『حـَلـٓیڣؖ❥』
در کلام استاد پناهیان : استعمار کهنه استعمار نو استعمار فرانو ... " با ما برای ادامه این موضوع
بسم الله الرحمن الرحیم ....
- همونطور که از فیلم های ارسال شده مشخصه..
ما در جهان سیاست ۳ نوع استعمار داریم ....
1- استعمار کهن ( کهنه یا قدیمی)
2- استعمار نو ( نوین )
3- استعمار فرا نو ( فرانوین )
حالا بریم سراغ اینکه اصلا استعمار به چه معنیه ؟!
" استعمار به معنی اشغال - سلطه یه کشور بر علیه کشور دیگه است ...
به کشور اشغالگر یا به عبارتی دیگر فاتح استعمارگر
و به کشوری که مورد هجوم و ظلم قرار گرفته ..
مستعمره گفته میشه!🌿
『حـَلـٓیڣؖ❥』
بسم الله الرحمن الرحیم .... - همونطور که از فیلم های ارسال شده مشخصه.. ما در جهان سیاست ۳ نوع استعم
" استعمار کهنه ...
حدودا از قرن ۱۵ ام توسط اروپایی ها صورت میگرفته...
[ پرتقال توی این قضیه پیشران بوده!]
استعمار کهنه => اشغال و سلطه نظامی و سیاسی یه کشور ....
که در این نوع دولت استعمارگر به صورت کاملا آشکار ؛ دست به اشغال و جنایت میزنه ....
" هدف از این نوع استعمار :
- استفاده از منابع مستعمره
- تحت سلطه و امپراطوری قرار دادن کشور های ضعیف
و خلاصه ...
😅ظلم هایی که از گذشته بوده و ..
همچنان ادامه دارد ...
#استعمارگری
#جهاد_تبیین
#جابࢪ
" ادامه خواهد داشت ....
@HLIFMAGHAR313
『حـَلـٓیڣؖ❥』
جامعه ای صالح میشود؛ که افراد صالح در آن حاکم شوند♥️ - ۱۲ روز دیگر .. تا پرواز مسافر ۱ و ۲۰ #روز_
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنچه خوبان همه دارند ...
تو یکجا داری!
- ۱۱ روز تا ..
پرواز مسافر ۱ و ۲۰
#روز_شمار_وصال
#جان_فدا
#hero
#حاج_قاسم
#حلیف
مـٰا همپیـــمان ره عشقیـــم!
@HLIFMAGHAR313
▫️استفاده برعندازها از سخنان امام خمینی(ره)😂
▫️این ها در حسرت یک رهبر مثل خمینی کبیر هستن و چون چنین رهبری ندارند، لیدرهاشون جملات امام رو میگن و وانمود میکنن حرفای خودشونه😂😂
#حجاب
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
✅ @arteshezohur
『حـَلـٓیڣؖ❥』
" استعمار کهنه ... حدودا از قرن ۱۵ ام توسط اروپایی ها صورت میگرفته... [ پرتقال توی این قضیه پیشران
19.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جنایتکاران اتکلن زده !
- اروپای جنایتکار استعمارگر ...
یا اروپای اتو کشیده رسانه ها ....؟!
مسئله این است ....
#جهاد_تبیین
#سیاسی
#استعمارگری
#جابࢪ
@HLIFMAGHAR313
❤️شبتون حسینی رفقا ..
لا به لای دعاهاتون ما رو فراموش نکنین ..
یادتون باشه حلیف ..
یه حلقه وصله بین ما ..
🖤 ما رو فراموش نکنین ..
حلال کنین ..
یاعلی
#جابࢪ
∞♥∞
#السلام_علیک_یاصاحبالزمان
اللّٰهـمَ ڪُـڹ لـولیـڪَ الحُجَّـــة بـْـن الـحَسڹ
صلواٰتڪ علیہِ و علےٰ آبائٖہ فےٖ هذہ السّاعة
وَ فـےٖ ڪُلّ ســٰاعة ولیّاً وحافــظاً و قائــداً
ًوَ ناصِــراً وَ دَلیــلـاً وَ عَیــناً حتـے تُســڪِنہُ
أرضَـڪ طوْعـــاً و تُمتِّـــعَہُ فیٖـــھٰا طویــلـٰا
#اللهمعجللولیڪالفرج
یکی درد و یکی درمان پسندد🧡
یکی وصل و یکی هجران پسندد🧡
من از درمان و درد و وصل و هجران ...!
