم سیلی زدند
یاس را رنگی چنان نیلی زدند
مادرو خشمش خدا داند چه شد
گوشه ی چشمش خدا داند چه شد
فقط همینقدر بگم،اینقدر محكم زد،كه بی بی تا آخر عمر،روشو از علی می گرفت
آری آن دم در میان كوچه ها
دست من از دست مادر شد جدا
شد میان كوچه روی او كبود
چشم های او سیاهی رفته بود
دیدید تا حالا،این نابیناها وقتی می خوان، چیزی رو پیدا كنند،دست می كشن دنبالش
چشم او از ضربه ی دشمن ندید
بهر پیدا كردنم دست می كشید
حسن مادر جان،تو رو كه نزد پسرم،مادر نكنه بلایی به سرت اُمده باشه
آمد آنجا در تلاطم خشم من
سیل اشكی جمع شد در چشم من
می كشیدم دامن آن اهرمن
چی می خواد بگه امام حسن علیه السلام
می كشیدم دامن آن اهرمن
جان پیغمبر دگر بر او مزن
امام حسن علیه السلام می گه،دستم تو دست مادرم بود،قباله ی فدك رو گرفته بودیم،راهی خونه بودیم،تو كوچه ها راه می رفتم و خوش بودم،مادرم حق شو گرفته،یهو دیدم یه سایه ی سیاهی روبروی مادرم ایستاد،فاطمه قباله فدك و بده به من،مادرم گفت :نمی دم،حق منه،یه قدم جلو اُمد،مادرم عقب عقب می رفت،تا اینكه پشت مادرم به دیوار خورد،دیگه نمی گم چی شد، فقط همین قدر بگم یه وقت حسن نگاه كرد، دید مادر رو زمین اُفتاده،شاید اونجا نشست بالا سر مادر،گوشه ی نقاب مادر و كنار زد،صدا زد وای مادر چرا صورتت این رنگی شده،نشست آروم با دستای كوچیكش،خاكای چادر مادر رو پاك كرد،هی می گه مادر حسن قربونت بشه،پاشو بریم مادر،اُمدن سمت خونه،حسن عصای دست زهراست،همچین كه دم در خونه رسیدن،شاید بی بی گفت:حسن جان صبر كن مادر جان كارِت دارم ،با چشمای گریون یه نگاه به مادر كرد،بله مادر،مادر با گوشه ی چادر اشكای حسن و پاك كرد،حسن جان نكنه ماجرا رو برا بابات علی تعریف كنی،بابات به اندازه كافی غصه تو دلش داره.شاید امشب زینب سلام الله علیها،معجرش و كوشه ی حیات به دهنش گرفته بود،آروم آروم گریه می كنه، ناله هاشو خفه می كنه،حسن یه گوشه زانوی غم بغل گرفته،حیسن یه گوشه،علی تك و تنها ایستاده،یه بدن لاغرو نحیف و كفن كرده،بندای كفن و بست،گفت بچه ها هر كی می خواد آخرین خداحافظی رو با مادر كنه،بیاد،زینب خودشو به كفن مادر آویزان كرده،حسن صورت رو سینه مادر گذاشته،حسین صورت كف پای مادر،یه وقت امیر المومنین علیه السلام می گه دیدم بندای كفن باز شد،دستای زهرام بیرون اُمد ،بچ
ت: در این عملیّات یک راکت شیمیایی به سنگر شما اصابت می کند.
بعد با دست اشاره کرد و گفت: شما چند نفر شهید می شوید. من هم شیمیایی می شوم.
حسین به همه اشاره کرد به جز من!
چند روز بعد تمام شهودهای حسین، در عملیّات والفجر 8 محقّق شد!
از این ماجراها در سینة بچّه های اطّلاعات لشکر ثارالله بسیار نهفته است. رازهایی که هیچ جا بازگو نشد ...
منبع: کتاب نسل سوخته
شهید محمد حسین یوسف الهی سال 1340 در شهر «کرمان» متولد شد، پدرش فرهنگی بود و در آموزش و پرورش خدمت می کرد. محیط خانواده کاملا فرهنگی بود و همه فرزندان از همان کودکی با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با اسلام و قرآن آشنا می شدند.
