eitaa logo
مقاومت اسلامی حزب الله لبنان
6.9هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
11.4هزار ویدیو
2 فایل
🔹فإن حِزب الله هُم الغالِبون 🔰رسانه مقاومت اسلامی حزب‌الله لبنان ادمین تبلیغات 🌝👇 @iraniiim همراه باشید با تبلیغات ارزان قیمت 😍 👇 https://eitaa.com/joinchat/2912289073C486e9b0c39
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم تمرین نیروهای صابرین سپاه پاسداران همزمانی این کلیپ تمرین یگان صابرین سپاه و یگان رضوان حزب‌الله آن هم هر دو تمرین زمستانی نشان می‌دهد که تمرینات مشترک بوده و یا این که هماهنگی را بین هر دو نشان دهند. زمستان ۱۴۰۰ @HEZBOLLAH
سی‌امین سال انتخاب «نصرالله» به دبیرکلی حزب‌الله؛ شمشیری که با شهادت «سید عباس» تیزتر شد 16 فوریه (27 بهمن) سالروز سه اتفاق مهم در جنوب لبنان است؛ 38 سال قبل وقتی «شیخ راغب حرب» از رهبران حزب‌الله لبنان از جلسه‌ای به خانه‌اش در روستای "جبشیت" برمی‌گشت، به دست نیروهای ارتش اسرائیل به شهادت رسید. شیخ راغب حرب به واسطه روحیات مردمی و نگاهش به مقاومت، یکی از روحانیون محبوب میان شیعیان بود که برای حزب‌الله لبنان نیز جایگاه مهم و بالایی داشت. وی که به شیخ‌الشهدای مقاومت لبنان شهرت یافت در سال 1372 قمری در روستای جبشیت به دنیا آمد. راغب یک سال بعد از ازدواج پدر و مادرش به دنیا آمد و دوران کودکی را در زادگاهش گذراند. راغب از هفت‌سالگی وارد دبستان شد. مادرش زبان فرانسوی را زبان استعمار می‌دانست و این عقیده در وجود فرزندش نیز شکل گرفت. در روستای جبشیت تا مقطع دبستان وجود داشت، بااین‌حال حضور نیروهای نظامی سوریه که در آن‌جا پایگاه نظامی داشتند، فضای سیاسی خاصی ایجاد کرده بود. مادر راغب فرزندش را در ده‌سالگی برای ادامه تحصیل به نبطیه فرستاد. او در 15سالگی به تحصیل علوم دینی علاقه‌مند شد. راغب در سال 1969 میلادی عازم بیروت شد و به مدرسه «المعهد الشرعی الاسلامی» در شرق بیروت رفت که «سید محمدحسین فضل‌الله» تشکیل داده بود. علامه فضل‌الله پس از بازگشت از نجف، فعالیت‌های علمی، فرهنگی و اجتماعی را در لبنان آغاز کرده بود که از جمله آن‌ها تأسیس حوزه علوم دینی «المعهد الشرعی الاسلامی» بود. @HEZBOLLAH
قسمت دوم راغب تحصیلات حوزوی را در نجف آموخت. سپس رهبری جریان مقاومت را در جنوب لبنان به دست گرفت و مردم را برای بیعت با امام خمینی تشویق کرد. خانه ابوراغب محل رفت‌‌وآمد افراد مذهبی از جمله «محمدمهدی شمس‌الدین» و سید محمدحسین فضل‌الله بود. شیخ راغب حرب در شامگاه پنجشنبه 16 فوریه سال 1984 میلادی در مسیر بازگشت به منزل پس از قرائت دعای کمیل در مسجد، به دست نظامیان صهیونیست به شهادت رسید. به ‌این ‌ترتیب منطقه جنوب لبنان را به جنگ با دشمن اسرائیلی ترغیب کرد. شهادت شیخ راغب حرب نقطه تحولی در عملکرد مقاومت بود و اقدامات این جبهه را به صورت روزافزونی توسعه داد تا اینکه به آزادسازی جنوب لبنان و پیروزی‌های پی‌درپی فقط یک سال پس از آن شهادت منجر شد. * همه را بکشید 8 سال بعد، در 16 فوریه 1992، وقتی «سیدعباس موسوی» دبیرکل حزب‌الله وقتی به همراه خانواده‌اش برای شرکت در مراسم سالگرد شهادت شیخ راغب به جبشیت رفته بود، هدف موشک بالگردهای رژیم صهیونیستی قرار گفت و به همراه همسر، فرزند خردسال و یکی از محافظینش به شهادت رسید. @HEZBOLLAH