پسندم آنچه را جانان پسندد💞
- السلام علیک یا اباعبدالله "❤️"❤️"
#امام_حسین_جانم
#حلیف
#جابࢪ
@HLIFMAGHAR313
27.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از خبرگزاری تسنیم
خبر بلد نیستید! زبان فارسی هم بلد نیستید؟
🔹شبکه سلطنتطلب منوتو در توئیتی جملهای بر روی یک پارچه نوشته را تبلیغ حجاب فرض کرده است!
🔹این شعر بخشی از یک مداحی معروف مرتبط با ایام فاطمیه است و ربطی به تبلیغ حجاب ندارد اما اوج بیسوادی خبرنگاران این شبکه را نشان میدهد که با دیدن کلمه چادر، فورا دست به توئیت میشوند!
@TasnimNews
『حـَلـٓیڣؖ❥』
خبر بلد نیستید! زبان فارسی هم بلد نیستید؟ 🔹شبکه سلطنتطلب منوتو در توئیتی جملهای بر روی یک پارچه ن
😂 دو سال پیش پویانفر اینو خونده بابا ..
چی میزنن؟!😐😂
∞♥∞
#السلام_علیک_یاصاحبالزمان
اللّٰهـمَ ڪُـڹ لـولیـڪَ الحُجَّـــة بـْـن الـحَسڹ
صلواٰتڪ علیہِ و علےٰ آبائٖہ فےٖ هذہ السّاعة
وَ فـےٖ ڪُلّ ســٰاعة ولیّاً وحافــظاً و قائــداً
ًوَ ناصِــراً وَ دَلیــلـاً وَ عَیــناً حتـے تُســڪِنہُ
أرضَـڪ طوْعـــاً و تُمتِّـــعَہُ فیٖـــھٰا طویــلـٰا
#اللهمعجللولیڪالفرج
یکی درد و یکی درمان پسندد🧡
یکی وصل و یکی هجران پسندد🧡
من از درمان و درد و وصل و هجران ...!
پسندم آنچه را جانان پسندد💞
- السلام علیک یا اباعبدالله "❤️"❤️"
#امام_حسین_جانم
#حلیف
#جابࢪ
@HLIFMAGHAR313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرچه تعلق متعالی تر باشد
این حرکت و اون بیقراری به سمت اون بیشتر میشود . . . !
" و تعلق متعالی که شوق پرواز را در او آفرید💔
- تنها ۹ روز دیگر ..
تا پرواز مسافر ۱ و ۲۰
#روز_شمار_وصال
#جان_فدا
#hero
#حاج_قاسم
#حلیف
مـٰا همپیـــمان ره عشقیـــم!
@HLIFMAGHAR313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊رفقا برام دعا کنین حاجی بطلبه سرمزارش!
حتما براتون فیلم و پخش زنده میزارم❤️🖤
https://harfeto.timefriend.net/16717137645573
درد و دلها و حرف هاتون با حاج قاسم عزیز رو برام بنویسید!
❤️ اگه دعوت شدم حتما به یادتون خواهم بود ....
#جابࢪ
۸۱ شهید برای امنیت
مدعیان آزادی ظرف سه ماهه گذشته دهها خانواده را داغدار کردند
#آزادی
#شهدا
#حلیف
#اسࢪا
@HLIFMAGHAR313
آرسن با لبخندی از سوزان استقبال کرد. سوزان هم با لبخندی متقابل، سوار ماشین شد. وقتی سوزان سوار شد، دید نوردخت صندلی جلو نشسته و یک هندزفری در گوش دارد و چشمهایش را روی هم گذاشته است.
آرسن گفت: خوشحالم میبینمت.
سوزان گفت: آرزوم بود که فقط یک بار دیگه شما را ببینم.
راننده شروع به رانندگی کرد و آروم در همان خیابان، به مسیرش ادامه داد.