علاقه زیاد و ارتباط عمیق محمد حسین یوسف الهی با نهج البلاغه
@ammar
یاور:
علی معطوفی:
🌷خاطره شنیدنی در مورد محل دفن سردار شهید سلیمانی
یوسف افضلی معاون ستاد عتبات عالیات و از نزدیکان خانوادگی #سردار_سلیمانی تعریف میکند:
🕊به همراه سردار بارها برای قرائت فاتحه بر سر مزار شهید یوسف الهی حاضر شده بودم و میدانستم فضای کنار این شهید والامقام جایی برای دفن یک پیکر را ندارد‼️ به شهید حاج قاسم عرض می کردم که حاج آقا فضای اینجا بسیار کوچک است و جای شما نمی شود😳که حاج قاسم در پاسخ به من افزود، افضلی از من گفتن بود...✋
حال که با پیکر تکه تکه شده شهید حاج قاسم روبهرو شده ایم😭 و شواهد امر حاکی از این است که برای دفن پیکر مطهر سردار فضای زیادی نیز نیاز نیست متوجه صحبت های آن روز شهید حاج قاسم شدهام😭
@Modafeaneharaam
متوسل:
زهرا براتی:
🔸همسایه ابدی حاج قاسم سلیمانی
🌹شهید یوسف الهی
🌹شهید «محمّد حسین یوسف الهی» عارفی است که در در واحد اطلاعات عملیات لشکر 41 ثارالله، مراتب کمال الی الله را طی کرد و کمتر رزمنده ای است که روزگاری چند با محمد حسین زیسته باشد اما خاطره ای از سلوک معنوی و کرامات او نداشته باشد.
محمد حسین، مصداق سالکان و عارفانی است که به فرموده حضرت روح الله رحمت الله علیه، یک شبه ره صد ساله را پیمودند و چشم تمام پیران و کهنسالان طریق عرفان را حسرت زده قطره ای از دریای بی انتهای خود کردند.
خاطراتی خواندنی از این شهید عزیز را با هم مرو می کنیم:
* به من گفته بود در کنار اروند بمان و جذر و مدّ آب را که روی میله ثبت می شود بنویس. بعد هم خودش برای مأموریّت دیگری حرکت کرد.
نیمه های شب خوابم برد. آن هم فقط 25 دقیقه.
بعداً برای این فاصلة زمانی، از پیش خودم عددهایی را نوشتم. وقتی حسین و دوستش برگشتند، بی مقدّمه به من خیره شد و گفت: تو شهید نمی شوی.
با تعجّب به او نگاه کردم! مکثی کرد و گفت: چرا آن 25 دقیقه را از پیش خودت نوشتی؟ اگر می نوشتی که خوابم برد، بهتر از دروغ نوشتن بود.
در آن شب و در آن جا هیچ کس جز خدا همراه من نبود!
* با مجروح شدن پسرم محمّد حسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم نمی دانستم در کدام اتاق هست. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا.
وارد اتاق شدم. خودش بود؛ محمّد حسین من! امّا به خاطر مجروح شدن هر دو چشمش بسته بود! بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چه طور مرا دیدی؟! مگر چشمانت ...
امّا هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد ...
* پنجمین بار که مجروح و شیمیایی شد سال 62 بود. او را به بیمارستان شهید لبّافی نژاد تهران آوردند. من و برادر دیگرم با اتوبوس راهی تهران شدیم.
ساعت 10 شب به بیمارستان رسیدیم. با اصرار وارد ساختمان بیمارستان شدیم.
نمی¬دانستیم کجا برویم.
جوانی جلو آمد و گفت: شما برادران محمّد حسین یوسف الهی هستید؟ با تعجّب گفتیم: بله!
جوان ادامه داد: حسین گفت: برادران من الآن وارد بیمارستان شدند. برو آنها را بیاور اینجا!
وارد اتاق که شدیم، دیدیم بدن حسین سوخته ولی می تواند صحبت کند.
اوّلین سؤال ما این بود: از کجا دانستی که ما آمدیم؟
لب¬خندی زد و گفت: چیزی نپرسید؛ من از همان لحظه که از کرمان راه افتادید، شما را می دیدم!
محمّد حسین حتّی رنگ ماشین و ساعت حرکت و ... را گفت!
* دو تا از بچّه های واحد شناسایی ازما جدا شدند. آنها با لباس غوّاصی در آب-ها جلو رفتند. هر چه معطّل شدیم باز نگشتند. به ناچار قبل از روشن شدن هوا به مقرّ بر گشتیم.
محمّد حسین که مسؤول اطّلاعات لشکر ثارالله بود، موضوع را با برادر حاج قاسم سلیمانی ـ فرمانده لشکر ـ در میان گذاشت.
حاج قاسم گفت: باید به قرارگاه خبر بدهم. اگر اسیر شده باشند، حتماً دشمن از عملیّات ما با خبر می شود.
