eitaa logo
حبیب‌اله بابائی
1.1هزار دنبال‌کننده
460 عکس
72 ویدیو
61 فایل
اسلام تمدنی و تمدن اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
خون خدا در عرفان اسلامی تقریری از بیان استاد یداله یزدان‌پناه قسمت هشتم: بُعد رثاء و عزاء در «ثارالله» اصولا خون بویژه آنجایی که به ناحق ریخته شود و بخصوص آنجایی که این خون متعلق به فردی نجیب و عزیز باشد، خود موجب غم و اندوه می­‌شود. این غم و اندوه هم در فرد مقرَّب (انسان کامل) بوجود می­‌آید و هم در ناحیۀ انسان­هایی که این حادثه غم­بار را یاد کرده و از یاد آن غمگین می­شوند. همین غم و اندوه که برخاسته از نوعی از ظلم و تعدی به حریم خدا و مقربان (به قرب فرائض) اوست، هم برای فرد مقربی که خونش بر زمین می­‌ریزد کارکرد سلوکی دارد، و هم برای کسانی که از یاد آن غمگین می­شوند اثرات عرفانی داشته، موجب سلوک، معرفت، و معنویت­شان می­شود. این غم و اندوهی که از خون به ناحق ریخته عارض می­‌شود، به موجب وجودی و عارفانه بودن­‌اش نه تنها ضعف­‌آور نیست، بلکه نوعی از شور و شوق روحی و عرفانی به دنبال می­‌آورد و با ناراحتی­های معمولی بسیار فرق می­‌کند. در واقع، جنبۀ وجودی و اثباتی که در خون خدا نهفته است، به غم و اندوه حاصل از آن معنا می­‌بخشد که به کلی با اندوه­‌های انسانیِ برآمده از نیستی­ها و نداشتن­ها بسیار فرق می­‌کند.  شایان ذکر است که به موجب ظرفیت روحی و روانی­‌ای که در بُعد رثاء در «ثارالله» وجود دارد و به موجب آنکه مردم نوعا از طریق امور عاطفی، فرهنگی را قبول و یا رد می­‌کنند، بُعد رثاء و عزاء همواره بیشترین تأثیر را در نهادینه کردن اندیشۀ ولایت، تقرب، و شور اجتماعی در فرهنگ عمومی داشته و در فراگیر شدن آن سهم شایانی ایفا کرده است.                  @Habibollah_Babai
خون خدا در عرفان اسلامی تقریری از بیان استاد یداله یزدان‌پناه قسمت آخر: نتیجه‌گیری (الهیات خون خدا در برابر الهیات مرگ خدا) در نخستین نگاه، تأمل در معنای «ثارالله» و تفسیر عرفانی از آن، تلاشی صرفا تئوریک به نظر می­‌آید، لیکن، در نگاهی دیگر، سخن از نحوۀ ارتباط میان حق­‌تعالی و انسان کامل در مقام قرب نوافل و فرائض، کاری است معطوف به عمل در همین دنیا و ایجاد ارتباط با خداوند در زندگی اجتماعی و این­‌جهانی. هرچند انسان کامل در مسیر سلوک و تقرب­‌اش به خداوند، تعالی یافته و به مقام فنا و بقاء بعد از فنا دست می­‌یابد، لیکن این تعالی بدان معنا نیست که او با فانی شدن در خداوند، از دسترس مردم و از زندگی دنیوی دور گشته و امکان ارتباطِ دنیوی با او ناممکن می­‌شود، بلکه فانی و باقی شدن در حق­تعالی، زمینه برای ارتباطی نو و البته عمیق با مردمِ دنیا فراهم می­‌گردد. اساسا بدون چنین تقربی، امکانی برای ارتباطی اصیل و عمیق میان انسان کامل و خداوند، و بین خداوند و خلق او وجود ندارد. بدین­‌سان، خونِ خدا و انتساب حقیقی خون به خدا، هرگز به معنای مرگ و حذف خدا از زندگی نیست (آنچنانکه در تئوری «مرگ خدا» در غرب مطرح است)، بلکه انتساب «ثار» به خداوند در تقرب به قرب فرائض و مقام قربین، نوعی از بسط خداوند در زندگی دنیوی و احیای آن در حیات زمینی