eitaa logo
کلامُکم نور (گفتگوهای روایی)
198 دنبال‌کننده
9 عکس
2 ویدیو
16 فایل
👈🏻ادمین: @mop1414 👈🏻کانال تلگرام https://t.me/Hadith1398
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹اینک با ماه رمضان خداحافظی می کنیم همچون خداحافظی با کسی که فراقش برای ما دشوار است و رفتنش ما را دچار اندوه و وحشت می کند و عهدی نگه داشتنی و حرمتی رعایت کردنی و حقی گزاردنی را بر ما لازم می کند. پس می گوییم: سلام بر تو ای بزرگترین ماه خدا و ای عید دوستان خدا... 🔸فنحن مودعوه وداع من عز فراقه علینا و غمنا و اوحشنا انصرافه عنا و لزمنا له الذمام المحفوظ و الحرمه المرعیه و الحق المقضی فنحن قائلون: السلام علیک یا شهر الله الاکبر و یا عید اولیائه... 🔗از دعای ۴۵ صحیفه سجادیه @Hadith1398
📝معنای فقیر و نیازهای ضروری 🔹نقل شده که ابوبصیر به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد: ما دوستی داریم که بسیار راستگوست و به آنچه ما متدین هستیم، متدین است. امام صادق پرسیدند: این شخصی که از تعریف می‌کنی کیست؟ ابوبصیر عرض کرد: عباس بن ولید بن صبیح. امام صادق فرمود: خداوند ولید بن صبیح را رحمت کند. درباره او چه مطلبی وجود دارد؟ 🔸ابو بصير گفت: فدايت شوم! او خانه‌اى دارد كه به چهار هزار درهم ارزش دارد! كنيز دارد! و غلامى هم دارد كه روزى بين دو تا چهار درهم به شترش آب مى‌دهد و اين تازه به غير از علف شتر است. [اما] عیال دارد (و ظاهراً بدون فروش اموالش، برای دادن خرج عیالش محتاج است) آيا حق دارد كه از زكات چيزى بگيرد؟ امام فرمود بله. ابو بصير گفت: با اينکه این همه اموال دارد؟! 🔹امام فرمود: اى ابا محمد! آيا انتظار دارى بگویم خانه‌اش را كه مایه عزّت و محل تولدش هست بفروشد؟ يا اينكه دست از كنيزش كه او را از سرما و گرما محافظت مى‌كند و آبروى خودش و زن و بچه‌اش را نگه مى‌دارد، بردارد؟ يا امر به فروش غلام و شترش كه محل درآمد اوست، بکنم؟! او مستحق زکات است و زكات براى او حلال است و لازم نیست خانه و غلام و شترش را بفروشد. 🔗کافی، ج3، ص562 @Hadith1398
📝سزای عدم مخالفت با ظالم و عذرتراشی برای آن 🔹از امام صادق عليه السلام نقل شده که فرمودند: هر كس براى تبرئه ظالمی نسبت به ظلمى كه از او به ديگران رسيده، عذرتراشى كند (و در رفع سرزنش و ملامت او بكوشد) خداوند متعال بر او کسی را مسلط می‌کند كه به او ستم كند و هر چه (برای نجات خودش) دعا كند، مستجاب نمی‌کند و پاداشى در برابر ظلمى كه كشيده به او نمی‌دهد. (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص274) 🔸نقل شده که امام حسین علیه السلام فرمودند: «ای مردم ! رسول خدا فرمود: هر کسی سلطان جائری را ببیند که حرام‌های خدا را حلال می‎کند و عهد او را می‎شکند و با سنت رسول الله (صلی الله علیه و آله) مخالفت می‎نماید، با گناه در بین بندگان خدا و ظلم به آنان حکومت می‎کند، پس با کلمه ای یا کاری بر علیه او، او را نکوهش ننماید بر خداوند حق است که او را در قیامت با همان سلطان ظالم در یک مکان قرار دهد.» (تاریخ الطبری، ج4، ص304 و الکامل فی التاریخ، ج4، ص48) @Hadith1398
از امام صادق علیه السلام نقل شده که مردم چهار گروه هستند؛ اول: جاهلى كه غرق در هوا و هوس و در معرض هلاكت است. دوم: عابدى كه تظاهر به تقوا مى‌كند و هر چه بيشتر عبادت مى‌نمايد، تكبرش بيشتر مى‌شود. سوم: عالمى كه مى‌خواهد پشت سرش حركت كنند و دوست دارد از او تعريف نمايند. چهارم: حق شناسِ حق پويى كه دوست دارد حق را به پا دارد، اما یا ناتوان است و یا زير سلطه. چنين فردى بهترين نمونه روزگار و عاقل‌ترين مردم دوران است. 🔗الخصال، ج1، ص262 @Hadith1398
📝سختی‌های حضرت نوح در تبلیغ دین خدا 🔹از امام صادق علیه السلام نقل شده: زمانی که خداوند، نبوت نوح عليه السلام را آشكار كرد و شيعیان به فرج يقين كردند و بلوای شدیدی شد. دروغ و اختلاف زیاد شد، تا جایی كه شیعیان به سختی افتادند و به نوح‏ حمله شد و او را به شدت مضروب كردند تا حدی که سه روز بيهوش افتاد و خون از گوشش ريخت. (کمال الدین، ج1، ص133) ‏ 🔸ابن اثیر نوشته: ابن اسحاق و ديگران گفته‌‏اند: قوم نوح به او حمله مى‌‏بردند و مى‌‏خواستند او را خفه كنند تا جائى كه او از هوش مى‌‏رفت. و هنگامى كه به هوش مى‌‏آمد، مى‌‏گفت: «خدايا، مرا و قوم مرا ببخش زيرا آنها نمى‌‏دانند كه چه مى‌‏كنند.» وقتى آن قوم در گناهكارى پايدار ماند و لغزش‌‏هاى ايشان بسيار شد و كشمكش در ميان نوح و مردمش بالا گرفت و عرصه بر او تنگ گرديد چشم به راه نسلى پس از نسل ديگر شد ولى هر نسلى كه آمد از نسل پيشين تباهكارتر بود تا نسلى فرا رسيد كه مى‌‏گفت: «اين همان ديوانه‌‏اى است كه پدران و نياكان ما را نيز دردسر داده است.» و نوح را مى‌‏زدند و مى‌‏پيچاندند و در خانه‌‏اش مى‌‏انداختند تا جائى كه مى‌‏ديدند به مرگ نزديك شده است. (ترجمه كامل ابن اثیر، ج‏1، ص254) @Hadith1398
کلامُکم نور (گفتگوهای روایی)
📝سختی‌های حضرت نوح در تبلیغ دین خدا 🔹از امام صادق علیه السلام نقل شده: زمانی که خداوند، نبوت نوح عل
🔻متن عربی روایت: حدثنا محمد بن إبراهيم بن إسحاق رضي الله عنه قال حدثنا محمد بن همام قال حدثنا حميد بن زياد الكوفي قال حدثنا الحسن بن محمد بن سماعة عن أحمد بن الحسن الميثمي عن عبد الله بن الفضل الهاشمي قال قال الصادق جعفر بن محمد ع لما أظهر الله تبارك و تعالى نبوة نوح ع و أيقن الشيعة بالفرج اشتدت البلوى و عظمت الفرية إلى أن آل الأمر إلى شدة شديدة نالت الشيعة و الوثوب على نوح بالضرب المبرح حتى مكث ع في بعض الأوقات مغشيا عليه ثلاثة أيام يجري الدم من أذنه ثم أفاق‏... 🔻متن ابن اثیر: قال ابن إسحاق و غيره: إنّ قوم نوح كانوا يبطشون به فيخنقونه [2] حتى يغشى عليه، فإذا أفاق قال: اللَّهمّ اغفر لي و لقومي فإنّهم لا يعلمون! حتى‏إذا تمادوا في معصيتهم و عظمت منهم الخطيئة و تطاول عليه و عليهم الشأن اشتدّ عليه البلاء و انتظر النجل بعد النجل فلا يأتي قرن إلّا كان أخبث من الّذي كان قبله حتى إن كان الآخر ليقول: قد كان هذا مع آبائنا و أجدادنا مجنونا لا يقبلون منه شيئا، و كان يضرب و يلفّ و يلقى في بيته، يرون أنّه قد مات، فإذا أفاق اغتسل و خرج إليهم يدعوهم إلى الله، فلمّا طال ذلك عليه و رأى الأولاد شرّا من الآباء قال: ربّ قد ترى ما يفعل بي عبادك، فإن تك لك فيهم حاجة فاهدهم، و إن يك غير ذلك فصيّرني إلى أن تحكم فيهم. فأوحى إليه: إنّه لن يؤمن من قومك إلّا من قد آمن، فلمّا يئس من إيمانهم دعا عليهم فقال: رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ من الْكافِرِينَ دَيَّاراً 71: 26 [1]، إلى آخر القصّة. (الکامل، ج1، ص68 و 69)
