🌹 سهم روز دویست و پنجاه و نهم مطالعه نهج البلاغه از خطبه ۱۲ تا خطبه ۶
┄═❁✦❀•••🌿🌸🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه۱۲ : (پس از پيروزی در جنگ بصره در سال ۳۶ هجری یکی از یاران امام گفت: دوست داشتم برادرم با ما بود و میدید که چگونه خدا تو را بر دشمنانت پیروز کرد)
🔹شرکت آیندگان در پاداش گذشتگان (نقش نیت در پاداش عمل)
♦️امام (علیه السلام) پرسيد: آيا فکر و دل برادرت با ما بود؟. گفت: آری. امام (علیه السلام) فرمود: پس او هم در اين جنگ با ما بود ، بلکه با ما در اين نبرد شريکند آنهايی که حضور ندارند ، در صُلب پدران و رَحِم مادران میباشند ولی با ما هم عقيدهاند ، به زودی متولّد میشوند و دين و ايمان به وسيله آنان تقويت میگردد.
┄═❁✦❀•••🌿🌸🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه۱۱ : (در جنگ جمل در سال ۳۶ هجری روز پنجشنبه ۱۵ جمادی الاخر هنگام دادن پرچم به دست فرزندش محمد حنفیه فرمود)
🔹 آموزش نظامی
♦️اگر کوهها از جای کنده شوند تو ثابت و استوار باش ، دندانها را بر هم بفشار ، کاسه سرت را به خدا عاريت ده ، پای بر زمين ميخکوب کن ، به صفوف پايانی لشکر دشمن بنگر ، از فراوانی دشمن چشم بپوش و بِدان که پيروزی از سوی خدای سبحان است.
┄═❁✦❀•••🌿🌸🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه۱۰
🔹آگاهی امام علیه السلام برای مقابله با اصحاب جمل
♦️آگاه باشيد که شيطان حزب خود را جمع کرده و سواره و پيادههای لشکر خود را فراخوانده است. امّا من آگاهی لازم به امور را دارم ، نه حق را پوشيده داشتم و نه حق بر من پوشيده ماند. سوگند به خدا ، گردابی برای آنان به وجود آورم که جز من کسی نتواند آن را چاره سازد؛ آنها که در آن غرق شوند ، هرگز نتوانند بيرون آيند و آنان که بگريزند خيال بازگشت نکنند.
┄═❁✦❀•••🌿🌸🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه۹
🔹شناخت طلحه و زبير (و اصحاب جمل)
♦️چون رعد خروشيدند و چون برق درخشيدند ، اما کاری از پيش نبردند و سر انجام سُست گرديدند. ولی ما اين گونه نيستيم ، تا عمل نکنيم رعد و برقی نداريم و تا نباريم سيل جاری نمیسازيم.
┄═❁✦❀•••🌿🌸🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه۸ : (این سخنان ارزشمند در سال ۳۶ هجری به بیعت زبیر ، اشاره دارد)
🔹پيمان شكنی زبير
♦️زبير میپندارد با دست بيعت کرد نه با دل ، پس به بيعت با من اقرار کرده ، ولی مدّعیِ انکار بيعت با قلب است. بر او لازم است بر اين ادّعا دليل روشنی بياورد يا به بيعتِ گذشته بازگردد.
┄═❁✦❀•••🌿🌸🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه۷
🔹شناخت پيروان شيطان
♦️منحرفان شيطان را معيار کار خود گرفتند و شيطان نيز آنها را دام خود قرار داد و در دلهای آنان تخم گذارد و جوجههای خود را در دامانشان پرورش داد. با چشمهای آنان مینگريست و با زبانهای آنان سخن میگفت. پس با ياری آنها بر مرکب گمراهی سوار شد و کردارهای زشت را در نظرشان زيبا جلوه داد؛ مانند رفتار کسی که نشان میداد در حکومت شيطان شريک است و با زبان شيطان سخن باطل میگويد.
┄═❁✦❀•••🌿🌸🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه۶ : (در سال ۳۶ هجری در شهر مدینه آن گاه که از امام علیه السلام خواستند طلحه و زبیر را تعقیب نکند ، فرمود)
🔹آگاهی و مظلوميت امام (علیه السلام)
♦️به خدا سوگند ، از آگاهی لازمی برخوردارم و هرگز غافلگير نمیشوم ، که دشمنان ناگهان مرا محاصره کنند و با نيرنگ دستگيرم نمايند. من همواره با ياری انسان حق طلب بر سر آن کس میکوبم که از حق روی گردان است و با ياری فرمانبر مطيع ، نافرمان اهل ترديد را در هم میشکنم ، تا آن روز که دوران زندگانی من به سر آيد. پس سوگند به خدا ، من همواره از حقِّ خويش محروم ماندم و از هنگام وفات پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) تا امروز حق مرا از من باز داشته و به ديگری اختصاص دادند.