است. برخلاف تئوری «مرگ خدا» که در آن خدای متجلی در عیسی مسیح کشته می­‌شود و با کشته شدن او خدا از صحنۀ زندگی منفک می­‌گردد (و به اصطلاح نیچه می­‌میرد) و در پی مرگ خدا، انسان نیز دچار مرگ و نیستی می­‌شود، در اندیشه عرفانی و تئوری «ثارالله»، با مرگ و شهادت کسی مانند حسین بن علی، خدای او به میان مردم بازمی­گردد، در بین آنها شور ایجاد می­‌کند و به جامعۀ مرده و انسان­‌های افسرده، حیات و نشاطی دوباره می­‌بخشد. نکتۀ مهم اینکه، کارکردهای حاصل از قرب فرائض به تناسب جوارح مختلف انسان کامل تفاوت پیدا می­‌کند. گاه ممکن است این تقرب در «چشم» انسان کامل تبلور یافته و «عین الله» گردد، گاه ممکن است این تقرب در «دست» آن ولی خدا ظاهر شده و «یدالله» تجلی یابد، و گاهی هم ممکن است خداوند در حالات روحی و روانی انسان کامل مانند غضب یا خرسندی او ظهور یابد. بی شک، عین، ید، غضب و غیره، هرکدام در مقام قرب فرائض، آثار حقانی خواهند داشت، لیکن همۀ آن آثار و لوازم یکسان نخواهند بود. «عین­‌الله» بودن اقتضائاتی دارد که متفاوت است از «یدالله» بودن. همین­طور «یدالله» بودن لوازمی متفاوت از «غضب­‌الله» و یا «رحمت­‌الله» دارد. حال، «ثارالله» بودن نیز اقتضائاتی منحصر به فرد دارد که متفاوت است از احکام و لوازم عین­‌الله، یدالله و یا غیرت­‌الله. در «ثارالله» نوعی از رثاء نهفته است که در «عین­‌الله» چنین رثائی وجود ندارد. همین­طور در «ثارالله» نوعی از شور و ثوره وجود دارد که در «یدالله» آن را نمی­توان یافت. همین جهات خاص در «ثارالله»، خون خدا را به لحاظ فرهنگی و تمدنی اهمیت بیشتری می­‌بخشد و نقش اجتماعی آن را در مقایسه با دیگر امور منتسب به خداوند بیشتر می­‌کند.  @Habibollah_Babai
👈 بازنشر: کتاب «رنج عرفانی و شور اجتماعی»، روایتی «متعهّدانه» (در تضاد با روایتِ فدیه‌ای) از عاشورا  شبیه‌سازی‌های صوری بین اسلام و مسیحیت و گاه هم استفاده از واژه‌های مشترک خلط و خبط‌های عمیقی را در الهیات تطبیقی موجب می‌گردد که لازم است پیوسته آن را توضیح داد و از این‌همانی‌سازی‌های سطحی جلوگیری کرد. یکی از این واژگان مشترک در زبان انگلیسی کلمه redemption  (رهایی‌) است که در غربِ مسیحی هم در مورد آلام عیسی مسیح بکار رفته است، و هم در مورد آلام اهل بیت علیهم‌السلام و مصائب امام حسین علیه‌السلام (مثلا در کتاب محمود ایوب با عنوان Redemptive Suffering in Islam: A Study of the Devotional Aspects of Ashura in Twelver Shi'ism) استفاده شده است. واژه دیگری که بستر این التقاط معنایی را میان دو طیف فکری مدرن و سنتی موجب گردیده است، کلمه رنج (suffering) در ادبیات مسیحی و طرح و بحث از آن را در فضای اندیشه اسلامی است که گاه بدفهمی‌هایی را موجب گردیده است. کتاب «رنج عرفانی و شور اجتماعی» که از منظر روشنفکری متهم به نگاه فدیه‌ای به عاشورا، و از منظر سنتی متهم به نگرش عرفی و سکولار به عاشورا است در میانۀ نگاه عرفی و نگاه فدیه‌ای قرار گرفته است. این کتاب که طراحی گام‌های اولیۀ آن در دانشگاه ویرجینا و پایان آن در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بوده، هرچند سویه‌های دنیوی و