eitaa logo
کلامُکم نور (گفتگوهای روایی)
198 دنبال‌کننده
9 عکس
2 ویدیو
16 فایل
👈🏻ادمین: @mop1414 👈🏻کانال تلگرام https://t.me/Hadith1398
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 امام باقر علیه‌السلام و مجاهدت در راه کسب حلال شیخ مفید در کتاب ارشاد چنین نقلی دارند: 🔹 محمد بن منکدر می‌گفت: ندیده بودم که کسی مثل جناب علی بن الحسین جانشینی در حد بزرگی و فضیلت خود به جا گذاشته باشد تا اینکه پسرش محمد بن علی را دیدم و خواستم او را موعظه کنم که او من را موعظه نمود. یارانش از او پرسیدند: به چه چیزی تو را موعظه نمود؟ او پاسخ داد: در ساعت گرمی هوا از مدینه به سمت برخی نواحی اطراف خارج شدم که محمد بن علی را دیدم. او مردی سنگین وزن بود و به دو غلام سیاه خود تکیه داده بود. با خود گفتم که بزرگی از بزرگان قریش! در این ساعت و با این وضعیت در حال طلب دنیاست. نزد خدا شهادت دادم که حتما او را موعظه می‌کنم. به او نزدیک شدم، سلام کردم و او در حالی که نفس نفس می‌زد و عرق می‌ریخت، جواب سلام داد. به او گفتم: خداوند کار تو را اصلاح کند، بزرگی از بزرگان قریش در این ساعت و با چنین وضعیتی در طلب دنیاست! اگر مرگ تو برسد و تو در این حال باشی چه؟! او دست خود را از دو غلامش برداشت و تکیه داد و گفت: به خدا قسم اگر مرگ من برسد و در این حال باشم، در عبادت خداوند از دنیا رفته‌ام. با این عبادت خود را بی‌نیاز از تو و مردم می‌کنم. فقط وقتی از مرگ می‌ترسم که زمانی به سراغ من بیاید که در حال ارتکاب معصیت خداوند باشم. به او گفتم: خداوند شما را مورد مرحمت قرار دهد، خواستم شما را موعظه نمایم ولی شما من را موعظه کردید. 🔸 إِنَّ مُحَمَّدَ بْنَ الْمُنْكَدِرِ كَانَ يَقُولُ مَا كُنْتُ أَرَى أَنَّ مَثَلَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع يَدَعُ خَلَفاً لِفَضْلِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ حَتَّى رَأَيْتُ ابْنَهُ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِظَهُ فَوَعَظَنِي فَقَالَ لَهُ أَصْحَابُهُ بِأَيِّ شَيْءٍ وَعَظَكَ قَالَ خَرَجْتُ إِلَى بَعْضِ نَوَاحِي الْمَدِينَةِ فِي سَاعَةٍ حَارَّةٍ فَلَقِيتُ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ وَ كَانَ رَجُلًا بَدِيناً وَ هُوَ مُتَّكِئٌ عَلَى غُلَامَيْنِ لَهُ أَسْوَدَيْنِ أَوْ مَوْلَيَيْنِ لَهُ فَقُلْتُ فِي نَفْسِي شَيْخٌ مِنْ شُيُوخِ قُرَيْشٍ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ فِي طَلَبِ الدُّنْيَا أَشْهَدُ لَأَعِظَنَّهُ فَدَنَوْتُ مِنْهُ فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ فَسَلَّمَ عَلَيَّ بِبُهْرٍ وَ قَدْ تَصَبَّبَ عَرَقاً فَقُلْتُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ شَيْخٌ مِنْ أَشْيَاخِ قُرَيْشٍ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ عَلَى مِثْلِ هَذِهِ الْحَالِ فِي طَلَبِ الدُّنْيَا لَوْ جَاءَكَ الْمَوْتُ وَ أَنْتَ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ قَالَ فَخَلَّى عَنِ الْغُلَامَيْنِ مِنْ يَدِهِ ثُمَّ تَسَانَدَ وَ قَالَ لَوْ جَاءَنِي وَ اللَّهِ الْمَوْتُ وَ أَنَا فِي هَذِهِ الْحَالِ جَاءَنِي وَ أَنَا فِي طَاعَةٍ مِنْ طَاعَاتِ اللَّهِ أَكُفُّ بِهَا نَفْسِي عَنْكَ وَ عَنِ النَّاسِ وَ إِنَّمَا كُنْتُ أَخَافُ الْمَوْتَ لَوْ جَاءَنِي وَ أَنَا عَلَى مَعْصِيَةٍ مِنْ مَعَاصِي اللَّهِ فَقُلْتُ يَرْحَمُكَ اللَّهُ أَرَدْتُ أَنْ أَعِظَكَ فَوَعَظْتَنِي 🔗 الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص: 162 @Hadith1398 ⚫ شهادت امام باقر علیه‌السلام تسلیت باد.
📝آیا عبارت "الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم" روایت است؟ 🔹از عبارت‌های مشهوری که در کتب بسیاری از عالمان شیعه و سنی نوشته شده، عبارتِ "الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم" است که مطابق آن حکومت یک حاکم با کفر وی باقی می‌ماند اما با ظلم و ستم وی به مردم باقی نمی‌ماند. اما این روایت به این شکل در هیچ یک از منابع شیعه وجود ندارد. با این حال برخی مانند مرحوم نایینی در کتاب تنبیه الامة و تنزیه الملة صفحه165 این عبارت را "نص مُجرّب" توصیف کرده‌اند. مرحوم علامه سید محمد حسین طهرانی پس از بیان توضیحاتی درباره فحص زیادی که درباره منبع این روایت کرده‌اند، می‌نویسند: 💬"...أمّا چون به خود بحار الانوار مجلسىّ (جلد72 صفحه331) مراجعه شد، ملاحظه شد كه: اين عبارت را در خاتمه بيان خود ضمن شرح روايتى آورده است.روايت اين است: قَالَ:إنَّ اللَهَ عَزّ وَ جَلَّ أَوْحَى إلَى نَبِىٍّ مِنْ أَنْبِيَآئِهِ فِى مَمْلَكَةِ جَبَّارٍ مِنَ الْجَبَّارِينَ: أَنِ ائْتِ هَذَا الْجَبَّارَ فَقُلْ لَهُ: إنِّى لَمْ أَسْتَعْمِلْكَ عَلَى سَفْكِ الدِّمَآء وَ اتِّخَاذِ الامْوَالِ، وَ إنَّمَا اسْتَعْمَلْتُكَ لِتَكُفَّ عَنِّى أَصْوَاتَ الْمَظْلُومِينَ؛ فَإنِّى لَنْ أَدَعَ ظُلَامَتَهُمْ وَ إنْ كَانوُا كُفَّارًا. [ترجمه روایت: خداوند عزوجل به يكى از پيامبران خود كه در سرزمین یکی از گردنكشان بود، وحى نمود كه نزد آن جبار رفته و به او بگو: تو را حاكم بر مردم نکردم تا خونريزى كرده و اموال مردم را بگيرى. به تو حكومت دادم تا نگذاری صداى مظلومان به من برسد. بدون شك هیچ گاه شکایت‌شان را رها نمی‌کنم، حتی اگر كافر به من باشند.] و شرحش اينست: بَيانٌ: الظُّلامَةُ بِالضَّمِّ ما تَطْلُبُهُ عِنْدَ الظّالِمِ...وَ قَوْلُهُ: فَإنِّى لَنْ أَدَعَ ظُلامَتَهُمْ، تَهْديدٌ لِلْجَبّارِ بِزَوالِ مُلْكِهِ؛ فَإنَّ الْمُلْكَ يَبْقَى مَعَ الْكُفْرِ وَ لَا يَبْقَى مَعَ الظُّلْمِ." [ترجمه شرح علامه مجلسی: ظلامة آن شکایتی است که نزد ظالم طلب می‌کنی و عبارت "لن ادع ظلامتهم" تهدیدی از سوی خداوند برای نابودی مُلک ظالم است چرا که مُلک با کفر باقی می‌ماند اما با ظلم باقی نمی‌ماند.] 💬"از اينجا چه بسا به ذهن خطور مى‌كرد كه شايد اين عبارت، عبارت خود مجلسى است كه در مقام استدلال و برهان بر گفتار خودش إنشاء نموده است و ليكن با پى گيرى و فحص بيشترى كه توسّط بعضى از أحبّه و أعزّه دوستان انجام گرفت معلوم شد در كتاب «نصيحۀ الملوك» غزّالىّ، باب أوّل (كه در عدل و سياست و سيرت ملوك و ذكر پادشاهان پيشين و تاريخ هر يكى از آنهاست) ص 82 از طبع چهارم كه به تصحيح استاد علّامه جلال الدّين همائى صورت پذيرفته است، وجود دارد. عبارت غزّالى چنين است: و سلطان به حقيقت آنست كه عدل كند در ميان بندگان او، و جور و فساد نكند كه سلطان جائر شوم بُوَد و بقاء نبُودَش؛ زيرا كه پيامبر صلّى الله عليه گفت:الْمُلْكُ يَبْقَى مَعَ الْكُفْرِ وَ لَا يَبْقَى مَعَ الظُّلْمِ." 💬"بعد از اطّلاع يافتن بر وجود روايت در كتاب «نصيحۀ الملوك» با فحص مجدّدى كه به عمل آمد، اين روايت در كتاب «مرصاد العباد» رازى، طبع بنگاه ترجمه و نشر كتاب، سنه 1352، باب چهارم، فصل دوّم، ص 436 بدست آمد. روايت در تعليقه‌اى است كه ذيل اين عبارت از متن «خواجه عليه السّلام چنين فرمود كه: الْعَدْلُ وَ الْمُلْكُ تَوْأَمَانِ.» آمده و چنين است: جاى ديگر فرمود:الْمُلْكُ يَبْقَى مَعَ الْكُفْرِ وَ لَا يَبْقَى مَعَ الظُّلْم‌. و همچنين در باب پنجم، فصل سيّم، ص 466 (كه در بيان سلوك وزراء و أصحاب قلم و نوّاب است) مى‌گويد: و خواجه عليه السّلام از اينجا فرمود:الْمُلْكُ يَبْقَى مَعَ الْكُفْرِ وَ لَا يَبْقَى مَعَ الظُّلْمِ." 