eitaa logo
🍀 حکیمانه 🍀
171 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
506 ویدیو
7 فایل
حکیمانه رهاوردی از علم و فرهنگ و فلسفه نقد و نظر @metaphysic_hekmat
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀 حکیمانه 🍀
.✅ شیخ مناجاتیان 🔰 فقیه عارف آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی،،اعلی الله مقامه الشریف ،، فرزند
🔰 آثار ١- اسرار الصلاة: کتابی که حاوی هزار نکته از اسرار نماز است و برخی از اسرار طهارت و تفکر را گوشزد می‌کند، و به معانی وسوسه و الهام می‌پردازد. با بحث از گناهان کبیره اشاره‌ای به توبه نموده و حضور قلب و حالات ملکوتی آدمی را توضیح می‌دهد. ٢- المراقبات یا اعمال السَّنَة: در این اثر مقدّمه‌ای کوتاه درباره دعا و راز و نیاز آمده است و اعمال ماه‌های مختلف، آثار و برکات روحی و معنوی آنها توضیح داده شده است. علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان، تقریظی بر این کتاب نوشته است. ٣- رساله لقاء الله: کتابی است که در راستای راه تهذیب نوشته شده و معنای «لقاء الله» و آیات مربوط به آن را توضیح داده و راه موفقیت الهی را برای سالکین بیان می‌نماید. ٤- کتابی در فقه. ٥- رساله در حج. ٦- حاشیه فارسی بر غایة القصوی. @HEKMAT_MAAREFAT
🔰امید غریبان تنها کجایی؟ 🍁 شب بر همگان خوش 🍁 ✅@HEKMAT_MAAREFAT
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🍀 حکیمانه 🍀
🔰 آیت الله نجابت شیرازی می فرمود: رضوان خدا به آقای قاضی، می فرمود: در کنار هر کسی احتمال می دادم چیزی بفهمم می نشستم. اگر می فهمیدم که خدا نعمت داده بود و اگر نمی فهمیدم دیگر نمی رفتم. 📗 حدیث سرو، ص ۱۹۵ @HEKMAT_MAAREFAT
هدایت شده از 🍀 حکیمانه 🍀
دعای امام سجاد "علیه السلام" برای پدر و مادر: 🔰 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَ ذُرِّيَّتِهِ، وَاخْصُصْ اَبَوَىَّ بِاَفْضَلِ ما خَصَصْتَ بِهِ آباءَ عِبادِكَ الْمُؤْمِنينَ وَ اُمَّهاتِهِمْ، يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ. اَللَّهُمَّ لاتُنْسِنى ذِكْرَهُما فى اَدْبارِ صَلَواتى، وَ فِي اِناً مِنْ آناءِ لَيْلي، وَ في كُلِّ ساعَةٍ مِنْ ساعاتِ نَهاري. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَاغْفِرْ لي بِدُعآئي لَهُما، وَاغْفِرْ لَهُما بِبِرِّهِما بي مَغْفِرَةً حَتْماً، ▫️خداوندا بر محمد و آل او و نسل او درود فرست، ▫️و پدر و مادرم را به بهترين چيزى كه پدران و مادران بندگان با ايمانت را به آن مخصوص گرداندى، مخصوص گردان، اى مهربانترين مهربانان! ▫️خداوندا ياد آنان را در پس نمازهايم، و در هيچ وقتى از اوقات شبم، و ساعتى از ساعات روزم از یادم مبر! ▫️خداوندا بر محمد و آلش درود فرست، و مرا به بركات دعايى كه براى آنان دارم بيامرز، و آن دو را به ‏سبب خوبي‌هايى كه در حق من داشته‌‏اند مشمول غفران حتمى قرار ده! 📚 صحیفه سجادیه، دعای 24. @HEKMAT_MAAREFAT
