eitaa logo
گنبد فیروزه
62 دنبال‌کننده
534 عکس
164 ویدیو
21 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️تحریری (بازیابی) بسمه تعالی 💠 عوامل مؤثر در شاکله شخصیتی (قسمت 1): ارکان اربعه انسان‌ها متشکل از «عوامل زیرساختی متغیر» آنهاست که عبارتند از: 1) عوامل وراثتی (ژنتیکی) 2) عوامل ولادتی (تقویمی) 3) عوامل محیطی (+ غذا) 4) عوامل ارادی (عزمی) یعنی و هر فردی، رهین این چهار عامل بنیادی بوده ولیکن میزان هر کدام کاملا متغیر است. فرض می‌کنیم؛ در سالهای پس از تولد، سهم عوامل سه‌گانه وراثتی، ولادتی و محیطی هر کدام 30% و سهم و اراده 10% است: 30% (حدود 30% متأثر از عادات والدین و اجداد) 30% (حدود 30% متأثر از حالات زمان تولد) 30% (حدود 30% متأثر از جذبیات محیطی، اجتماعی و غذا) 10% ولیکن می‌تواند بمرور زمان از سهم میزان تأثیرگذاری (وراثتی، ولادتی و محیطی) در شاکله شخصیتی خود کاسته و بر سهم میزان تأثیرگذاری و اراده خود بیافزاید. تا آنجا که در شاکله خودساخته خویش به ترکیب متمایزی فرضا به شاکله ذیل، نائل گردد: وراثت 10% ولادت 10% مأخوذات 10% 70% توضیح هر کدام از این گزینه‌ها نیازمند تألیف یک مقاله مفصل است. زیرا انسانها در باره یکایک این ارکان چهارگانه مطالعات و تألیفات فراوانی بخرج داده‌اند که در عین‌حال، یافته‌های بشری در این عرصه‌ها بلحاظ فراوانی تنقیصات و تحریفات، قاعدتا دارای اعتبار مطلقی نیستند. نه می‌شود همه را یکجا قبول کرد و نه می‌توان همه را دور ریخت! همچون کتابهای آسمانی شده که پذیرش مطلق آنها خطاست باستثناء که «تحریف‌ناپذیر» است! میزان تأثیرگذاری هر کدام از عوامل جبری را می‌توان به 10% کاهش داد ولیکن هیچکدام را نمی‌توان از بین برد و محو نمود. چنانکه میزان تأثیرگذاری عزم و اراده را می‌توان حداکثر به 70% ارتقاء بخشید. در این میان توجه به ، معمولا جذابیت بیشتری برای مردمان دنیا داشته است. مراد از عوامل تقویمی یا ؛ تأثیرگذاری ارضی و سماوی و بر انسان در اوست. منظور از دوره تولد؛ بازه زمانی یکسال قبل از تولد و یکسال پس از انسان است که تأثیرپذیرترین حالت و آسیب‌پذیرترین دوره زندگی انسان است. فلذا (در ؛ ساعت، روز، ماه و سال تولد) به شدت تحت تأثیر است که افراز دقیق آنها چندان هم براحتی میسر نیست. با این‌حال، بسیاری از دانشمندان تلاش کرده‌اند که عوامل ولادتی و تقویمی را در قالب انواع و تنظیم نمایند. ولیکن علیرغم مساعی فراوان آنها، بلحاظ وجود 20% الی 30% خطا و غلط در آنها، هیچکدام قابل اعتماد نیستند، همچون کتب آسمانی تحریف شده که (بجز قرآن)، هیچکدام قابل اعتماد نیستند. فلذا اسلام از گرایش به باور آنها نهی فرموده است. ولیکن سرگرمی جذابی برای بسیاری از انسانهاست و صرفاً در و راجع به و منظورین، شاید