هدایت شده از ایران جوان بمان
من مادرِ یک دخترِ یک ساله هستم، از وقتی که متوجه شدم جنینم دختره، غم بزرگی به دلم نشست که قراره یکی دیگه مثل خودم به دنیا بیاد.
مدت کوتاهی بعد از دنیا اومدن دخترم زندگیم تا مرز فروپاشیدن رفت. من و همسرم به این فکر می کردیم که چجوری از هم جدا بشیم که دخترمون کمتر آسیب ببینه
یادآوری اون روزها برام آسون نیست، ولی برای اینکه تاثیر چله رو بگم، تحمل می کنم.
رفته بودیم پیش مشاور که بهمون بگه چطور جدا بشیم،اون روزها مشغولیت فکری من جدایی از بچه ام بود که برام محال بود
مشاور وقتی قصه ی ما رو شنید گفت شما اصلا نباید بچه دار می شدین،گذشت و بعد چند جلسه مشاوره قرار بر این شد که من و همسرم روی چند مورد کار کنیم که مهم ترینش برای من تغییر دیدگاه بود
نمی دونستم دیدگاهی که پر از تنفر نسبت به خونه داری و محدودیت های همسریه پر از حس حقارت نسبت به شغل خونه داریه چجوری میشه ۱۸۰ درجه عوضش کرد و از همسری و مادری لذت برد؟!
با کلی توسل و دعا خود خدا این چله رو جلوی من گذاشت و راه حل رو تو اولین روز مطالعه بهم نشون داد
با مطالعه ی ۳۰ صفحه ی اول کتاب حال من از این رو به اون رو شد و دغدغه ی من _که وقتی خودم نمی تونم از زندگیم لذت ببرم چطور دخترم رو برای زندگی آماده کنم_ تقریبا کامل برطرف شد
از خدا میخوام حس خوبی که از طریق شما با این چله به زندگی من اومد، هزار برابرش رو به زندگی خودتون و عزیزانتون منتقل کنه و همون طور که گره از فکر و دل من باز شد، گره از دنیا و آخرتتون باز بشه
#حس_خوب_مادری
#پیام_شما
#چله_مادری
#ایران_جوان_بمان
#کانون_آیین_فطرت
😊با ما باشید🔻🔻🔻
https://eitaa.com/joinchat/632029338Cb8a48cec
هدایت شده از ایران جوان بمان
روزهای سختی را میگذرانم... اما بین همه سختی ها، خستگی و بی حوصلگی و بی هدفی بیشتر اذیتم میکند، این روزها در حال درمان ناباروری هستم، به خاطر همین هم چند روزی مطالعه ام عقب افتاد، وارد پنجمین سال درمان میشوم... اما فارغ از درد مادر شدن، چیزی که اذیتم میکند؛ درد هویت است! من واقعا چه کسی هستم؟ چه رسالتی دارم؟ واقعا بچه دار بشوم به زحمتش می ارزد؟ اصلا بچه برای چه؟ این همه هزینه و درد تحمل کردم تا حالا برای چه؟ چرا این قدر مطالعاتم با آنچه واقعا اتفاق میفتد متفاوت است؟ اصلا استرس دارم که چگونه مادر شوم؟ من هیچی بلد نیستم! چقدر زندگی سخت شده! حس میکنم بعد این همه شاگرد اول بودن باید میتوانستم بدون زحمت، از پس همسرداری و خانه داری بربیایم و حداقل هایی از مادرشدن بدانم! اما معادله عوض شد! خالی شده ام! انگار تمام زحماتم پوچ بوده، تمام بارک الله ها الکی بوده! دیفرانسیل های سختی که توانستم بگیرم هیچ مشکلی را از من حل نکرده! من به هیچ رسیده ام! حالا هم 5 سال است شک دارم ارشد بخوانم یا نه! حالا شاگرد اول چه رشته ای بشوم بهتر است؟ نکند رشته را اشتباه رفته ام؟ من تا مقطع کارشناسی فقط بلد بودم درس بخوانم بخورم و بخوابم بیست بگیرم و تشویق شوم! در دانشگاه جزوه بنویسم و برای بچه های فامیل مثال شوم! حالا هم که درسم را رها کردم همه هوار میکشند که پس چرا ادامه نمیدهی؟ تو که خیلی با استعدادی... آری! من عاشق درس خواندنم و به آن معتادم! اما 5 سال است که گم شده ام! نمیدانم چه کسی هستم! نمیتوانم همان مسیر را ادامه دهم! یک چیز در من گم شده!... مادری! همسری! زنانگی! من باید اول از همه یک خانم باشم! یک همسر باشم! پروانه وار دور خانواده ام بگردم... و هیچ کدام از این نیاز ها با درس و کار و کلاس و مهارتهای متفرقه اغنا نمیشود... از دیروز با بغض کتابی را پشت سر هم میخوانم که درد های مرا فریاد زده! پشت هم درد مرا از زبان خودش گفته و آرامم کرده! از فطرت گفته از دردهای نگفتنی من گفته! دلایل دلزدگی و بی حوصلگی ام را بر شمرده! دغدغه هایم؛ آرمان هایم، آرامشم را فریاد زده...با من هم کلام شده! قلبم را تسخیر کرده و بغضم را در جمله : "میخواهیم توبه کنیم مادری!" شکسته... از تمام شدن کتاب ناراحت شدم... اما یک پروانه درون من پرپر میزند: این بار راه تو درست است! تمام تلاش و زحمات تو برای مادر شدن درست است! راهت را ادامه بده! گمشده تو همین همسری و مادری است! آرامش تو در همینجاست! مساله اسماء بنت یزید مساله توست و جواب پیامبر به او؛ تو را هم آرام کرده! تو نیازمند تفسیر معنوی از دنیایی! تو نیازمند تغییر نگاه به زندگی هستی! باید اول از همه سعی کنی در همسری ومادری شاگرد اول شوی! و شاید خدا خواسته ابتدا نگاه تو را معنوی کند و سپس تو را به مقام مادری لایق کند! با نگاه گذشته به مادری، تو نهایتا یک مادر معمولی میشدی که بعد از سختی های فراوان از بچه دار شدن، او را سربار و مانع موفقیت هایت می دیدی! ولی حالا مشتاقی که خداوند در ازاء مادری، خودش را به تو هدیه دهد! و حالا چقدر حالم خوب است... کاش این کتاب را فراموش نکنم، کاش مطالبش ملکه قلبم شوند... از دیروز چند بار زمزمه کرده ام: خدا خیرتان بدهد... حضرت مادر در دنیا و آخرت دستگیرتان باشد...
#چله_مادری #حس_خوب_مادری
#من_دیگر_ما
╭━━⊰ ❀ 🇮🇷 ❀ ⊱━━╮
@iranjavanbeman_ir
╰━━⊰ ❀ 🌱 ❀ ⊱━━╯
هدایت شده از کانون آیین فطرت | تربیتکده
#اطلاعیه
#نظرات_شما
📊 آمار قابل توجه شرکت کندگان دوره اول #چله_مادری در مورد لزوم مطالعه ی کتاب های این دوره برای سایر زنان و مادران😲
🔹 ۷۹ درصد خیلی زیاد
🔸 ۱۷ درصد زیاد
▫️۳ درصد متوسط
🔺 ۱ درصد تا حدودی
#حس_خوب_مادری
#چله_مادری