eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
299 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
🌳🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳 🌳🌳 🌳 رمان✨امنیتی ✨ بعد چند دقیقه دکتر اومد بیرون . داشت گریه میکرد !!! رسول به سمتش رفت . منم رها رو به زور از اونجا دور کردم . دیگه متوجه نبودم چی شده ولی پی برده بودم که تموم شده ... به سمت دکتر رفتم . گفتم رسول: چی شد خانم دکتر ! دکتر: متاسفم ! رسول: چی ! چرا ! عمل که داشت خوب پیش میرفت ! دکتر: من ... من کشتمش ! بعد با سرعت دور شد ! یعنی چی ! بغض سمج گلوم رو گرفته بود ! بابا هم رفت ؟ به همین سادگی؟ ۷ روز بعد رها مثل افسرده ها شده بود . ۵ روز پیش بابا رو به خاک سپردن . امروز هم دادگاه داریم . با اون دکتر که ... قاضی گفت مجرم به جایگاه بیاد ... دکتر رفت و شروع کرد به حرف زدن . دکتر: آقای قاضی من خسته بودم و چند عمل پشت هم داشتم ! عمل داشت خوب پیش میرفت ولی .... زد زیر گریه ! دکتر: ولی آخرای عمل ،،، تیغ رو جایی که نباید فرود آوردم و ... مریض از دست رفت !!! قاضی: آقای حسنی آیا شکایت خودتون رو پس میگیرید ؟ اگر پس نگیرید دادگاه حکم حبس ابد اعلام میکنه . همه چشم ها خیره رسول بود . رسول:من ........ با حبس شدم این دکتر پدر من زنده نمیشه .... ولی اگه آزاد باشه جون آدمای بیشتری رو نجات میده ..... من شکایتم رو پس میگیرم . پ.ن:آخی چه مهربون 😢🥀 ادامه دارد...🖇🌻 آنچه خواهید خواند: بهترین کار رو کردی... ✨با ما همراه باشید ✨ نویسنده:آ.م