سیدعباس موسوی دومین دبیرکل حزب‌الله لبنان آن‌طور که رونن برگمن نویسنده صهیونیست کتاب «برخیز و اول تو بکش» (تاریخ پنهان ترورهای اسرائیل) نوشته است، هدف اول سران رژیم صهیونیستی ترور سیدعباس موسوی نبوده است و آن‌ها به دنبال ربایش وی و یا یکی از نزدیکانش بودند تا از این طریق حزب‌الله را برای به دست آوردن اطلاعاتی از مکان نگهداری "رون آراد" تحت فشار قرار دهند. پ ن: رون آراد خلبان اسراییلی که توسط نیروهای شهید عماد مغنیه ربوده شد. رون آراد خلبان جنگنده فانتوم نیروی هوایی ارتش اسرائیل بود که در جریان یکی از عملیات‌های بمباران جنوب لبنان در اکتبر 1986 هواپیمای وی دچار سانحه شد و خودش هم به اسارت نیروهای مقاومت درآمد. اسرائیل همه تلاش خود را برای کشف کمترین اطلاعات از محل اختفای رون آراد به کار گرفت ولی در همه تلاش‌هایش ناکام ماند و این ناکامی تا امروز ادامه دارد. برای انجام عملیات ربایش، واحد اطلاعات ارتش اسرائیل (آمان) مسئول جمع‌آوری همه اطلاعات پیرامون سید‌عباس موسوی شد. سیدعباس موسوی مانند شیخ راغب حرب و سیدحسن نصرالله از بنیانگذاران حزب‌الله لبنان است که بعد از اشغال جنوب لبنان توسط ارتش اسرائیل در سال 1982، هسته اولیه مقاومت اسلامی را با سازماندهی جمعی از جوانان شیعه لبنانی بنا نهادند و این تشکل دو سال بعد، پس از شهادت شیخ راغب حرب هویت خود را علنی کرد. @HEZBOLLAH
مقاومت اسلامی حزب الله لبنان
سیدعباس موسوی دومین دبیرکل حزب‌الله لبنان آن‌طور که رونن برگمن نویسنده صهیونیست کتاب «برخیز و اول ت
سیدعباس موسوی که از محبوبیتی نظیر شیخ راغب برخوردار بود و از جمله شاگردان امام موسی صدر به حساب می‌آمد، مسئولیت عملیات حزب‌الله در جنوب را برعهده گرفت و از آنجا که همچون استادش، اسرائیل را شرّ مطلق می‌دانست، تمام تلاشش را برای سازماندهی نظامی نیروهای شیعه برای مقابله با اشغالگران صهیونیست به کار گرفت تا اینکه در سال 1991 به عنوان دبیرکل حزب‌الله انتخاب شد. رونن برگمن در فصلی از کتاب خود، ماجرای عملیات ترور سیدعباس موسوی را این‌طور روایت می‌کند: «از آغاز مشخص بود هر نوع عملیات آدم‌ربایی در بیروت اگر غیرممکن نباشد، بسیار دشوار است بنابراین تلاش‌ها بر فراهم کردن اطلاعات در مورد دیدار آینده موسوی در جنوب لبنان متمرکز شد که به مرز اسرائیل نزدیک‌تر و دستیابی به او آسان‌تر بود.» سرهنگ دوم "موشه زارکا" رئیس عملیات در واحد ضد تروریسم بخش تحقیقاتی آمان، این ایده را مطرح کرد که باید تمرکز بر روستای جبشیت باشد که مأموران اسرائیلی 7 سال قبل در 16 فوریه 1984 راغب حرب را در آن ترور کردند. آمان در 12 فوریه 1991 به اطلاعاتی دست یافت که انتظارش را می‌کشید. قرار بود حزب‌الله یک تجمع بزرگ در سالگرد شهادت شیخ راغب حرب برگزار کند و قرار بود مقامات ارشد حزب‌الله شامل سیدعباس موسوی دبیرکل و فرمانده سپاه در لبنان نیز در این مراسم حضور داشته باشند. طرح اولیه صرفاً شامل جمع‌‌آوری اطلاعات، بررسی تجمع و طرحی برای آدم‌ربایی در سال بعد بود. @HEZBOLLAH
مقاومت اسلامی حزب الله لبنان