کارکردهای اجتماعی عاشورا در عصر جدید را پی گرفته است، ولی در این جستجو علاوه بر گفتگو و همزیستی بین‌الادیان بر مبنا و محور «آلام متعالیِ امامِ شهید»، به عنصر «رهایی»، «نجات»، و «ابدیت»ِ مشترک بین الادیان در پرتو ذکر مصائب امام ـ امت (امام به مثابه امت یا امام در مقیاس امت) نیز می‌پردازد و آن را به لحاظ کلامی و الهیاتی امری محتمل و موثر در دورۀ غیبت می‌داند. به بیان دیگر، پی گرفتن ابعاد دنیوی، اجتماعی و تمدنیِ عاشورا نه به معنای تقلیل و فروکاستن عاشورا به مسئله‌های عصری و معضلات اجتماعی است، بلکه به معنای بسط و توسعه عاشورا از امور عرفانی به ساحات عرفی، و از عرصه‌های دینی به ساحت‌های دنیویِ زمانه است. بسط الهیات عاشورا از دین به دنیا بسیار متفاوت است از فروکاستن عاشورا و ابعاد غیبیِ آن به اموری محسوس، اینجایی، و اکنونی. از این رو لازم است چندین نکته را در بارۀ «نظریۀ رنج عرفانی» در کتاب فوق و آنچه آن را از نگرش‌های فدیه‌ای جدا کرده و بلکه آن را در تقابل با رویکردهای فدیه‌ای قرار می‌دهد، متذکر شد: 👇👇👇 @Habibollah_Babai
1. نخست اینکه، هم در نگرش متعهدانه و هم در نگرش فدیه‌ای، رنجِ رخ‌داده برای امامی همچون امام حسین علیه السلام یا پیامبری همچون عیسی مسیح علیه السلام (طبق باور مسیحیان)، «رنج برای» (suffering for) یا رنج خودخواسته، رنج معنادار، رنج سازنده، و البته رنجی ثمربخش است، لیکن متعلق «برای» (for) در نگرش فدیه‌ای دفع بلا و بخشش گناه است (نگرش سلبی در جهت دفع گناه)، در حالی که متعلق «برای» در نگرش متعهدانه به عاشورا، هدایت انسان و مصونیت او در برابر گناه در همین دنیا (و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة وحیرة الضلالة) است. اینکه مرحوم قاضی طباطبایی مسیر توسل به سیدالشهداء را در سلوک الی الله  حیاتی می‌داند و «آن حضرت را برای رفع حجاب و موانع طریق نسبت به سالکین راه خدا دارای عنایتی عظیم» معرفی می‌کند، بر همین معنای ایجابی عاشورا دلالت دارد. پروفسور محمد لگنهاوسن که مقاله‌ای را با عنوان «Ashura» در مجلهISLAMOCHRISTANA در سال 2010 نوشته است، به همین ایدۀ «رنج برای» در کتاب «رنج عرفانی و شور اجتماعی» اشاره می‌کند و ابعاد سازنده آن را چنین توضیح می‌دهد «که اگرچه رنج امام حسین ع می‌تواند تأثیری در دوری مردم از گناه داشته و زندگی اجتماعی را به سمت همبستگی پیش ببرد، ولی همواره در توجه به رنج‌ها و آلام فرد بی‌گناه، خطر انتقام کور وجود دارد. «نظریه رنج متعالی» این نکته را پاسخ می‌دهد که گرایش به خشونت در یاد آلام امام مظلوم زمانی از بین می‌رود که آلام و مصائب امام را به گونه‌ای یاد کنند که این یاد، ما را به ارزش‌های آن امامِ شهید کامل رهنمون شود. در این گونه از یادکردن، تمرکز نه بر آن «رنج» بلکه بر آن هدفی است که رنج و درد برای آن شکل گرفته و تحمل گردیده است.» (ص 25). لگنهاوسن این نکته را ادامه داده و می‌گوید که «گناهان ما با خون شهدا شسته نمی‌شود، بلکه از رهگذر  تأمل بر الگوی زندگی شهید و التزام و تعهد به اخلاق دینی و اصول معنوی‌ شهداست که آدمی راه صلاح می‌رود و گناه‌اش از بین می‌رود.» 2. در نگرش