امّا حسین گفت: تا فردا صبر کنید. من امشب تکلیف این دو نفر را مشخّص می کنم.
صبح روز بعد حسین را دیدم. خوش حال بود. گفتم: چه شد؟ به قرارگاه خبر دادید؟
گفت: نه. پرسیدم: چرا؟!
مکثی کرد و گفت: دیشب هر دوی آنها را دیدم. هم اکبر موسایی پور هم حسین صادقی را.
با خوش حالی گفتم: الآن کجا هستند؟
گفت: «در خواب آنها را دیدم. اکبر جلو بود و حسین پشت سرش. چهرة اکبر نور بود! خیلی نورانی بود. می دانی چرا؟
اکبر اگر درون آب هم بود، نماز شبش ترک نمی شد. در ثانی اکبر نامزد داشت. او تکلیفش را که نصف دینش بود انجام داده بود، امّا صادقی مجرّد بود.
اکبر در خواب گفت که ناراحت نباشید؛ عراقی ها ما را نگرفته اند، ما بر می گردیم.»
پرسیدم: چه طور؟!
گفت: شهید شده اند. جنازه های شان را امشب آب می آورد لب ساحل.
من به حرف حسین مطمئنّ بودم. شب نزدیک ساحل ماندم. آخر شب نگهبان ساحل از کمی جلوتر تماس گرفت و گفت: یک چیزی روی آب پیداست.
وقتی رفتم، دیدم پیکر شهید صادقی به کنار ساحل آمده! بعد هم پیکر اکبر پیدا شد!
*** زمستان 64 بود. با بچّه های واحد اطّلاعات در سنگر بودیم. حسین وارد شد و بعد از کلّی خنده و شوخی گف
✳️خلاصه سخنرانی به مناسبت شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی
✅ هیچکس بهتر از رهبر معظم انقلاب سردار سلیمانی را نمیشناخت و لذا مناسب است ویژگی های این سردار عزیز را از بیان ایشان بشنویم و بدانیم.
✅#مهمترین_ویژگی این شهید که در پیام تسلیت و دیدار با خانواده ایشان به آن تصریح شد، #اخلاص ایشان بود. اخلاص در گفتار و رفتار. اخلاص در محبت، عبادت، توسل، دعا و حتی رفتار با مردم که این مفهوم با #صداقت و #صمیمیت خیلی نزدیک است. رفتار صادقانه و بدور از ریا و فریب، ویژگی برجسته ایشان بود. برای خوشامد کسی، رفتاری انجام نمیداد؛ مگر به خاطر #ولایت.
✅ویژگی دیگر ایشان جهاد در راه خدا بود. زندگی ای که چهل سال آن به مجاهدت در راه خدا گذشت و لحظه ای توقف و ایستایی نداشت. جهاد یعنی برای خدا و در مقابل دشمن. این خصوصیتی است که هر کس در هر شغلی که باشد میتواند انجام دهد تا یک مجاهد محسوب شود. نه تنها در عرصه سیاست، بلکه در عرصه اقتصاد، فرهنگ، هنر، خانواده، عزاداری و... نیز میتواند مصداق داشته باشد.
✅جهاد امروز زنان، اطاعت از رهبری است. یکی از مهمترین خواسته های ایشان که فقط هم از عهده زنان بر می آید، تحکیم خانواده و افزایش #جمعیت است. اگر میخواهیم راه این شهید ادامه داشته باشد و قاسم سلیمانی ها در نسل های آینده هم وجود داشته باشد، باید فرزندانی وجود داشته باشند که بیست - سی سال آینده بتوانند برای کشور و امام زمانشان خدمت کنند؛ وگرنه باشعار نمیتوان قاسم سلیمانی به وجود آورد. البته مشکلاتی هم بر سر راه افزایش جمعیت وجود دارد که باید با همفکری و مشاوره و کمک یکدیگر برطرف کنیم.
✅ویژگی دیگر این شهید والامقام، #شجاعت و #مقاومت ایشان است. از دشمن نترسیدن و مقاوم بودن، در کمتر کسی دیده میشود. اینکه ما در زیارت عاشورا از خدا اسقامت و ثبات قدم می طلبیم، برای همین است و باید آن را در خود و فرزندانمان ایجاد کنیم. یکی از راههای تحقق این امر، با #الگو_گیری از شهیدان و ذکر نام و یاد و خاطره آنان در زندگی است.
