eitaa logo
گلچین برترین ها 😍
342 دنبال‌کننده
80 عکس
178 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ⁉️چه‌ڪار ڪنیم ڪه همۀ زندگی‌مان لذت‌بخش شود؟ ✍ یک گل‌فروش هر روز بارها دسته‌گل درست می‌ڪند، اما اگر یڪ‌روز بخواهد براے معشوق خودش دسته‌گلے درست ڪند، حتماً این‌ڪار را با انگیزه و نشاط خاصے انجام می‌دهد و بیشتر از همیشه از این ڪارش لذت می‌برد! اگر معشوق ڪسے به او بگوید «یک لیوان آب به من بده!» او از انجام همین ڪار ساده چه حس خوبے پیدا می‌ڪند! مهم این است ڪه تو براے چه ڪسے و در محضر چه ڪسے این ڪار را انجام می‌دهے؟ حالا تصور ڪن ڪه در محضر بزرگترین معشوق عالم هستی! ما ڪه هنوز عاشق خدا نشده‌ایم چه؟ یک مدت از سرِ «احترام خدا» ڪارهایت را به‌خاطر خدا انجام بده؛ ڪم‌ڪم عاشقش می‌شوے! وقتے عاشق خدا شدے، یک زندگیِ عالے خواهے داشت ڪه از هر لحظه‌اش لذت‌ها می‌بری! 🔻منتظر نباش یک شیرینے خاصے در زندگی‌ات پیدا شود تا لذت ببری؛ ڪارے ڪن از همین زندگیِ عادی‌ات خیلے نشاط پیدا ڪنے! هر ڪار ساده‌اے را هم «به‌خاطر خدا» انجام بده تا از آن لذت ببری! 🪴 https://eitaa.com/joinchat/3093234336C811d28df6b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🪴 در سالن غذاخوری دانشگاهی در اروپا یک دانشجوی دختر با موهای قرمز که از چهره‌اش پیداست اروپایی است، سینی غذایش را تحویل می‌گیرد و سر میز می‌نشیند. سپس یادش می‌افتد که کارد و چنگال برنداشته، بلند می‌شود تا آنها را بیاورد. وقتی برمی‌گردد، با شگفتی مشاهده می‌کند که یک مرد سیاه‌پوست، احتمالا اهل ناف آفریقا (با توجه به قیافه‌اش) آنجا نشسته و مشغول خوردن از ظرف غذای اوست! بلافاصله پس از دیدن این صحنه، زن جوان سرگشتگی و عصبانیت را در وجود خودش احساس می‌کند اما به‌سرعت افکارش را تغییر می‌دهد و فرض را بر این می‌گیرد که مرد آفریقایی با آداب اروپا در زمینۀ اموال شخصی و حریم خصوصی آشنا نیست. او حتی این را هم در نظر می‌گیرد که شاید مرد جوان پول کافی برای خرید وعدۀ غذایی‌اش را ندارد. در هر حال، تصمیم می‌گیرد جلوی مرد جوان بنشیند و با حالتی دوستانه به او لبخند بزند. جوان آفریقایی نیز با لبخندی شادمانه به او پاسخ می‌دهد. دختر اروپایی سعی می‌کند کاری کند. اینکه غذایش را با نهایت لذت و ادب با مرد سیاه سهیم شود. به این ترتیب، مرد سالاد را می‌خورد، زن سوپ را، هر کدام بخشی از تاس کباب را برمی‌دارند و یکی از آنها ماست را می‌خورد و دیگری پای میوه را. همۀ این کارها همراه با لبخندهای دوستانه است؛ مرد با کمرویی و زن راحت، دلگرم ‌کننده و با مهربانی لبخند می‌زنند. آنها ناهارشان را تمام می‌کنند. زن اروپایی بلند می‌شود تا قهوه بیاورد. و اینجاست که کمی آنورتر پشت سر مرد سیاه‌پوست، در کنار میز بغلی کاپشن خودش را آویزان روی صندلی پشتی می‌بیند و ظرف غذایش را که دست‌نخورده و روی آن یکی میز مانده است! توضیح پائولو کوئیلیو: من این داستان زیبا را به همۀ کسانی تقدیم می‌کنم که در برابر دیگران با ترس و احتیاط رفتار می‌کنند و آنها را افرادی پایین‌مرتبه می‌دانند. داستان را به همۀ این آدم‌ها تقدیم می‌کنم که با وجود نیت‌های خوبشان، دیگران را از بالا نگاه می‌کنند و نسبت به آنها احساس سَروَری دارند. چقدر خوب است که همۀ ما خودمان را از پیش‌داوری‌ها رها کنیم، وگرنه احتمال دارد مثل کوته فکران رفتار کنیم؛ مثل دختر بیچارۀ اروپایی که فکر می‌کرد در بالاترین نقطۀ تمدن است، در حالی که آفریقاییِ دانش‌آموخته به او اجازه داد از غذايش بخورد . 