💬"از كساني كه تصوّر نموده‌اند اين روايت از إنشائات علّامه مجلسى است، شيخ محمّد جواد مغنيه قدّس الله سرّه مى‌باشد كه در كتاب «الشّيعة فى الميزان» طبع أوّل دار التّعاريف للمطبوعات بيروت، ص 399 در تحت عنوان: نَحْنُ أعْدآءُ الظُّلْم، چنين گويد:الْمُلْكُ يَبْقَى مَعَ الْكُفْرِ وَ لَا يَبْقَى مَعَ الظُّلْمِ‌. نَطَقَ بِهَذِهِ الْحِكْمَةِ الْعلّامَةُ الْمَجْلِسِىُّ فى كِتابِهِ «بحارُ الانوارِ» وَ هُوَ أحَدُ أَئِمَّةِ الدِّينِ الإسلامىّ.آنگاه براى إثبات اين قانون، يعنى بقاء مُلك و حكومت با كفر و عدم بقاء آن با ظلم، از شواهد تاريخ استفاده نموده است؛ و ملك فاروق را شاهد آورده است كه در عين آنكه مسلمان بود، و پدر و مادرش مسلمان بودند، و از تبار ملوك و امراء بودند، در مساجد براى نماز حضور مى‌يافت؛ و در ماه مبارك رمضان براى روزه داران سفره‌هاى إفطاريّه مى‌گسترد، و آيات قرآن را استماع مى‌نمود؛ مع ذلك چون حكومتش بر أساس وثوق و إتّكاء به ملّت نبود، از هم پاشيد؛ و اينك أثرى از آن باقى نيست." 🔗با تلخیص از پاورقی کتاب ولایت فقیه در حکومت اسلام جلد2 صفحه210 @Hadith1398
10.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی: در شب و روز عرفه چه کنیم؟ @Hadith1398
📝 نحوه مصرف گوشت قربانی 🔸 آیه 22 سوره مبارکه حج: « لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ في أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهيمَةِ الْأَنْعامِ فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقير» 🔸 آیه 36 سوره مبارکه حج: «وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَكُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فيها خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْها صَوافَّ فَإِذا وَجَبَتْ جُنُوبُها فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ كَذلِكَ سَخَّرْناها لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون» 💬امام صادق علیه السلام فرمودند: هنگامی که قربانی را ذبح یا نحر کردی، از گوشت قربانی خودت بخور و استفاده کن، دیگران را نیز اطعام کن همانطور که خدای متعال فرموده است: « قانع و معتر را اطعام کنید». قانع کسی است که به همان مقدار گوشتی که به او داده‌ای، قناعت می‌کند. معتر کسی است که خود را در معرض دید تو قرار می‌دهد ولی درخواست نمی‌کند. سائل کسی است که نیاز خود را از تو طلب می‌نماید و بائس، فقیر است. 🔹مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا ذَبَحْتَ أَوْ نَحَرْتَ فَكُلْ وَ أَطْعِمْ كَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ فَقَالَ الْقَانِعُ الَّذِي يَقْنَعُ بِمَا أَعْطَيْتَهُ وَ الْمُعْتَرُّ الَّذِي يَعْتَرِيكَ وَ السَّائِلُ الَّذِي يَسْأَلُكَ فِي يَدَيْهِ وَ الْبَائِسُ الْفَقِيرُ. 🔗 تهذیب الاحکام، ج5، ص223 @Hadith1398
📝گزارشی از برخورد امام علی علیه السلام با کارگزار فاسد 🔹نقل شده که اميرالمؤمنين عليه السلام بر خيانت ابن هرمه واقف شد. ابن هرمه مسئول بازار اهواز بود. حضرت به رفاعه مرقوم فرمود: «چون نامه‌ام را خواندى، ابن هرمه را از مسئوليتش بركنار كن و او را در برابر مردم سرپا نگاه دار و زندانى‌اش كن و بر سر او جار بزن و به همۀ مردمى كه كارگزار آنان هستى، بنويس و نظر من را دربارۀ ابن هرمه به آنان ابلاغ كن و دربارۀ ابن هرمه غفلتى و تفريطى تو را نگيرد؛ كه نزد خدا هلاك خواهى شد و من تو را به بدترين شكل از كار بر كنار مى‌سازم و تو را از اين كار در پناه خداوند قرار مى‌دهم و چون روز جمعه شود، او را از زندان بيرون آر و سى و پنج تازيانه بر او بزن و او را در بازارها بگردان و هر كس كه عليه وى شاهدى آورد، او را با شاهدش سوگند ده و از درآمد ابن هرمه آنچه عليه او شهادت داده است، پرداخت كن و دستور ده كه با خوارى و زشتى و سرزنش او را به زندانش بيندازند و دو پايش را با بندى ببند و به هنگام نماز بيرونش بياور و بين او و كسى كه براى او غذا، نوشيدنى، لباس و فرش مى‌آورد، مانع مشو و مگذار كه كسى بر او وارد شود كه خصومت و جدل را به او بياموزد و اميد خلاصى را به او تلقين كند و اگر نزد تو ثابت شد كه كسى به او چيزى را تلقين كرده كه به وسيلۀ آن به مسلمانى آسيب رساند، او را با درّه [شلاق] بزن و تا توبه كند، زندانى ساز و دستور ده كه زندانيان را در شب به صحن زندان براى تفرج بيرون بياورند جز ابن هرمه؛ مگراين كه بترسى كه بميرد؛ كه در اين صورت، او را با زندانيان به صحن زندان بياور و اگر ديدى كه تاب و توانى دارد، پس از سى روز، سى و پنج تازيانه بعد از سى و پنج تازيانه اولى بزن و برايم بنويس هر كارى را در بازار مى‌كنى و كسى را كه پس از اين خائن، براى بازار بر مى‌گزينى و رزقى [حقوق و مستمرى] كه به اين خائن داده مى‌شده، از او قطع كن.»‌ 🔸و عن علي ص أنه استدرك على ابن هرمة خيانة و كان على سوق الأهواز فكتب إلى رفاعة إذا قرأت كتابي فنح ابن هرمة عن السوق و أوقفه للناس و اسجنه و ناد عليه و اكتب إلى أهل عملك تعلمهم رأيي فيه و لا تأخذك فيه غفلة و لا تفريط فتهلك عند الله و أعزلك أخبث عزلة و أعيذك بالله من ذلك فإذا كان يوم الجمعة فأخرجه من السجن و اضربه خمسة و ثلاثين سوطا و طف به إلى الأسواق فمن أتى عليه بشاهد فحلفه مع شاهده و ادفع إليه من مكسبه ما شهد به عليه و مر به إلى السجن مهانا مقبوحا منبوحا و احزم رجليه بحزام و أخرجه وقت الصلاة و لا تحل بينه و بين من يأتيه بمطعم أو مشرب أو ملبس أو مفرش و لا تدع أحدا يدخل إليه ممن يلقنه اللدد و يرجيه الخلوص فإن صح عندك أن أحدا لقنه ما يضر به مسلما فاضربه بالدرة فاحبسه حتى يتوب و مر بإخراج أهل السجن في الليل إلى صحن السجن ليتفرجوا غير ابن هرمة إلا أن تخاف موته فتخرجه مع أهل السجن إلى الصحن فإن رأيت به طاقة أو استطاعة فاضربه بعد ثلاثين يوما خمسة و ثلاثين سوطا بعد الخمسة و الثلاثين الأولى و اكتب إلي بما فعلت في السوق و من اخترت بعد الخائن و اقطع عن الخائن رزقه. 🔗دعائم الاسلام جلد2 صفحه532 @Hadith1398
📝بیان مقدار ثواب و عقاب به حسب عقول مردم؟ 🖌گفتاری از مجلسی اول (قدس سره) 🔹ائمه علیهم السلام در هر امری مخصوصا در بیان ثواب‌ و عقاب، به حسب عقول مردم با ایشان صحبت می‌کردند همان طور که در بحث زیارات این نکته مشاهده می‌شود؛ مثلا در یک روایت، برای زیارت مشاهد شریفه ثواب عمره ذکر شده و در روایت دیگر ثواب حج و در بعضی دیگر ثواب حج و عمره و در بعضی دیگر ثواب بیست حج و عمره و در بعضی دیگر ثواب هزار حج و عمره و در برخی دیگر ثواب هفتاد هزار حج و در بعضی دیگر ثواب هزاران هزار حج و در بعضی دیگر از اخبار دو برابر آن! 🔸این غالبا به حسب اختلاف اشخاص در نیت‌ها، اعتقادها و سطح شناخت است و در بسیاری از اوقات به حسب احوال مخاطبان بوده است؛ چرا که اگر آنها ثواب‌های زیاد را بشنوند، عقل‌هایشان آن را انکار می‌کند و این نوعی کفر است و در اکثر انسان‌ها این حالت وجود دارد پس ائمه علیهم السلام به حساب عقل‌های ضعیف‌شان با آنها سخن گفته‌اند و کمترین مراتب ثواب عمل را برای آنها گفته‌اند که البته بیان حق هست. بنابراین اکثر این روایات این چنین است. پس هرگاه که اساتید از جماعتی از خواص، ثواب‌های بزرگ برخی اعمال را می‌شنوند، اگر قوه تمییز نداشته باشند، فورا آن ثواب‌ها را انکار می‌کنند همان طور که برای خود من با برخی از اساتید گرانقدرم در بحث ثواب اطعام مومن، اتفاق افتاد. 🔹آن استاد من در درس گفت که ما به طور قطعی می‌دانیم که امثال این روایت کذب هستند؛ مثلا برای اطعام مومن ثواب هزاران هزار حج ذکر شده! در حالی اگر چنین باشد، دیگر برای خود حج چیزی باقی نمی‌ماند! من در درس به آن استاد اشکال کردم که امثال این روایات را به دلیل تواتر معنوی نمی‌توان انکار کرد و گفتم شما این روایت را قبول دارید که ضربه امام علی علیه السلام در جنگ خندق افضل از عبادت ثقلین تا روز قیامت است و به آن اعتقاد دارید و شکی هم در این نیست که آن به دلیل علو شان امام علی علیه السلام است بلکه هر فعلی از افعال ایشان این چنین است. و همین طور این نگاه را نسبت به همه ائمه در قیاس با دیگران دارید، پس چه اشکالی دارد که ثوابی که در روایات با اوصاف این چنینی آمده، مربوط به اولیاء خالص خداوند باشد؟ همان طور که در اطعام مسکین و یتیم و اسیر این ثواب‌ها برای اهل بیت واقع شده است در حالی که فضه خدمتکار اهل بیت نیز از آنها تبعیت کرد و بین ثواب استحقاقی و تفضلی همان طور که خودتان می‌گویید، تفاوت وجود دارد. 🔸استادم کلام من را پسندید و هیچ گاه دیگر این سخنش را تکرار نکرد. آن استادم، شیخ بهایی بود و انصافش فوق این بود که وصف شود در حالی که من وقتی این اشکال را به ایشان کردم به لحاظ سنی کوچکترین شاگردشان بودم و گمان دارم که حتی آن زمان به سن بلوغ نرسیده بودم. در بسیاری از اوقات وی به خاطر حرف من و امثال من از اعتقادش دست کشید در حالی که در آن زمان اکثر فضلاء عصر در درس ایشان حاضر می‌شدند و ساکت کردن من برای وی بسیار آسان بود چرا که او در جمیع علوم تبحر زیادی داشت و از دیگر اساتید نیز چنین (اسکات) مشاهده می‌شود. 🔗روضة المتقین جلد 14 صفحه 404 @Hadith1398
📝سه خصلتی که پیامبران هم از آن ایمن نبوده‌اند 🔹از حضرت صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند: سه چيز است كه پيامبر و كمتر از پيامبر از آن مصون نیستند؛ تفكر كردن در وسوسه‏هاى راجع به خلقت و آفرينش* (كه به انسان دست مي‌دهد) فال بد زدن و حسادت کردن جز اینکه مومن حسادت خود را به كار نمی‌گیرد (در اثر حسادت به فكر سلب نعمت از کسی نمي‌افتد و كارى انجام نمی‌دهد.) 🔸علي عن أبيه عن ابن أبي عمير عن أبي مالك الحضرمي عن حمزة بن حمران عن أبي عبد الله ع قال: ثلاثة لم ينج منها نبي فمن دونه التفكر في الوسوسة في الخلق و الطيرة و الحسد إلا أن المؤمن لا يستعمل حسده. 🔗کافی جلد8 صفحه108 *این فقره از روایت طور دیگری هم تفسیر شده و آن اینکه منظور از خلق، خلقت نباشد و مراد وسوسه شیطان در انسان درباره مردم باشد به این صورت که گمان بد به آنها پیدا کند. (رک به مرآة العقول ج11 صفحه 393) @Hadith1398
دست خدا و «نفْس» پیمبر فقط علی است شمشیر و شیر خالق اکبر فقط علی است بعد از نبی به امر خداوند ذوالجلال ما را امام و هادی و رهبر فقط علی است دست خدا که با سر انگشت خویشتن خورشید را نمود مسخر فقط علی است بر آن دو تن که هر دو ز خیبر گریختند اعلان کنید فاتح خیبر فقط علی است این نام را مباد به دیگر کسان دهند این حق حیدر است که حیدر فقط علی است مردی که جان به دست، شب لیلة المبیت جای رسول خفت به بستر فقط علی است ای تشنگان حشر به حق خدا قسم باور کنید ساقی کوثر فقط علی است مردی که در مهاجر و انصار از نخست گردید با رسول برادر فقط علی است دیوار کعبه سینه گشود از برای او مولود بیت حضرت داور فقط علی است نوزاد بیت و صاحب بیت و امیر بیت مهمان بیت همره مادر فقط علی است آن شیر کبریا که در ایام کودکی از هم درید پیکر اژدر فقط علی است روز احد به رغم تمام فراریان یاری که گشت دور پیمبر فقط علی است از منبر رسول خدا آید این ندا بعد از رسول صاحب منبر فقط علی است کس را چه زهره تا که شود کفو فاطمه آن کس که شد به فاطمه شوهر فقط علی است ممدوح «انّما» که خدا گفته در کتاب گفتیم و گفته‌اند مکرر فقط علی است در روز حشر پیشروِ ختم انبیا صاحب علَم به عرصۀ محشر فقط علی است شاهی که رخت کهنه به تن کرد و رخت نو با دست خویش داد به قنبر فقط علی است دست خدا که یک تنه در عرصۀ نبرد بگرفت سر ز عمر دلاور فقط علی است در فتح بدر و خیبر و در خندق و احد بالله قسم امیر مظفّر فقط علی است آن بت‌شکن که در حرم خاص کبریا بگذاشت پا به دوش پیمبر فقط علی است «الا علی» ندای خدا بود در احد ممدوح این ندای منور فقط علی است فرمود مصطفی که منم شهر علم و بس این شهر علم را که منم، در فقط علی است آن کو به کودکی به رسول خدا مدام بودی انیس و مونس و یاور فقط علی است گو صد خلیفه بعد پیمبر فقط علی است آن را که حق نموده مقرر فقط علی است «میثم» امیر خلق و رفیق فقیر شهر در عالم وجود سراسر فقط علی است
شب هیجدهم: شب عید غدیر و شب بسیار با شرافتى است، سیّد ابن طاووس در کتاب» اقبال «دوازده رکعت نماز با یک سلام به کیفیتى مخصوص براى این شب همراه با دعاهایى روایت کرده است. روز هیجدهم: روز عید غدیر، و «عید اللّه اکبر» ، و عید آل محمّد علیهم السّلام و عظیم ترین عید است، و حق تعالى هیچ پیامبرى را مبعوث نفرموده جز آنکه این روز را عید کرده و حرمت آن را دانسته. نام این روز در آسمان روز «عهد معهود» و در زمین روز «میثاق مأخوذ» و «جمع مشهود» است. روایت شده که از امام صادق علیه السّلام پرسیدند، آیا مسلمانان را غیر از جمعه و قربان و فطر عیدی هست؟ فرمود: آرى عیدى است که حرمتش از همه اعیاد بیشتر است، راوى گفت: کدام عید است؟ حضرت فرمود: روزى است که حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله امیر المؤمنین علیه السّلام را به جانشینى خود نصب فرمود، و اعلام کرد: هرکه من مولا و آقاى اویم، پس على مولا و آقا و پیشواى اوست، و آن روز هیجدهم، ذو الحجّه است، راوى گفت: در آن روز چه کارى باید انجام داد؟ فرمود باید روزه بدارید، و عبادت کنید، و محمّد و آل محمّد علیهم السّلام را یاد آرید، و بر ایشان صلوات فرستید، رسول خدا صلى اللّه علیه و آله امیر المؤمنین علیه السّلام را وصیت کرد، که این روز را عید گرداند، و هر پیامبرى به جانشینى خویش وصیت میکرد، که این روز را عید کند. در حدیث ابن ابى نصر بزنطی از حضرت رضا علیه السّلام آمده: اى پسر ابى نصر هر کجا باشى، بکوش روز عید غدیر نزد قبر مطهّر حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام حاضر شوى، به درستیکه در این روز، خدا میآمرزد، از هر مرد و زن مؤمن گناه شصت سال ایشان را، و از آتش دوزخ آزاد میکند، دو برابر آنچه در ماه رمضان و شب قدر و شب فطر آزاد کرده، و پرداخت یک درهم در این روز به برادران مؤمن، برابر هزار درهم در اوقات دیگر است، و در این روز به برادران مؤمن احسان کن، و هر مرد و زن مومن را شاد گردان، به خدا سوگند، اگر مردم فضیلت این روز را چنان که باید بدانند، هرآینه هر روز فرشتگان با ایشان ده مرتبه مصافحه کنند. در هر صورت بزرگداشت این روز شریف لازم است، و اعمال آن چندچیز است: اوّل: روزه که کفّاره شصت سال گناه است، و در حدیثى است روزه این روز برابر روزه تمامى عمر دنیا و معادل با صد حج و صد عمره است. دوّم: غسل. سوّم: زیارت امیر مؤمنان علیه السّلام و شایسته است انسان هر کجا باشد، بکوشد که خود را به قبر مطّهر آن حضرت برساند، و براى آن جناب در این روز سه زیارت مخصوص روایت شده که یکى از آنها زیارت معروف به «امین اللّه» است، که هم از نزدیک و هم از راه دور خوانده میشود، و آن از زیارات جامعه مطلقه است، و در باب زیارات ان شاء الله تعالى خواهد آمد. چهارم: تعویذى [ذکر مربوط به پناه جستن به خدا از ناملایمات و شرور] را که سیّد ابن طاووس در کتاب «اقبال» از رسول خدا صلى اللّه علیه وآله روایت کرده بخواند.