سیدعباس موسوی که از محبوبیتی نظیر شیخ راغب برخوردار بود و از جمله شاگردان امام موسی صدر به حساب می‌آ
به علت اطلاعات اندک ارتش اسرائیل از حزب‌الله در آن زمان، در یکی از جلسات برنامه‌ریزی مشخص شد هیچ کسی در اتاق در مورد جزئیات مراسم مذهبی شیعیان چیزی نمی‌داند. برای همین از یک سرهنگ‌دوم که تِز دکترای خود را در مورد حزب‌الله نوشته بود خواستند برای توضیح حاضر شود. سرتیپ "دنی آردیتی" رئیس عملیات ویژه (SOE) تأکید کرد: "با اطلاعات اندک امکان نداشت زارکا بتواند پیشنهاد عملیات فوری آدم‌ربایی را مطرح کند، با این وجود از تدارک طرحی برای تجمع سال بعد در جبشیت کاملاً حمایت می‌کرد." بلندپروازی سرلشکر "یوری ساگی" رئیس آمان بیشتر بود. او در یکی از جلسات فرماندهی آمان در 13 فوریه گفت: "SOE نمی‌خواهد این کار را انجام دهد. پیشنهاد برای ایجاد مدل اطلاعاتی را می‌پذیرم اما اجازه دهید تفکر در مورد وجه عملیاتی را متوقف نکنیم. ما مدل اطلاعاتی را ایجاد می‌کنیم اما به بخش عملیات نیز که ضروری است هم می‌پردازیم. اجازه دهید چند هلی‌کوپتر را برای حمله آماده نگه داریم." در این مرحله سوءتفاهمی جدی پیش آمد. سرتیپ "دورون تامیر" افسر ارشد اطلاعاتی که در سلسله‌مراتب پایین‌تر از ساگی بود عنوان کرد که او اشاره به بخش عملیاتی در مورد این طرح را صرفاً بخشی از مدل اطلاعاتی در نظر می‌گرفت. او گفت: "قرار بود هلیکوپترها پرواز کنند و دستیابی به هدف را تمرین کنند اما در هیچ شرایطی شلیک کنند." افرادی که قرار بود خطرات و انعکاس عملیات را ارزیابی کنند نیز چنین فکر می‌کردند اما ساگی و نزدیکانش به همراه "باراک" رئیس ستاد به مورد کاملاً متفاوتی فکر می‌کردند. @HEZBOLLAH
مقاومت اسلامی حزب الله لبنان
به علت اطلاعات اندک ارتش اسرائیل از حزب‌الله در آن زمان، در یکی از جلسات برنامه‌ریزی مشخص شد هیچ کسی
روز جمعه 14 فوریه، بخش ضدتروریسم آمان خلاصه دستورات خود را منتشر کرد و مشخص شد هدف "عملیات شب" فقط جمع‌آوری اطلاعات برای آدم‌ربایی بعدی است. این خلاصه دستورات شامل جزئیات زیر می‌شد: کاروان ماشین‌های همراه موسوی معمولاً شامل 3 تا 5 ماشین می‌شود که دو تا سه ماشین از آن‌ها اسکورت هستند که در جلو یا عقب کاروان قرار می‌گیرند. ماشینی که موسوی را حمل می‌کند مرسدس 280 یا 500 است و جای او در این کاروان ثابت نیست گاهی اوقات او در اولین ماشین قبل از ماشین اسکورت جلو است و بعضی وقت‌ها در جایگاه دوم یا سوم قرار دارد. بقیه ماشین‌ها هم رَنج‌رووِر هستند. همان روز شاخه اطلاعاتی نیروی هوایی دستورات خود را منتشر کرد که طرحی کاملاً متفاوت بود: "واحدهای اطلاعاتی نیروی هوایی و آمان، مدل جمع‌آوری اطلاعات را در منطقه مورد نظر اجرا خواهند کرد. بعداً مطابق با اطلاعات جمع‌آوری شده، عملیات وارد فاز حمله خواهد شد." تناقضی خطرناک بود که یک واحد برای حمله آماده می‌شد و واحد دیگر برای این کار برنامه‌ریزی نکرده بود. با این وجود چون عملیات همچنان و به طور رسمی بدون استفاده از مهمات جنگی بود، وارد برنامه هفتگی "عملیات و حملات" که وزیر دفاع و رئیس ستاد کل نیز به بررسی آن بپردازند، نشده بود. "موشه آرنز" وزیر دفاع به طور کامل از وجود عملیات شب بی‌اطلاع بود. روز یکشنبه یعنی روز عملیات، اتاق عملیات کوچک آمان، ساعت 7 صبح باز شد و همه در آن جمع شدند. آردیتی رئیس SOE و نمایندگانی از بخش جمع‌آوری اطلاعات، واحد 8200، بخش ضد تروریسم آمان، واحد پهپاد و شاخه اطلاعاتی نیروی هوایی. @HEZBOLLAH