🪴 https://eitaa.com/joinchat/3093234336C811d28df6b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نامه ســلــام در رابــطــه بــا فــضــای مــجــازی بــگــم مــن ڪــســی بــودم ڪ همــیــشــه مــیــگــفــتــم دام هایــی ڪ تــو فــضــای مــجــازی هســت هیــچ وقــت بــرای مــن اتــفــاق نــمــیــفــتــه امــامــتــاســفــانــه بــدتــریــن اتــفــاق افــتــاد مــن ڪــســی بــودم ڪــه اصــلــا بــا نــامــحــرم صــحــبــت نــڪــرده بــودم امــا مــتــاســفــانــه یــڪــی از مــدیــر های گــروه مــذهبــی خــودش رو بــا تــرفــنــدی بــهم نــزدیــڪ ڪــرد ڪــه الــانــم بــاورم نــمــیــشــه یــعــنــی روش ڪــارش رو بــلــد بــود وقــتـی بــه خــودم اومــدم دیــگــه ڪــار از ڪــار گــذشــتــه بــود حــدود یه مــاه مــن بــا ایــشــون چــت ڪــردم ازم عــڪــس خــواســت فــرســتــادم امــا عــڪــســم دارای پــوشــش ڪــامــل(چــادر)بــود رفــتــه رفــتــه دیــدم خــواســتــه های عــجــیــبــی داره ،مــتــاســفــانــه مــتــاهل هم بــود ازم عــڪــس بــدون حــجــاب خــواســت ولــی مــن امــتــنــاع ڪــردم رفــتــه رفــتــه خــودم رو ازش دور ڪــردم از دوســت شــهیــدم ابــراهیــم هادے ڪــمــڪ خــواســتــم تــوبــه ڪــردم یــڪــی از دلــایــل ایــنــڪــه مــن بــا اون فــرد چــت ڪــردم اولــش بــه عــنــوان یــڪ مــدیــر بــود چــون بگفته خودش در ارگان نظامی هم مــشــغــول بــه ڪــار بــود بــا خــودم گــفــتــم حــتــمــا انــســان مــحــتــرمــ هســتــن قــصــد فــریــب یــا ســواســتــفــاده ڪــردن از مــن رو نــدارن و فــقــط در حــد یه مــدیــر گــروه مــیــومــد پــی وی و ازم تــشــڪــر مــیــڪــرد بــابــت پــســت هایــی ڪ مــیــذارم ولــی بــعــد ها مــتــوجــه شــدم ڪــه ایــن شــڪــرد ڪــارش بــود تــا ایــنــڪــه هفــتــه پــیــش یــڪــی از خــانــوم های گــروه از نــظــر روحــی روانــی حــالــش بــد بــود مــن دومــاه بــود ڪــه دیــگــه خــودم رو از اون شــخــص دور ڪــرده بــودم رفــتــم پــی وی اون خــانــوم امــا هر چــقــدر پــرســیــدم مــشــڪــلــش چــیــه چــیــزی نــگــفــت ولــی مــن شــک ڪــرده بــودم بــا پــی گــیــری های مــن بــالــاخــره گــفــت گــفــت که مــدیــر ازش ســو اســتــفــاده ڪــرده و الــانــم مــیــخــواد خــودڪــشــی ڪــنــه مــن بــاهاش حــرف زدم و مــانــع ایــن ڪــارش شــدم ولــے مــتــاســفــانــه اون ســادگــی ڪــرده بــود و عــڪــس بــی حــجــاب بــراش فــرســتــاده بــود از اون گــروه لــفــت دادم امــا اون خــانــوم خــودڪــشــی ڪــرد بــا ایــنــڪــه نــجــات پــیــدا ڪــرده امــا خــب زنــدگــیــش مــثــل قــبــل نــمــیــشــه مــثــل مــن ڪــه الــان بــا ایــنــڪــه دو مــاه تــوبــه ڪــردم و شــدیــدا پــای تــوبــه ام وایــســادم امــا یــادآوری اون مــوقــع عــذابــم مــیــده تــجــربــه هایی که مــن ڪــســب ڪــردم از ایــن مــاجــرا 👇 1 هیــچ وقــت تــو گــروه مــخــتــلــط عــضــو نــشــیــد هر چــنــد اون گــروه مــذهبــی هم بــاش ڪــه اشــتــبــاه مــن