eitaa logo
گمنام 🇵🇸
63 دنبال‌کننده
2هزار عکس
553 ویدیو
5 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم|🌿✨️ کپی با ذکر صلوات برای فرج .😃 ناشناسمون: https://daigo.ir/secret/156882655 🩷
مشاهده در ایتا
دانلود
بله ممنون که عضو شدید >>>>
ممنون که گفتین درست شد . اینم از ویژگی های زبان فارسیه 😁
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت اعضای محترم کانال :) ☘ بابت این مدتی که فعالیت نشد از همه دوستانی که موندن معذرت خواهی میکنیم . ان شاءالله که ما رو به لطف خودتون ببخشید .🌹 متاسفانه این کانال سه مدیر داره و در سفری که داشتیم گوشی هر سه نفرمون رو دزدیدن و ممکنه مدتی طول بکشه تا کانال مثل قبل راه بیوفته . اگر کانال رو ترک میکنید تا اینجا ازتون ممنونیم که کنارمون موندین و اگر هم که منتظر میمونید صمیمانه ازتون قدردانی میکنیم ان شاءالله که لیاقت این لطف شما رو داشته باشیم.💐
سلام . نمیتونم اسمشون رو بگم چون خودشون نمیخوان ولی هیچ کدومشون محمد حسین نیستن .
هیچ کدوم از مدیرا عوض نشدن .دوتا از مدیرامون که کلا گوشی ندارن، منم با گوشی کس دیگه ای اینجا رو باز کردم . این وضعیت موقتی هستش چون مدیرامون دانشجو هستن و به گوشی نیاز دارن و به زودی کانال به روال سابق برمیگرده .
شهدا به یه موضوع خیلی اهمیت میدادن ریشه تموم کاراشون توی همین یک جمله بود؛'فقط برای خدا'. آب میخوری برا خدا.. نون میخوری برا خدا.. خون میدی برا خدا.. دل میدی برا خدا.. دل میگیری برا خدا.. - 📼🌱`
میخوای‌از‌گناه‌بدت‌بیاد؟ تامیتونی‌یادامـام‌زمان‌باش آروم‌آروم‌ازگناه‌بدت‌میاد وحالت‌عوض‌میشه..
ولی حاجی✋🏽 افتخار‌نسل‌ما‌اینہ‌ کہ‌داریم‌توعصرےزندگےمیکنیم کہ‌قراره‌اسرائیل‌‌تو‌اون‌دوره بدست‌ما‌نابود‌بشہ(:🤞🏿
کتاب نام کتاب : پسرک فلافل فروش📚 نویسنده : گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی ✍ انتشارات : شهید ابراهیم هادی تعداد صفحات : 160🗒 خلاصه ای از کتاب : کتاب پسرک فلافل فروش عنوان کتابی است که دربردارنده زندگینامه و خاطرات بسیجی مدافع حرم ، طلبه شهید محمدهادی ذوالفقاری است . شهید ذوالفقاری چند سالی می شد برای ادامه تحصیل در علوم فقهی عازم نجف شده بود که با شنیدن خبر هجوم داعشی های تروریست به سرزمین عراق و هتاکی شان به ساحت پاک خاندان رسول الله ( ص ) درس و بحث را رها کرد و به میدان جنگ با این طرفداران اسلام آمریکایی رفت .
گمنام 🇵🇸
صحبت های هادی را قطع کردم و گفتم؛ این زخم پشت دستت برای چیه؟ خیلی وقته که میبینم سوخته؟ نمیخواست جواب بده و موضوع را عوض می کرد، اما من همچنان اصرار می کردم. بالاخره تونستم از زیر زبانش حرف بکشم! مدتی قبل، در یکی از شبها خیلی اذیت شده بود میگفت که شیطان با شهوت به سراغ من آمده بود من هم چاره ای که به ذهنم رسید این بود که دستم را بسوزانم! من مات و مبهوت به هادی نگاه میکردم، درد دنیایی باعث شد که هادی از آتش شهوت دور شود. آتش دنیا را به جان خرید تا گرفتار آتش جهنم نشود. ''شهید محمد هادی ذوالفقاری''