eitaa logo
گنبد فیروزه
62 دنبال‌کننده
534 عکس
164 ویدیو
21 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ تحریری «اسلامیت؛ قدر مشترک نهضت+نظام» و خطر سهمگین عدم فهم این مطلب خطیر!! (بخش ۰۱): مزیت و ایران، بر تمام انقلابات و نظامات تاریخ انسان در کل جغرافیای زمین، همین است که هر دو عنوان مذکور، اجازه نمی‌دهد بین و ، پارادوکس و تضاد مرسوم همه آن‌ها برقرار باشد. بزرگترین دهشتناک و بالتبع ضربه سنگین مهلک بر «نهضت+نظام» از جانب کسانی بر ، تحمیل گردید که انقلاب و نظام را آشتی‌ناپذیر تلقی کرده و حتی بر آن تصریح و تأکید می‌کنند! در این بر آنیم تا چنین معضلی را که بسیاری از و را به کام خود کشیده است، مورد قرار دهیم. نگارنده این سطور بلحاظ خانواده (روحانی سنتی بودن ابوی و روشنفکر شورشی بودن اخوی - در قالب شریعتی‌زدگی! - و لاجرم مباحثاتی طویل در حد مشاجراتی شدید!) بالتبع از مقطع ۱۴ سالگی (از ۱۳۵۵ هجری شمسی) وارد فعالیت‌های گردید که شاید زودهنگام ولیکن نقطه عطفی در مسیر زندگانی او بود! و شاید اولین و مهمترین دغدغه بنده از همان سال، همین بود که بدنبال مطالعه مقاله‌ای از ! با عنوان «نهضت و نظام» شکل گرفت که؛ نهضت یا نظام؟! و یا هر دو؟! توصیه می‌کنم متن کامل مقاله مذکور را در فصل ذی‌ربط کتاب و آن (در ذیل سلسله مباحث وی) مطالعه بفرمائید. (گلچینی از متن و صدای ذی‌ربط، ضمیمه این مقاله است) بعد از مطالعه مقاله مذکور، مصمم به ورود در انقلابی شدم که فرجام آن، استقرار بود که بعداً با به «جمهوری اسلامی» تغییر یافت. ولیکن با این دغدغه که آیا خواهیم توانست، نظامی را اقامه کنیم که انقلاب را قربانی خود نسازد؟! اشاره‌ای به جغرافیای زمانی این دغدغه: در سال ۱۳۵۱ از روستا به مهاجرت کرده و به مدت پنج سال در محله جنوبی ، ساکن بودیم و بنده در شهاب (واقع در ضلع جنوبی که بعد از انقلاب، به مجتمع آموزشی بعثت تغییر یافت) مشغول تحصیل بودم و در مقطع سوم راهنمایی، با شور انقلابی‌گری خود، اقدام به تشکیل سرّی نمودم. در آن دوران، شیفته داستان‌های ، بودم که عنوان خود را از نام یکی از کتاب‌های وی اقتباس کرده بودم. ایجاب می‌کرد که با اتمام ، کرده و در به (شاگردبازاری) بپردازم و اولین من زیر یک‌هزار تومان بود که حداقل فایده آن درآمد ناچیز، این بود که لااقل سربار خانواده نباشم و در مسیر قرار بگیرم. در بازار تهران () فعالیت‌های سیاسی بنده، تشدید شد و اقدام به تشکیل سرّی «گروه انقلابی بازار» نمودم. کارگران انجمنی؛ انقلابی‌تر از دانش‌آموزان سلحشوری بودند! میرزای حجره ما از اعضای بود که به قرابت و ارادت خاصی داشت که دارای گرایش‌های مثلاً ملی_مذهبی بود و در طیف و وفاداران به به شمار می‌رفت. بنده بلحاظ ملاحظات اسلامی، قاعدتاً با آن‌ها مرزبندی داشته و نمی‌توانستم جذب آن جریان بشوم که تدریجاً هم همه آن‌ها از بام بلند نهضت+نظام ما افتاد! گروه (و بتعبیری دقیق‌تر؛ گروهک!) ما نقش قابل توجهی در از طریق به آشوب و تظاهرات کشیدن سراهای آن داشت. لازم به ذکر است که تهران دارای سه طبقه اجتماعی بود که عبارت بودند از؛ ۱) ارباب‌ها که صاحبان سرمایه بودند و تجار نامیده می‌شدند. این عده معمولاً ساعت ۱۰ به بعد به حجره خود سر می‌زدند و هنگام ناهار هم می‌رفتند. ۲) میرزاها که طبقه کارمندان را تشکیل می‌دادند و معمولاً از ساعت ۸ الی ۹ صبح وارد محل کار شده و چند ساعتی پس از صرف ناهار، بازار را ترک می‌کردند. ۳) شاگردها که عمدتاً امور خدماتی (نظافت، آبدارچی، نامه‌بری، باربری و امثالهم) را بر عهده داشتند که معمولا از ساعت ۷ الی ۸ صبح در محل کار خود حضور یافته و تا غروب مشغول کار بودند. بنده جزو طبقه سه بودم اما کارهای من آنقدر زیاد نبود که و نداشته باشم. (حضور کارگرانه بنده در بازار؛ یک سال منتهی به ۱۳۵۷ تا یک سال بعد از آن بود. در سال ۵۹-۱۳۵۸ در سودای به همه جهان، قدم در راه و گذاشتم که با وقوع به محاق افتاد و لذا در سال ۱۳۶۰ عازم جبهه‌های شدم. غرض از ... ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) بهار ۱۳۹۸ چلچراغ و حم: https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff
☫﷽☫ شاکله شخصیتی انسان‌ها (بخش ۰۲): https://eitaa.com/chelcheraaqHM/2512 بخش قبلی☝️ کلمه «أهدی» در آیه مذکور، بمعنای «هدایت‌یافته‌تر» گویای آنست که یک مطلب نسبی است و مطلق‌بردار نیست. فلذا با درجات متعددی از هدایت قابل درصدبندی مواجهیم. یعنی کسانی هدایت‌یافته هستند و کسانی هم هدایت‌یافته‌تر! ولیکن تک‌احتمالی‌ها قادر به درک این نیستند و طبق عادت مألوف و معمول خود، همه‌چیز را سیاه یا سفید می‌بینند و هیچ اعتقادی به هیچ رنگ دیگری ندارند! انسان‌ها را یا هدایت‌یافته می‌پندارند یا گمراه و ضلیل! حد وسطی برای کسی قائل نیستند فلذا با دیگران یا می‌ورزند یا که قاعدتاً هر دو بیراهه است. این‌گونه انسان‌ها معمولاً مستبدینی هستند که «تنها برداشت» خود را مطلقا «درست‌ترین برداشت» تلقی می‌کنند و نسبت به دیگران به می‌پردازند و اگر در صحنه‌های وارد شوند تبدیل می‌شوند به کرگدن‌های ویرانگر یا کوروکودیل‌های غارتگر! «تک‌احتمالی‌های بدبین» بعنوان خطرناک‌ترین انسان‌های جامعه، معمولا به هیچ صراطی مستقیم نمی‌شوند و نصیحت‌ناپذیرند و با مفهومی بنام کاملاً بیگانه هستند و لذا بحث و مذاکره با آن‌ها معمولاً بی‌ثمر و بلکه بدنتیجه است! این مریض‌القلب‌ها معمولاً زمانی متوجه خبط و خطای خود شده و نادم می‌شوند که مرتکب جنایت یا خیانت شده و دیگر کار از کار گذشته است. اکثر فریب‌خورده‌ها که براحتی اسیر نیرنگ شیادها می‌شوند، از همین «انسان‌های تک‌احتمالی» هستند ولیکن از نوع آن‌ها. البته خوشبینی و بدبینی، فرع بر تک‌احتمالی آنهاست. یعنی نوع تک‌احتمالی می‌تواند تعیین‌کننده باشد و کسی را بسمت بدبینی یا خوش‌بینی سوق دهد. به همین علت، انسان‌های تک‌احتمالی گاهی هستند و گاهی خوشبین و لذا چندان ثباتی در خود ندارند. این‌ها را بعلت (dogmatism) می‌توان و هم نامید. و از آنجا که «تنهااحتمال» متبادر به ذهن‌شان معمولاً می‌باشد، آن‌ها را هم می‌توان نامید. بر اساس توهم و آمادگی برای ، بدترین مصیبت دامن‌گیر اینهاست. قرآن کریم، آن‌ها را «فی قلوبهم مرض» معرفی می‌کند. یعنی