تا حدودی قابل اعتناء باشند! ما هم از این منظر بدان نزدیک شدیم! ناگفته نماند: امام علی(عليه السلام) در خطبه 79 نهج البلاغه نکوهش شدیدی از کرده و آن را معادل با شمرده و می‌فرماید: «أَیُّهَا النَّاسُ، إِیَّاکُمْ وَ تَعَلُّمَ النُّجُومِ، إِلَّا مَا یُهْتَدَى بِهِ فِی بَرٍّ أَوْ بَحْرٍ، فَإِنَّهَا تَدْعُو إِلَى الْکَهَانَةِ وَ الْمُنَجِّمُ کَالْکَاهِنِ وَ الْکَاهِنُ کَالسَّاحِرِ وَ السَّاحِرُ کَالْکَافِرِ! وَ الْکَافِرُ فِی النَّارِ! سِیرُوا عَلَى اسْمِ اللهِ»؛ (اى مردم! از فرا گرفتن علم نجوم [آنچه مربوط به پیشگویى به وسیله ستارگان است] بپرهیزید! جز به آن مقدار که در خشکى یا دریا به وسیله آن هدایت حاصل مى‌شود؛ چراکه نجوم به کهانت دعوت مى‌کند و منجّم همچون کاهن است و کاهن همچون ساحر و ساحر همچون کافر است و کافر در آتش دوزخ است! حال که چنین است، به نام خدا به سوى مقصد حرکت کنید). که البته نهی حضرت امیرالمؤمنین(ع)، نهی از است نه نگاهی به این روایت هم خالی از لطف نیست: زنديق گفت: نظر شما در باره علم ستاره‌شناسي چيست؟ حضرت فرمودند: آن علم و دانشي است که فوائدش کم و زيانهايش بسيار، زيرا نمي‌‏توان به وسيله‏ آن مقدرات را دفع نمود، و يا از خطري در امان بود. اگر منجم از بلا و واقعه‏‌اي خبر دهد نمي‌تواند از مقدر الهي خود را نجات دهد و چنانچه به خيري خبر دهد نمي‌تواند در حصول و تحقق آن تعجيلي کند و اگر مصيبتي بر او وارد شود نمي‌تواند به وسيله‏ اين علم آن را از خود دفع کند. منجم با علم خدا به وسيله‏ ادعاهايش مخالفت مي‌‏کند، چون ادعا مي‌‏کند که مي‌‏تواند قضاي الهي را در مورد بندگانش تغيير دهد و آن را دفع کند! (بحارالأنوار/ ج 10/ ص 183) ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) تابستان 1377 🆔 @chelcheraaqHM
☫﷽☫ ♣️ (سه دسته پروازی) 🚩 یکی از علیه‌السلام، آن‌حضرت در است (که نتیجه و مشمولین در دنیای است) او تنها امامی‌ست که است. ضرورت (اهمیتی و اولویتی) تا آنجاست که عذاب‌های حتی یک روز هم قابل تحمل نیستند! قبل از حداقل ۱۱ نوع شکنجه (جراحی گناهان برای پاکسازی سلولهای آلوده که مانع ورود به بهشت هستند) در انتظار - اعم از بهشتی و جهنمی - است که نستجیر بالله عبارتند از: ۰۱) (تشنگی شدید باستثناء آبی که به روزه‌داران می‌رسد) ۰۲) (گرسنگی دردناک باستثناء غذائی که به می‌رسد) ۰۳) (وزش طوفانهای سوزان جهنم از چهار طرف، آفتاب بی‌غروب از بالا، زمین تفتیده از پائین و ازدحام فشرده خلایق از هر سوی) ۰۴) لاینقطع (نعره‌های وحشتناک جهنم آمیخته با جیغ و فریادهای مردمان وحشت‌زده که حتی لحظه‌ای هم خاموش نمی‌شود) ۰۵) (کمبود شدید جا برای ایستادن تا چه رسد به نشستن بعلت فشردگی جمعیت!) در محصور به ۰۶) طولانی (و دادگاه‌های