✅سایر ویژگی ها، #انقطاع از غیر خدا و امید نبستن به غیر خدا، #توسل به اولیای الهی، #زیارت مداوم اهل بیت، #تواضع و افتادگی در مقابل مردم، #دشمن_شناسی، و مهمتر از همه "#ولایتمداری" بود که پرداختن به هر یک از این ویژگی ها فرصت بیشتری می طلبد.
✅تعبیر دیگر حضرت آقا درباره ایشان ویژگی #انقلابی_گری ایشان بود. یعنی انقلاب و خط و راه امام و ولایت برای او ملاک گفتارها و رفتارها و موضع گیری ها بوده است؛ نه جناح و حزب و باندهای سیاسی و حتی سخنان دوست و آشنا.
✅امروز باید مراقب باشیم این حس و حالی که به برکت شهادت حاج قاسم به وجود آمده فراموش نشود و مخصوص این چند روزه نباشد. جلوه این رفتار باید در انتخابات و رای دادن ها جلوه کند تا افرادی که مخالف گفتمان و راه حاج قاسم بودند و هستند، صندلی های ریاست را اشغال نکنند و مدیریتِ اقتصاد و فرهنگ و سیاست ما را به عهده نگیرند. مراقبت دوم این است که مواظب سوء استفاده ها باشیم. حتما عده ای هستند که از خون و نام سردار سوء استفاده می کنند و ما باید هوشیار باشیم و دیگران را بیدار کنیم.
✅به فرموده رهبر عزیزمان، حاج قاسم سلیمانی شاگرد #مکتب_امام بود و این همه برکت، همه مرهون فکر و اندیشه و اخلاص امام بود که اینچنین ثمر بخش شده است...سلام و درود خدا بر امام عزیز و یاران راستینش.
🌷خادم الشهدا🌷:
🔻واکنش #سردار_سلیمانی به پیشنهاد کاندیداتوریاش برای ریاستجمهوری
🔻«حجتالاسلام حاج علیاکبری» خطیب نماز جمعه تهران به نقل از یکی از دوستان خود گفت:
🔰به حاج قاسم گفتم که #محبوبیت شما اقتضا میکند کاندیدای ریاست جمهوری شوید. ایشان در جواب گفتند:
👈من نامزد گلولهها و #نامزد_شهادت هستم. سالهاست در این جبههها به دنبال قاتل👹 خودم هستم، امّا او را پیدا نمیکنم.
⭕️ دستور رهبر انقلاب بعد از اطلاع از خطای انسانی؛ صادقانه و صریح با مردم مطرح کنید
🔻خبرگزاری فارس اعلام کرد: پس از سقوط هواپیمای مسافربری بلافاصله تحقیقات در مورد چگونگی این رویداد در دستور کار مسئولین مربوطه قرار گرفت. صبح جمعه در فاصله کمتر از ۴۸ ساعت پس از این اتفاق، با محرز شدن خطای انسانی برای فرماندهان ارشد نظامی کشور، رهبر معظم انقلاب و رئیس جمهور در جریان موضوع قرار می گیرند
🔻رهبر معظم انقلاب به محض اطلاع از خطای فاجعهبار صورت گرفته در سامانه پدافند کشور، روز گذشته (ظهرجمعه) دستور تشکیل فوری جلسه شورای عالی امنیت ملی و بررسی موضوع را صادر کرده و تاکید می کنند به محض اتمام بررسی در جلسه شورای عالی امنیت، اصل حادثه و نتایج بررسیها، صریح و صادقانه از سوی نهادهای ذیربط به اطلاع مردم رسانده شود.
🔻به گزارش فارس، در پی دستور رهبر انقلاب جلسه شورای عالی امنیت ملی شب گذشته (جمعه ۲۰ دی ماه) با حضور اعضا تشکیل شده و بیانیه صبح امروز ستاد کل نیروهای مسلح و پیام رئیس جمهور خطاب به ملت ایران بخشی از نتایج این جلسه بوده است
🆔 @pedarefetneh 🔜 #پدرفتنه
🆔 @pedarefetneh 🔜 #پدرفتنه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⭕️ تشییع پیکر قابوس سلطان، پادشاه عمان
🆔 @pedarefetneh 🔜 #پدرفتنه
🆔 @pedarefetneh 🔜 #پدرفتنه
♦ امام خامنه ای(مدظله العالی):
زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.