آگاه باش در این روز شریف، براى هریک از امور زیر فضیلت بسیارى است: پوشیدن جامه هاى نیکو، زینت کردن، استعمال بوى خوش، شادى کردن، و شاد نمودن شیعیان امیر المؤمنین علیه السّلام، گذشت از تقصیرات شیعیان، برآوردن حاجات آنان، صله ارحام، توسعه دادن بر اهل و عیال، اطعام اهل ایمان، افطار دادن به روزه داران، مصافحه با مومنان رفتن به زیارت آنان، تبسّم نمودن بر چهره ایشان، و فرستادن هدایا براى اهل ایمان، و بجا آوردن شکر و سپاس بخاطر نعمت بزرگ ولایت، بسیار صلوات فرستادن، انجام عبادات و طاعات بسیار. کسیکه در این روز یک درهم به برادر مؤمن خود بدهد، برابر با صد هزار درهم در غیر این روز است. طعام دادن در این روز به یک مؤمن مانند طعام دادن به همه پیامبران و صدّیقان است. در خطبه حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام در روز غدیر چنین آمده است: هرکه مؤمن و روزه دار را به وقت افطارش افطار دهد، مانند آن است که ده «فِئام» را افطار داده باشد، شخصى از جاى برخاست و عرضه داشت: یا امیر المؤمنین «فئام» چیست؟ ایشان فرمود صد هزار پیغمبر و صدیق وشهید، پس چگونه خواهد بود، کثرت فضیلت حال کسیکه جمعى از مردان و زنان مؤمن را کفایت کند، من امان او را از کفر و فقر بر خداى تعالى ضامن هستم...
ششم: غسل کند، و به نیم ساعت پیش از زوال دو رکعت نماز بجا آورد، در هر رکعت سوره «حمد» یک بار، و سوره «توحید» ده بار، و «آیة الکرسى» ده بار، و ده بار «انّا انزلنا» خوانده شود، که برابر صد هزار حج و صد هزار عمره است و باعث برآورده شدن حوایج دنیا و آخرت او، به آسانى و عافیت، از جانب خداى کریم است، و پوشیده نمایند، که در کتاب «اقبال» در بیان این نماز سوره «انّا انزلناه» مقدّم بر «ایة الکرسى» ذکر شده، و علاّمه مجلسى در «زاد المعاد» از کتاب «اقبال» پیروى کرده و سوره «قدر» را مقدّم داشته، چنان که این حقیر هم در کتب دیگر به این صورت ذکر کرده ام، ولى برابر با پیجویى زیادى که کردم، بیشتر «آیة الکرسى» را مقدّم بر «قدر» دیدم. احتمال اینکه از قلم مبارک سیّد در کتاب «اقبال» سهوى شده، یا ناسخان در این نماز، هم در عدد «حمد» و هم در مقدّم داشتن «قدر» بر «آیة الکرسى» اشتباهى کرده اند، یا این که این عمل مستقلّى غیر از آن نماز است بسیار بعید به نظر میرسد، و اللّه تعالى عالم. و بهتر این است که پس از این نماز تمام این دعا را بخواند: «ربّنا انّنا سمعنا منادیا... » هفتم: دعاى ندبه را بخواند.