بی‌شمار برای رسیدگی علنی و عمومی ذره ذره فردی و جمعی) ۰۷) (حضور در و اضطراب بی‌پایان) ۰۸) (یفرّ المرء من اخیه و من امه و ابیه و من صاحبته و بنیه!) ۰۹) و (به استثناء که البته شامل حال خودشان است و بس) ۱۰) و بی‌کسی و احساس به خود رهاشدگی ۱۱) کُشنده و شرمندگی شدید (ترهقها قترة) (هدف از گرفتاری قریب باتفاق انسانها به کلکسیون بدبختی‌های ، تخفیف گناهانی است که حتی‌الامکان کار آن‌ها به عذاب‌ها و جراحی‌های جهنم نکشد) مفهوم یوم‌الورود آنست که شفاعت اولیآءالله از روز دوم قیامت شروع می‌گردد باستثناء که از همان یوم‌الورود آغاز می‌شود. سه گروه از انسان‌ها بمحض ورود به قیامت، بسوی پرواز می‌کنند و هیچکدام از شکنجه‌های را نمی‌چشند: ۱- راه خدای سبحان ۲- شفاعت خاصه ۳- اهل ۵ وعده «اللهم ارزقنا یوم‌الورود» آمین ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) انتقالی از تلگرام/واتساپ ۱۳۹۷ 💠کانال اطلاع‌رسانی چلچراغ معارف و احکام حم 👇 eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
☫﷽☫ شاکله شخصیتی انسان‌ها (بخش ۰۴): https://eitaa.com/chelcheraaqHM/2517 بخش قبلی☝️ توضیحی در باب عنوان مقاله (شاکله+شخصیتشخص (به انگلیسی: Person) موجودیست، مثلاً انسان، که قابلیت‌ها یا ویژگی‌های خاصی دارد که تشخص او را تشکیل می‌دهد و تعریف دقیق آن، موضوع اختلاف بسیار است. مترادف شخص: بابا، تن، فرد، کس، نفر، آدمی، انسان، بشر، ذات، وجه متضاد شخص: شیء برابر پارسی شخص: کس، تن، خود، وجود، پیکر کلمات هم‌خانواده شخص: مشخص، مشخصه، مشخصات، تشخص، اشخاص، شخوص، شاخص، شاخصه، تشخیص، شخیص، شخصی. شخصی ارتباط نزدیکی با خصوصی دارد که این هم هم‌خانواده‌هائی مثل؛ خصیصه، خصائص، خصوص، مخصوص، اختصاصی، مختص، مختصات دارد. انواع شخص: حقیقی، حقوقی، زنده، مُرده، جان‌دار، بی‌جان، جنازه، جسد دهخدا: شخص.[ش َ] (ع اِ) کالبد مردم و جز آن و تن او. (منتهی الارب). در لغت فقط بر جسم اطلاق گردد. (از اقرب الموارد). جسم. هیکل. اندامهای آدمی بتمامه. جهت اطلاعات بیشتر به این نشانی مراجعه کنید 👇 https://lamtakam.com/dictionaries/moen/19402/%D8%B4%D8%AE%D8%B5 در مقابل استفاده شده است. هر انسانی دارای ابعاد وجودی ظاهری و باطنی است. شخص، ظاهر است و شخصیت، باطن. هر قدری که شخص، وجود عیان و تابانی دارد، شخصیت، وجود نهان و پنهانی دارد. هر انسانی همچون کوه یخ شناور در دریاست که فقط قطعه کوچکی از آن در سطح، مشهود است و قسمت اعظم آن در اعماق، براحتی در دسترس نیست مگر به غواصی چندجانبه. بعبارتی دیگر؛ شخص، هر کس و شخصیت، اوست. آنچه که ما از دیگران درک می‌کنیم، وجود ظاهری و شهودی آنهاست و حال آنکه وجود باطنی و غیبی آن‌ها بسادگی قابل درک نیست. ولیکن با دقت در و هر کسی «تا حدودی» می‌شود به او پی برد. پی بردن به نهاد باطنی دیگران (که قرآن آنرا نامیده و در روایات شیعی به تعبیر شده است و در روانشناسی از کلمه و در کلام از واژه‌های و استفاده می‌شود) شاید مهمترین مطلوب تاریخی انسان‌ها در عرصه آن‌ها بوده است. وقتی هم که قرآن می‌فرماید: «کُلٌ یعملُ علیٰ شاکلته»، قاعدتاً این (دینی؟) را هم دامن می‌زند که «شاکله» چیست؟ که پدیدآورنده است؟ و اینکه برای پیش‌بینی یا اعمال دیگران چگونه می‌توانیم شاکله آن‌ها را دریابیم؟ تا گرفتار به دیگران نگردیم که بعضاً و گناه است. بدیهی است که نتیجه است و قرآن، مکرراً بدان اشاره می‌کند ولیکن مطلق «عمل» ای‌بسا ریشه در بی‌ایمانی هم داشته باشد که دارد و لذا «اکثریت انسان‌ها» را جهنمی می‌سازد! حال برای نجات انسان‌ها و اصلاح عمل ایشان و حداقل «اصلاح امت جد حسین(ع)» (چنانکه حضرتش برای اشاره به یکی از مهمترین علل قیام و شهادت عاشورائی خود و خاندانش، عبارت «لطلب الاصلاح فی امة جدی» را بیان فرمود) آیا سزاوار نیست که ایمان و بی‌ایمانی‌ها را شناسایی کنیم؟ و‌ حداقل برای آنان که تکلیف به کار فرهنگی (امربمعروف و نهی از منکر) و وظیفه تبلیغ و تبیین معارف و احکام اسلام دارند، ضروری است که در مواجهه با اشخاص، در راستای خود به مسائل شخصیتی آنها نیز توجه نمایند. بنابراین، ضرورت دارد که از شخص عبور کرده و حتی‌الامکان در شخصیت مخاطبین خود، غور نمائیم و این خوض و غوص نه تنها ممنوعه نیست بلکه ای‌بسا خطیر مطلوب و موجهی است. شخص، جنبه مادی، کمّی و وجود خارجی انسان و قابل اشاره و اسم‌گذاری است اما شخصیت، جنبه معنوی، کیفی و وجود درونی او و قابل توصیف و ارزش‌گذاری است. شخص از طریق (بینائی، بویائی، چشائی، لامسه و شنوائی) قابل حس است ولیکن شخصیت در دسترس این حواس پنجگانه نیست و صرفاً آنرا باید احساس کرد و از آثار پی به مؤثر برد. اینکه فرضا من ۹۰ کیلو وزن دارم و ۱۸۰ سانتیمتر قد و کچل نیستم و مو دارم ووو... را همه در همان نگاه اول خود در می‌یابند ولیکن با دیدن شخص من، آیا شخصیت مرا هم می‌توانند دریابند؟ چنین مطلبی بسیار بعید است. اگرچه با آنالیز و تحلیل دقیق ساختار شخص (از قبیل؛ قد، وزن، رنگ، مقدار مو، ترکیب صورت، ترکیب خطوط دست‌ها و انگشت‌ها و در تعمیقی بیشتر روی گروه خونی، ابراز احساسات به رنگ‌ها، نحوه امضاء، دست‌خط و امثالهم) قاعدتاً بخش قابل توجهی از شخصیت شخص، قابل کشف و شناسائی است. ... ادامه دارد👇 ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) شهریور ۱۴۰۲ 💠کانال اطلاع‌رسانی حم (دریافتی و تحریری)؛ «حیفه این پیام‌ها را نبینی» (یک از هزاران؛ گلچینی از صدها پیام متنوع): 🆔 eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 ♣️ ابعاد وجودی سه‌گانه ما (بخش سوم): کلمه را بیش از ۳۰ بار به کار برده است و بیش از دو برابر آن از کلمه استفاده کرده است. ولیکن ما را محدود به این دو مفهوم نکرده است، بلکه ساحت سومی هم برای ما منظور داشته است که اشاره به ارزشمندترین بُعد وجودی ماست در قالب کلمه و مفهوم «آدمیت» که کمتر از ۳۰ آنرا به کار برده است! 