سرانجام، آنچه در این گفتارها به صورت مشترک مورد توجه قرار گرفته است، بحث مرحلهبندی فرایند فهم تمدنی از قرآن است که محمدتقی سبحانی آن را به ترتیب «تفسیر استنباطی» (متن محور)، «تفسیر استنتاجی» (پرسش محور)، و «تفسیر استطباقی» (عینیت محور) ذکر میکند، عبدالکریم بهجتپور هم که وظیفه مفسیر را رفع ابهام از الفاظ، دفع شبهه، و کشف مراد و بیان مقاصد میداند، چهار مرحله در استخراج مهندسی فرهنگی (و احیانا تطبیق آن به مهندسی تمدنی) میشمارد: استخراج بر اساس سیر نزول، الحاق سنت، ضرورت ملاقات و گفتگوهای قرآنی با متخصصان دیگر، و استخراج تفاوتها؛ احمد مبلغی هم به سه مرحله 1. جمعآوری و تنقیح نظریات تمدنی (مدنیانگاری، نظامانگاری، و انسانیانگاری)، 2. عرضه به قرآن (آرمانشهر قرآنی، مراجعه واژگانی، تلاشهای انبیاء، و تحلیل جایگاه فوقانی)، و 3. تحلیل و جمعبندی (با تلاشی جامعالااطراف و در یک فرایند رفت و برگشتی و همراه با جرأت نظریهپردازی) به عنوان مراحل دریافت و استخراج نظریۀ تمدنی از قرآن میپردازد.
دوباره توجه به هریک از این مراحل البته اشتراکاتی را نشان میدهد و آن اصل «رفت و برگشت» بین قرآن و زندگی روزمره و عینیات اجتماعی، و بین قرآن و مسئلههای علمی در علوم مختلف انسانی است که به آموزههای قرآنی امتداد اجتماعی در مقیاس کلان تمدنی میبخشد و آن را در سطح یک تمدن فعال مینماید.
@Habibollah_Babai
یادداشتهای آمریکا ۳۲ (خانوادههای پرجمعیت)
برخلاف تصوری که گاه ما از خانوادههای غربی در نظر داریم، آنچه که من در آمریکا دیدم، خانوادههای پر جمعیت و مادرانی با چندین فرزند بود. اسکات از دوستان همکلاسیام که هم سن و سال خودم بود، تقریبا 10 سال پیش پنج فرزند قد و نیم قد داشت. اندرو از دوستان دیگرم در کمترین زمان از همسر کم سن و سالش سه پسر پشت هم آورد. یکی از همسایههامون در کپلیهیل، خانمی بود که سه تا بچه داشت و اتفاقا وسطی از آنها معلول ذهنی بود. یک بار همسر من را در پارک محوطه دیده بود و گفته بود که به من تبریک بگید که به فرزند چهارمام هم باردارم. ایشان به خاطر بچههاش شغل خودش را رها کرده بود. یکی دیگر از همسایهها میگفت خیلی از خانمها بخاطر بچههاشون یا دور کاری میگیرند و یا کلا شغلشان را رها میکردند. من هر روز صبح ساعت 7 در مسیر رفتام به موسسه، خانمی را میدیدم که با سه فرزند تقریبا کمتر از 5 سال، که دوتای از آنها را با کالسکه حمل میکرد، در حال ورزش و دویدن بود.
خانم کِلی (Kelly) از دوستان مسیحی همسرم میگفت که در عُرف ما، حداقل فرزندان در خانواده سه فرزند است. همینطور عُرف خانهها این بود که بین فرزندان خیلی فاصله ایجاد نمیکردند و بچهها را پشت هم (با یک یا دوسال فاصله) میآوردند. به قول ایشان دوره شیردهی مادران هم بیش از سه ماه طول نمیکشید. جالب اینکه خانمها و خانوادههایی هم بودند که علاوه بر فرزندان زیادی که داشتند سرپرستی تعدادی از کودکان یتیم و بیسرپرست را قبول میکردند. سرپرستی از بیسرپرستان مانع از آن نبود که مادران و بانوان خود فرزند نیاورند.
در فضای دانشگاه هم خانمهای جوانی بودند که بچههای نوزاد خود را در آغوش حمل میکردند و در عینحال در کلاس و در فعالیتهای دانشگاهی حضور مییافتند. در این میان کسانی هم بودند باردار بودند و بی آنکه احساس ناراحتی کند در کلاس حضور پیدا میکرد. یکی از خانمهای دانشجو در کلاس «تثلیث» (Trinity) آقای کِوِن هارت، ماههای آخر بارداری را میگذارند و گاه دانشجویان بی آنکه تعرضی و یا خلاف ادبی داشته باشند از وضعیت ایشان به عنوان مثالی برای چگونگی ارتباط بین پدر و پسر و روح القدس و امکان یک روح در دو بدن یا دو روح در یک بدن، بحث و گفتگو میکردند.
@Habibollah_Babai
سلام خدمت همه عزیزان و بزرگواران
با عرض تسلیت بمناسبت ایام سوگواری حضرت سیدالشهدا ع
شبهای محرم قسمتهایی از مقاله مشترک خود با جناب احمت جونز (Emmet Jones) در موضوع "شهادت و معنای اخلاقی آن در اسلام، مسیحیت، و یهودیت" را با شما به اشتراک خواهم گذاشت.
@Habibollah_Babai
معنای اخلاقی شهادت در اسلام، مسیحیت، یهودیت (۱)
حبیباله بابائی
احمت جونز (Emmet Jones)
شهادت در اندیشه اسلامی و شهادت در جهان اسلام معاصر توسط بسیاری از محققان غربی به عنوان یک مسئله رادیکال و امری سیاسی و نه اخلاقی یا معنوی شناخته میشود. بر پایۀ قرائت سیاسی از شهادت ، شهادت به عنوان نیروی محرکه برای آشوب و هرج و مرج درک میشود که باید از آن دوری جست و در صورت امکان آن را از منظومه زندگی حذف کرد. این تصویر از شهادت، نقطۀ آغازی برای سوء فهم شهادت در اسلام و بلکه در سایر ادیان ابراهیمی است.
نادیده گرفتن جنبه های اخلاقی و معنوی شهادت ، موجب تقلیل گرایی الهیاتی، زمینه را برای پیدایش خشونت در بستر فرهنگی شهادت فراهم میکند. این در حالی است که فرهنگ شهادت با روایت جنبههای اخلاقی شهدا و تحلیل ابعاد معنوی و روحی شهادت، میتواند عامل اصلی صلح و همزیستی در زندگی دینی و حتی غیردینی دینداران باشد.
اکنون پرسش اصلی این است که معنای اخلاق و معنویت در فرایند شهید شدن چیست؟ چگونه ممکن است که شهادت ، به مثابه پدیدهای که با خشونت آمیخته شده است ، با اخلاقی که با صلح و مدارا آغشته است، مطابقت داشته باشد؟ و فرهنگ شهادت چگونه می تواند نیازهای اجتماعی و روانی را برآورده کند؟ آیا میتوان رهایی از رنج و درد را از رهگذر شهادت و سبک زندگی شهید توقع داشت؟ پاسخ به این سوالات بسیار پیچیده اما بسیار حائز اهمیت است. به نظرم توجه به این گونه از سئوالات چشمانداز تازهای را در زمینه "شهادت" در مطالعات معاصر اسلامی میگشاید.
@Habibollah_Babai
معنای اخلاقی شهادت در اسلام، مسیحیت، یهودیت (۲)
حبیباله بابائی
احمت جونز (Emmet Jones)
روایت اخلاقی از شهادت هرگز به معنای عُرفی کردن شهادت و خنثی کردن آثار اجتماعی و سیاسی آن در عرصههای مقاومت و جهاد نیست، بلکه به معنای تسرّی شهادت و فرهنگ شهادت از یک ساحت از زندگی به همه ساحتهای حیات بشری است. به عبارت دیگر ، شهادت را می توان فراتر از ابعاد سیاسی و نظامی و بهعنوان یک پدیدۀ تمدنی توضیح داد و آن را در فرایند تمدنی انسان مسلمان معاصر مهم ارزیابی کرد.این نگاه به شهادت منحصر و محدود به اسلام نیست، بلکه با نگاهی به تاریخ چنین فحوایی را میتوان در کتاب مقدس و تقویمهای مذهبی یهودیت و مسیحیت نیز مشاهده کرد و نقش شهیدان را در آن برجسته دید.
در این باره در هر دو سنت یهودی و مسیحی گزارههای متعددی وجود دارد که در آن از مردم خواسته شده است که به ایمان خویش در ازای زندگی خود شهادت بدهند. در بخشهای بعدی به شهادت در سنتهای یهودی و مسیحی و سپس اسلام و ابعاد اخلاقی آن می پردازیم.