یا که از مصادیق ملعونین هستند. (که فقط در سوره احزاب بدانها اشاره شده است) شامل سه قسم از انسان‌هاست (، و ) که لیاقت و قابلیت در را ندارند و بر فرض است که آن‌ها را شناسایی، بازداشت و محاکمه نماید و محکومیت آنها یا و یا است. خطرناک بودن اینها بعلت اقدام عاجل آنهاست که البته کاملاً قابل انتظار است زیرا هیچ مجالی به خود نمی‌دهند که قبل از و خود به احتمالات دیگر حتی لحظه‌ای فکر بکنند و بعضاً اینها را هم می‌نامند!! این‌ها همان‌هایی هستند که تنها به قاضی رفته و راضی برمی‌گردند! و برای این‌ها کاملاً بی‌معنی‌ست. وجود چنین انسان‌هایی در (حکومتی و قدرتی)، برای جامعه بسی مضرّ و وحشتناک است. آیا هسته‌های گزینش ادارات، فرمول و فرمت‌هایی برای شناسایی چنین افرادی دارند تا از ورود یا ارتقاء آن‌ها در مراتب اداری و تشکیلاتی، پیشگیری کنند؟ در پیش است و ، چگونه باید تشخیص بدهند که به «کاندیدهای تک‌احتمالی» رأی ندهند؟ البته بعید نیست که تک‌احتمال اینها گاهی قرین واقعیت باشد که در اینصورت آن‌ها باصطلاح به خال زده و برنده میدان و معرکه می‌شوند. ولیکن این ، به ریسک و خطر نهفته در روش و منش رفتاری مرسوم و معمول اینها نمی‌ارزد. در مقابل «افراد تک‌احتمالی»، افرادی هستند که آن‌ها را باید «چند احتمالی» (از دو احتمال لغایت احتمالات حتی نیم‌درصدی متعدد!) نامید. تعداد این عده از انسان‌ها در علت‌یابی گفتارها و رفتارهای دیگران و پدیده‌های پیرامونی، معمولاً تابع میزان بدبینی و خوش‌بینی آنهاست. هرچه خوشبین‌تر باشند تعداد احتمالات ذهنی‌شان، کمتر می‌شود و هرچه بدبین‌تر باشند بر تعداد احتمالات آن‌ها افزوده می‌گردد. بر خلاف گروه تک‌احتمالی که اهل اقدام عاجل هستند، اینها معمولاً گرفتار ، ، نامعقول، ایستائی بی‌وجه و می‌شوند و فرصت‌های لازمه را بر باد می‌دهند و بسیاری از ، معطل می‌ماند. اینها آنچنان اسیر احتمالات مختلف و گمانه‌زنی‌های گوناگون و بلکه می‌شوند که تحقیق و توزین آنها جهت رسیدن به ، مجال هر اقدام فوری و لازم را از آن‌ها سلب می‌کند. ... ادامه دارد👇 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/2517 ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) شهریور ۱۴۰۲ 💠کانال اطلاع‌رسانی حم (دریافتی و تحریری)؛ 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
☫﷽☫ 💎@SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۰۳): قدمت و سبقت چنین دغدغه‌ای به سال ۱۳۵۷ برمی‌گردد. به زمانی که ، سرکوب خونین را در دستور کار خود قرار داده و پیاپی بدان مبادرت ورزید و متقابلاً هم در قالب مراسم گرامی‌داشت ، زنجیره‌ای گسست‌ناپذیر در انقلاب توفنده خود دنبال کرد. رژیم شاهنشاهی بمنظور حفظ و تداوم و تباهی اعوان و انصار آن، فرجامی بجز نداشت. لذا از همان زمان کشتارهای وحشیانه مردم که طلیعه و نشانه‌های سقوط ، پدیدار شد، مطلب ، تبدیل به جدّیّت در تحقق آن و بالتبع کیفیت تشکیل آن گشت. نشان به آن نشان که، تا آن‌زمان (نیمه اول ۱۳۵۷) ؛ و بود و هنوز به شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» تغییر