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ آتش آه مظلوم 🔰 ستمگری از درویشان هیزم را به قیمت ارزان می‌خرید و به قیمت گران به ثروتمندان می‌فروخت. صاحبدلی به او گفت: تو مانند مار همه را نیش می‌زنی و چون جغد شوم هستی. زور تو به ما درویشان می‌رسد، از خدا بترس که او قدرتمندتر از تو است. اگر می‌خواهی مردم تو را نفرین نکنند، به کسی ستم مکن! ستمگر ناراحت شد اما به درویش چیزی نگفت. یک شب آتش از آشپزخانه مرد ستمگر به انبار هیزم او سرایت کرد و تمام هیزم‌ها و دارایی او سوخت. روزی همان درویش او را دید که به دوستانش می‌گوید:نمی‌دانم این آتش چگونه بوجود آمد و خانه مرا سوزاند! درویش گفت: این آتش دل سوخته درویشانی است که از آن ها هیزم می‌خریدی. باید از آتش دل سوخته دردمندان بترسی و از آن بپرهیزی که سرانجام این آتش شعله‌ور شده زندگی تو را می‌سوزاند. روی تاج کی خسرو نوشته شده بود : همانطور که سالیان دراز مردمانی پیش از ما بوده‌اند و این جهان را دست به دست ما داده‌اند، پس از ما نیز جهان به دیگران خواهد رسید. چه سالهای فراوان و عمر‌های دراز که خلق بر سر ما بر زمین بخواهد رفت چنان که دست به دست آمده‌ست ملک به ما به دستهای دگر همچنین بخواهد رفت @HEKMAT_MAAREFAT
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘نیمکره شمالی وجنوبی☘ 🍁مکاشفه ای بسیار زیبا 🍃علامه تهرانی از قول آقای بیاتی می نویسد:  در زمان حیات مرحوم آیت الله انصاری و پس از رحلت استاد عظیم آیت الله قاضی(اعلی الله مقامه) یکی از شاگردان مرحوم قاضی به من معرفی شد؛ولی او را نشناختم و سپس معلوم شد او حضرت عارف کامل حاج سید هاشم حداد است...مرحوم آیت الله انصاری (ره) به من دستوری داده بودند که باید روزها آن را در خلوت انجام دهم.من روزها آن را در خلوت انجام میدادم تا روز جمعه ای که برای به جا آوردن آن محل خلوتی پیدا نکردم چرا که در هر جای خلوت احتمال تردد و آمدن افراد بود. ☘میدانستم که یک شبستان در مسجد پیغمبر متروک است-مسجد پیغمبر یکی از مساجد همدان و در مقابل سرای قلمدانی است-به آن مسجد رفتم و در شبستان متروک را گشودم.دیدم روی حصیر ها به قدری خاک جمع شده است که در حال راه رفتن گرد و خاک بر می خیزد.داخل شبستان شدم و در را از پشت کولون کردم و با خیال راحت در یک زاویه ی بسیار تاریک مسجد که از در شبستان دور بود نشستم و مشغول انجام دادن آن دستور شدم. ☘@HEKMAT_MAAREFAT 👇👇👇👇ادامه
🍀 حکیمانه 🍀
☘نیمکره شمالی وجنوبی☘ 🍁مکاشفه ای بسیار زیبا 🍃علامه تهرانی از قول آقای بیاتی می نویسد:  در زما
☘آن دستور مدتش یک اربعین بود و چند روزی بیشتر نمانده بود که پایان پذیرد. در حال انجام آن عمل مکاشفه ای رخ داد که خود را بر روی کره زمین احساس کردم و تمام نیم کره جنوبی و نیم کره شمالی آن را میدیدم و بر آن سیطره داشتم.در محور کره از قطب شمالی ستونی از نور بود،بسیار عجیب و زلال و درخشان و آرام بخش که آن عبارت بود از ولایت کلیه. و باید تمام مردم کره خود را بدان برسانند.بسیاری از افراد روی زمین در ظلمت به سر می بردند و در نیم کره جنوبی دور از شعاع آن محور نورانی زندگی می کردند و آنها اکثریت اهل جهان را تشکیل داده بودند. آنها هر چه حرکت می کردند در ظلمات بود چنان تاریکی آنها را فرا گرفته بود که هیچ چیز را نمی شناختند.