ایــن بــودڪــه بــه مــذهبــی بــودنــش اعــتــمــاد ڪــردم 2 هیــچ وقــت بــه هیــچ ڪــس چــه تــو نــت و چــه تــو فــضــای حــقــیــقــی بــدون شــنــاخــت اعــتــمــاد نــڪــنــیــد 3 هیــچ وقــت از مــشــڪــلــات خــودت رو خــانــواده ات تــو نــت بــا ڪــســی حــرف نــزن چــون نــقــطــه ضــعــف تــو رو پــیــدا مــیــڪــنــن و مــیــان ســراغــت 4والــدیــن بــایــد همــیــشــه حــواســشــون بــه فــرزنــدشــون بــاش 5 همــیــشــه حــواســتــون جــمــع بــاش شــیــطــان همــیــشــه درحــال یــافــتــن فــرصــت بــرای فــریــب 6 در نــمــاز ڪــوتــاهےگی نــڪــنــیــد ارتــبــاط خــودتــون رو بــا خــدا حــفــظ ڪــنــیــد و هر روز قــویــتــر ڪــنــیــد ایــن ارتــبــاط رو 7 حــواســتــون جــمــع بــاش تــا مــثــل مــن درس عــبــرت دیــگــران نــشــیــد 8هیــچ وقــت از روی ظــاهر و شغل طــرفــتــون رو قــضــاوت نــڪــنــیــد خــیــلــی ها بــا پــروفــایــل مــذهبــی در حــالــی خــواســتــه های شــومــی در ســر دارن تــو نــت مــیــچــرخــنـن خــیــلــی چــیــز های دیــگــه تــجــربــه ڪــســب ڪــردم از شــمــا هم مــیــخــوام دعــام کنید الــانــم بــا فــڪــر خــودڪــشــی درگــیــرم نــمــیــدونم چیکار کنم. 🪴 https://eitaa.com/joinchat/3093234336C811d28df6b
جدول مدیریت اعمال در قالب یک برنامه روزانه اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج ━━━🕊✨🌺✨🕊━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤🍃 امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند : در شگفتم از کسى که آمرزش‌خواهى را دارد و با این حال نومید می‌شود. عَجِبتُ لِمَنْ یَقنَطُ ومَعهُ الاستِغفارُ! نهج البلاغه: حکمت 87 🪴 https://eitaa.com/joinchat/3093234336C811d28df6b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طنز مردی زنی داشت به اسم صنم که خیلی بداخلاق و غرغرو بود. اهالی محل اسم او را صنم غرغرو گذاشته بودند. کار به جائی رسید که شوهر به تنگ آمد و تصمیم به کشتن او گرفت. روزی به بیابان رفت و چاهی را نشان کرد و سراغ صنم آمد و گفت: امروز میخواهم تو را به گردش ببرم؛ پس زن را نزدیک چاه برد و با لگدی به داخل چاه انداخت. چند روز بعد رفت که ببیند زنک زنده است یا مرده، دید صدائی از ته چاه فریاد می زند: آهای مرد؛ من ماری هستم که در اینجا با آسایش زندگی میکردم و تو آن را خراب کردی؛ اگر مرا از دست این زن نجات دهی تو را به ثروت میرسانم. مرد طنابی به درون چاه اداخت و مار را بیرون آورد. مار به او گفت: من پولی ندارم اما به قصر حاکم رفته و دور گردن دختر او می پیچم و اجازه نمی دهم کسی مرا باز کند تا تو بیائی؛ آن وقت پول خوبی بگیر و مرا باز کن. مار رفت و دور گردن دختر حاکم پیچید و در شهر جار زدند اگر کسی بتواند مار را باز کند هزار سکه طلا میگیرد. شوهر صنم غرغرو به قصر آمد و گفت: من اینکار را انجام می دهم؛ مار را گرفت و صاحب هزار سکه طلا شد. بعد از مدتی خبر رسید که مار به شهر دیگری رفته و دور گردن دختر حاکم آن شهر پیچیده و باز دنبال شوهر صنم غرغرو فرستادند. مرد نزد مار آمد و مار تا او را دید به او گفت: دیگر کاری به کار من نداشته باش؟ شوهر صنم گفت: من کاری ندارم فقط آمدم بگم صنم غرغرو در راه اینجاست. مار تا اسم صنم را شنید از دور گردن دختر باز شد و فرار را بر قرار ترجیح داد. 🪴 https://eitaa.com/joinchat/3093234336C811d28df6b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Maziar Fallahi - Khodaya(128).mp3