┄═❁✦❀•••🌿🌸🌿•••❀✦❁═┄
#نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی
https://eitaa.com/HEYAT_REYHANATONNABI
🌹 سهم روز دویست و شصتم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۵
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه۵ : (پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم و ماجرای سقیفه ، عباس و ابوسفیان ، پیشنهاد خلافت داده که با امام علیه السلام بیعت کنند)
1️⃣ راههای پرهيز از فتنهها
♦️ای مردم! امواج فتنهها را با کشتیهای نجات در هم بشکنيد و از راه اختلاف و پراکندگی بپرهيزيد و تاجهای فَخر و برتری جويی را بر زمين نهيد. رستگار شد آن کس که با ياران به پاخاست ، يا کنارهگيری نمود و مردم را آسوده گذاشت. اين گونه زمامداری چون آبی بد مزّه و لقمهای گلوگير است و آن کس که ميوه را کال و نارس بچيند ، مانند کشاورزی است که در زمينِ شخصِ ديگری بکارد.
2️⃣ فلسفه سكوت
♦️ در شرايطی قرار دارم که اگر سخن بگويم ، میگويند بر حکومت حريص است و اگر خاموش باشم ، میگويند: از مرگ ترسيد. هرگز! من و ترس از مرگ؟! پس از آن همه جنگها و حوادث ناگوار؟! سوگند به خدا! اُنس و علاقه فرزند ابيطالب به مرگ در راه خدا از علاقه طفل به پستان مادر بيشتر است. اين که سکوت برگزيدم ، از علوم و حوادث پنهانی آگاهی دارم که اگر باز گويم مضطرب میگرديد ، چون لرزيدن ريسمان در چاههای عميق.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
#نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی
https://eitaa.com/HEYAT_REYHANATONNABI
🌹 سهم روز دویست و شصت و یکم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۴
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه۴ : (گفته شده که پس از فتح بصره در سال ۳۶ هجری و کشته شدن طلحه و زبیر ایراد فرمود)
1️⃣ ويژگیهای اهل بيت (علیهم السلام)
♦️شما مردم به وسيله ما از تاريکیهای جهالت نجات يافته و هدايت شديد و به کمک ما به اوج ترقّی رسيديد. صبح سعادت شما با نور ما درخشيد. کر است گوشی که بانگِ بلندِ پندها را نشنود و آن کس را که فرياد بلند ، کر کند ، آوای نرم حقيقت چگونه در او أثر خواهد کرد؟ قلبی که از ترس خدا لرزان است ، همواره پايدار و با اطمينان باد. من همواره منتظر سرانجام حيلهگری شما مردم بصره بودم و نشانههای فريب خوردگی را در شما مینگريستم. تظاهر به دين داری شما پردهای ميان ما کشيد ولی من با صفای باطن درون شما را میخواندم.
2️⃣ ویژگیهای امام علی علیه السلام
♦️من برای واداشتن شما به راههای حق ، که در ميان جادّههای گمراه کننده بود ، به پاخاستم در حالیکه سرگردان بوديد و راهنمايی نداشتيد. تشنه کام هرچه زمين را میکنديد قطره آبی نمیيافتيد ، امروز زبانِ بسته را به سخن میآورم. دُور باد رأیِ کسی که با من مخالفت کند. از روزی که حق به من نشان داده شد ، هرگز در آن شک و ترديد نکردم ، کنارهگيری من چونان حضرت موسی (علیه السلام) برابر ساحران است که بر خويش بيمناک نبود ، ترس او برای اين بود که مبادا جاهلان پيروز شده و دولت گمراهان حاکم گردد. امروز ما و شما بر سر دو راهی حقّ و باطل قرار داريم ، آن کس که به وجود آب اطمينان دارد تشنه نمیماند.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
#نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی
https://eitaa.com/HEYAT_REYHANATONNABI
🌹 سهم روز دویست و شصت و دوم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۳ از بند ۱ تا بند ۳
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه۳ : (خطبه شقشقيه که درد دلهای امام علیه السلام از ماجرای سقیفه و غصب خلافت در این خطبه مطرح است)
1️⃣ شكوه از ابابكر و غصب خلافت
♦️آگاه باشيد! به خدا سوگند ابابکر جامه خلافت را بر تن کرد ، در حالیکه میدانست جايگاه من نسبت به حکومت اسلامی ، چون مِحوَر آسياب است به آسياب ، که دور آن حرکت میکند. او میدانست که سيل علوم از دامن کوهسار من جاری است و مرغان دور پرواز انديشهها به بُلَندای ارزش من نتوانند پرواز کرد. پس من رِدای خلافت رها کرده و دامن جمع نموده از آن کنارهگيری کردم و در اين انديشه بودم که آيا با دست تنها برای گرفتن حقِّ خود به پاخيزم؟ يا در اين محيط خفقان زا و تاريکی که به وجود آوردند ، صبر پيشه سازم؟ که پيران را فرسوده ، جوانان را پير و مردان با ايمان را تا قيامت و ملاقات پروردگار اندوهگين نگه میدارد. پس از ارزيابی درست صبر و بردباری را خِرَدمندانهتر ديدم. پس صبرکردم در حالیکه گويا خار در چشم و استخوان درگلوی من مانده بود و با ديدگان خود مینگريستم که ميراث مرا به غارت میبرند. تا اينکه خليفه اوّل به راه خود رفت و خلافت را به پسر خَطّاب سپرد.