موشه آرنز وزیر اسبق دفاع رژیم صهیونیستی متصدیان پهپاد در تریلری نزدیک مرز لبنان حضور داشتند. مأمور واحد 504 که اطلاعاتی در مورد موسوی جمع‌آوری کرده بود گزارش داد که هدف بیروت را ترک کرده است. سایر اطلاعات انتقال یافته به اتاق عملیات نشان می‌داد صبح آن روز کاروانی بیروت را ترک کرده‌ و شخص بسیار مهمی وارد جنوب لبنان شده است. هیچ یک از آن اطلاعات تأیید نمی‌کرد که موسوی در جبشیت است اما چنین به نظر می‌رسید. بلندگوها در جبشیت ساعت 10 صبح، شهروندان را برای حضور در مراسم در حسینیه روستا فراخواندند. ساعت 10:30 صفحه نمایشی در اتاق عملیات، تصاویر انتقال یافته از پهپاد را نشان می‌داد که طی آن جمعیت انبوهی از مردم به سمت حسینیه حرکت می‌کردند. حسینیه در مجاورت مسجد قرار داشت و مناره بلند آن به وضوح در صفحه نمایش قابل دیدن بود. جمعیت به آرامی پشت تعدادی ماشین حرکت می‌کرد که ظاهراً اسکورت امنیتی حزب‌الله بودند و در انتها دو رنج‌روور و دو مرسدس قرار داشتند. زارکا فریاد کشید: "او را یافتیم." حوالی ظهر باراک رئیس ستاد به دفترش برگشت. گزارش به روز شده و مختصری از عملیات شب دریافت کرد و سپس به اتاق عملیات آمان رفت. او مشتاقانه به تصاویر ارسالی از پهپاد نگاه می‌کرد. موقعیت خاصی بود. برای اولین بار فرماندهی می‌توانست در ستاد خود به رهبر سازمان دشمن بنگرد و این امکان در اختیار او باشد که بر اساس همان تصاویر اقدام کند. @HEZBOLLAH
ایهود باراک ساگی در کنار باراک ایستاده بود و هر دو نفر هیجان‌زده بودند. از رفتار آنها مشخص بود که هدف اصلی عملیات شب، یعنی جمع‌آوری اطلاعات کاملاً به موضوعی فرعی تبدیل شده است. بقیه افراد حاضر در اتاق عملیات متوجه شده بودند که فرماندهان ارشد مشتاق ‌ترور هستند. آنها تنها منتظر تأیید حضور موسوی در جبشیت بودند؛ اطلاعاتی که می‌توانستند با آن از وزیر دفاع مجوز بگیرند. باراک برای اینکه منشی نظامی وزیر دفاع را در مورد این وضعیت به روز کند به او گفت: "موشه آرنز را برای این احتمال آماده کن که شاید از او برای چراغ سبز درباره عملیات پرسش شود." این اولین باری بود که فردی به خود زحمت داده بود تا در مورد "عملیات شب" به وزیر دفاع اطلاعات بدهد. او ساگی را به کناری کشید و پرسید: "تو به چه فکر می‌کنی؟ آیا باید حمله کنیم؟ فرصتی طلایی برای حذف او داریم؟" زارکا پاسخ داد: "بله اما باید بدانیم منازعه با حزب‌الله به سطحی بالاتر خواهد رفت." مراسم در حسینیه، اندکی پس از ساعت یک پایان یافت. انبوه جمعیت خارج شدند و به صورت آرام به سمت آرامگاه شیخ حرب که اندکی دورتر بود رفتند. ساعت 1:10 "کوتی مور" رئیس بخش تحقیقات، درخواست نشست با کارکنان ارشد خود را مطرح کرد تا موضع بخش تحقیقات مشخص شود. آنها همه مخالف کشتن موسوی بودند. حداقل آنها فکر می‌کردند باید قبل از اقدام، یک بحث جمعی در مورد این موضوع صورت گیرد. @HEZBOLLAH
