eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
31 دنبال‌کننده
594 عکس
210 ویدیو
2 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 『حـَلـٓیڣؖ❥』
همه دست ها روی سرمان رفت .. که ای وای سید ابراهیم شهید شد ..🗣 داد کشیدم .. ابراهیم .. ابراهیم ..🙌🏻💔 یکدفعه دیدم از وسط خاک ها دستش را به نشانه اعتراض که چرا اینقدر سر و صدا میکنی آورد بالا و بعد گفت: شهید نشدم .. سالمم ، آروم باش .. اگرم قرار به شهادت باشه امروز نوبتم نیست:)! سید ابراهیم با سر و روی خاکی از سنگر بیرون اومد .. به شوخی بهش گفتم سید ابراهیم دیدی شهید نشدی ؟! این آخرین فرصتت بود ..❗️ لبخندی زد و گفت "من اگرم شهید بشم تاسوعا شهید میشم♥️":) - 🙃💔 شهید مصطفی صدر زاده .. به روایت از مردی که خودش آسمانی بود .. و از مرتضی عطایی .. به شهید مرتضی عطایی ارتقاء درجه یافت :)) @Hlifmaghar313
هدایت شده از 『حـَلـٓیڣؖ❥』
آرام جان❤️ روایت زندگی شهید محمدحسین حدادیان .. به روایت مادر شهید 🌿❤️ @Hlifmaghar313
هدایت شده از 『حـَلـٓیڣؖ❥』
همه لبیک گویان به سمت تپه میدویدند‼️ یک آن صدایی ، همه نگاه ها را به سمت خودش برگرداند🧐 این صدای ((لبیک یا زینب)) مجید بود⛓🕊 بیشتر فرمانده ها هاج و واج مانده بودن😵 مجید شانه به شانه حاج قاسم میدوید.. همه توانش را در صدایش جمع کرده بود و یک ریز‌لبیک‌یازینب میگفت .. حاج قاسم داد زد ... _ تو اینجا چیکار میکنی مجید ؟!؟؟؟ مگه قرار نبود نیایی ؟! تورا میخواستن برگردونن عقب ..⁉️ _ از زیر دست حاج مهدی فرار کردم .. مگه من مردم که این نامردا بخوان به حرم بی بی نگاه چپ کنن🖇💔🖤 این را گفت و بلند تر از قبل فریاد زد ...🗣🌱 << 💪🏻✋🏻یازینب🏳🏴>> . . ‌. . . اینجا مقر حلیف است ..📞⛓ -----[ 🖇 @Hlifmaghar313 ]-----
هدایت شده از 『حـَلـٓیڣؖ❥』
مجید بربری .. روایت زندگی شهید مدافع حرم ... یا همان ... زندگی داستانی حُر مدافعان حرم🌹 کتابی که این روز ها زیاد به بچه های لات مدرسه .. خوندنش رو تعارف میکنم😉🖤🌿 اینجا مقر حلیف است ..📞⛓ -----[ 🖇 @Hlifmaghar313 ]-----
هدایت شده از 『حـَلـٓیڣؖ❥』
تصویر حاج قاسم سلیمانی که در مراسم ترحیم این شهید بزرگوار حضور داشت🕊❤️
هدایت شده از 『حـَلـٓیڣؖ❥』
حاج قاسم که دید وحید در فکر است ، گفت : چی شده آقا وحید ؟! تو فکری .. وحید سرش را بلند کرد و لبخند زد ✨ - چیزی نیست حاجی ! حاج قاسم روی غذا خوردن بچه ها خیلی حساس بود . وقتی کسی کنار او سر سفره می نشست باید خوب غذا می خورد . اگر با غذایش بازی می‌کرد و نمی خورد ناراحت میشد🌿 وحید لقمه ای در دهان گذاشت تا حاجی ناراحت نشود ! حاج حسین که زیر چشمی شاهد ماجرا بود گفت : دزد زده به خونه خانمش و هرچی طلا و پول داشته ، برده .. حالا رفتیم تهران پیگیری میکنیم! حاج قاسم سرش را تکان داد. لقمه ای در دهانش گذاشت و برای آنکه وحید را از آن حال و هوا دربیاورد به شهروز گفت : آقا شهروز مگه شما رئیسش نیستی؟! طلاهای گمشده اش رو بخر دیگه .. شهروز خندید و گفت : حاجی سال ۹۴ طلاهای خانم من رو دزدیدن. پس طلاهای ایشونو کی برای من بگیره ؟ - 💔🌿حاج قاسم و یارانش!
هدایت شده از 『حـَلـٓیڣؖ❥』
💔⛓📚 قاسم حاج قاسم ؛ روایت زندگینامه‌داستانی محافظ حاج قاسم ، شهید مدافع حرم .. شهید وحید زمانی نیا ♥️ - پروازی به مقصد آرزو🌿🕊 Hlifmaghar313مقرحلیف
هدایت شده از 『حـَلـٓیڣؖ❥』
16.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
- وآن دل که با خود داشتم با دلستانم می‌رود🖤 ' به رنگ حبیب .. " من و آقا وحید قرار بود با حلقه هامون عکس بگیریم🥀:) بهش گفتم خیلی بی معرفتی .. Hlifmaghar313مقرحلیف
هدایت شده از 『حـَلـٓیڣؖ❥』
5.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این همه وابستگی .. اون هم بعد از فقط ۲ ماه ازدواج .. به غیر از عشق به خدا چجوری میشه گذاشت و بیخیال شد و رفت ؟!💔 - بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی می‌کند؟! Hlifmaghar313مقرحلیف