2️⃣ بازی ابابكر با خلافت
♦️سپس امام (علیه السلام) مَثَلی را با شِعری از أَعشی عنوان کرد: مرا با برادر جابر ، «حيّان» چه شباهتی است؟ (من همه روز را در گرمای سوزان کار کردم و او راحت و آسوده در خانه بود.) شگفتا! ابابکر که در حيات خود از مردم میخواست عذرش را بپذيرند ، چگونه در هنگام مرگ خلافت را به عقد ديگری در آورد؟ هر دو از شتر خلافت سخت دوشيدند و از حاصل آن بهرهمند گرديدند.
3️⃣ شكوه از عمر و ماجرای خلافت
♦️سرانجام اوّلی حکومت را به راهی درآورد و به دست کسی (عمر) سپرد که مجموعهای از خشونت ، سختگيری ، اشتباه و پوزش طلبی بود. زمامدار مانند کسی است که بر شتری سرکش سوار است ، اگر عَنان محکم کشد پردههای بينی حيوان پاره میشود و اگر آزادش گذارد در پرتگاه سقوط میکند. سوگند به خدا ، مردم در حکومت دومی در ناراحتی و رنج مهمّی گرفتار آمده بودند و دچار دورويیها و اعتراضها شدند و من در اين مدّت طولانی محنتزا و عذابآور چارهای جز شکيبايی نداشتم ، تا آنکه روزگار عُمَر هم سپری شد.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
#نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی
https://eitaa.com/HEYAT_REYHANATONNABI
🌹 سهم روز دویست و شصت و سوم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۳ از بند ۴ تا بند ۷
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه۳ : (خطبه شقشقيه که درد دلهای امام علیه السلام از ماجرای سقیفه و غصب خلافت در این خطبه مطرح است)
4️⃣ شكوه از شورای عمر
♦️سپس عمر خلافت را در گروهی قرار داد که پنداشت من همسنگ آنان میباشم. پناه بر خدا از اين شورا! در کدام زمان در برابر شخص اوّلشان در خلافت مورد ترديد بودم ، تا امروز با اعضای شورا برابر شوم؟ که هم اکنون مرا همانند آنها پندارند؟ و در صَف آنها قرارم دهند؟ ناچار باز هم کوتاه آمدم و با آنان هماهنگ گرديدم. يکی از آنها با کينهای که از من داشت روی برتافت و ديگری دامادش را بر حقيقت برتری داد و آن دو نفر ديگر که زشت است آوردن نامشان.
5️⃣ شكوه از خلافت عثمان
♦️تا آن که سومی به خلافت رسيد. دو پهلويش از پرخوری باد کرده ، همواره بين آشپزخانه و دستشويی سرگردان بود و خويشاوندان پدری او از بنی اميّه به پاخاستند و همراه او بيت المال را خوردند و بر باد دادند ، چون شتر گرسنهای که به جان گياه بهاری بيفتد ، عثمان آن قدر اسراف کرد که ريسمان بافته او باز شد و اعمال او مردم را برانگيخت و شکم بارگی او نابودش ساخت.
6️⃣ بيعت عمومی مردم با امير المؤمنين (عليه السّلام)
♦️روز بيعت ، فراوانی مردم چون يالهای پر پُشت کفْتار بود ، از هر طرف مرا احاطه کردند ، تا آنکه نزديک بود حسن و حسين (علیهما السلام) لگدمال گردند و رِدای من از دو طرف پاره شد. مردم چون گلّههای انبوه گوسفند مرا در ميان گرفتند. امّا آنگاه که به پاخاستم و حکومت را به دست گرفتم ، جمعی پيمان شکستند و گروهی از اطاعت من سرباز زده از دين خارج شدند و برخی از اطاعت حق سر بر تافتند ، گويا نشنيده بودند سخن خدای سبحان را که میفرمايد: «سرای آخرت را برای کسانی برگزيديم که خواهان سرکشی و فساد در زمين نباشند و آينده از آنِ پرهيزکاران است». آری ، به خدا آن را خوب شنيده و حفظ کرده بودند ، امّا دنيا در ديده آنها زيبا نمود و زيور آن چشمهايشان را خيره کرد.