@Habibollah_Babai
معنای اخلاقی شهادت در اسلام، مسیحیت، یهودیت (۳)
"شهادت در یهودیت"
حبیباله بابائی
احمت جونز (Emmet Jones)
درک شهادت در یهودیت منوط است به درک رابطه بین قوم یهود و یهوه، رابطه ای که در قالب عهد و پیمان بیان شده است. ابراهیم پدر ادیان ابراهیمی، و برای یهودیان بنیانگذار ملت یهود، خوانده شده تا "فداکاری بزرگ زندگیاش" را در ذبح فرزندش به نمایش بگذارد.
برای حکمای خاخام در دوران قدیم، رعایت احکام الهی نشان دهنده تقدیس نام خدا است و تاریخ یهود "مملو از شهدایی است که برای تقدیس خدا جان باختهاند.
با نگاهی به تاریخ قوم یهود متوجه می شویم که دعوت به تقدیس نام خدا به بهای گذشتن از جان، اغلب در مواجهه با نیروهایی بوده است که خواستار نوعی اطاعت بودند که مستقیماً با قانون خدا در تعارض بود. در کتاب دانیال ، حنانیا ، آذریه ، همراهان دانیال نبی ، میشائیل با میل و رغبت به کوره آتشین فرود آمد تا در عبادت مجسمه طلایی از فرمان "نبوکدنصر" اطاعت نکند. آنها در سنت یهودی جایگاه ممتازی به دست آوردند.
وقتی از شهادت در سنت یهودی سخن میگوییم، بایستی شورش مکابیها (دوم قبل از میلاد) را در نظر داشته باشیم. این رویدادها در کتابهای مکابیان نقل گردیده و در تلمود نیز به آنها اشاره شده است. شورش مکابی توسط متاتیاس کشیش آغاز شد و توسط پسرانش در مقاومت در برابر هلنی کردن اجباری از سوی سلوکیان ادامه یافت. آنتیوخوس اپیفانس چهارم ، فرمانروای سلوکی ، معبد اورشلیم را هتک حرمت کرد و بسیاری از اعمال یهودیان را غیرقانونی اعلام کرد. بسیاری از یهودیان، تصمیم گرفتند از قوانین یهود حمایت کنند و نام خدا را حتی به قیمت جان خود تقدیس و تجلیل کنند. شهدای مکابی مانند أليعازر (Eleazar) در آیین یهودیان از جایگاه ویژه ای برخوردارند و از آنها به عنوان اهل پایداری در ایمان یاد میشود.
@Habibollah_Babai
معنای اخلاقی شهادت در اسلام، مسیحیت، یهودیت (۴)
"شهادت در یهودیت"
حبیباله بابائی
احمت جونز (Emmet Jones)
از دیدگاه الهیات یهود ، وقتی احکام الهی رعایت نمیشود، پیمان انسان با خدا سست میشود و آنگاه عقاب الهی در پی میآید. شهادت طبق سنت خاخام "با گناه مقابله میکند".
در این سنت، شهادت به عنوان التزام به قانون و حکم الهی، از نقض دستورات الهی جلوگیری میکند و بدین وسیله، نام خدا را تجلیل و تقدیس میکند. طبق درک اولیه خاخام، شهادت در واقع ضامن بقای عهد و پیمان انسان با خداست.
احترام و التزام به قانون الهی قرنها در جوامع یهودی وجود داشته و شهادت هم نشان دهنده چیزی بوده که آن را "سرسپردن به قانون خدا" می نامند.
هنگامی که مکابیان برای نقض احکام الهی تحت فشار قرار گرفتند، انتخاب آنها این بود که با پایبندی به قانون الهی جان خود را به خطر بیندازند.
فراتر از بعد کلامی شهادت ، عوامل دیگری نیز وجود دارد. کسانی که به شهادت رسیدند ، شهدای جامعه نیز بودهاند. فداکاری آنها پیام روشنی در مورد ارزشهای مربوط به جامعه و سبک زندگی آنها داشت.
در این باره مقاومت بدون شک عاملی در مبارزه مکابیها با سلطه فرهنگی هلنیستی بود. هزینه آنها در برابر هلنیزاسیون و برای حفظ هویت و فرهنگ یهودی، جانسپاریهای بسیار بود. این زمینهها اقدام و مقاومت شهدا را آشکار میکند. به گفته فرند، تورات نشان دهنده "ستون فقرات مقاومت یهودیان" است.