📝اگر امامت اهل بیت پذیرفته می‌شد، هیچ اختلافی درباره حکم خدا به وجود نمی‌آمد 🔹از محمود بن لبید نقل شده که گفته: بعد از آنکه پیامبر از دنیا رفتند، حضرت فاطمه همواره به قبور شهداء جنگ احد سر می‌زد و نزد قبر حمزه می‌رفت و در آنجا گریه می‌کرد. یک روز به سمت قبر حمزه رفتم و دیدم حضرت فاطمه آنجا گریه می‌کند، منتظر ماندم تا گریه ایشان تمام شود سپس نزد ایشان رفته و سلام کردم و گفتم: ای سیده زنان! به خدا قسم رگ‌های قلبم از گریه شما قطع شد، حضرت فاطمه فرمود: ابا عمر حق من است که گریه کنم چرا که به مصیبت فقدان بهترینِ پدران رسول خدا مبتلا شده‌ام، چقدر به او شوق دارم سپس شعری خواندند: زمانی که کسی از دنیا برود، یاد از او کم می‌شود اما یاد پدر من از وقتی از دنیا رفته، بیشتر شده است. گفتم ای سیده زنان از شما سوالی دارم که در دلم نسبت به آن تردید دارم، حضرت فاطمه فرمود: بپرس، پرسیدم آیا رسول خدا قبل از وفاتش تصریح به امامت علی کرد؟ حضرت فاطمه فرمود: عجیب است! آیا روز غدیر را فراموش کرده‌اید؟ گفتم بله آن واقعه این چنین بود اما می‌خواهم بدانم شما از پیامبر چه شنیدید؟ حضرت فاطمه فرمود: خدا را شاهد می‌گیرم که از پیامبر شنیدم که فرمود علی برترین کسی است که من وی در میان شما به جانشینی تعیین می‌کنم و او امام و خلیفه بعد از من است و دو نوه من و 9 نفر از نسل حسین، امامان نیکو هستند اگر از آنها تبعیت کنید، آنها را هدایت کننده و هدایت شده خواهید یافت و اگر با آنها مخالفت کنید، تا روز قیامت بین شما اختلاف وجود خواهد داشت. گفتم ای بانوی من، پس چرا علی نشسته و کاری نمی‌کند و حقش را نمی‌گیرد؟ حضرت فاطمه فرمود ابا عمر پیامبر فرمود مثل امام مثل کعبه است که نزد او باید بروند و او نزد ایشان نمی‌آید، سپس فرمود: آگاه باش که به خدا قسم اگر حق را ترک نمی‌کردند و از عترت پیامبر تبعیت می‌کردند، دو نفر درباره خداوند متعال با یکدیگر اختلاف نمی‌کردند و نسل به نسل امامت منتقل میشد و جانشینان می‌آمدند تا آنکه قائم ما به حکومت برسد. 🔸حدثنا علي بن الحسين قال حدثنا محمد بن الحسين الكوفي قال حدثنا محمد بن علي بن زكريا عن عبد الله بن‏ الضحاك عن هشام بن محمد عن عبد الرحمن عن عاصم بن عمر عن محمود بن لبيد قال: لما قبض رسول الله ص كانت فاطمة تأتي قبور الشهداء و تأتي قبر حمزة و تبكي هناك فلما كان في بعض الأيام أتيت قبر حمزة رضي الله عنه فوجدتها ص تبكي هناك فأمهلتها حتى سكتت فأتيتها و سلمت عليها و قلت يا سيدة النسوان قد و الله قطعت أنياط قلبي من بكائك فقالت يا ابا عمر يحق لي البكاء و لقد أصبت بخير الآباء رسول الله ص وا شوقاه إلى رسول الله ثم أنشأت ع تقول‏: إذا مات يوما ميت قل ذكره | و ذكر أبي [مذ] مات و الله أكثر قلت يا سيدتي إني سائلك عن مسألة تلجلج في صدري قالت سل قلت هل نص رسول الله ص‏ قبل وفاته على علي بالإمامة قالت وا عجباه أ نسيتم يوم غدير خم قلت قد كان ذلك و لكن أخبريني بما أسر إليك قالت أشهد الله تعالى لقد سمعته يقول علي خير من أخلفه فيكم و هو الإمام و الخليفة بعدي و سبطاي و تسعة من صلب الحسين أئمة أبرار لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادين مهديين و لئن خالفتموهم ليكون الاختلاف فيكم إلى يوم القيامة قلت يا سيدتي فما باله قعد عن حقه قالت يا با عمر لقد قال رسول الله ص مثل الإمام مثل الكعبة إذ تؤتى و لا تأتي أو قالت مثل علي ثم قالت أما و الله لو تركوا الحق على أهله و اتبعوا عترة نبيه لما اختلف في الله تعالى اثنان و لورثها سلف عن سلف و خلف بعد خلف حتى يقوم قائمنا التاسع من ولد الحسين 🔗 كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر صفحه 198 @Hadith1398