7️⃣ مسؤوليتهای اجتماعی
♦️"سوگند به خدايی که دانه را شکافت و جان را آفريد ، اگر حضور فراوان بيعت کنندگان نبود و ياران حجّت را بر من تمام نمیکردند و اگر خداوند از علماء عهد و پيمان نگرفته بود که در برابر شکم بارگیِ ستمگران و گرسنگیِ مظلومان سکوت نکنند ، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته ، رهايش میساختم و آخر خلافت را با کاسه اوّل آن سيراب میکردم. آنگاه میديديد که دنيای شما نزد من از آب بينی بزغالهای بی ارزشتر است. گفتند: در اينجا مردی از اهالی عراق بلند شد و نامهای به دست امام (علیه السلام) داد و امام (علیه السلام) آن را مطالعه میفرمود ، گفته شد مسايلی در آن بود که میبايست جواب میداد. وقتی خواندن نامه به پايان رسيد ، ابن عبّاس گفت: يا اميرالمؤمنين! چه خوب بود سخن را از همانجا که قطع شد آغاز میکرديد؟ امام (علیه السلام) فرمود: هرگز! ای پسر عبّاس ، شعلهای از آتش دل بود ، زبانه کشيد و فرو نشست ، (ابن عبّاس میگويد: به خدا سوگند ، بر هيچ گفتاری مانند قطع شدن سخن امام (علیه السلام) اين گونه اندوهناک نشدم ، که امام (علیه السلام) نتوانست تا آنجا که دوست دارد به سخن ادامه دهد.)
میگويم: معنای سخن امام (علیه السلام) که فرمود: «کراکب الصّعبة» اين است که اگر سوارکار ، مهار شتر سرکش را سخت بکشد و مرکب چموش نافرمانی کند ، بينی او پاره میشود و اگر مهارش را رها کند ، چموشی کرده در پرتگاهِ سقوط قرار میگيرد و صاحبش قدرت کنترل او را ندارد. میگويند «اشنق الناقه» يعنی به وسيله مهار ، سرشتر را بالا بکشد و «شنقها» نيز میگويند که ابن سکيت در کتاب اصلاح المنطق گفته است؛ اينکه فرمود «اشنق لها» و نفرمود «اشنقها» برای آنکه اين کلمه را مقابل «اسلس لها» قرار داد ، گويی فرموده باشد که اگر سر او را بالا کشد ، يعنی آن را واگذارد تا سر خود را بالا نگاه دارد."
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
#نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی
https://eitaa.com/HEYAT_REYHANATONNABI
🌹 سهم روز دویست و شصت و چهارم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۲ از بند ۱ تا بند ۳
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه۲ : (پس از بازگشت از نبرد صفين در سال ۳۸ هجری ایراد فرمود)
1️⃣ ستايش پروردگار
♦️ستايش میکنم خداوند را برای تکميل نعمتهای او و تسليم بودن در برابر بزرگی او و ايمن ماندن از نافرمانی او. و در رفع نيازها از او ياری میطلبم؛ زيرا آن کس را که خدا هدايت کند ، هرگز گمراه نگردد و آن را که خدا دشمن دارد ، هرگز نجات نيابد و هر آن کس را که خداوند بی نياز گرداند نيازمند نخواهد شد. پس ستايش خداوند ، گرانسنگترين چيز است و برترين گنجی است که ارزش ذخيره شدن دارد و گواهی میدهم که جز خدای يکتای بی شريک معبودی نيست ، شهادتی که اخلاص آن آزموده و پاکی و خلوص آن را باور داريم و تا زندهايم بر اين باور استواريم و آن را برای صحنههای هولناک روز قيامت ذخيره میکنيم ، زيرا شهادت به يگانگی خدا نشانه استواری ايمان ، بازکننده درهای احسان ، مايه خشنودی خدای رحمان و دورکننده شيطان است.
2️⃣ ويژگیهای پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلّم)
♦️و شهادت میدهم که محمّد (صلی الله علیه و آله و سلّم) بنده خدا و فرستاده اوست. خداوند او را با دينی آشکار و نشانهای پايدار و قرآنی نوشته شده و استوار و نوری درخشان و چراغی تابان و فرمانی آشکارکننده فرستاد تا شک و ترديدها را نابود سازد و با دلايل روشن استدلال کند و با آيات الهی مردم را پرهيز دهد و از کيفرهای الهی بترساند.
3️⃣ شناخت عصر جاهليت
♦️خدا پيامبرِ اسلام را زمانی فرستاد که مردم در فتنهها گرفتار شده ، رشتههای دين پاره شده و ستونهای ايمان و يقين ناپايدار بود. در اصول دين اختلاف داشته و امور مردم پراکنده بود؛ راه رهايی دشوار و پناهگاهی وجود نداشت؛ چراغ هدايت بی نور و کوردلی همگان را فرا گرفته بود. خدای رحمان معصيت میشد و شيطان ياری میگرديد؛ ايمان بدون ياور مانده و ستونهای آن ويران گرديده و نشانههای آن انکار شده ، راههای آن ويران و جادّههای آن کهنه و فراموش گرديده بود. مردم جاهلی شيطان را اطاعت میکردند و به راههای او میرفتند و در آبشخور شيطان سيراب میشدند. با دست مردم جاهليّت ، نشانههای شيطان ، آشکار و پرچم او برافراشته گرديد. فتنهها مردم را لگدمال کرده و با سُمهای محکم خود نابودشان کرده و پابرجا ايستاده بود. امّا مردم حيران و سرگردان ، بی خبر و فريب خورده ، در کنار بهترين خانه (کعبه) و بدترين همسايگان (بت پرستان) زندگی میکردند. خواب آنها بيداری و سُرمه چشم آنها اشک بود؛ در سرزمينی که دانشمند آن لب فرو بسته و جاهل گرامی بود.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
#نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی
https://eitaa.com/HEYAT_REYHANATONNABI
🌹 سهم روز دویست و شصت و پنجم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۲ از بند ۴ تا بند ۶
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه۲ : (پس از بازگشت از نبرد صفين در سال ۳۸ هجری ایراد فرمود)
4️⃣ ويژگیهای اهل بيت (علیهم السلام)
♦️عترت پيامبر (علیه السلام) جايگاه اسرار خداوندی و پناهگاه فرمان الهی و مَخزنِ علمِ خدا و مَرجع احکام اسلامی و نگهبان کتابهای آسمانی و کوههای هميشه استوار دين خدايند. خدا به وسيله اهل بيت (علیهم السلام) پشت خميده دين را راست نمود و لرزش و اضطراب آن را از ميان برداشت.