آرنز برای لحظه‌ای مکث کرد و گفت: "کشتن کسی که نباید او را بکشی یک فاجعه است." ساگی گفت: "جناب وزیر! حسی که به عنوان یک فرمانده دارم، به من می‌گوید ما باید اقدام کنیم." باراک که همواره به نوع زندگی افراد توجه داشت، تصمیم گرفت از آرنز که مهندس هوافضا بود درخواست کند تا به اتاق عملیات بیاید تا خودش تصاویر پهپاد را ببیند. وزیر دفاع قبول کرد و گفت اندکی بعد خواهد آمد. در این زمان به سرتیپ "یرمی اولمرت" منشی نظامی خود گفت با "اسحاق شامیر" نخست‌وزیر تماس بگیرد. ساعت 2 و 35 دقیقه بعد از ظهر بود و به آرنز گفته شد که شامیر مطابق برنامه هر روز خود پس از صرف ناهار در خانه‌اش خوابیده است. @HEZBOLLAH
شامیر در ساعت 3 و 55 دقیقه به دفترش وارد شد و حدود یک دقیقه گزارش مختصری از عملیات قتل هدفمندی را شنید که قبلاً در مورد آن اطلاعاتی نداشت. با این وجود با قاطعیت مجوز آن را صادر کرد و گفت: "همه آنها را بکشید." منشی نظامی آرنز به باراک اطلاع داد و او نیز به فرمانده نیروی هوایی گفت: "همه آنها برای شما هستند." ساعت 4 و 5 دقیقه متصدی پهباد گزارش داد 20 ثانیه دیگر جاده به سمت غرب می‌پیچد. می‌خواست مکان دقیق را برای خلبانان هلیکوپتر مشخص کند. خلبان هلیکوپتر اول گفت: "نزدیک شدن به منطقه؛ نشانگر لیزری را فعال کنید." یکی از متصدیان در محل فرماندهی پهپاد گفت: "نشانگر لیزری فعال شد." یکی از خلبان‌ها گفت نمی‌توانم آن را ببینم اما لحظاتی بعد گزارش داد که علامت دیده شد. فرمانده پایگاه قناری شناسایی را تأیید کرد: "شناسایی هدف تأیید می‌شود." ساعت 4 و 9 دقیقه او به خلبان آپاچی لغتی عبری به معنی "مجاز هستید" گفت و خلبان آپاچی یک موشک هلفایر را شلیک کرد. این موشک به سومین ماشین اصابت کرد و مرسدس بنز منفجر شد داخل آن مرسدس بنز شهید سید عباس موسوی همسر و فرزندانش بودند که همگی به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. @HEZBOLLAH
افسران آمان در دفاتر خود ماندند تا این قتل مورد تأیید نهایی قرار گیرد. این موضوع در ساعت 6 تأیید شد. موسوی در ماشین سوم بوده است. همسر و پسرش نیز در ماشین بودند. مأمور واحد 504 که در ابتدای عملیات اطلاعات را برای اتاق عملیات فراهم کرده بود، بعد مدعی شد این نکته را خاطرنشان کرده بود که همسر موسوی و حسین پسر شش ساله‌اش با او در ماشین بودند. بقیه افراد درگیر در این عملیات اطلاع از این موضوع را انکار کردند اما "مئیر داگان" حرف‌های آن مأمور را باور می‌کرد. داگان گفت: "این ادعا که آنها نمی‌دانستند که حداقل همسر موسوی در آن ماشین بوده، به علت پیامدهای این موضوع مطرح شده است. آن‌ها این حضور را باید می‌دانستند وگرنه یک سری نادان بیشتر نیستند. همسر موسوی بستگان درجه یک در جبشیت داشت و اصلاً امکان نداشت فرصت رفتن به آنجا و دیدار با آن‌ها را از دست بدهد دو ساعت پس از این ضربه، باراک جلسه‌ای در دفترش ترتیب داد تا واکنش‌های احتمالی حزب‌الله پیش‌بینی شود. هشدارهای امنیتی مورد بررسی و بحث قرار گرفت و اندکی پس از آن، تلویزیون اسرائیل بخش خبری خود را با گزارشی در مورد این حمله آغاز کرد و آن را "عملیاتی شجاعانه" نامید. آرنز وزیر دفاع در استودیو بخش خبری حاضر شد و گفت: "این پیامی به تمام سازمان‌های متخاصم است. ما با هر سازمانی حسابی داشته باشیم آن سازمان مطمئن باشد که این حساب تسویه خواهد شد." @HEZBOLLAH