2.96M
کلیپ صوتی دلنشین از مازیار فلاحی محرم دلم خدا توی لحظه های من شیرین ترینی... واسه عشق و عاشقی تو بهترینی... کاش همیشه محرم دلم تو باشی... تو بزرگی اولین و آخرینی❤️ خیلی خیلی زیبا 🪴 https://eitaa.com/joinchat/3093234336C811d28df6b
4_5823585262323634861.mp3
4.96M
🎙 دیالوگ 🎼 مادر 🔸 فطرس مدیا 🔸️ اصلا دِربی مهمتره یا مامان؟ با شنیدنش چشماتون برق میزنه و لباتون می‌خنده :)) 🪴 https://eitaa.com/joinchat/3093234336C811d28df6b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*🍄۹ جمله طلایی ۱_یادت باشه تا خودت نخوای هیچکس نمیتونه زندگیتو خراب کنه ۲_یادت باشه که ارامش رو باید تو وجود خودت پیدا کنی ۳_یادت باشه خدا همیشه مواظبته ۴_یادت باشه همیشه ته قلبت یه جایی برای بخشش ادما بگذاری ۵_زبان استخوانی ندارد اما انقدر قوی هست که بتواند قلبی را بشکند مراقب حرفهایمان باشیم ۶_زندگی کوتاه نیست مشکل اینجاست که ما زندگی رو دیر شروع میکنیم ۷_دردهایت را دورت نچین که دیوار شوند زیر پایت بچین که پله شوند ۸_هیچوقت نگران فردایت نباش خدای دیروز و امروز فردا هم‌ هست اگر باشیم ۹_ما اولین دفعه است که تجربه بندگی داریم ولی او قرنهاست که خداست 🪴 https://eitaa.com/joinchat/3093234336C811d28df6b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
    *ای که نگاهت ، بیکران رحمت است    و هم آسمانِ برکت ...🍃     ای که از درون مرا میخوانی ...     براستی تو مقصدی؟ یا مقصود؟     به‌ گمانم هردو     تو عاشقی ؟ یا معشوق ؟    تو قصدی ؟ یا قاصد ؟     تو همچون خورشیدی هستی در زندگی ام ،     اگر بسوزانی مرا ، میدانم‌ خیر من در این     سوختن است ...🌺     مرا وصل کن به اقیانوس عشقت که کران     ندارد، ای بی‌نهایت ! 🪴 https://eitaa.com/joinchat/3093234336C811d28df6b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😂 خنده حلال 😂 یکی از اساتید حوزه نقل میکرد روزی یکی از شاگردانش بهش زنگ میزنه و درخواست میکنه که استاد فورا براش یه استخاره بگیره. استخاره میگیره و میگه: بسیار خوبه و معطلش نکن و سریع انجام بده. چند روز بعد ، شاگرد اومد پیش استاد و گفت: میدونید استخاره را برای چه کاری گرفتم؟ استاد: نه؟ شاگرد: توی اتوبوس نشسته بودم. دیدم نفر جلویی من، پشت گردنش بسیار صاف و باب پس گردنیه ! خلاصه بدجور هوس کردم یه دونه نثارش کنم . دلم میگفت بزن، عقلم میگفت نزن، چون هیکلش از تو بزرگتره و داغونت میکنه. این شد که تماس گرفتم و استخاره خواستم و شما گفتید فورا انجام بده. منم معطل نکردم و شلپ زدمش😳 انتظار داشتم، بلند بشه و دعوا راه بیندازه. اما یه نگاهی به من انداخت و گفت: استغفرالله. تعجب کردم و پرسیدم: ببخشید چرا استغفار؟ گفت: چند دقیقه قبل از کنار یک امامزاده رد شدیم. یک لحظه به ذهنم خطور کرد که این امامزاده ها الکی هستند و دکان باز کرده اند که پول جمع کنند. با خدا گفتم: ای خدا، اگه اشتباه میکنم، یه پس گردنی بهم بزن. تا این درخواستو کردم، تو از پشت سر، محکم به من زدی. 😃 🪴 https://eitaa.com/joinchat/3093234336C811d28df6b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا