eitaa logo
نوای حاج عباس واعظی
903 دنبال‌کننده
395 عکس
274 ویدیو
24 فایل
نوای حاج عباس واعظی مداح و ذاکر اهل بیت(ع) از شهرستان تربت حیدریه ارتباط با ادمین کانال @AbbasVaezy110 @RezaTaghavi1366
مشاهده در ایتا
دانلود
رفیق مُقدسه آدم رفیق اگه نداشته باشه بی‌کسه رفیق مُقدسه رفیق امام حسینه که برای من بسه رفیق مُقدسه روزایی که همه میرن امام حسین کنارته تو خستگی، تو بی‌کسی، قرارِ بی‌قرارته تا حدی که، همه برن حسین سرِ مزارته ریشه کردی تو همه لحظه‌های زندگیم ای رفیقِ پیری و ای رفیقِ بچگیم یا امام حسین مدد... رفیق یه نعمته رفیق تو سختیا برای من غَنیمته رفیق یه نعمته رفیق امام حسینه که تهِ رفاقته رفیق مُقدسه امام حسین، تو سختیا، محاله که رهات کنه دو عالمو، بهت میدن، اگه بخواد نگات کنه دیگه چی از، خدا می‌خوای، اگه به اسم صدات کنه؟ آخرِ رفاقت و آخرِ مَرام حسین بیشتر از همه تو رو دوست دارم امام حسین @hajabasvaezii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿 ما حرف دل بمحضر دلدار می بریم 🕌 أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ أَلمُرتَضٰی @hajabasvaezii
السَّلامُ عَلَی أبى الفَضلِ العَبّاسِ بنِ أمیرِ المُؤمِنینَ، المُواسى أخاهُ بِنَفسِهِ، الآخِذِ لِغَدِهِ مِن أمسِهِ، الفادى لَهُ الواقى، السّاعى إلَیهِ بِمائِهِ، المَقطوعَةِ یَداهُ، لَعَنَ اللّه ُ قاتِلَیهِ یَزیدَ بنَ الرُّقادِ الحیتى وحَکیمَ بنَ الطُّفیلِ الطّائِىَّ الاقبال سید بن طاووس، ج۳ ص ۷۳ و المزار الکبیر مشهدی، ص ۴۸۶ @hajabasvaezii
می رفت مـردی از نور آهســته ســوی دریا با گامـــهای مـحـکم با خویش داشت نجوا   ساقــی درون خـیمه در تــنگ گــاهـواره ماهـی کوچکی داشت شش مـاهه شیرخواره ذهنـش پر از هیــاهو در فــکر چــاره راهی تا آب با خودش بیـارد آبــی بــرای مــاهی بـــاید نمــود کــاری لب از عــطش ببندد مــثل همیشه مــاهی بــر ســاقیش بـخندد مشکی بدوش برداشت راهــی به سـوی دریـا در زیر لب مدد خواست یا مرتضی یا زهرا (علیهماالسلام) آمــــد کــنار دریــــا انــگار خــواب می دید در روبــروی چــشمش گــویی سـراب می دید خــود تــشنه بــود اما در فــکر تــشنه ها بود در فــکر تــنگ و ماهی در یــاد تــشنه ها بـود ظــرفش ز آب پـر کـرد راهـی به سـوی سـاحـل چـسبانـده بـود مـحـکم مشـکش به سـینه و دل امــــــا مــــیـانه ی راه صیـــادی از ســـیاهـی می خـواست تا بــمیرد در تـــنگ آب مــاهـی بـا یــک عمــود آهــن راهــش ز کـینه بـستند پیــشانـی اش ز کــینه بـا ســنگها شکســتند چـــون مشک را بدست ســـقای آب دیــدنــد صـــیادهــای نــامــرد دســتش ز تــن بـریدند خــفاش هـای خـونخوار کــمر به کــینه بـستند بــر چــشم های نـازش تــیر سـه شـعبه بستند چـشمش دگـر نمی دید رویـش به خـیمه ها بود حــتما دوبـاره ســـاقی در فــکر تــشنه ها بود ســـاقی کــنار دریــــا خــونین به خـواب رفته یـــک بــانوی خــمیده دســت بر کــمر گـرفته بــغض و سـکوت و گریه در خــیمه مــوج می زد دیــگـر کــسی ز ســـقا حــرفی به لــب نمی زد مـــاهـی تـــشنه اش را ســـیراب کــرده بــودند بــــر خــنجر قــشنگش قـــــلاب کــرده بــودند   شاعر: سید امیر حسین میرحسینی   @hajabasvaezii
ای برادر رشیدم. ای ستاره امیدم مثل چشمات دلم خونه مثل ابروهات خمیدم ا ی داداش پهلوونم زده‌ای آتش به جونم خیز از جا کمکم کن خیمه رو بده نشونم کس نمی‌دونه برادر که با من چه کرده دشمن چه جوری برم به خیمه به رقیه چی بگم من طفلکی دختر نازم تشنه لب با اشک جاری کاسه‌ای گرفته دستش که تو آب براش بیاری جون من رسیده بر لب بی تو روز من شده شب بمیرم که بی تو ،بی من، به اسیری میره زینب بی تو می‌بینم که آتش زده از خیمه زبانه دخترم افتاده رو خاک زیر ضرب تازیانه برادر بیا نگاه کن که چقدر قشنگ و زیباست سر غرق خونم اکنون به روی زانوی زهراست حالا که مادرت اینجاست دوست دارم پیشم بشینی ولی نه دلت می‌سوزه یه کاری کن که نبینی بمیرم برای رویش که بود هنوز نیلی پیش چشمام شد مجسم لحظه‌ای که خورده سیلی @hajabasvaezii
