eitaa logo
گـ‌مـ‌نـ‌ام.
445 دنبال‌کننده
206 عکس
22 ویدیو
0 فایل
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅ طریق الݜهداء +‌کپی؟ _فقد فور.!. در آرازوی شهادت:) وقف حجة ابن الحسن(عج) همسایمون👇 @TABARK
مشاهده در ایتا
دانلود
دم از شهدا زدن یه حرفه شهدایی زندگی کردن یه حرف دیگه‌ست..! . . . . . اسم بسیجی روت بچسبونن یه حرفه ولی نیروی بسیجی و جهادی بودن یه حرفه دیگه... . . . . . می‌دونی چی میخوام بگم رِفیق؟ همیشه ادا و حرف نباشه باید عمل پای کار باشه✋ مرام پهلوونی فقط به هیکل رفتن به زورخونه و ورزش و... نیست واقعاً مرام پهلوونی میخواد🥲 •••✾❀🤍❀✾••• @Gomnam_1333 •••✾❀🤍❀✾•••
یه‌جمله‌سنگین‌ازشهیدآوینی: کربلابه‌رفتن‌نیست به‌شدن‌است اگر‌به‌رفتن‌بود شمرهم‌کربلایی‌است!🥲👀 •••✾❀🤍❀✾••• @Gomnam_1333 •••✾❀🤍❀✾•••
مےگفت : توۍگودال‌شھیدپیداڪردیم هرچه‌خاڪ‌بیرون‌میریخت‌باز بر‌میگشت..! اذان‌شدگفتیم‌بریم‌فردابرگردیم شب‌خواب‌جوانۍرادیدم ڪه‌گفت : دوست‌دارم‌گمنام‌بمانم بیل را بردار و برو🕊(: . . •••✾❀🤍❀✾••• @Gomnam_1333 •••✾❀🤍❀✾•••
همونجا‌که‌حاج‌نریمانی‌میگه: خوش‌به‌حال‌شهدا‌،وای‌به‌حالِ‌من‌وتو!💔 •••✾❀🤍❀✾••• @Gomnam_1333 •••✾❀🤍❀✾•••
گفت: بازهم شهید آوردند؟ یک مشت استخوان! شب خواب دید در یک باتلاق است! دستی اورا گرفت.... پرسید: کی هستی؟ گفت: من همان یک مشت استخوانم (: •••✾❀🤍❀✾••• @Gomnam_1333 •••✾❀🤍❀✾•••
🌿🌺﷽🌿🌺 شهیدی که بعلت لو ندادن عملیات زنده سرش را بریدند عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زنده‌ی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه. مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم…عباس اومد جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته. اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب. فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه… بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند. یه روز شهید حسین خرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن. پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود… پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود. قبل از رفتن.. حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: به هیچوجه با عراقی ها درگیر نمی شید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقی ها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره… تخریبچی ها رفتند… یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته… اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقی ها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد… زمزمه لغو عملیات مطرح شد. گفتند: ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده! پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید… عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت. پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه… اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته… اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند…😭😭 جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند. گفتند به مادرش نگید سر نداره. وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین! گفتن مادر بیخیال. نمیشه… مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم. گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین. یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟ گفتند: مادر! عراقی‌ها سر عباست رو بریدند. مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم… مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگ های عباس رو بوسید. و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد… (یاد شهدا و این شهید جوانمرد را حفظ کنیم ولو با ارسال این روایت زیبا به یک نفر حتی شده با یک صلوات) شادی روح پاک  شهدا صلوات:اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹 🌟😔فقط بدونیم کیا رفتن و جان دادن غریبانه تا با آرامش ما نفس بکشیم و امنیت داشته باشیم🌟😔 _ _ _ _ ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ •••✾❀🤍❀✾••• @Gomnam_1333 •••✾❀🤍❀✾•••
✍🏻خاطره‌ای‌از‌شهید‌محسن‌صاحب‌الزمانی 💬 نماز شب ◽️اومد بهم گفت : " میشه ساعت ۴ صبح بیدارم کنی تا داروهام رو بخورم ؟ " ساعت ۴ صبح بیدارش کردم، تشکر کرد و بلند شد از سنگر رفت بیرون ...🚶🏿‍♂ بیست إلی بیست و پنج دقیقه گذشت، اما نیومد... نگرانش شدم؛ رفتم دنبالش و دیدم یه قبر کَنده و توش نماز شب می‌خونه و زار زار گریه می‌کنه ! ◽️بهش گفتم : " مرد حسابی تو که منو نصف جون کردی! می‌خواستی نماز شب بخونی چرا به دروغ گفتی مریضم و می‌خوام داروهام رو بخورم ؟! " ◽️برگشت و گفت : " خدا شاهده من مریضم،چشمای من مریضه ، دلم مریضه ، من ۱۶ سالمه! ◽️چشام مریضه! چون توی این ۱۶ سال امام زمان (عج ) رو ندیده ... ◽️دلم مریضه! بعد از ۱۶ سال هنوز نتونستم با خدا خوب ارتباط برقرار کنم .😭.. ◽️گوشام مریضه! هنوز نتونستم یه صدای الهی بشنوم ... " اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج •••✾❀🤍❀✾••• @Gomnam_1333 •••✾❀🤍❀✾•••
طرف داشت غیبت می‌کرد بهش گفت: _شونه هاتو دیدی؟ گفت:مگه چی شده؟ _کوله باری از گناهان اون بنده خدا رو شونه های توست.. •••✾❀🤍❀✾••• @Gomnam_1333 •••✾❀🤍❀✾•••
شهیدابراهیم‌ هادی می‌گفت‌: اگه جایی بمانی که دست اَحَدی بهت نرسه کسی تو رو نشناسه خودت باشی و آقا مولا هم بیاد سرتو رویِ دامن بگیره این خوشگلترین شهادتہ..! 🕊 •••✾❀🤍❀✾••• @Gomnam_1333 •••✾❀🤍❀✾•••
- نماز تو همچین‌ جای‌ پر استرس‌ و‌ هیجانی‌ هم‌ آرزوست . .(: •••✾❀🤍❀✾••• @Gomnam_1333 •••✾❀🤍❀✾•••
اگردوچیزرا رعایت‌کنی،خدا شهادت‌رانصیبت‌میکند؛ یکی‌پرتلاش‌باش.. دوم‌مخلص‌باش! این‌دورا درست‌انجام‌بدی،خداهم ‌شهادت‌رانصیبت‌میکند🌱 •••✾❀🤍❀✾••• @Gomnam_1333 •••✾❀🤍❀✾•••