eitaa logo
کلامُکم نور (گفتگوهای روایی)
198 دنبال‌کننده
9 عکس
2 ویدیو
16 فایل
👈🏻ادمین: @mop1414 👈🏻کانال تلگرام https://t.me/Hadith1398
مشاهده در ایتا
دانلود
📝اگر امامت اهل بیت پذیرفته می‌شد، هیچ اختلافی درباره حکم خدا به وجود نمی‌آمد 🔹از محمود بن لبید نقل شده که گفته: بعد از آنکه پیامبر از دنیا رفتند، حضرت فاطمه همواره به قبور شهداء جنگ احد سر می‌زد و نزد قبر حمزه می‌رفت و در آنجا گریه می‌کرد. یک روز به سمت قبر حمزه رفتم و دیدم حضرت فاطمه آنجا گریه می‌کند، منتظر ماندم تا گریه ایشان تمام شود سپس نزد ایشان رفته و سلام کردم و گفتم: ای سیده زنان! به خدا قسم رگ‌های قلبم از گریه شما قطع شد، حضرت فاطمه فرمود: ابا عمر حق من است که گریه کنم چرا که به مصیبت فقدان بهترینِ پدران رسول خدا مبتلا شده‌ام، چقدر به او شوق دارم سپس شعری خواندند: زمانی که کسی از دنیا برود، یاد از او کم می‌شود اما یاد پدر من از وقتی از دنیا رفته، بیشتر شده است. گفتم ای سیده زنان از شما سوالی دارم که در دلم نسبت به آن تردید دارم، حضرت فاطمه فرمود: بپرس، پرسیدم آیا رسول خدا قبل از وفاتش تصریح به امامت علی کرد؟ حضرت فاطمه فرمود: عجیب است! آیا روز غدیر را فراموش کرده‌اید؟ گفتم بله آن واقعه این چنین بود اما می‌خواهم بدانم شما از پیامبر چه شنیدید؟ حضرت فاطمه فرمود: خدا را شاهد می‌گیرم که از پیامبر شنیدم که فرمود علی برترین کسی است که من وی در میان شما به جانشینی تعیین می‌کنم و او امام و خلیفه بعد از من است و دو نوه من و 9 نفر از نسل حسین، امامان نیکو هستند اگر از آنها تبعیت کنید، آنها را هدایت کننده و هدایت شده خواهید یافت و اگر با آنها مخالفت کنید، تا روز قیامت بین شما اختلاف وجود خواهد داشت. گفتم ای بانوی من، پس چرا علی نشسته و کاری نمی‌کند و حقش را نمی‌گیرد؟ حضرت فاطمه فرمود ابا عمر پیامبر فرمود مثل امام مثل کعبه است که نزد او باید بروند و او نزد ایشان نمی‌آید، سپس فرمود: آگاه باش که به خدا قسم اگر حق را ترک نمی‌کردند و از عترت پیامبر تبعیت می‌کردند، دو نفر درباره خداوند متعال با یکدیگر اختلاف نمی‌کردند و نسل به نسل امامت منتقل میشد و جانشینان می‌آمدند تا آنکه قائم ما به حکومت برسد. 🔸حدثنا علي بن الحسين قال حدثنا محمد بن الحسين الكوفي قال حدثنا محمد بن علي بن زكريا عن عبد الله بن‏ الضحاك عن هشام بن محمد عن عبد الرحمن عن عاصم بن عمر عن محمود بن لبيد قال: لما قبض رسول الله ص كانت فاطمة تأتي قبور الشهداء و تأتي قبر حمزة و تبكي هناك فلما كان في بعض الأيام أتيت قبر حمزة رضي الله عنه فوجدتها ص تبكي هناك فأمهلتها حتى سكتت فأتيتها و سلمت عليها و قلت يا سيدة النسوان قد و الله قطعت أنياط قلبي من بكائك فقالت يا ابا عمر يحق لي البكاء و لقد أصبت بخير الآباء رسول الله ص وا شوقاه إلى رسول الله ثم أنشأت ع تقول‏: إذا مات يوما ميت قل ذكره | و ذكر أبي [مذ] مات و الله أكثر قلت يا سيدتي إني سائلك عن مسألة تلجلج في صدري قالت سل قلت هل نص رسول الله ص‏ قبل وفاته على علي بالإمامة قالت وا عجباه أ نسيتم يوم غدير خم قلت قد كان ذلك و