من كه پابست تو ام ،مست تو ام ، بيا به امدادم از شوق دادن جان ، روح و روان به سجده افتادم مادر من ام بنين ، روز اول گفته چنين ببر تو نام حسين ، تويي غلام حسين سقا افتاده ز پا ، جان اخا بيا به بالينم رو‌کن از سوی حرم،منتظرم با چشم خونینم در كنار علقمه ام ، مست بوي فاطمه ام نشسته در بر من ، به جاي مادر من ديدم وجودش را ، روي كبودش از آه سینه شرر بر همه هستم مزن با لب تشنه دگر بوسه به دستم نزن نشسته‌کوه‌غم به دلم ز روی طفلانت خجلم @hajabasvaezii
(ع) سقا و امیر کاروانم عباس برادر جوانم۲ ساقی حرم به خون نشستی تو پشت مرا زغم شکستی ای لاله سرخ بوستانم عباس برادر جوانم۲ تا فرق تو از ستم دو تا شد دستان تو از بدن جدا شد طاقت زکفم دگر رها شد بعد تو دگر چسان بمانم عباس برادر جوانم۲ بعد تو دگر رمق ندارم رفتی و خزان شده بهارم در پیش تو کاش جان سپارم هستی من ای قرار جانم عباس برادر جوانم۲ تا پیکر پاره تو دیدم از داغ غم تو من خمیدم افتاده ای از چه ای امیدم بعد تو دگر چسان بمانم عباس برادر جوانم۲ @hajabasvaezii
(ع) سالار لشکر یارم برادر برخیز از جا ای مددکارم برادر۲ برخیز از جا ای علمدار سپاهم بی کس چنین در ورطه ی دشمن نخواهم لختی نظر بنما بر احوال تباهم بگذشته از اوج فلک افغان و آهم میر سپاهم پشت و پناهم خفتی به خون از دست شد کارم برادر برخیز و از جا ای مددکارم برادر برخیز از جا ای امیر لشکر من ای یادگار باب نیکو منظر من ای قوت بازو و یار و یاور من ای غمگسار عترت غم پرور من میر و علمدار سقا و سالار برخیز و بنگر با علم یارم برادر برخیز از جا ای علمدارم برادر۲ برخیز از جا بین حسین یاور ندارد مانده تن تنها دگر لشگر ندارد عون و حبیب و قاسم و اکبر ندارد از نوجوانان یک نفر دیگر ندارد در این بیابان از کید عدوان اکنون غریب و بی کس و یارم برادر برخیز و از جا ای علمدارم برادر۲ برخیز از جا یاری اهل حرم کن یاری به اولاد رسول ذوالکرم کن غمخواری از این بی کسان محترم کن از زینب بی اقربا رفع الم کن قامت برافراز بنما سرافراز در این بیابان بی کس و یارم برادر برخیز و از جا ای علمدارم برادر۲ @hajabasvaezii
از علقمه سردار وفادار نیامد علمدار نیامد وفادار نیامد رفت او ز پی آب و دگر بار نیامد علمدار نیامد. وفادار نیامد سردار سپاه حرم آل پیمبر خورشید، لقای علی آن ساقی کوثر الگو شده‌او بر همه احرار دلاور دریای سخا سید و سالار نیامد طفلان همگی منتظر آب روانند لب تشنه ،همه در پی عباس جوانند دل بسته به امید خداوند جهانند سقای حرم با دل خون بار نیامد یارب چه شده حضرت عباس دلاور گویا که جدا گشته دو دست از تن و پیکر صد پاره و در خون شده چون لاله احمر یک بار دگر از پی دیدار نیامد اصغر دگر از سوز عطش تاب ندارد آهش به سما می‌رود و خواب ندارد مادر زبرش قطره‌ای از آب ندارد آب آور این عترت اطهار نیامد ✍ حاج کاظم واعظی @hajabasvaezii
ای قرار جانم برادر من نور دیدگانم برادر من دار و ندارم عباس صبر و قرارم عباس می‌روی خرامان به سوی میدان تا برای قرآن فدا کنی جان با دلی پر از خون و کام عطشان ای گل جوانم برادر من دار و ندارم عباس صبر و قرارم عباس از فراق روی تو نور دیده خون دل ز دیده بسی چکیده این زمان به گوش فلک رسیده ناله و فغانم برادر من دار و ندارم عباس صبر و قرارم عباس تو فتادی و من رمق ندارم کاش در کنارت که جان سپارم بعد تو شد ای جان خزان بهارم سیر از این جهانم برادر من دار و ندارم عباس صبر و قرارم عباس تا که فرقت از تیغ کین دوتا شد دستت ای برادر ز تن جدا شد طاقت و توانم ز کف رها شد بی تو چون بمانم برادر من دار و ندارم عباس صبر و قرارم عباس @hajabasvaezii