📌 سلسله مراسمات بزرگداشت
سردارشهید سپهبدحاج قاسم سلیمانی
و شهدای همرزمش
و جانباختگان هواپیما
✅ مراسم شب یازدهم:
📆 دوشنبه 98/10/23
بعد از نماز مغرب و عشاء
🚩 مکان:
یزد
خیابان آیت الله طالقانی
جنب کوچه شهید هدایتی
مسجد محمدی
🔴 رخدادهای فرهنگی تبلیغی استان یزد
(کانال اطلاع رسانی فعالیت های اداره کل تبلیغات اسلامی استان)
🆔 @idoyazd
اداره کل تبلیغات اسلامی استان یزد
اداره کل اوقاف و امور خیریه یزد
هدایت شده از رویدادهای فرهنگی اجتماعی استان یزد
#سلیمانی_ها
به احترامت قیام می کنیم
مراسم پاسداشت
🌹 شهید حاج قاسم سلیمانی
و شهدای مقاومت
و مراسم گرامیداشت
🌷 جانباختگان سانحه هوایی اخیر
🎙 سخنران:
آیت الله صدیقی
🎤 مداح:
حاج مهدی سلیمی(از اصفهان)
📅 سه شنبه ۲۴ دی
⏰ همراه با نماز مغرب و عشاء
✅ آستان مقدس امامزاده جعفر(ع)
📢 اطلاع رسانی رویدادهای مردمی،فرهنگی، اجتماعی یزد
🇮🇷 @Farhangyazd
بسم الله
مومنین یزد
گروه های اقتصادی
1. آقایان - گروه نیازمندیهای کسب و کار مومنین یزد
سوالات مختلف خودتون رو بپرسید و از راهنمایی و کمک اعضا بهره ببرید
http://ble.im/join/NzhjMjhjND
2. بانوان - نیازمندی های مومنین یزد (علاوه بر اقتصادی، رویکرد فرهنگی نیز دارد (خیریه، مشاوره تربیت کودک، همسرداری و ...))
ارسال نام و نام خانوادگی و شماره تماس به @mrazavi
3. کانال اطلاع رسانی عرضه اولیه بورس - مومنین یزد
این کار ربط چندانی به بورس بازی ندارد، صرفا درآمدزایی کوچک و کم ریسک برای افزایش توان اقتصادی شما میباشد، حتی برای کسانی که حوصله بورس و امثالهم را ندارند راهکاری داریم تا از درآمد آن استفاده کنند، ضرری برای شما نخواهد داشت - اصرار ما به خاطر سود مادی شماست، مومن باید قدرتمند باشد، یکی از ابزار قدرت پول میباشد!
ble.im/join/YTI5ZGQ1Zm
4. گروه هم اندیشی تولید (گروه همکار – هم اندیشی برای تولید و درآمدزایی)
http://ble.im/join/ZTIzNWQ0ZT
مومنین یزد
گروه های فرهنگی اجتماعی
1. گروه نیازمندیهای فرهنگی مومنین یزد
سوالات خود را بپرسید و از راهنمایی های اعضا بهره مند بشوید، مثلا امور خیریه، معرفی سخنران، یا اطلاع رسانی برنامه های فرهنگی یا ...
http://ble.im/join/NjM5M2I1ZG
2. گروه مومنین فرهنگی یزد
تلاشی برای رسیدن به یک تشکیلات فرهنگی، بیان دغدغه ها، راهکارها، تبادل نظر و ....میان مومنین فرهنگی
http://ble.im/join/ZGUyMzNmY2
3. گروه مومنین رسانه ای یزد
تلاشی برای رسیدن به یک تشکیلات رسانه ای، بیان دغدغه ها، راهکارها، تبادل نظر و .... میان اصحاب رسانه و سایبری
http://ble.im/join/MDQ2YWUyNj
4. گروه مومنین تربیتی یزد
عضویت با ارسال رزومه، نام و نام خانوادگی به @pourdara
5. گروه مومنین هنری یزد
http://ble.im/join/YTBmOTY1N2
6. گروه نیازمندی های اربعین یزد
http://ble.im/join/MjEzODhiOT
مومنین یزد
گروه مومنین سیاسی یزد
رویکرد گروه سیاسی، عملگرایانه است و به دنبال فوروارد پیام نیست، اعضا باید به دنبال هرپیامشان تحلیل یا درخواستی ضمیمه کنند
ble.im/join/MWEyMGY5ZD
مدیر کل اداره تبلیغات استان یزد
جهت ارتباط با مدیر
شماره مستقیم دفتر
03537245111
سامانه پیامک
3000700020000
ایمیل
Modir@tebyanyazd.ir
وبسایت تبیان یزد
tebyantazd.ir
اینستاگرام
https://www.instagram.com/najimi.alireza2/?r=nametag