لكن أخبريني بما أسر إليك قالت أشهد الله تعالى لقد سمعته يقول علي خير من أخلفه فيكم و هو الإمام و الخليفة بعدي و سبطاي و تسعة من صلب الحسين أئمة أبرار لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادين مهديين و لئن خالفتموهم ليكون الاختلاف فيكم إلى يوم القيامة قلت يا سيدتي فما باله قعد عن حقه قالت يا با عمر لقد قال رسول الله ص مثل الإمام مثل الكعبة إذ تؤتى و لا تأتي أو قالت مثل علي ثم قالت أما و الله لو تركوا الحق على أهله و اتبعوا عترة نبيه لما اختلف في الله تعالى اثنان و لورثها سلف عن سلف و خلف بعد خلف حتى يقوم قائمنا التاسع من ولد الحسين 🔗 كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر صفحه 198 @Hadith1398
📝چرا امام علی، جایگاه بزرگی نزد پیامبر پیدا کرد؟ 🔹نقل شده که ابو کهمس به امام صادق عرض کرد که عبدالله بن ابی یعفور به شما سلام می‌رساند. حضرت فرمود: نزد او رفتی سلام من را نیز به او برسان و به او بگو که جعفر بن محمد می‌گوید نگاه کن که امام علی چگونه به آن منزلت و جایگاه نزد پیامبر دست یافت، تو نیز همان کار را بکن؛ او فقط به واسطه راستگویی و امانتداری آن جایگاه را نزد پیامبر پیدا کرد. 🔸محَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي كَهْمَسٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع- عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِي يَعْفُورٍ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ قَالَ عَلَيْكَ وَ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا أَتَيْتَ عَبْدَ اللَّهِ فَأَقْرِئْهُ السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُ إِنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ يَقُولُ لَكَ انْظُرْ مَا بَلَغَ بِهِ عَلِيٌّ ع عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَالْزَمْهُ فَإِنَّ عَلِيّاً ع إِنَّمَا بَلَغَ مَا بَلَغَ بِهِ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص بِصِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ. 🔗کافی، ج2، ص104 @Hadith1398
📝چرا پیامبر کسی را مجبور به پذیرش اسلام نمی‌کرد؟ 🔹نقل شده که حضرت رضا (علیه السلام) فرمود كه عده‌ای به پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عرض كردند كه يا رسول الله اگر کسانی را که بر آنها قدرت و سیطره داری، بر پذیرش اسلام مجبور مي‌كردى، تعداد ما مسلمانان بسيار می‌شد و ما نسبت به دشمنانمان نیروی بیشتری داشتیم. پیامبر فرمود كه من چنان نيستم كه خدا را ملاقات كنم با بدعت و کاری که دستور آن را به من نداده است "و ما أنا من المتكلفين" [یعنی من از کسانی نیستم که امری را تحمیل کنم] (سوره ص آیه86) پس خداى تبارك و تعالى اين آیه را نازل کرد که ای محمد "و لو شاء ربك لآمن من في الأرض كلهم جميعا" (سوره یونس آیه99) يعنى اگر خداوند ميخواست کاری می‌کرد آنها از روی بيچارگى و اضطرار در دنيا ایمان بیاورند، همان طور كه در هنگام مشاهده و ديدن عذاب در آخرت، ايمان مى‏آورند اما [خداوند گفت:] اگر با ايشان چنين مي‌كردم، از من ثواب و مدحى را استحقاق نداشتند و من از ايشان اين را اراده دارم كه ايمان بياورند در حالى كه مختار باشند و مضطر نباشند تا آنكه کرامت و جایگاه و جاودانگی در بهشت را از من استحقاق داشته باشند؛ أ فأنت تكره الناس حتى يكونوا مؤمنين؟ (سوره یونس، آیه99) [آیا تو مردم را وادار می‌کنی تا از مومنان باشند؟!] 🔸حدثنا تميم بن عبد الله بن تميم القرشي ره قال حدثنا أبي عن أحمد بن علي الأنصاري عن أبي الصلت عبد السلام بن صالح الهروي قال: سأل المأمون يوما علي بن موسى الرضا ع فقال له يا ابن رسول الله ما معنى قول الله عز و جل- و لو شاء ربك لآمن من في الأرض كلهم جميعا أ فأنت تكره الناس‏ حتى يكونوا مؤمنين. و ما كان لنفس أن تؤمن إلا بإذن الله فقال الرضا ع حدثني أبي موسى بن جعفر عن أبيه جعفر بن محمد عن أبيه محمد بن علي عن أبيه علي بن الحسين عن أبيه الحسين بن علي عن أبيه علي بن أبي طالب ع أن المسلمين قالوا لرسول الله ص لو أكرهت يا رسول الله من قدرت عليه من الناس على الإسلام لكثر عددنا و قوينا على عدونا فقال رسول الله ص ما كنت لألقى الله عز و جل ببدعة لم يحدث إلي فيها شيئا- و ما أنا من المتكلفين فأنزل الله تبارك و تعالى يا محمد و لو شاء ربك لآمن من في الأرض كلهم جميعا على سبيل الإلجاء و الاضطرار في الدنيا كما يؤمنون عند المعاينة و رؤية البأس في الآخرة و لو فعلت ذلك بهم لم يستحقوا مني ثوابا و لا مدحا لكني أريد منهم أن يؤمنوا مختارين غير مضطرين ليستحقوا مني الزلفى و الكرامة و دوام الخلود في جنة الخلد- أ فأنت تكره الناس حتى يكونوا مؤمنين و أما قوله عز و جل- و ما كان لنفس أن تؤمن إلا بإذن الله فليس ذلك على سبيل تحريم الإيمان عليها و لكن على معنى أنها ما كانت لتؤمن إلا بإذن الله و إذنه أمره لها بالإيمان ما كانت مكلفة متعبدة و إلجاؤه إياها إلى الإيمان عند زوال التكليف و التعبد عنها فقال المأمون فرجت عني يا أبا الحسن فرج الله عنك‏. 🔗التوحيد (للصدوق)، ص: 342 @Hadith1398
📝سه گروهی که باید مراقب خطر آنها بود! از امام علی علیه السلام نقل شده که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: برای دینتان از خطر سه گروه بترسید! 1️⃣شخصی كه قرآن را خوانده تا آنجا كه آثار سرور را بر خود مى‌‏بيند به طورى كه گویى لباسى از ايمان او را به حالتى كه خدا مى‌‏خواهد تغيير داده است و در اين حال شمشير بر روى برادر مسلمان خود مى‏‌كشد و تهمت شرك به او مى‏‌زند. عرض كردم: يا رسول اللَّه، كداميك به مشرك بودن سزاوارترند؟ فرمود: آنكه تهمت شرك مى‏‌زند! 2️⃣شخصی كه بازیچه خبرهای دروغ می‌شود، به طورى كه هرگاه مطلب دروغی که نقل محافل شده، تمام مى‌‏شود، طولانى‌‏تر از آن را خودش می‌سازد. چنين كسى اگر دجّال را ببینید، پيرو او مى‌‏شود. 3️⃣شخصی كه خداوند عز و جل به او قدرتى داده است، و او گمان كرده اطاعت او اطاعت خداوند و معصيت او معصيت خداوند است. ولى دروغ مى‌‏گويد، هرگز اطاعت مخلوقى با معصيت خالق نمى‏‌شود، و اطاعت از كسى كه معصيت خدا مى‌‏كند، جايز نيست. اطاعت مخصوص خداوند و پيامبرش و اولى الامرى است كه خداوند آنان را با خود و پيامبرش قرين كرده و فرموده است: أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ، يعنى: «از خدا اطاعت كنيد، و از پيامبر و از صاحب اختياران از خود اطاعت نماييد». 👈🏻خداوند به اين جهت دستور به اطاعت از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله داده است كه آن حضرت معصوم و پاك است و به معصيت خداوند دستور نمى‏‌دهد، و بعد از پیامبر، فقط دستور به اطاعت از صاحبان امر (اهل بیت علیهم السلام) داده است، زيرا آنان معصوم و پاك‌‏اند و به معصيت خداوند دستور نمى‏‌دهند. 🔸سلَيْمُ بْنُ قَيْسٍ قَالَ: سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: احْذَرُوا عَلَى دِينِكُمْ ثَلَاثَةَ رِجَالٍ: رَجُلٍ قَرَأَ الْقُرْآنَ حَتَّى إِذَا رُئِيَ عَلَيْهِ بَهْجَتُهُ كَأَنَّ رِدَاءً لِلْإِيمَانِ غَيَّرَهُ إِلَى مَا شَاءَ اللَّهُ اخْتَرَطَ سَيْفَهُ عَلَى أَخِيهِ الْمُسْلِمِ وَ رَمَاهُ بِالشِّرْكِ. قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَيُّهُمَا أَوْلَى بِالشِّرْكِ قَالَ: الرَّامِي بِهِ مِنْهُمَا. وَ رَجُلٍ اسْتَخَفَّتْهُ الْأَحَادِيثُ كُلَّمَا انْقَطَعَتْ أُحْدُوثَةُ كَذِبٍ مَثَّلَهَا أَطْوَلَ مِنْهَا، إِنْ يُدْرِكِ الدَّجَّالَ يَتْبَعْهُ. وَ رَجُلٍ آتَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سُلْطَاناً فَزَعَمَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وَ مَعْصِيَتَهُ مَعْصِيَةُ اللَّهِ، وَ كَذَبَ، لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ، لَا طَاعَةَ لِمَنْ عَصَى اللَّهَ. إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ الَّذِينَ قَرَنَهُمُ اللَّهُ بِنَفْسِهِ وَ نَبِيِّهِ فَقَالَ: أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ لِأَنَّ اللَّهَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لَا يَأْمُرُ بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ، وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِي الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا يَأْمُرُونَ بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ. 🔗کتاب سلیم بن قیس هلالی، ج2، ص884 و نک: خصال، ج1، ص139 @Hadith1398
📝وظایف متقابل حاکم و مردم 🔹از ابوحمزه ثمالی نقل شده که از حضرت باقر علیه السلام پرسیدم حق امام بر مردم چیست؟ فرمود: حق او بر مردم این است که مردم به سخنش گوش دهند و وی را اطاعت کنند. پرسیدم: حق مردم بر امام چیست؟ فرمود: به مساوات اموال را میان آنها تقسیم کند و بین آنها به عدالت حکم کند. 🔸محَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ يُونُسَ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع مَا حَقُّ الْإِمَامِ عَلَى النَّاسِ قَالَ حَقُّهُ عَلَيْهِمْ أَنْ يَسْمَعُوا لَهُ وَ يُطِيعُوا قُلْتُ فَمَا حَقُّهُمْ عَلَيْهِمْ قَالَ يَقْسِمَ بَيْنَهُمْ بِالسَّوِيَّةِ وَ يَعْدِلَ فِي الرَّعِيَّةِ 🔗کافی ج1 ص405 💬علامه مجلسی در شرح این روایت نوشته: تقسیم کردن به تساوی، یعنی به قشر بالا و پایین جامعه