240.5K
@hajabasvaezii ای قرار جانم
چشم دل و چشم سر شام و سحر سوی توست قبله و محراب من طاق دو ابروی توست حرف دلم این بود ای گل ام البنین مسجد من، دیر من، کعبه من، کوی توست تیر غمت کن رها بهر خدا از کمان سینه ی من دشت غم قلب من آهوی توست نخل پر از حاصلم باغ بهشت دلم قد رسای تو و چهره نیکوی توست دست یداللهی حیدر خیبر شکن در صف کرب و بلا دست تو بازوی توست مردی و مردانگی غیرت و آزادگی در گرو همت و هیبت و نیروی توست چشمه ی آب بقا تشنه لب جرعه‌ای از دم عیسایی و باده مینوی توست چشم ملائک همه مات به مهر رخت قلب خلایق همه در خم گیسوی توست زان تو باشد شهاب «واعظی» بینوا زان که ز دور ازل خادم اردوی توست @hajabasvaezii
وقتی بهاری می‌شود چشمش خماری می‌شود وقتی که نعره می‌زند دشمن فراری می‌شود یا کاشف الکرب الحسین عباس طوفان می‌کند یکباره ویران می‌کند هر کس بخندد بر شما عباس گریان می‌کند گر ناتوانی و حقیر گر مستمندی و فقیر ذکر ابوفاضل بگیر عباس عزت می‌دهد گر بارها خوردی زمین عمری شدی خانه نشین امشب یل ام البنین عباس قدرت می‌دهد یا کاشف الکرب الحسین بر مردگان جان می‌دهد او کیست جولان می‌دهد پاکه گذارد بر رکاب لرزه به شیران می‌دهد دل پیش او آهو شود با دست او جادو شود گویید بر آن حرمله مرد است رو در رو شود یا کاشف الکرب الحسین @hajabasvaezii
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ الْحُسَیْن (ع) زهرا (س) به خاک کرببلای تو پا گذاشت یعنی بهشت زیر قدم های مادر است (ع) @hajabasvaezii
لطف حسین ما را تنها نمی‌گذارد گر خلق وا گذارد، او وا نمی‌گذارد او کشتی نجات و کشتی شکسته ماییم مولا به کام غرقاب مارا نمی‌گذارد هل من معین او را باید جواب دادن شیعه امام خود را تنها نمی‌گذارد زهرا به دوستانش قول بهشت داده است بر روی گفته ی خویش او پا نمی‌گذارد ما و فسرده حالی مولا نمی‌پسندد مسکین و دست خالی مولا نمی‌گذارد از بس گناهکاریم ما مستحق ناریم باید که سوخت مارا زهرا نمی‌گذارد رضا مؤید @hajabasvaezii
  داری عقیله خواهر من گریه می کنی؟ آیینه برابر من گریه می کنی   از لا به لای خیمه دلم تا مدینه رفت خیلی شبیه مادر من گریه می کنی   دلشوره می چکد ز نگاه سه ساله ام وقتی کنار دختر من گریه می کنی   امشب برای ماندن من نذر می کنی فردا برای پیکر من گریه می کنی   امشب نشسته ای و مرا باد می زنی فردا به جسم بی سر من گریه می کنی   علی اکبر لطیفیان @hajabasvaezii
بگذار تا بمیرم و تنها نبینمت تنها به روی سینه صحرا نبینمت   امشب بیا که بوسه زنم بر گلوی تو شاید بمیرم از غم و فردا نبینمت   می ترسم از نگاه به گودال آن طرف دارم دعا به زیر لب آنجا نبینمت   غم نیست گرچه بر بدنم کعب نی خورد من نذر کرده ام که به نی ها نبینمت   امشب برای من تو دعا کن که شام بعد بی سر به روی دامن زهرا نبینمت   حسن لطفی @hajabasvaezii
صبر کن ای برادرم، آرام غصه‌ام بوسه‌ای ز حنجرِ توست آه زینب، خدا نگهدارت غمِ من، خاکِ روی معجرِ توست ای برادر مگو که این لشکر کهنه پیراهنِ تو را بِبَرند نه فقط کهنه پیروهن خواهر چند چادر هم از شما بِبَرند کُشتی‌ام ای حسین، می‌بینی رفتنت بُرده است جانِ حرم خواهرم، دست بر دلم نگذار جانِ تو، جانِ دخترانِ حرم * ای برادر خدا کند، جایت به سرِ نی، سرِ مرا بِبَرند خواهرم، صبر کن که بعدِ سرم زود، انگشتر مرا بِبَرند * همه چشم، انتظار آمدنت دشنه و تیغ و تیر و سر نیزه آه زینب، قرارمان باشد تو در آتش، حسین بر نیزه @hajabasvaezii