امید کاذب = ترس صادق! 🔹از امام صادق علیه السلام نقل شده که به جابر بن یزید جعفی فرمودند: «از امید کاذب پرهیز کن که آن تو را در ترس صادقی می‌اندازد.» 🔸إياك و الرجاء الكاذب، فإنه يوقعك في الخوف الصادق‏... 🔗تحف العقول، ص285 @Hadith1398
🔹اجْعَلْ شُكْرِي لَكَ عَلَى مَا زَوَيْتَ عَنِّي أَوْفَرَ مِنْ شُكْرِي إِيَّاكَ عَلَى مَا خَوَّلْتَنِي وَ اعْصِمْنِي مِنْ أَنْ أَظُنَّ بِذِي عَدَمٍ خَسَاسَةً، أَوْ أَظُنَّ بِصَاحِبِ ثَرْوَةٍ فَضْلًا، فَإِنَّ الشَّرِيفَ مَنْ شَرَّفَتْهُ طَاعَتُكَ، وَ الْعَزِيزَ مَنْ أَعَزَّتْهُ عِبَادَتُكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ مَتِّعْنَا بِثَرْوَةٍ لَا تَنْفَدُ، وَ أَيِّدْنَا بِعِزٍّ لَا يُفْقَدُ... 🔸شکرم را بر آنچه از من بازداشته‌ای افزون‌تر از شکرم بر آنچه به من عنایت کردی قرار بده و من را از خوار نگریستن تهیدست و برتر گمان کردن ثروتمند حفظ کن. چون شریف کسی است که طاعت تو او را شریف کرده و عزیز کسی است که عبادت تو به او عزت داده. پس بر محمد و آل محمد درود بفرست و ما را از ثروتی فناناپذیر بهره مند کن و به عزتی دائم تایید کن. 🔗دعای 35 صحیفه سجادیه @Hadith1398
📝روایاتی از علیه السلام 🔻 از مخلوق در معصیت خالق جائز نیست دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا و پیشوایانشان واجب است. نیکویی کردن با و لازم است حتی اگر آن دو مشرک باشند، [ولی] در معصیت خداوند نباید آنها را اطاعت کرد؛ چون هیچ حق اطاعتی از مخلوق برای کردن خالق وجود ندارد. (عیون اخبار الرضا، ج2، ص124) 🔻فتنه‌ای شدیدتر از ! «از کسانی که اظهار محبت به ما اهل بیت می‌کنند، کسانی هستند که آنها از شدیدتر است. راوی می‌گوید پرسیدم به چه دلیل؟ امام فرمود: به دلیل دوستی با دشمنان ما و دشمنی با دوستان ما! وقتی چنین باشد، حق و باطل با یکدیگر مخلوط شوند و شناخت حقیقت مشکل شود و از تشخیص داده نمی‌شود.» (وسائل الشیعة، ج16، ص179 و بحار الانوار، ج72، ص391) 🔻اهمیت بكوشيد كه زمانتان را به چهار بخش تقسيم كنيد: زمانى براى مناجات با خدا، زمانى براى تأمين زندگی، زمانی برای معاشرت با برادران و معتمدان تان (کسانی که عيب هايتان را به شما مى شناسانند و باطنشان برای شما خالص است) و زمانی براى كسب لذّت هاى حلال! با بخش چهارم توانايى انجام دادن سه بخش ديگر را به دست مى آوريد. (تحف العقول، ص409) 🔻داستان زنی که در هنگام قحطی، داده بود چندین سال در ميان قحطى ایجاد شد. زنى لقمه نانى داشت، آن را به دهان برد تا بخورد، فقيرى گفت: اى كنيز خدا! گرسنه‌‏ام! زن با خود گفت: در اين دوران قحطى، صدقه مى‌‏دهم. و آن لقمه را از دهان بيرون آورد و به فقير داد. اين زن كودكى خردسال داشت كه براى جمع آورى هيزم به صحرا رفته بود. گرگى آمد و او را ربود. زن شیون کشید و به دنبال گرگ رفت. خداوند جبرئيل را فرستاد و جبرئيل آن كودك را از دهان گرگ بيرون كشيد و به مادرش باز داد و به او گفت: آيا به لقمه‌ای در ازاء لقمه دیگر راضی شدی؟! 🔻اعتراض به حکمرانی مامون خبر فتح بخش‌هایی از سرزمین كابل را برای حضرت رضا خواند، حضرت به او فرمود: آيا فتح قريه‌اى از قريه‌هاى اهل شرك تو را خشنود مى‌كند؟ مأمون گفت: آيا در اين فتح، سرور و خوشحالى نيست؟ امام فرمود: سرزمين‌هایى را كه بر آنها حكومت دارى، ضايع گذاشته‌اى و به امورشان رسيدگى نمي‌كنى و آن را به عهده ديگران محول كرده‌اى، و آنان به خلاف آنچه خدا فرموده، بر اين امت حكومت مى‌كنند و به كلى از مدينه دار الهجرة غافل شده‌اى و روزگارى بر مظلوم آنجا مي‌گذرد كه كاملا در مشقت و بدبختى زندگی می‌کنند و كسى را پیدا نمی‌کنند كه از حال‌شان نزد او شكايت كنند...آيا نمي‌دانى كه والى و سرپرست مسلمين حكمش حكم عمود خيمه است که هر كس بخواهد می‌تواند آن را بگيرد؟! (عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص 160) @Hadith1398
📝مردگان را زنده کردم، اما احمق را نتوانستم اصلاح کنم! 🔹از امام صادق علیه السلام نقل شده: شخصی که خود پسند و خود رای باشد، هلاک می‌شود. عیسی بن مریم گفته بود: من به مداوای بیماران پرداختم و آنها را به اذن خداوند شفا دادم. نابینا و شخصی را که پیسی دارد، با خواست خدا درمان کردم. مردگانی را به اذن الهی زنده کردم، اما انسان احمق را نتوانستم اصلاح کنم! از مسیح سوال شد: «ای روح الله! احمق کیست؟» فرمود: کسی که خود پسند و خود رای است؛ به این صورت که تمام فضائل را برای خود می‌بیند، اما خصلت بدی برای خود قائل نیست! خود حق پندار است و هیچ حقی را به ضرر خود نمی‌پذیرد. این شخص آن احمقی است که راهی برای درمان او نیست! 🔗الاختصاص، ص221 @Hadith1398
کلامُکم نور (گفتگوهای روایی)
📝مردگان را زنده کردم، اما احمق را نتوانستم اصلاح کنم! 🔹از امام صادق علیه السلام نقل شده: شخصی که خو
🔻متن عربی روایت: قال أبو جعفر حدثني محمد بن موسى بن المتوكل قال حدثنا علي بن إبراهيم بن هاشم عن أبيه عن أحمد بن محمد بن أبي نصر البزنطي عن عبد الكريم بن عمرو عن أبي الربيع الشامي قال قال أبو عبد الله ع من أعجب بنفسه هلك و من أعجب برأيه هلك و إن عيسى ابن مريم ع قال داويت المرضى فشفيتهم بإذن الله و أبرأت الأكمه و الأبرص بإذن الله و عالجت الموتى فأحييتهم بإذن الله و عالجت الأحمق فلم أقدر على إصلاحه فقيل يا روح الله و ما الأحمق قال المعجب برأيه و نفسه الذي يرى الفضل كله له لا عليه و يوجب الحق كله لنفسه و لا يوجب عليها حقا فذاك الأحمق الذي لا حيلة في مداواته‏
📝با حرف دیگران چه کار داری وقتی امامت از تو راضی است؟! 🔻جعفر بن عیسی نقل کرده که همراه یونس بن عبدالرحمن نزد امام رضا علیه السلام بودیم. گروهی از اهل بصره اجازه خواستند که خدمت امام رضا برسند. امام به یونس اشاره کرد که وارد اتاق دیگری شود و هیچ حرکتی نکند تا مهمانان وی را نبینند. بصری‌ها وارد شدند و ناسزاهای زیادی به یونس بن عبدالرحمن نسبت دادند و امام سکوت کردند. هنگامی که آنها رفتند، یونس از اتاق با گریه بیرون آمد و گفت: من از این مکتب دفاع می‌کنم اما جایگاهم نزد اصحابمان اینگونه است! 🔻امام رضا به او فرمود: با حرف آنها چه کار داری وقتی امامت از تو راضی است؟! ای یونس! با مردم به قدری که نسبت به آن ظرفیت پذیرش دارند سخن بگو و از گفتن چیزی که توانایی پذیرش آن را ندارند، پرهیز کن. ای یونس اگر در دستت، جواهری باشد، اما برخی بگویند پشکل است! یا در دستت پشکل باشد، اما برخی فکر کنند جواهر است! آیا قضاوت آنها نسبت به آنچه در دست توست تفاوتی ایجاد می‌کند؟! وقتی راهت درست است و امامت از تو راضی است، سخن دیگران به تو ضرری نمی‌زند. 🔗رجال کشی، ص487 @Hadith1398