5️⃣ سیمای فاسدان
♦️برابر فاسدانی که تخم گناه افشاندند و با آب غرور و فريب آبياری کردند و محصول آن را که جز عذاب و بدبختی نبود برداشتند.
6️⃣ جایگاه خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم)
♦️کسی را با خاندان رسالت نمیشود مقايسه کرد و آنان که پرورده نعمت هدايت اهل بيت پيامبرند با آنان برابر نخواهند بود. عترت پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) اساس دين و ستونهای استوار يقين میباشند. شتاب کننده بايد به آنان بازگردد و عقب مانده بايد به آنان بپيوندد؛ زيرا ويژگیهای حقّ ولايت به آنها اختصاص دارد و وصيّت پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) نسبت به خلافت مسلمين و ميراث رسالت به آنها تعلّق دارد. هم اکنون (که خلافت را به من سپرديد) حق به اهل آن بازگشت و دوباره به جايگاهی که از آن دور مانده بود ، بازگردانده شد.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
#نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی
https://eitaa.com/HEYAT_REYHANATONNABI
🌹 سهم روز دویست و شصت و ششم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱ از بند ۱ تا بند ۲
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه۱ : (امام علیه السلام در این سخنرانی از آفرينش آسمان و زمین و آفرینش انسان یاد میکند)
1️⃣ عجز انسان از شناخت ذات خدا
♦️سپاس خداوندی را که سخنوران از ستودن او عاجزند و حسابگران از شمارش نعمتهای او ناتوان و تلاشگران از ادای حق او درماندهاند. خدايی که افکار ژرف انديش ، ذات او را درک نمیکنند و دست غوّاصان دريای علوم به او نخواهد رسيد. پروردگاری که برای صفات او حدّ و مرزی وجود ندارد و تعريف کاملی نمیتوان يافت و برای خدا وقتی معيّن و سرآمدی مشخّص نمیتوان تعيين کرد. مخلوقات را با قدرت خود آفريد و با رحمت خود بادها را به حرکت در آورد و به وسيله کوهها اضطراب و لرزش زمين را به آرامش تبديل کرد.
2️⃣ دين و شناخت خدا
♦️ سرآغازِ دين ، خداشناسی است و کمال شناخت خدا باور داشتن او و کمال باور داشتن خدا ، شهادت به يگانگی اوست و کمال توحيد «شهادت بر يگانگی خدا» اخلاص و کمال اخلاص ، خدا را از صفات مخلوقات جدا کردن است؛ زيرا هر صفتی نشان میدهد که غير از موصوف و هر موصوفی گواهی میدهد که غير از صفت است؛ پس کسی که خدا را با صفت مخلوقات تعريف کند او را به چيزی نزديک کرده و با نزديک کردن خدا به چيزی ، دو خدا مطرح شده و با طرح شدن دو خدا ، اجزايی برای او تصوّر نموده و با تصوّر اجزا برای خدا او را نشناخته است. و کسی که خدا را نشناسد به سوی او اشاره میکند و هر کس به سوی خدا اشاره کند ، او را محدود کرده به شمارش آوَرَد. و آن کس که بگويد «خدا در چيست؟» ، او را در چيز ديگری پنداشته است و کسی که بپرسد «خدا بر روی چه چيزی قرار دارد؟» ، به تحقيق جايی را خالی از او در نظر گرفته است ، در صورتی که خدا همواره بوده و از چيزی به وجود نيامده است. با همه چيز هست ، نه اينکه همنشين آنان باشد و با همه چيز فرق دارد نه اينکه از آنان جدا و بيگانه باشد. انجام دهنده همه کارهاست ، بدون حرکت و ابزار و وسيله. بيناست حتّی در آن هنگام که پديدهای وجود نداشت ، يگانه و تنهاست ، زيرا کسی نبوده تا با او اُنس گيرد و يا از فقدانش وحشت کند.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
#نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی
https://eitaa.com/HEYAT_REYHANATONNABI
🌹 سهم روز دویست و شصت و هفتم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱ بند ۳ بخش اول و دوم
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه۱ : (امام علیه السلام در این سخنرانی از آفرينش آسمان و زمین و آفرینش انسان یاد میکند)
3️⃣ راههای خدا شناسی
🔹اوّل - آفرينش جهان