آرسن: کارها چطور پیش میره؟
سوزان: دقیقا کدوم کار؟
آرسن: ارتباط شما با آلادپوش!
سوزان: خیلی خوبه. آدم باهوشیه. خیلی هم به مریم رجوی وفادار. قبلا اینا رو بهتون گفتم. دلیل ملاقات امروز ... این شکلی ... متوجه نمیشم.
آرسن: درباره شما ابهاماتی دارم.
سوزان: مگه قراره با شما کار کنم؟ و یا به استخدام شما دراومدم؟ البته فکر کنم متوجه شدید که مجذوب شخصیت و مدل کار شما شدم. اما ... چرا باید به ابهام شما درباره خودم پاسخ بدم؟
آرسن: درسته. شما آدم من نیستید. من شما را استخدام نکردم...
🔷🔶🔷🔶🔷
ادامه این جملات را که داشت میگفت، محمد در حال دیدن و شنیدم آن صحنه روی یکی از سیستم ها بود:
«آرسن: اما دلم نمیخواد درباره آدمایی که با هم هدف مشترک داریم ابهامی داشته باشم.
سوزان: باشه. میشنوم.
آرسن: شما چرا درباره نوردخت بدگویی کردید؟ چرا این دخترو جدی نمیگیری؟
سوزان گفت: پرسیدن این سوال از شما بعیده!
آرسن: چرا بعیده؟ من از دو نفر شنیدم که شما ابراز ناامیدی کردید از این که روی این دختر سرمایه گذاری بشه!
سوزان: از کی تا حالا نظر من واسه موساد و اسراییل و دربارِ شاهزاده عزیزم مهم شده؟! لطفا با من بازی نکنید. حرف اصلیتون رو بزنید!
🔷🔶🔷🔶🔷🔶
صدرا همین طور که داشت تو بیمارستان راه میرفت، حرفهای کادر و بیماران و ... را میشنید. تقریبا همه نگران بودند که نکنه مردم بریزن تو بیمارستان ... نکنه اتفاقی بیفته ... نکنه به کسی آسیب برسه و ...
همین طور که داشت رد میشد و میخواست از یکی از درها خارج بشه و وارد بخش اورژانس بشه، دید یه پرستار در حال بردن یه ویلچر به طرف پشت سر صدرا هست. کسی که رو ویلچر نشسته بود، صورت و سرش پوشونده بود و چیزی مشخص نبود که کی هست؟
صدرا یه لحظه یه نفس عمیق کشید و درهمون لحظه، بوی عطری که چند ساعت پیش، ینی وقتی شبنم باهاش بود و پشت سرش نشسته بود، اسشمام کرد.
فورا تصمیم گرفت این بو و عطر را دنبال کنه. به بهانه بستن بند کفشش ایستاد، نشست رو زمین و شروع به بستن کفشش کرد. همین طور که کارشو میکرد و مثلا مشغول بود، با چشمش دنبال کرد و دید پَرَستاره، به طرف راهروی غربی پیش رفت. رفت رو خط سعید و گفت: این پرستاره و ویلچر رو دیدی؟
سعید جواب داد: آره. دارمش. رفت به طرف راهروی غربی.
صدرا: عطرش خیلی آشناست. عطر شبنم همین جوری بود. کسی که نشسته بود رو ویلچر، مشکوک میزد.
سعید به مانیتور نزدیک تر شد و گفت: صدرا برو دنبالش. ولی مراقب باش. چون دو سه نفر از انتظامات دارن از همون راهرو به طرف راهرویی میان که تو هستی!
صدرا دید چند نفر در اطراف یه تخت جمع شدند و اونو دارن به طرف راهروی غربی میبرن. صدرا هم کنار اون تخت راه رفت و دودستی چسبید به تخت که انگار یکی از همراهان بیمار است. اون دو تا مردی که با اون پرستار با هم بودند و داشتند بابای مریضشون رو میبردند متعجبانه به صدرا نگاه میکردند. صدرا همین که دو سه نفر انتظامات از کنارش رد شدند، تخت را رها کرد و با راه رفتن تند، جوری که تابلو نشه به طرف منتهی الیه راهرو پیش رفت.