👌 همان است که مقامی بس رفیع و تقریبا دست نیافتنی است! چنانکه ظریفی گفت: «ملا شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل!» و دقیق دیگری تکمیل کرد که: «ملا شدن چه مشکل، آدم شدن محال است»! آدمیت فراتر از انسانیت است همچنانکه انسانیت فراتر از بشریت است. 👈 در بشریت هیچکسی بر دیگری برتری ندارد حتی برگزیده‌ترین مخلوق خدا که معترف است به «قل إنما أنا بشر مثلکم»! در بشریت همگان مثل هم هستند ولو اینکه خواص جسمانی انواع تیره‌ها و نژادها با هم بسی متفاوت باشند؛ از سفید تا سیاه و از کوتاه تا بلند و... اما در انسانیت بلحاظ «نوسان نفوس»، تفاوت‌ها بسی هست که بلحاظ ناپایداری آنها ایضا نمی‌توان ارزیابی دقیقی از آنها به عمل آورد. ای‌بسا و زاهدی که یکشبه و بلکه در یک لحظه سقوط می‌کند و ای‌بسا و که مقبولیت پیدا کرده و صعود می‌یابد. (و المخلصین فی خطر عظیم)! ۲- و اما مذهب؛ مطلق‌گوئی و کلی‌گوئی در این حیطه، بسیار ابلهانه است. زیرا کدام مذهب؟ سؤالی است که اجازه نمی‌دهد کسی از جواب دادن بدان بگریزد. آیا هر مذهبی محکوم است؟! در حالیکه در زمین شاهد هستیم که بعضا تا ۱۸۰ درجه در مقابل همدیگر قرار دارند. مذهب علیه مذهب یک واقعیت و بلکه حقیقت است. به تعبیر قرآن؛ «لکم دینکم و لی دین» که بعد از تأکید و تکرار عجیبی بر مرزبندی و ، بیان می‌شود. ⁉️ محکومیت هر مذهبی به همسانی با نژادپرستی (در حالی که برخی مذاهب از جمله ، آنرا شدیدا تخطئه کرده و می‌کنند) چه وجهی از خردمندی و درایت دارد؟! ✅ محکومیت همه مذاهب بصورت یکپارچه، نهایت بلاهت و سفاهت است. و اتفاقا آفرینش صحنه‌ای که بهانه تحریر این مقال گشت، از تأکیدات مصرحه مذهب ماست. مذهبی که آن «رحمة للعالمین» است (و البته شمشیری آخته علیه بی‌رحم و و ) بنابراین در انتخاب عبارات و کلمات خود باید بسیار اهل دقت و نظر باشیم تا بخاطر اهمال‌گوئی، موجب تضییع ارزشهائی نباشیم که در ذات خود آنها را و می‌دانیم. و اینکه حواسمان به () باشد که با سلاح «ارزش علیه ارزش» ما را از الهی، دور نسازد. بنابراین بشریت (با مفهوم انسانیت و بلکه آدمیت) نه در مقابل است و نه بر مذهب حق برتری دارد. ⁉️ بشریتی که بجز حیوانیت (بل هم أضل) نباشد کی و کجا بر مذهبی که عین آدمیت (عاشق معشوق حقیقی و خادم للعالمین) است، رجحان دارد؟! فتأمل! و السلام ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) + ابعاد حکم‌رانی قرآنی؛ (جواب کوتاهی به سؤالی که دو سال قبل (۱۴۰۰) یکی از دوستان راجع به وجاهت برگزاری یک دوره آموزشی در موضوع «حکم‌رانی قرآنی» توسط یک مؤسسه فرهنگی، پرسید:) بسمه تعالی حکم‌رانی قرآنی چنانکه مستحضرید؛ در قرآن، ما را با سه عبارت؛ «آدم+انسان+بشر» معرفی می‌کند که نشان از سه بُعدی بودن ما دارد. در اینجا از استدلال و تعلیل این عبارت‌پردازی عبور کرده و به ابعاد اجتماعی (محتاج حکم‌رانی) جامعه سه ساحتی؛ بشریتی، انسانیتی و آدمیتی اشاره‌ای کوتاه می‌کنیم. هر جامعه‌ای که دارد، نیازمندی‌ها و حوائج سه‌گانه‌ای دارد که عبارتند از: ۱) حوائج و توقعات بشریتی ۲) حوائج و توقعات انسانیتی ۳) حوائج و توقعات آدمیتی هر حکومتی بویژه از نوع ، ملتزم است تا به اجابت این حاجت‌ها و بپردازد. اجابت این نیازمندی‌های سه‌گانه، امری کاملا تخصصی است که قاعدتاً متخصصین آن باید تربیت شوند. امر خطیر حکم‌رانی قرآنی (متخصص در اجابت تمنیّات بشری، نیازمندی‌های انسانیتی و حاجت‌های آدمیتی جامعه) قاعدتاً رهین معرفت‌شناسی، برنامه‌ریزی و امکانات ضروری آنست. البته این امر یک است ولیکن در قالب «اُمّة یدعون الی الخیر» هم قابل پیشبرد است و بالتبع «السابقون السابقون؛ اولئک المقربون»! حال که «مرکز تربیت مدیران قرآنی» تحت پوشش «بنیاد قرآن» مصمم به رِدامندی جبّه «امة یدعون الی الخیر» است، باید مهیای «عزم عظیم»ی گردد. فلذا باید دید؛ چیستند و کدامند؟ ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) صفحات مجازی حسینی منتظر در ایتا: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 جبران مافات روحانیت الگو إذا فَُسِد العالِم فَسَد العالَم (بخش۵): گفتار و رفتار ، الگوی و به هر آن‌چیزی‌ست که در چارچوب ، ، و می‌گنجد. ولیکن گاهی تبدیل می‌گردد به که در آن‌صورت بازخوردهای اجتماعی معکوسی رخ می‌دهد یعنی آحاد بجای ، به گرفتار می‌شوند و جامعه به و تباهی کشیده می‌شود! یا قبل از دریدن باورهای جامعه، را پاره پاره می‌کنند. لذا بر روحانیت است که هم‌لباس‌های خود را پس بدهد! و جور هم‌کسوت‌های خود را بر دوش بکشد ولو با بهای سنگینی که بر و تحمیل شود و آنان را به سوگواری بنشاند! ضرورت این را لطفاً در مباحث؛ 👈(بخش۱)👉 💠 👈(بخش۲)👉 💠 👈(بخش۳)👉 💠 👈(بخش۴)👉 💠 این مقالات بجویید. اگر جای دوری نرویم! در همین دهه اخیر؛ بعنوان مثال؛ مردم شاهد عملکردی از دو روحانی ( در جایگاه و در جایگاه ) بودند که الگوی روحانیت در ملت را به محاقی افکندند که موجب و و گشت! فلذا لازم بود که به سخره گرفتن باورهای توسط آن‌دو روحانی، بنحوی ترمیم و گردد که مجدداً را به ارمغان آورد. آنهم با کارکرد دو روحانی ارزشی ( در قامت ریاست جمهوری و در قامت امام جمعه)! ✍️ حسینی(منتظر) ۳/۳/۳ 🆔@chelcheraaqHM 💠 🎲 چلچراغ 🙏