♦️خلقت را آغاز کرد و موجودات را بيافريد ، بدون نياز به فکر و انديشهای ، يا استفاده از تجربهای ، بی آنکه حرکتی ايجاد کند و يا تصميمی مضطرب در او راه داشته باشد. برای پديد آمدن موجودات ، وقت مناسبی قرار داد و موجودات گوناگون را هماهنگ کرد و در هر کدام ، غريزه خاصّ خودش را قرار داد و غرايز را همراه آنان گردانيد. خدا پيش از آنکه موجودات را بيافريند ، از تمام جزئيّات و جوانب آنها آگاهی داشت و حدود و پايان آنها را میدانست و از اسرار درون و بيرون پديدهها آشنا بود. سپس خدای سبحان طبقات فضا را شکافت و اطراف آن را باز کرد و هوایِ به آسمان و زمين راه يافته را آفريد و در آن آبی روان ساخت ، آبی که امواج متلاطم آن شکننده بود ، که يکی بر ديگری مینشست ، آب را بر بادی طوفانی و شکننده نهاد و باد را به بازگرداندن آن فرمان داد و به نگهداری آب مسلّط ساخت و حدّ و مرز آن را به خوبی تعيين فرمود. فضا در زير تندباد و آب بر بالای آن در حرکت بود. سپس خدای سبحان طوفانی برانگيخت که آب را متلاطم ساخت و امواج آب را پی در پی در هم کوبيد. طوفان به شدّت وزيد و از نقطهای دور دوباره آغاز شد. سپس به طوفان امر کرد تا امواج درياها را به هر سو روان کند و بر هم کوبد و با همان شدّت که در فضا وزيدن داشت ، بر امواج آبها حملهور گردد از اوّلِ آن بر میداشت و به آخرش میريخت و آبهای ساکن را به امواج سرکش برگرداند. تا آنجا که آبها روی هم قرار گرفتند و چون قلّههای بلند کوهها بالا آمدند. امواج تُند کفهای برآمده از آبها را در هوای باز و فضای گسترده بالا برد که از آن هفت آسمان را پديد آورد. آسمان پايين را چون موج مهار شده و آسمانهای بالا را مانند سَقفی استوار و بلند قرار داد ، بی آنکه نيازمند به ستونی باشد يا ميخهايی که آنها را استوار کند. آنگاه فضای آسمان پايين را به وسيله نور ستارگانِ درخشنده زينت بخشيد و در آن چراغی روشنايی بخش (خورشيد) و ماهی درخشان ، در مدارِ فَلَکی گردان و برقرار و سقفی متحرّک و صفحهای بی قرار به جريان انداخت.
🔹دوّم- شگفتی خلقت فرشتگان
♦️سپس آسمانهای بالا را از هم گُشود و از فرشتگان گوناگون پُر نمود. گروهی از فرشتگان همواره در سجدهاند و رکوع ندارند و گروهی در رکوعند و يارای ايستادن ندارند و گروهی در صفهايی ايستادهاند که پراکنده نمیشوند و گروهی همواره تسبيح گويند و خسته نمیشوند و هيچگاه خواب به چشمشان راه نمیيابد و عقلهای آنان دچار اشتباه نمیگردد ، بدنهای آنان دچار سُستی نشده و آنان دچار بی خبریِ برخاسته از فراموشی نمیشوند. برخی از فرشتگان ، امينان وحی الهی و زبان گويای وحی برای پيامبران میباشند ، که پيوسته برای رساندن حکم و فرمان خدا در رفت و آمدند. جمعی از فرشتگان حافظان بندگان و جمعی ديگر دَربانان بهشتِ خداوندند. بعضی از آنها پاهايشان در طبقات پايين زمين قرار داشته و گردنهاشان از آسمان فراتر و ارکان وجودشان از اطراف جهان گذشته ، عرش الهی بر دوشهايشان استوار است ، برابر عَرش خدا ديدگان به زير افکنده و در زير آن ، بالها را به خود پيچيدهاند. ميان اين دسته از فرشتگان با آنها که در مراتب پايينتری قرار دارند ، حجابِ عِزّت و پردههای قدرت فاصله انداخته است. هرگز خدا را با وَهم و خيال در شکل و صورتی نمیپندارند و صفات پديدهها را بر او روا نمیدارند؛ هرگز خدا را در جايی محدود نمیسازند و نه با همانند آوردن به او اشاره میکنند.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
#نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی
https://eitaa.com/HEYAT_REYHANATONNABI
🌹 سهم روز دویست و شصت و هشتم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱ بند ۳ بخش سوم و چهارم
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه۱ : (امام علیه السلام در این سخنرانی از آفرينش آسمان و زمین و آفرینش انسان یاد میکند)
🔹سوم- شگفتی آفرينش آدم (عليه السّلام) و ويژگیهای انسان كامل.
♦️سپس خداوند بزرگ خاکی از قسمتهای گوناگون زمين از قسمتهای سخت و نرم ، شور و شيرين ، گِرد آورد ، آب بر آن افزود تا گِلی خالص و آماده شد و با افزودن رطوبت ، چسبناک گرديد که از آن اندامی شايسته و عضوهايی جدا و به يکديگر پيوسته آفريد. آن را خشکانيد تا محکم شد. خشکاندن را ادامه داد تا سخت شد تا زمانی معيّن و سرانجامی مشخّص اندام انسان ، کامل گرديد. آنگاه از روحی که آفريد در آن دميد تا به صورت انسانی زنده درآمد ، دارای نيروی انديشه ، که وی را به تلاش اندازد و دارای افکاری که در ديگر موجودات ، تصرّف نمايد. به انسان اعضاء و جوارحی بخشيد ، که در خدمت او باشند و ابزاری عطا فرمود ، که آنها را در زندگی به کار گيرد. قدرت تشخيص به او داد تا حقّ و باطل را بشناسد و حواس چشايی و بويايی و وسيله تشخيص رنگها و أجناس مختلف در اختيار او قرار داد. انسان را مخلوطی از رنگهای گوناگون و چيزهای همانند و سازگار و نيروهای متضادّ و مزاجهای گوناگون ، گرمی ، سردی ، تری و خشکی ، قرار داد. سپس از فرشتگان خواست تا آن چه در عُهده دارند انجام دهند و عَهدی را که پذيرفتهاند وفا کنند ، اينگونه که بر آدم سجده کنند و او را بزرگ بشمارند و فرمود: «بر آدم سجده کنيد پس فرشتگان همه سجده کردند جز شيطان» غرور و خودبزرگبينی او را گرفت و شقاوت و بدی بر او غلبه کرد و به آفرينش خود از آتش افتخار نمود و آفرينش انسان از خاک را پَست شمرد. خداوند برای سزاوار بودن شيطان به خشم الهی و برای کامل شدن آزمايش و تحقّق وعدهها به او مهلت داد و فرمود: «تا روز رستاخيز مهلت داده شدی».
🔹چهارم- آدم (عليه السّلام) و داستان بهشت
♦️سپس خداوند آدم (علیه السلام) را در خانهای مسکن داد که زندگی در آن گوارا بود. جايگاه او را اَمن و اَمان بخشيد و او را از شيطان و دشمنی او ترساند. پس شيطان او را فريب داد ، بدان علّت که از زندگی آدم در بهشت و همنشينی او با نيکان حسادت ورزيد. پس آدم (علیه السلام) يقين را به ترديد و عزمِ استوار را به گفتههای ناپايدار شيطان فروخت و شادی خود را به ترس تبديل کرد ، که فريب خوردن برای او پشيمانی آورد آنگاه خدای سبحان دَرِ توبه را بر روی آدم (علیه السلام) گشود و کلمه رحمت ، بر زبان او جاری ساخت و به او وعده بازگشت به بهشت را داد. آنگاه آدم (علیه السلام) را به زمين ، خانه آزمايشها و مشکلات ، فرود آورد تا ازدواج کند و فرزندانی پديد آورد و خدای سبحان از فرزندان او پيامبرانی برگزيد.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
#نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی
https://eitaa.com/HEYAT_REYHANATONNABI
🌹 سهم روز دویست و شصت و نهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱ از بند ۴ تا بند ۵
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه۱ : (امام علیه السلام در این سخنرانی از آفرينش آسمان و زمین و آفرینش انسان یاد میکند)
4️⃣ فلسفه بعثت پيامبران (نبوّت عامّه)
♦️خدا پيمان وحی را از پيامبران گرفت تا امانت رسالت را به مردم برسانند ، آنگاه که در عصر جاهليّتها بيشتر مردم ، پيمان خدا را ناديده انگاشتند و حقِّ پروردگار را نشناختند و برابر او به خدايان دروغين روی آوردند و شيطانها مردم را از معرفت خدا بازداشتند و از پرستش او جدا کردند ، خداوند پيامبران خود را مبعوث فرمود و هر چند گاه متناسب با خواستههای انسانها ، رسولان خود را پی در پی اعزام کرد تا وفاداری به پيمان فطرت را از آنان باز جويند و نعمتهای فراموش شده را به ياد آورند و با ابلاغ احکام الهی ، حجّت را بر آنها تمام نمايند و توانمندیهای پنهان شده عقلها را آشکار سازند و نشانههای قدرت خدا را معرّفی کنند؛ مانند: سقفِ بلند پايه آسمانها بر فراز انسانها ، گاهواره گسترده زمين در زير پای آنها و وسايل و عوامل حيات و زندگی و راههای مرگ و مردن و مشکلات و رنجهای پير کننده و حوادث پی در پی ، که همواره بر سر راه آدميان است. خداوند هرگز انسانها را بدون پيامبر ، يا کتابی آسمانی ، يا برهانی قاطع ، يا راهی استوار ، رها نساخته است. پيامبرانی که با اَندک بودن ياران و فراوانی انکارکنندگان ، هرگز در انجام وظيفه خود کوتاهی نکردند. بعضی از پيامبران ، بشارت ظهور پيامبر آينده را دادند و برخی ديگر را پيامبران گذشته معرّفی کردند. بدين گونه ، قرنها پديد آمد و روزگاران سپری شد؛ پدران رفتند و فرزندان جای آنها را گرفتند.