بعضی چون میخواستند به جلو بیایند دورتر میشدند.برخی از آنها چنان در تعفن غوطه ور بودند که انسان قدرت تماشای آنها را نداشت. عجیب اینجاست که آنها هم همگی خواستار نور بودند و می خواستند خود را به محور برسانند....   .☘..اما نیمکره شمالی که نورانی بود در آنجا افراد متفاوت بودند بعضی با سرعت رو به بالا و قطب می آمدند،اما در وسط راه توقف میکردند،بعضی آرام و آهسته می آمدند.روی این نیم کره اقلیت روی زمین بودند که به صورت دسته ها و گروه ها دور هم مجتمع بودند.بعضی مقداری راه آمده اما پشیمان شده و متحیر بودند.بعضی مانند اسب سوار و یا با سرعت بیشتر رو به بالا میرفتند.خلاصه ی امر اینکه تمام این افراد واقع در منطقه ی نور نیز هر کدام شکل و شاکله ی خاصی داشتند. هر چه بالا میرفتیم افراد کمتر میشدند تا نزدیک قطب و محور چند نفری بیشتر به چشم نمیخوردند که میخواستند وارد ستون نور شوند.من خودم نفهمیدم به چه وسیله این راه را طی کردم.گویا روی هوا با سرعتی همین طور چرخ میخوردم و بالا میرفتم تا رسیدم به کنار محور.دیدم در آنجا دو نفر ایستاده اند: 🍃یکی حضرت آیت الله انصاری و دیگری را در آن وقت نشناختم و سپس مشهود شد که حضرت آقای حداد است.من همین که بدان محل رسیدم فورا آیت الله انصاری مرا گرفت و در داخل ستون نور پرتاب کرد.عجیب عالمی بود از عظمت و ابهت و سکون و اطمینان و حیات و قدرت و احاطه بر ماسوی.در آنجا چهارده معصوم بدون شکل و صورت و بدون تعین بودند.چنان مرا لذت و بهجتی دست داد که تا حال ده ها سال از آن میگذرد مزه ی آن در کام من باقی است.من در آنجا غرق در تحیر و بهت بودم و مستغرق در لذت ولایت که ناگهان مرحوم آقای انصاری(ره)به شانه ی من زدند و فرمودند: ☘"بس است تا اینجا که رفتی برخیز برویم؛ساعت قریب ظهر است". و از مسایل لازم الذکر اینکه من خودم در شبستان را از پشت کولون کردم و آقای انصاری از در بسته وارد شد و دوم اینکه احدی از جای من خبر نداشت و به حسب موازین ظاهری ورود من به شبستان متروک مسجد پیغمبر آن هم با آن کیفیت محال مینمود و غیر از اطلاع غیبی مرحوم انصاری بر محل من محملی دیگر وجود نداشت و سوم،مشاهده ی مرحوم انصاری مکاشفه ی مرا بود،که معلوم بود از تمام جریانات و مشاهدات من مطلع بوده اند. 🍃دلشده-هیات تحریریه موسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس-ص   188🍃                                                  @hekmat_maarefat
هدایت شده از 🍀 حکیمانه 🍀
برای چشم تو شعری نجیب خواهم گفت عمیق و گرم و بدون رقیب خواهم گفت تمام حال خودم را ظریف و پر احساس به رنگ عاطفه ای دلفریب خواهم گفت برای اینکه ببوسد لبت مرا... شعری لطیف و ناز و بدون فریب خواهم گفت کنار گوش غزل های عاشقانه ی خویش من از بهشتِ تو با طعم سیب خواهم گفت تو دل ربای منی، وصف روی خوبت را همیشه روشن و گاهی عجیب خواهم گفت برای آنکه تنت ایمن از بلا باشد همیشه زیر لب «امن یجیب» خواهم گفت @HEKMATnews_Ruyesh @Ruyeshnews ┄┄┅┅✿🍃❀💜❀🍃✿┅┅┄┄ @HEKMAT_MAAREFAT ┄┄┅┅✿🍃❀💜❀🍃✿┅┅┄
هدایت شده از 🍀 حکیمانه 🍀
🖊 براے هر دردے روایت از حضرت رضا علیه السلام ، که بسیار نافع است @HEKMAT_MAAREFAT