نیافته بود. چنانکه خود امام هم در کتاب خود از همین عبارت «حکومت اسلامی» استفاده کرده بودند و حتی یکبار هم از ترکیب «جمهوری اسلامی» یادی نکرده بودند! با مراجعه به کتاب مذکور (انتشارات امیرکبیر/چاپ۱۳۵۷/با همکاری نمایشگاه کتاب قم/چاپ و صحافی چاپخانه سپهر تهران البته این کتاب مشتمل بر گفتارهای درس خارج امام در نجف در سال ۱۳۴۷ است که در سال ۱۳۴۸ نوشته و برای نخستین‌بار در سال ۱۳۴۹ در بیروت چاپ شد) می‌بینم که؛ حضرت امام، حدود ۲۸۰ بار کلمه (اعم از موصوف و صفت و مضاف و مضاف‌الیه و...) را به کار برده است که آن‌را در حداقل ۶۰ مورد با کلمه (حکومت اسلامی) توصیف کرده است. عبارات؛ تشکیلات اسلامی/حکومتی صالح حکومت صالح/صالح و لایق نظام/انقلاب سیاسی اسلام حاکمیت اسلام تنظیم امور جامعه نظام/نظم اسلام/اسلامی نظام/حکومت عادلانه اسلام/اسلامی حکومت عدل عمومی/عدل و قانون حکومت عدل/عدل اسلامی حکومت قانون الهی بر مردم حکومت شرعی/عمومی و سراسری عدالت اجتماعی/نظام اجتماعی اسلام ولایت/خلافت/ریاست/فرماندهی/حکومت حکومت الهی/انبیاء حکومت مشروطه دولت حقه اسلامی» نیز توصیفات دیگری هستند برای مفهوم «حکومت اسلامی» که متعدداً استفاده شده‌اند ولیکن عبارت «جمهوری اسلامی» را حتی یک بار هم به کار نبرده‌اند! نه تنها این، بلکه کلمه را که فقط ۲ بار استفاده کرده‌اند، در هر دو مورد آن‌را در ردیف حکومت‌های مشروطه و نامشروع و مذمومی مثل سلطنت‌طلبی و شاهنشاهی و... برشمرده‌اند(!): ۱) «فرق اساسی حکومت اسلامی با حکومت‌های مشروطه سلطنتی و جمهوری در همین است. در این که نمایندگان مردم یا شاه در اینگونه رژیمها به قانونگزاری می‌پردازند در صورتیکه قدرت مقننه و اختیار تشریع در اسلام به خداوند متعال اختصاص یافته است. شارع مقدس اسلام یگانه قدرت مقننه است. هیچکس «حق قانونگذاری» ندارد و هیچ قانونی جز حکم شرع را نمیتوان بمورد اجرا گذاشت. بهمین سبب در حکومت اسلامی بجای مجلس قانونگذاری که یکی از سه دسته حکومت‌کنندگان را تشکیل می‌دهد، «مجلس برنامه‌ریزی» وجود دارد.» (ص ۵۳) ۲) «در رژیم‌های دنیا (چه سلطنتی و چه جمهوری یا هر شکل دیگر) [هم] اگر رئیس جمهور یا سلطان وقت از دنیا رفت، بر اوضاع دگرگون شد و رژیم تغییر کرد مقامات و منصب‌های نظامی بهم نمی‌خورد.» (ص ۱۲۶) ⁉️ ولیکن چه می‌شود که معظم‌له در دیدگاه خود (بعد از حدود ۱۰ سال و از ۲۰مهر۱۳۵۷)، تجدیدنظر نموده و چنان بر ترکیب «جمهوری+اسلامی» تصریح و تأکید می‌ورزند که حاضر نیستند کلمه‌ای از آن، کم یا بر آن، زیاد شود؟! زیرا که مسئله، صرفاً تأسیس و تشکیل حکومت نیست بلکه پایایی و پویایی آن هم باندازه اصل تشکیل آن، موضوعیّت دارد. بهترین و کارآمدترین تضمینی که برای تداوم سالم و مطمئن حکومت، پیدا می‌کند همانا است. یعنی مردمی‌سازی حکومت و به تعبیر مقام معظم رهبری؛ مردم‌سالاری دینی. زیرا که نظام بدون نهضت، فرجام نیک و مطلوبی ندارد و مانائی و زیبائی نهضت را در نباید جستجو کرد! زیرا که در ، نهفته است ولیکن لازمست که پیاپی جلوه‌گری نماید. البته با قاطعیت نمی‌توان ادعا کرد که مردمی‌سازی حکومت یا برافراشتن نظام انقلابی، ابتکاری از جانب امامین انقلاب بود. زیرا که چنین الگوئی از در قالب ، مطمح نظر و مهبط عمل بوده است. نشان به آن نشان که؛ پیامبر اعظم(ص) علیرغم آنکه گزینش و انتصاب امیرالمؤمنین علی(ع) بر حکومت را مستند به اراده الهی فرمودند، را هم بر تثبیت مطلب افزودند حتی بیعت را. زیرا که در حکومت اسلامی، نقش‌آفرینی دارند و ضرورت آن در حدی است که باید در عنوان و ساختار تشکیل نظام نیز، بصورت صریح ملاحظه شود تا هرگز راه گم نگردد. ...ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴ بهمن ۱۴۰۲ صفحات مجازی حم در ایتا: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
☫﷽☫ 💎@SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۰۴): «حکومت اسلامی» یا «جمهوری اسلامی»؟ مسئله این است! (چالشی که ادامه دارد!) عدول هوشمند از حکومت به جمهوری، مزیّت جمهوری اسلامی بر حکومت اسلامی و وقوع بزرگترین انحراف در جمهوری ا.ا.!! (عدولی ارزشمند و ضامن پیشرفت‌وتعالی) در طی ۹ مقاله‌ای که تاکنون تحریر و به محضر و ، تقدیم شد، عرض کردیم که، بزرگترین چالش امام راحل‌مان در تشکیل خود (و پیشگیری از تبدیل تدریجی آن به رژیمی ویلایی!)، همانا و نهضت+نظام بود که بعد از سال‌ها خلجان فکری با آن، بالاخره به بهترین راه‌حل مناسب، نائل گشتند. اشاره کردیم که با توجه به مفاد درسی امام در موضوع در سال ۱۳۴۷ حوزه علمیه نجف، چنین دغدغه‌ای حدود ۱۰ سال (تا ۱۳۵۷) طول کشید. ولیکن طبق گزارشی دیگر می‌بینیم که دغدغه مذکور، از سال ۱۳۲۲ آغاز گشته بود و ۳۵ سال، طول کشید تا جای‌گاه اصلی خود را پیدا کند: «امام خمینی(س) در دوران مبارزه و بلکه پیش از آن در سالهای ۱۳۲۲ و ۱۳۲۳ با نگارش کتابهای «کشف اسرار» و «رساله الاجتهاد و التقلید»، «نظریه سیاسی » و اصل «تشکیل » را (به عنوان جایگزینی برای مطرح کرد) نگارش این کتاب‌ها و بیان نظریه «تشکیل حکومت اسلامی» فصل جدیدی از زندگی امام خمینی(س) را در دنیای نشان داد. پس از تبعید ایشان به در سیزدهم آبان ۱۳۴۳ ایشان با نگارش کتاب «تحریر الوسیله»، همه اداره امور سیاسی در ، به جز را از «اختیارات فقهاء» دانست؛ و با تدریس مبانی حکومت اسلامی و ضرورت آن در سال ۱۳۴۸ در حوزه نجف، ثابت کرد که خداوند، ولایتی را که (ص) و (ع) دارند، در در اختیار قرار داده است تا آنان در روزگار غیبت، حکومت را به دست گرفته و با اداره امور و ایجاد ، را اجرا کنند.» (سایت پرتال امام خمینی) فلذا این سؤال، جای بررسی عمیق و دقیقی دارد که؛ با آغاز نیمه دوم سال ۱۳۵۷ و اوج‌گیری ملت ایران، چه چیزی رخ داد که امام بعد از سال‌ها (۳۵ سال از ۱۳۲۲ لغایت نیمه اول ۱۳۵۷) ناگهان ترکیب را جایگزین عبارت فرمودند؟! و حال آنکه، قبلاً را همردیف ، قرار می‌دادند! تنقیح این مطلب، از آنجایی ضرورت (اهمیتی و اولویتی) دارد که نه تنها چالشی برای امام در و بالتبع چالشی برای حامیان بعنوان بلکه دقیقاً متناظر به بزرگترین و اعتقادی در جمهوری اسلامی نیز است که بسیاری از حتی بزرگ را به ، افکند! فرازی از گزارش مذکور، تأییدی بر بعضی از ادعای ماست: «بر اساس منابع موجود ایشان نخستین‌بار در بیستم مهر ۱۳۵۷ در پاریس و در پاسخ خبرنگاران، تعبیر «جمهوری اسلامی» را به کار برد. ایشان در بیان نوع خود بارها بر جمهوری اسلامی تأکید می‌کرد. و با این حال و با عنایت به دو رکن مهم حکومت اسلامی، یعنی «محوریت اسلام» و «توجه به رأی و نظر مردم» معتقد بود، شکل نهایی حکومت باید با توجه به شرایط و مقتضیات جامعه، به دست خود مردم تعیین شود. بر همین اساس پس از انقلاب اسلامی ایران، ایشان را پیشنهاد کرد و بارها از مردم خواست به «جمهوری اسلامی»، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد رأی دهند.» (سایت پرتال امام خمینی) چنانکه ملاحظه می‌فرمایید؛ «شکل نهائی» حکومت اسلامی (که از ۱۳۵۷/۷/۲۰ مشخص شده بود)، «پس از پیروزی»؛ (بدون کلمه‌ای کم و زیاد!) «جمهوری اسلامی» تعیین گردید. ولیکن در ورای تحول «حکومت» به «جمهوری»، چالش عمیقی، برپا بوده که هنوز هم ادامه دارد و اگر تداومی نداشت، شاید در اولویت پردازش بنده، قرار نمی‌گرفت که در آستانه ایران، در بستر گرامی‌داشت به سر می‌بریم! 👌 لازمست ظرافت بیشتری در تحلیل مطلب، بخرج بدهیم؛ آیا واقعاً اراده امام خمینی، تشکیل حکومت «نخبگانی از جنس » بوده است که آنرا در ذیل عبارت «ولایت فقیه»، مورد طرح و پیگیری خود قرار داده بودند؟! و آیا در تغییر عبارت حکومت به جمهوری، قصدشان آن بوده است که مردم و (و امت اسلام) را نیز در حکومت قانونی، شریک فقهاء عالم، عادل و صالح نمایند؟! برای جواب مناسب‌تر سزامند است که عبارات مذکور را به ، ترجمه کنیم: حکومت اسلامی = حکم‌رانی اسلامی جمهوری اسلامی = مردمیّت اسلامی! «مردمیّت» چه وجه تمایزی بر «حکم‌رانی» دارد؟ آیا اساساً مردمیّت، معنا و مفهومی از حکومت، حاکمیت و حکم‌رانی دارد؟! فتأمل! ..ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۵بهمن۱۴۰۲ صفحات مجازی حسینی منتظر در ایتا: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۰۸): غنی‌سازی نهضت+نظام؛ راز تبدیل حکومت به جمهوری!؟ «سلام مرا به همهٔ کسانی که برای اسلام و در تلاش می‌کنند ابلاغ نمائید. ... برای پیاده کردن طرح و بررسی مسائل آن اهتمام بیشتری به خرج دهید. و شوید؛ و شده و صفوف خود را فشرده‌تر سازيد... ...نقشه‌های شوم و خانمان‌سوز را برملا نمائید، را بیاموزید و به کار بندید، با در نشر و و معرفی اسلام به دیگر و پیشبرد آرمان‌های بزرگ اسلام بکوشید. (پاسخ‌ رضوان‌اللّه‌ تعالی‌علیه به نامهٔ مقیم و در تاریخ ۲۱تیر۱۳۵۱/صحیفه امام/ج۲/ص۴۳۷تا۴۳۹) چنانکه قابل ملاحظه است؛ در سال ۱۳۵۱ هم حضرت امام، از عبارت «حکومت اسلامی» استفاده کرده و اسمی از نمی‌برند. ممکنست عده‌ای بر این باور باشند که امام اهل عدول از نقاط ضعف به نقاط قوت بودند فلذا بعد از ۳۵ سال مداوم، دم از زدن، نهایتاً از نیمه دوم ۱۳۵۷ هـ.ش. دیدگاه خود را متناسب با شرایط و ملاحظه ، تصحیح و تکمیل نموده و لذا به ، عدول فرمودند! عده‌ای هم ممکنست معتقد باشند که اساساً عدولی صورت نگرفته است. بلکه آن‌حضرت برای برجسته‌سازی بُعد حکومتی اسلام، ناچاراً از این عبارت استفاده می‌کرده‌اند. زیرا که دشمنان و دوستان نادان، تدریجاً را در طی تحدیدی به قدمت ، چنان به سطح سخیفی تنزل داده بودند که گویا اسلام چیزی بیش از مسئله حیض و نفاس نیست! و نهایتاً چند توصیه اخلاقی و عبادی فردی صرفاً آخرت‌نگر و حداکثر خارج شدن از خانه برای و گذشته‌نگر! و اوج آن‌ها و و ، دعا برای سلامت و عافیت و ظهور امامی بود که روزی خواهد آمد و خودش امور مردم جهان را به سامان خواهد کرد! در چنان وضعیت ضعیف و ناقص و بلکه شرم‌آورانه‌ای، بدیهی‌ست که هر کسی برای عیان‌سازی ابعاد سیاسی اسلام (بعنوان ) و زنگارزدایی از غبارهای سنگینی که چهره نورانی اسلام را پوشانده بود، لابداً از عنوان حکومت اسلامی، استفاده می‌کرد که برای اذهان عمومی، رساتر بود تا اینکه بخواهد نوع حکومت (ترجیح جمهوری بر سلطنت) را برجسته نماید. یعنی اول باید ضرورت و اصل تشکیل حکومت اسلامی، تبیین و تثبیت می‌گردید و هر گاه که زمینه لازمه آن در جامعه پدیدار می‌گشت، بالتبع نوبت به برجسته‌سازی نوع حکومت هم می‌رسید. نشان به آن نشان که در همان مقدمه کتاب «ولایت فقیه؛ حکومت اسلامی» که در صدد توجیه تدریس یا تحریر آن هستند، آورده‌اند: «... [دشمنان اسلام] همه دست بدست هم داده در تحریف کار کردند. بطوریکه بسیاری از مردم و افراد تحصیل کرده نسبت به ، گمراه و دچار اشتباه شده‌اند. اسلام؛ دین افراد مجاهدی است که بدنبال و هستند، دین کسانی است که و می‌خواهند، و مردم ضد است. اما این‌ها اسلام را طور دیگری معرفی کرده‌اند و می‌کنند. تصور نادرستی که از اسلام در بوجود آورده و شکل ناقصی که در حوزه‌های علمیه، عرضه می‌شود برای این منظور است که و حیاتی اسلام را از آن بگیرند و نگذارند در کوشش و جنبش و باشند، باشند، دنبال اجرای باشند، حکومتی بوجود بیاورند که سعادت‌شان را تأمین کند، چنان زندگی داشته باشند که در است. مثلاً تبلیغ کردند که؛ اسلام دین جامعی نیست، نیست، برای و ندارد. و نیاورده است. اسلام فقط احکام حیض و نفاس است، اخلاقیاتی هم دارد، اما راجع به زندگی و اداره جامعه، چیزی ندارد! آن‌ها متاسفانه مؤثر واقع شده است. الآن گذشته از ، طبقه تحصیل‌کرده (چه و چه بسیاری از ) اسلام را درست نفهمیده‌اند و از آن، تصور خطائی دارند. همانطور که مردم، افراد را نمی‌شناسند، اسلام را هم نمی‌شناسند و در میان مردم دنیا به وضع زندگی می‌کند. چنانچه کسی بخواهد اسلام را آن‌طور که هست، معرفی کند، مردم به این زودی‌ها باورشان نمی‌آید! بلکه ...» بنابراین فرایندی که امام راحل‌مان طی کردند، تابع الگویی کاملاً راهبردی و منطقی و مرسوم بوده است و هیچ نیازی به استفاده از برچسب‌هایی از قبیل عدول و تغییر و امثالهم نیست. امام ناچار بودند اول، اندیشه‌ها را چنان بارور سازند که تشکیل حکومت اسلامی، تبدیل به گردد تا نوبت به تعیین نوع حکومت برسد که جمهوری باشد یا ولایت و امارت و یا چیزی دیگر. ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۹ بهمن ۱۴۰۲ 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه چلچراغ معارف و احکام 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☫﷽☫ 💎@SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۱۱): معنا و مفهوم جمهوریت! (مقبولیت یا مشروعیت؟) طی بخش‌های قبلی اشاره کردیم که بعد از ۳۵ سال بر طبل کوفتن، در نیمه دوم سال اوج‌گیری و پیروزی ، مدل حکومتی مد نظر خود را ، تعیین فرمود بدون کلمه‌ای کم یا بیش! فلذا این سؤال، پیش آمد که آیا ایشان از نظریه قبلی خود، کردند یا اینکه در خویش، به نظریه جدیدی از حکومت، نائل گشتند که نیازمند تعریف و تبیین است؟ شاید بعضی معتقد باشند که امام اهل عدول بودند چنانکه در باب «ورود روحانیت به نظام»، عدول کرده و خود بر آن تصریح نمودند. از آن‌جا که مبحث جاری ما در این سلسله مقالات، (و نقش در آن) است، لاجرم به مقوله هم باید بپردازیم، تصادفاً یکی از اعضای گروه، نماهنگی را به اشتراک گذاشتند که ظاهراً در صدد القاء این ذهنیت است که بین دیدگاه‌های شهید بهشتی و مرحوم مصباح‌یزدی، در موضوع جمهوریت، اختلافی وجود داشته است! فلذا یکی دیگر از اعضای گروه هم‌اندیشی بنده، معترضه‌ای داشتند که عین متن آنرا در شماره قبلی به اشتراک گذاشتم. فلذا با این مسئله مواجه شدیم که آیا جمهوریت؛ علاوه بر ، مولّد مشروعیت برای حکومت هم است؟! و از آن‌جا که این مسئله با مبحث جاری ما، سنخیتی دارد، ایضاً بعنوان طرداً للباب، متعرض آن می‌شویم تا القاء هر دو عضو گروه را مورد بررسی قرار بدهیم که دنبال هستند یا قلب حقیقت؟! ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۳بهمن۱۴۰۲ 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه معارف و احکام 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
☫﷽☫ 💎 @SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۲۳): ‼️پارادوکسی بنام جمهوری اسلامی!! و حکم اعدام اولین آقازاده بعد انقلاب! وقتی اولین سفیر بعد از در (که از شاگردان خاص خمینی‌ره بود!)، ظاهراً به ایران احضار و به محکوم شد، مورد قرار گرفت و مدتی در حبس خانگی به سر برد اما بعداً یواشکی به گریخت! او که مؤسس قم بود، شاید اولین کسی بود که ترکیب را قلمداد کرد و موجب بسیاری از گردید! ظاهراً قسمت نبود که او حاصل تلاش‌های «ضدیت با ولایت فقیه در دانشگاه‌ها» را ببیند! زیرا وی یک روز قبل از آغاز اغتشاشات (۱۷ تیر ۱۳۷۸)، در منزل خود در تهران، فوت کرد و مقام معظم رهبری هم نامه تسلیتی نوشتند که تاریخ آن در سایت معظم‌له اشتباهاً ۸۷ درج شده است! در این نامه، امام خامنه‌ای، وی را به عباراتی از قبیل؛ آیة‌الله و حجة‌الاسلام و امثالهما متصف نکردند و صرفاً به عنوان «دکتر حاج‌آقا» مفتخر فرمودند! بنظرم «دکتر مهدی حائری یزدی»، اولین کسی بود که «تشکیل نظام توسط امام» را به چالش کشید و نه تنها تلفیق جمهوری+اسلامی را تناقض و پارادوکس قلمداد کرد بلکه با و تشکیل ، مخالفت ورزید! و از ماجراهای عجیب قصه‌های پر غصه است که لازم می‌دانم به وی هم بپردازم. او را باید نماد برآمده از ، تلقی کرد. ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۹بهمن۱۴۰۲ 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه چلچراغ معارف و احکام 🙏