5️⃣ فلسفه بعثت پيامبر خاتم (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم)
♦️تا اين که خدای سبحان ، برای وفای به وعده خود و کامل گردانيدن دوران نبوّت ، حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله و سلّم) را مبعوث کرد؛ پيامبری که از همه پيامبران پيمان پذيرش نبوّت او را گرفته بود ، نشانههای او شهرت داشت و تولّدش بر همه مبارک بود. در روزگاری که مردم روی زمين دارای مذاهب پراکنده ، خواستههای گوناگون و روشهای متفاوت بودند؛ عدّهای خدا را به پديدهها تشبيه کرده و گروهی نامهای ارزشمند خدا را انکار و به بُتها نسبت میدادند و برخی به غير خدا اشاره میکردند. پس خدای سبحان ، مردم را به وسيله محمد (صلی الله علیه و آله و سلّم) از گمراهی نجات داد و هدايت کرد و از جهالت رهايی بخشيد. سپس ديدار خود را برای پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) برگزيد و آنچه نزد خود داشت برای او پسنديد و او را با کوچ دادن از دنيا گرامی داشت و از گرفتاریها و مشکلات رهايی بخشيد و کريمانه قبض روح کرد.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
#نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی
https://eitaa.com/HEYAT_REYHANATONNABI
🌹 سهم روز دویست و هفتادم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱ از بند ۶ تا بند ۸
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه۱ : (امام علیه السلام در این سخنرانی از آفرينش آسمان و زمین و آفرینش انسان یاد میکند)
6️⃣ ضرورت امامت پس از پيامبران الهی
♦️رسول گرامی اسلام در ميان شما مردم جانشينانی برگزيد که تمام پيامبران گذشته برای اُمّتهای خود برگزيدند؛ زيرا آنها هرگز انسانها را سرگردان رها نکردند و بدون معرّفیِ راهی روشن و نشانههای استوار از ميان مردم نرفتند.
7️⃣ ويژگیهای قرآن و احكام اسلام
♦️کتابِ پروردگار ميان شماست که بيان کننده حلال و حرام ، واجب و مستحب ، ناسخ و مَنسوخ ، مُباح و مَمنوع ، خاصّ و عام ، پندها و مَثَلها ، مُطْلَق و مُقَيَّد ، مُحکم و مُتَشابِه میباشد. عبارات مُجْمَل خود را تفسير و نکات پيچيده خود را روشن میکند؛ از واجباتی که پيمان شناسايی آن را گرفت و مستحبّاتی که آگاهی از آنها لازم نيست. قسمتی از احکام دينی در قرآن واجب شمرده شد که ناسخ آن در سنّت پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) آمده و بعضی از آن در سنّتِ پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) واجب شده که در کتاب خدا ترک آن مجاز بوده است؛ بعضی از واجبات ، وقتِ محدودی داشته که در آينده از بين رفته است. محرّمات الهی از هم جدا میباشند: برخی از آنها گناهان بزرگ است که وعده آتش دارد و بعضی کوچک که وعده بخشش داده است و برخی از اعمال که اندکش مقبول و در انجام بيشتر آن آزادند.
8️⃣ فلسفه و راه آورد حج
♦️خدا حجِّ خانه محترم خود را بر شما واجب کرد ، همان خانهای که آن را قبلهگاه انسانها قرار داده که چونان تشنگان به سوی آن روی میآورند و همانند کبوتران به آن پناه میبرند. خدای سبحان ، کعبه را مظهر تواضع بندگان در برابر عظمت خويش و نشانه اعتراف آنان به بزرگی و قدرت خود قرار داد و در ميان انسانها ، شنوندگانی را برگزيد که دعوت او را برای حج ، اجابت کنند و سخن او را تصديق نمايند و پای بر جايگاه پيامبران الهی نهند. همانند فرشتگانی که بر گِرد عرش الهی طواف میکنند و سودهای فراوان در اين عبادتگاه و محل تجارت زائران به دست آورند و به سوی وعدهگاه آمرزش الهی بشتابند. خدای سبحان کعبه را برای اسلام نشانه گويا و برای پناهندگان ، خانه اَمن و اَمان قرار داد؛ اَدای حق آن را واجب کرد و حج بيت الله را واجب شمرد و بر همه شما انسانها مقرّر داشت که به زيارت آن برويد و فرمود: «آن کس که توان رفتن به خانه خدا را دارد ، حج بر او واجب است و آن کس که انکار کند ، خداوند از همه جهانيان بی نياز است.»
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
#نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی
https://eitaa.com/HEYAT_REYHANATONNABI