فدیه‌ای، فرد متعهد، آن امام یا آن پیامبر کشته‌شده است و مردم در برابر آن رنج و مصیبت و درد و کشته‌شدن تعهدی و مسئولیتی ندارند، در حالی که در نگرش تعهدآورانه از «رنج متعالی»، وجود مسئولیت و تعهد امام، تعهد امت را زائل نمی‌کند. هر میزان امام تعهد بیشتری پیدا می‌کند، امت نیز به همان اندازه متعهد می‌شود. عدم تعادل و توازن بین تعهد امام و تعهد امت موجب شکاف بین امت و امام و جدایی امت از امام و انحراف و گمراهی امت از مسیر امام می‌گردد. 3. در نگرش فدیه‌ای نوعی از خودخواهی انسان و شاید خودمرکزی (نوعی از انسان‌خدایی) نهفته است که درآن انسان (آنهم انسان عرفی‌زده و دنیوی شده) در مرکز قرار می‌گیرد و پیامبر و امام، تبدیل به دیگریِ (other) او می‌شود، دیگری‌ای که باید در خدمت انسانِ دنیوی‌شده قرار بگیرد و مسئولیت خطاهای انسان را برعهده بگیرد و به وقت‌اش هم باید برای همین انسان عُرفی و گناهان او فدا شود. تحلیل یا توصیفی که رنه ژیراد از فرایند بلاگردانی (scapegoating process) در وضعیت تضاد و تنازع انسانی (جامعه هابزی) مطرح کرده و کشته شدن عیسای بی‌گناه مظلوم را عامل وفاق و اشتراک و انسجام بین فردهای دشمن توصیف می‌کند بر همین اساس است؛ ولی در نگرش متعهدانه، پیامبرِ شهید و یا امامِ شهید، نه دیگریِ ما، بلکه خودیِ ما و از ماست و برای رهایی از ویژگی‌های نزاع و دشمنی بین انسان و انسان، باید نسبت به آن امام ـ امت «معرفت» پیدا کرد، به او محبت ورزید، و در عشق به او خود را فدا کرد. تأسی به امام و کسب روحیۀ فداکاری از سوی امت، نه به معنای توکیل (وکیل کردن امام و سپردن مسئولیت خود به او) بلکه به معنای توکل (یا همان تعهد و به‌دوش کشیدن مسئولیت خود) است که با نگرش فدیه‌ای تفاوت‌های بنیادینی دارد.  @Habibollah_Babai
🤚🏻 مهلت ارسال چکیده مقالات: اول شهریور 1401 (چکیده هایی که تا این تاریخ دریافت شود در کتاب مجموعه چکیده ها تا 14 شهریور منتشر خواهد شد) 🤚🏻 مهلت ارسال مقاله کامل: 30 دی 1401 (مقالاتی که تا این تاریخ دریافت شود در کتاب مجموعه مقالات تا پایان سال جاری منتشر خواهد شد) 🤚🏻 زمان برگزاری همایش: 14 شهریور 1401 صبح و بعد از ظهر مکان: پردیس مرکزی دانشگاه علامه طباطبائی https;//arbaeen.atu.ac.ir arbaeen@atu.ac.ir دبیرخانه همایش: 02126402630 @Habibollah_Babai
درباره کتاب «رنج عرفانی و شور اجتماعی» و تضاد آن با خوانش فدیه‌ای از عاشورا @Habibollah_Babai
نشست «اخلاق و تمدن» (۱) @Habibollah_Babai
نشست «اخلاق و تمدن» (۲) @Habibollah_Babai
کتاب Christ and Culture از سوی پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی ترجمه و منتشر شد. این کتاب را لری بوشارد استاد دانشگاه ویرجینیا در گفتگوهایی که با ایشان در UVA داشتم معرفی کرد. کاری که ریچارد نیبور در این کتاب کرده، ارائه ۵ الگو در نسبت بین دین و فرهنگ است که نهایتا نسبت transforming بین مسیح و فرهنگ را به عنوان نظریه مختار برمی‌گزیند. پیش از این، خلاصه این کتاب را در مجله آیین پژوهش منتشر کردیم و اکنون کل کتاب در دسترس علاقمندان به موضوع «دین و فرهنگ» قرار گرفته است. @Habibollah_Babai