@Habibollah_Babai
معنای اخلاقی شهادت در اسلام، مسیحیت، یهودیت (۵)
"شهادت در مسیحیت"
حبیباله بابائی
احمت جونز (Emmet Jones)
شهادت در مسیحیت با تجربه حواریون آغاز می شود. بسیاری از ادعاهای حواریون در مورد عیسی ناصری در جامعه یهودیان کفر آمیز تلقی میشد و همین نیز زمینه را برای اتهامات بیخدایی علیه مسیحیان، که خود را برای مرگ به ازای حفظ ایمان آماده کرده بودند، فراهم میکرد. به تدریج داستان شهدا به نخستین منابع معنویت در مسیحیت تبدیل شد و از همین نقطه شهادت عمیقا بر شعور کلیسا نیز اثر گذاشت.
بدین طریق، اگر بخواهیم به واقعیت شهادت در مسیحیت و در واقع خود شهدا نزدیک شویم ، از الهیات شهادت (و به ویژه کلیسای اولیه) نباید غفلت کنیم. الهیات شهادت در مسیحیت مبتنی بر پیروی از عیسی مسیح و التزام کامل به اوامر ایشان بود. از همینرو شهیدان برای نسلهای بعد به آنچه که پینکرز آن را "الگوهای شاگردی از مسیح" می نامد، تبدیل شدند.
شهادت برای خود شهدا به معنای مرگ نبود ، بلکه به معنای پذیرش دعوت الهی بود. علاوه بر این ، شهادت در سطح عمیقتر به معنای مشارکت عرفانی مسیحیان در رنج و مرگ مسیح بر روی صلیب بود. سنت ایرنئوس ، اسقف لیون ، راهی را که شهدا در پیش گرفته اند ، راهی میداند برای "نزدیک ترین تقلید و تاسی ممکن از شور و مرگ مسیح".
دو نکته مهم در مورد الهیات شهادت باید در نظر داشت: اولاً ، الهیات شهادت در طول زمان مطابق با سنت مسیحی توسعه یافته است، و ثانیاً ، شهدای مکابی به عنوان "پیشینیان شهدای مسیحی" در الهیات مسیحی به عنوان فرقه های متعدد مورد احترام قرار گرفته اند. به گفته برخی از محققان، شهدای مکابی "از قرن سوم به بعد به عنوان نمونه های اولیه شهادت" در کلیسا در نظر گرفته شدند.
@Habibollah_Babai
معنای اخلاقی شهادت در اسلام، مسیحیت، یهودیت (۶)
"بعد اخلاقی شهادت در مسیحیت"
حبیباله بابائی
احمت جونز (Emmet Jones)
ایمان در مسیحیت با تحمل آزار و رنج مرتبط است. مسیح به پیروان خود می گوید که پیروی هزینهبر خواهد بود. اساسا ایمان مستلزم پایداری در برابر تهدیدها و خطرات است، و آزار و اذیت نیز "آزمایش بزرگ ایمان" خواهد بود. این نکته در باره رنجدیدگان در انجیل لوقا آمده که آنها به خاطر رنجی که تحمل کردهاند، پادشاهی آسمان را بدست میآورند.
در مسیحیت شهید کسی است که حداکثر رنج را تحمل می کند و با شهادت خود بر خود غلبه میکند. بدینسان، شهادت راهی است برای وفاداری به آنچه که بدان ایمان دارد و این یکی از معانی اخلاقی شهادت است. در این نگاه "مسیح شهید نمونه است" و شهادت بیش از هر چیز "بیان کننده کمال انجیلی" و آمادگی برای ارائه کامل خود در محضر خداست. حتی در مواجهه با مرگ نیز، بسیاری از شهدای مسیحی حاضر نبودهاند به شیوه ای "ناسازگار با امر الهی و ایمان به مسیح" عملی از آنها سر زند.
آکویناس ، شهادت را از دریچه فضیلت بررسی می کند، او مدعی است که شهادت فضیلت شجاعت را به نمایش می گذارد و بدینسان شهادت "شامل مقاومت قاطع در برابر حملات و آزار و اذیت است". شهادت جسارت میخواهد ، جسارت برای مواجهه و استقبال از مرگ به جای فرار یا تسلیم شدن.
پینکرز علاوه بر شجاعت ، استدلال می کند که نیکوکاری ، یکی از سه فضیلت الهیاتی ، "علت محرک" شهادت است. او می گوید شهادت یک عمل نیکوکاری است زیرا انسان باید "از زندگی خود (چیزی که بیشتر از همه دوست دارد) دست بشوید". به بیان دیگر شهادت اساساً ترجیح دیگری بر خود است، همانطور که مسیح جان خود را برای دیگران داد. با توجه به ویژگی های موجود در شهید، می توان گفت که شهادت نشان دهنده "رشد طبیعی فضیلتهایی است که باید به آن احترام گذاشت".