به یک اندازه از غنائم و بیت المال عطا کند. و این سنت رسول خدا بود که خلفاء بعد از او برای جلب رضایت روساء و اشراف آن را تغییر دادند و به همین دلیل مردم به آنها مایل شدند و به دور آنها جمع شدند و از امام واقعی‌شان روی گرداندند. اما زمانی که امیر المومنین خلیفه شد، سنت پیامبر را احیاء کرد و بر همان سیره مشی کرد و اکثر مردم ترسیدند چرا که با باطل انس گرفته بودند و سنت پیامبر را فراموش کرده بودند. طلحه و زبیر و امثال آن دو، این مطلب را به امام گفتند اما امام به آنها گفت که شرف بر حسب دین و تقواست و دین و تقوا باعث برتری در دنیا نمی‌شود و این برتری فقط در آخرت است و همه مردم در دنیا نسبت به هم مساوی‌اند. (مرآة العقول ج4 ص334) @Hadith1398
📝شش گروه گناهکار 🔹از امام علی علیه السلام نقل شده که فرمودند: خداوند شش گروه را به خاطر شش چیز عذاب می‌کند؛ عرب را به خاطر تعصب در امر باطل، روسای شهرها را به واسطه کبر، زمامداران را به دلیل ظلم، فقیهان را به علت حسادت، تاجران را به خاطر خیانت و اهالی روستاها را به دلیل جهل و نادانی. 🔸سهل بن زياد عن إبراهيم بن عقبة عن سيابة بن أيوب و محمد بن الوليد و علي بن أسباط يرفعونه إلى أمير المؤمنين ع قال: إن الله يعذب الستة بالستة- العرب بالعصبية و الدهاقين بالكبر و الأمراء بالجور و الفقهاء بالحسد و التجار بالخيانة و أهل الرساتيق بالجهل. 🔗الكافي ج8 ص 163 👈🏻توضیحات: 🔻فیومی در توضیح لغت دهقان نوشته: "الدُّهْقَانُ الدِّهْقَانُ: مُعَرَّبٌ يُطْلَقُ عَلَى رَئِيسِ الْقَرْيَةِ و عَلَى التَّاجِرِ و عَلَى مَنْ لَهُ مَالٌ و عَقَار" (المصباح المنیر ج1 ص201) یعنی دهقان یک واژه ای است که از خارج زبان عربی به این زبان وارد شده (عربی شدن واژه دهبان است) و بر رئیس یک جامعه و تاجر و بر کسی که ثروتمند است اطلاق می شود. از آنجا یکی از گروه های شش گانه تاجران بودند، مراد از دهقان در این روایت روسای یک جامعه (یا شاید مطلق اشراف یک جامعه) است. 🔻رستاق نیز به همان روستا گفته می‌شود و ظاهرا مراد کسانی باشند که دور از جامعه ایمانی زندگی می‌کنند و علم و آگاهی نسبت به وظایف دینی خود ندارند. در روایات دیگری نیز اهل رستاق مذمت شده‌اند. (نک: جامع الأخبار، ص139) @Hadith1398
📝حزن و اندوه حضرت کاظم با شروع ماه محرم 🔹از امام رضا علیه السلام نقل شده که فرمود: هر گاه ماه محرم فرا می رسید، پدرم (موسی بن جعفر علیه السلام) دیگر خندان دیده نمی شد و غم و افسردگی بر او غلبه می یافت تا آن که ده روز از محرم می گذشت. روز دهم محرم که می شد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه پدرم بود. 🔸کان ابی اذا دخل شهر المحرم لا یری ضاحکا و کانت الکابة تغلب علیه حتی یمضی منه عشرة ایام، فاذا کان الیوم العاشر کان ذلک الیوم یوم مصیبته و حزنه و بکائه. 🔗امالی صدوق، ص۱۱۱ @Hadith1398
📝شریک بودن حاکم در ظلم کارگزارنش 🔹ابن ابی الحدید از واقدی نقل کرده که ابن عباس گفته من شاهد سرزنش شدن امام علی توسط عثمان بودم. در بخشی از این نقل آمده: عثمان به او گفت: به خدا قسمت می دهم که برای تفرقه میان مردم بابی را باز نکنی! امام علی ضمن دفع این اتهام از خود، به او می‌گویند: «به خدا قسم اگر هر یک از منصوبان و کارگزاران تو و لو در غرب عالَم، ظلمی بکنند، تو هم در گناه او شریک هستی!» (یعنی اگر در نصب او حجتی نداشتی، گناه کردی، و اگر حجت داشتی، نسبت به ظلم آن شخص ضامنی و در صورت عدم جبران، گناهکاری) عثمان گفت: «حق با توست! هرآنکس را که تو و مسلمانان قبول ندارند، عزل می‌کنم.» بعد از آنکه امام علی رفت، مروان به عثمان گفت: اگر این کار را بکنی مردم نسبت به تو جرات پیدا می‌کنند! هیچ کس را عزل نکن! 🔸و روى الواقدي في كتاب الشورى عن ابن عباس رحمه الله قال شهدت عتاب عثمان لعلي ع يوما فقال له في بعض ما قاله نشدتك الله أن تفتح للفرقة بابا فلعهدي بك و أنت تطيع عتيقا و ابن الخطاب طاعتك لرسول الله ص و لست بدون واحد منهما و أنا أمس بك رحما و أقرب إليك صهرا فإن كنت تزعم أن هذا الأمر جعله رسول الله ص لك فقد رأيناك حين توفي نازعت ثم أقررت فإن كانا لم يركبا من الأمر جددا فكيف أذعنت لهما بالبيعة و بخعت بالطاعة و إن كانا أحسنا فيما وليا و لم أقصر عنهما في ديني و حسبي و قرابتي فكن لي كما كنت لهما. فقال علي ع أما الفرقة فمعاذ الله أن أفتح لها بابا و أسهل إليها سبيلا و لكني أنهاك عما ينهاك الله و رسوله عنه و أهديك إلى رشدك و أما عتيق و ابن الخطاب فإن كانا أخذا ما جعله رسول الله ص لي فأنت أعلم بذلك و المسلمون و ما لي و لهذا الأمر و قد تركته منذ حين فإما ألا يكون حقي بل المسلمون فيه شرع فقد أصاب السهم الثغرة و إما أن يكون حقي دونهم فقد تركته لهم طبت به نفسا و نفضت يدي عنه استصلاحا و أما التسوية بينك و بينهما فلست كأحدهما إنهما وليا هذا الأمر فظلفا أنفسهما و أهلهما عنه و عمت فيه و قومك عوم السابح في اللجة فارجع إلى الله أبا عمرو و انظر هل بقي من عمرك إلا كظم‏ء الحمار فحتى متى و إلى متى أ لا تنهى سفهاء بني أمية عن أعراض المسلمين و أبشارهم و أموالهم و الله لو ظلم عامل من عمالك حيث تغرب الشمس لكان إثمه مشتركا بينه و بينك. قال ابن عباس فقال عثمان لك العتبى و افعل و اعزل من عمالي كل من تكرهه‏ و يكرهه المسلمون ثم افترقا فصده مروان بن الحكم عن ذلك و قال يجترئ عليك الناس فلا تعزل أحدا منهم. 🔗شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏9، ص15 @Hadith1398
📝عاقبت عدم مخالفت با ظالم 🔹نقل شده که امام حسین علیه السلام فرمودند: «ای مردم ! رسول خدا فرمود: هر کسی سلطان جائری را ببیند که حرام‌های خدا را حلال می‎کند و عهد او را می‎شکند و با سنت رسول الله (صلی الله علیه و آله) مخالفت می‎نماید، با گناه در بین بندگان خدا و ظلم به آنان حکومت می‎کند، پس با کلمه ای یا کاری بر علیه او، او را نکوهش ننماید بر خداوند حق است که او را در قیامت با همان سلطان ظالم در یک مکان قرار دهد.» 🔸انّ الحسین (علیه السلام) خطب اصحابه و اصحاب الحر بالبیضة فحمد الله و اثنی علیه ثم قال: "ایها الناس ! ان رسول الله (ص) قال: من رأی سلطانا جائرا مستحلا لحرم الله ناکثا لعهد الله مخالفا لسنة رسول الله (ص) یعمل فی عبادالله بالاثم و العدوان فلم یغیر علیه بفعل و لا قول کان حقا علی الله أن یدخله مدخله. 🔗تاریخ الطبری، ج4، ص304 و الکامل فی التاریخ، ج4، ص48 @Hadith1398
📝آیا امام حسین حاضر به بیعت با یزید شدند؟ 🔹مساله عدم بیعت امام حسین با یزید نقطه شروع خروج امام از مدینه بوده که در آن تردیدی وجود ندارد. اما برخی با تکیه بر برخی از گزارش‌های تاریخی مدعی شده اند که امام حسین و لو آنکه اول حاضر به بیعت با یزید نشدند، اما در نهایت حاضر به بیعت با وی شدند. اما ابن زیاد می‌خواست که امام حسین نزد شخص او برود و حکم او را بپذیرد تا عزت ابن زیاد مخدوش نشود، اما امام حسین نپذیرفتند. 🔸این عبارت در تاریخ طبری (310 ه.ق) ذکر شده و در ارشاد شیخ مفید (413 ه.ق) هم به همین شکل منعکس شده. در این نقل آمده که عمر بن سعد به ابن زیاد در نامه‌ای نوشت: «حسین به من قول داده که یکی از این سه کار را انجام دهد؛ یا به همان مکانی برگردد که از آنجا آمده، یا به سمت یکی از مرزها برود و مثل سایر مسلمانان زندگی کند، و یا نزد یزید برود و با او بیعت کند.» 🔹مطابق این نقل، ابن زیاد ابتدائاً از این پیشنهاد خوشحال شد، اما شمر به ابن زیاد گفت: «اگر حسین بدون بیعت با تو از قلمرو تو برود، تو در موضع ضعف قرار گرفته‌ای و او در موضع قوت! او را ملزم کن که نزد تو بیاید، در این صورت چه مجازاتش کنی و چه او را ببخشی، عزت تو محفوظ خواهد بود.» ابن زیاد نیز همین رای را پذیرفت، اما امام حسین از پذیرش آن امتناع کرد. (تاریخ طبری، ج5، ص414 و الارشاد، ج2، ص87) اما با این حال درباره این نقل، نکات متعددی را می توان مطرح کرد، از جمله آنکه: 🔻در مقتل ابی مخنف (157 ه.ق)، هرچند این تعبیر ذکر شده، اما در عین حال بیان شده که سمعان (غلام رباب همسر امام حسین) گفته من از اول حرکت امام تا انتها با ایشان بودم و هرچه گفتند را شنیدم و اصلاً مساله بیعت با یزید را مطرح نکردند، بلکه تنها گفتند: «من را رها کنید تا در این سرزمین پهناور به نقطه ای بروم تا ببینم امر این مردم به کجا می‌رسد.» طبری نیز این مطلب را نقل کرده است. (وقعة الطف، ص187 و نک: تاریخ طبری، ج5، ص413؛ البدایة و النهایة، ج8، ص175؛ الکامل، ج4، ص54) 🔻همچنین دینوری (281 ه.ق) نیز نقل کرده که امام حسین خواستار عدم جنگ و رفتن به نقطه دیگری بوده که عمر بن سعد نیز همین را به ابن زیاد منتقل کرده، اما ابن زیاد بیعت با یزید را تنها راه برای عدم جنگ تعیین کرده و چون عمر بن سعد می‌دانسته امام با یزید بیعت نمی‌کند، اصلاً این مطلب را با امام حسین در میان نگذاشته است. (الاخبار الطوال، ص254) 🔻قابل ذکر است که در هر صورت، اگر امام قصد حفظ جان و لو به قیمت بیعت با یزید داشتند، این با نپذیرفتن حکم ابن زیاد و در نتیجه تن به قتل دادن، سازگار نیست. خصوصاً آنکه مطابق نقل طبری و ارشاد مفید، مساله ابن زیاد تنها حفظ قوت و شوکت خودش بوده، نه قتل امام حسین علیه السلام. و امام همان طور که با پذیرفتن حکم ابن زیاد در موضع ذلت ظاهری قرار می‌گرفتند، در بیعت با یزید نیز همین حالت برای ایشان وجود داشت. متن کامل این یادداشت را از اینجا مطالعه کنید @Hadith1398
📝قصد قربت قاتلان امام حسین و جایگاه بزرگ حضرت عباس 🔹نقل شده که حضرت سجاد علیه السلام به فرزند حضرت عباس نگاه کرد و گریان شد. سپس فرمود: هیچ روزی برای پیامبر سخت تر از جنگ احد و جنگ موته نبود؛ در جنگ احد عمویش حمزه را که اسد الله بود از دست داد و در جنگ موته پسر عمویش جعفر را از دست داد. اما هیچ روزی مانند روز شهادت امام حسین نیست؛ سی هزار نفر وی را محاصره کرده بودند که گمان می‌کردند مسلمان‌اند! همه آنها با ریختن خون امام حسین قصد قربت و نزدیکی به خدا را داشتند! امام حسین آنها را موعظه می‌کرد، اما آنها هیچ نصیحتی را نمی‌پذیرفتند تا آنکه وی را از روی ظلم و دشمنی به شهادت رساندند. خدا عباس را رحمت کند. او فداکاری کرد، سختی کشید و خودش را برای برادرش فدا کرد تا جایی که هر دو دستش قطع شد. به همین دلیل، خدا به جای دو دستش به او مانند جعفر دو بال داد تا همراه فرشتگان در بهشت پرواز کند. برای عباس جایگاهی نزد خداوند است که همه شهداء در روز قیامت آرزوی آن را می‌کنند. 🔸حدَّثَنَا أَبُو عَلِيٍّ أَحْمَدُ بْنُ زِيَادٍ الْهَمَدَانِيُّ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ الْيَقْطِينِيِّ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنِ ابْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ ثَابِتِ بْنِ أَبِي صَفِيَّةَ قَالَ: نَظَرَ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع إِلَى عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَاسْتَعْبَرَ ثُمَّ قَالَ مَا مِنْ يَوْمٍ أَشَدَّ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص مِنْ يَوْمِ أُحُدٍ قُتِلَ فِيهِ عَمُّهُ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ بَعْدَهُ يَوْمَ مُؤْتَةَ قُتِلَ فِيهِ ابْنُ عَمِّهِ جَعْفَرُ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ قَالَ ع وَ لَا يَوْمَ كَيَوْمِ الْحُسَيْنِ ع ازْدَلَفَ عَلَيْهِ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ كُلٌّ يَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِدَمِهِ وَ هُوَ بِاللَّهِ يُذَكِّرُهُمْ فَلَا يَتَّعِظُونَ حَتَّى قَتَلُوهُ بَغْياً وَ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً ثُمَّ قَالَ ع رَحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَى وَ فَدَى أَخَاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّى قُطِعَتْ يَدَاهُ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ بِهِمَا جَنَاحَيْنِ يَطِيرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِكَةِ فِي الْجَنَّةِ كَمَا جَعَلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَنْزِلَةً يَغْبِطُهُ بِهَا جَمِيعُ الشُّهَدَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ. 🔗 الأمالي( للصدوق)، ص463 @Hadith1398
🔻و بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ الْجَهَالَة «و خونش را در راه تو داد، تا بندگانت را از گمراهی و نادانی نجات دهد.» 🔗کامل الزیارات، ص228 و نک: تهذیب الاحکام، ج6، ص113 @Hadith1398