@Habibollah_Babai
معنای اخلاقی شهادت در اسلام، مسیحیت، یهودیت (۷)
"شهادت در اسلام"
حبیباله بابائی
احمت جونز (Emmet Jones)
شهادت در اسلام فقط حاصل مقاومت فیزیکی در برابر ظلم و سلطه نیست، بلکه میتواند در معنایی عامتر و در موضوعات روزمره برای عموم مردم نیز رخ بدهد؛ مثلا این روایت که "کسی که عاشق شود و عفت ورزد و بمیرد، او شهید مرده است" به چنین معنای فراخ از شهادت اشاره میکند.
در این معنای عام از شهادت، جهاد اکبر (طریقت) جدای از جهاد اصغر (شریعت) نیست. در واقع جهاد اصغر میتواند تمرینی و یا راهی باشد برای جهاد اکبر. برای همین است که بسیاری از عرفا همزمان درگیر جهاد اکبر و جهاد اصغر بودهاند.
اکنون برای درک معنای اخلاقی شهادت در اسلام باید ماهیت شهادت را در این دین شناخت و مولفههای آن را فهرست کرد. با عطف توجه به آیات و روایات مرتبط با "شهادت" میتوان ماهیت شهادت و معنای اخلاقی آن را در موارد چهارگانه "مقاومت"، "حیات"، "عشق" و "ازخودگذشتگی" دریافت و تقویت فرهنگ شهادت را در شکلگیری "تمدن اخلاقی" و "تمدن معنوی" برجسته و مهم دانست. توضیح هر یک در شبهای آتی تقدیم خواهد شد.
@Habibollah_Babai
معنای اخلاقی شهادت در اسلام، مسیحیت، یهودیت (۸)
"شهادت در اسلام"
حبیباله بابائی
احمت جونز (Emmet Jones)
در اسلام نیز همچون مسیحیت و یهودیت شهادت با مقاومت درآمیخته است. مقاومت برخی از شهیدان فقط برای حفظ ایمان بوده است که نمونه آن را میتوان در سمیه و همسرش یاسر در تاریخ صدر اسلام مشاهده کرد. برخی از این مقاومتها از ناحیه شهدا، مقاومت فکری و فرهنگی بوده که نمونهاش را در تاریخ معاصر در شهدای محراب (مانند شهید دستغیب) و همینطور علمای شهید همچون شهید صدر یا شهید مطهری میتوان دید. برخی از شهدا نیز شهیدانی در مقیاس امت (یا تمدن) بودهاند که برای رسالت جهانی اسلام خود را فدا کردهاند که نمونه آن را میتوان در عاشورا و نمونههای جزئی آن را هم میتوان در شهید سلیمانی دنبال کرد.
حال نکتههای اخلاقی در "مقاومت" در شهادت را در سه نکته میتوان خلاصه کرد:
نکته نخسا اخلاقی در مقاومت، عنصر "صداقت" است (من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله) و اساسا کسی که صداقت ندارد نمیتواند مقاومت کند.
عنصر دوم اخلاقی در مقاومت، "عدالت" است. در این معنا شهید با شهادتش در مسیر حق و عدل پیش میرود و او نه فقط با مقاومت و شهادت خود از حق انسانی و الهی خود دفاع میکند بلکه او با شهید شدناش از حقوق دیگران نیز دفاع میکند. بخشی از زنده بودن شهید برای جامعه به همین معناست که او با مردناش حیات عادلانه را برای بازماندگان به ارمغان میآورد.
عنصر اخلاقی سوم در مقاومت عنصر "عزت" است که در اندیشه اخلاقی اسلام بسیار مهمتر است از مسیحیت، که آن را خلاف تواضع میداند. در اندیشه اسلامی عزت نفس نه از مسیر تحقیر دیگران بلکه از رهگذر تکریم دیگران رخ میدهد. بدینسان عنصر "تعزیز نفس" در اندیشه اخلاقی اسلام و در فرهنگ شهادت میان مسلمانان همراه با "تکریم غیر" صورت میگیرد. تفصیل این بحث را در کتاب "رنج عرفانی و شور اجتماعی" آوردهام.
@Habibollah_Babai