هدایت شده از کانال متن روضه
4_5780681360830112264.mp3
7.75M
|⇦•تمام زندگی من...
#روضه و توسل ویژه شهادت امام رضا علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
تمام زندگی من تو ای امام رضا
مرا بجز تو در این شهر آشنایی نیست
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
هدایت شده از آموزش مداحی(حاج عباس واعظی)
4_5780681360830112263.mp3
8.31M
#روضه
کم مسافران سحر کنید
با ذکر یا حسین به مشهد سفر کنید
#حاج_عباس_واعظی
#یاعلی_ابن_موسی_ع
🔰@hajabasvaezii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#واحد
از تب زهر نفس گیر تنت می لرزد
همچونان مار گزیده بدنت می لرزد
#حاج_عباس_واعظی
#یاعلی_بن_موسی_ع
🔰@hajabasvaezii
#یا_علےبن_موسےالرضا_ع
به عالم گر تهی دستی به درگاه رضا رو کن...
شهادت امام رئوف، شمس الشموس، غریب الغربا، معین الضعفا حضرت امام رضا (ع) تسلیت باد
#شهادت_امام_رضا (ع)🍂🖤
#تسلیت_باد🥀
🔰@hajabasvaezii
مداحی_آنلاین_نگاه_امام_رضا_علیه_السلام_استاد_مومنی.mp3
2.74M
#یا_علےبن_موسےالرضا_ع
امام رضا قلبم مریضه!
#سخنرانی🔊
🎙حجتالاسلام مومنی
#شهادت_امام_رضا (ع) )🍂🖤
#تسلیت_باد🥀
🔰@hajabasvaezii
37.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حرم_مطهر
🏴 مرثیه خوانی حاج احمد واعظی
🥀مراسم خطبه خوانی شب شهادت امام رضا علیه السلام
#حاج_احمد_واعظی
#یا_علےبن_موسےالرضا_ع
🔰@hajabasvaezii
از قیل و قالِ هر دو جهانم رها، حسین!
شادم که مبتلای غمم با شما حسین!
ازمن دو ماه نوکریام را قبول کن
نوکر دلش خوش است به این گریهها حسین
دو ماه روضه، دیگر وقت آن است
ما مزد خود از حضرت زهرا بگیریم
#وداع_با_محرم_صفر🥀
#یا_ابا_عبدالله_الحسین🌺💚
#ساعات_آخر_است_گدا_را_حلال_کن
🔰@hajabasvaezii
با سلام و عرض ادب و احترام
الحمدلله به نعمت عمر
الحمدلله به نعمت عمری که برای اهل بیت سلام الله علیهم ، هزینه بشه 🌸🍃
به نوبه ی خودم تشکّر میکنم از تک تک شما زحمتکشان و احیا کنندگان مجالس اهل بیت علیهم السلام..
مطمئنا که شما بشرط مزدخواهی از حضرت خدمت نکردین، ولی الحمدلله که این خانواده ، اهل لطف هستند و خادمین خودشون رو مورد رحمت قرار میدهند 🌸🍃
تنتون سلامت
حوائجتون برآورده
دل هاتون پر نور
عاقبتتون بخیر
#حاج_عباس_واعظی
🔰@hajabasvaezii
66.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حرم_مطهر
دعای کمیل با نوای گرم حاج احمد واعظی
#حاج_احمد_واعظی
#یا_علےبن_موسےالرضا_ع
🔰@hajabasvaezii
مناجات با امام زمان عج.mp3
7.97M
#امام_زمان_عج
🌿قسمت نشد که گاه به گاهی
ببینمت
حتی به قدر نیم نگاهی ببینمت
«یا بن الحسن»
#حـــاج_عبـــاس_واعظـــی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔰@hajabasvaezii
4_5897602057233238005.mp3
9.6M
🌱 ذِکرُ علیٍّ عِبادة
کیست علی زینت هر منبر است
ذکر قسم خوردن پیغمبر است
#حاج_عباس_واعظی
#یا_علےبن_ابیطالب_ع
🔰@hajabasvaezii
آموزش مداحی(حاج عباس واعظی)
🚩 #تقویم_مراسمات شنبه ۱۷ شهریورماه ۱۴۰۳ #شهر_بایگ @hajabasvaezii
﷽ '
🔸گزارش تصویری🔸
▪️مراسم یادواره شهدا بخش بایگ
« شهرستان تربت حیدریه »
با مداحی:
حاج عباس واعظی
@hajabasvaezi
🔻🔻🔻🔻🔻🔻
#حضرت_سکینه_علیهاالسلام
◼️ پنجم ربیع الأوّل، سالروز وفات حضرت سکینه علیها السلام
حضرت سکینه علیها السلام دختر امام حسین علیه السلام 56 سال پس از واقعه ی کربلا، در شب پنجم ربیع الاوّل سال 117 هـ در مدینه وفات کرد.
مادر ایشان حضرت رباب علیهالسلام است که با هم در واقعه ی کربلا حضور داشتند، و همراه با أسرا به کوفه و شام رفتند.
آن حضرت فقط با پسر عموی خود عبدالله پسر امام مجتبی علیه السلام ازدواج نمود و ادّعاهای دیگر در این زمینه مردود است. لازم به یاد آوری است که امام مجتبی علیه السلام چند پسر به نام عبدالله داشته که آخرین آن ها در کربلا در قتلگاه به شهادت رسید، و این عبدالله برادر اوست.
📚 معالی السبطین : ج ۲، ص ۲۱۷.
📚 العقیلة و الفواطم علیهنَّ السلام : ص ۱۸۷ ـ ۱۸۵
📚فیض العلام : ص ۲۰۶
@hajabasvaezii
#حضرت_سکینه_س_مرثیه
#حضرت_سكينه علیهاالسلام:
چون پدرم كشته شد، آن بدن نازنين را در آغوش گرفتم، حالت اغما و بیهوشى بر من روى داد در آن حال شنيدم پدرم میفرمود:
شيعتى ما اِن شربتم، ماءَ عَذب فاذكرونى
اِذ سمعتم بغريبٍ اَو شهيد فاندبونی...
📗 منتهى الآمال، شيخ عباس قمى، ج۲، ص۹۳۰؛ به نقل از مصباح کفعمی، ص۹۶۷.
🔸آیات شگفت🔸
تشنه بودم، خواستم لب وا کنم، آبی بنوشم
ناگهان کوه غمی احساس کردم روی دوشم
دیدم آشوبم، تلاطم دارد اشکم، در خروشم
میرسید از هر طرف فریاد جانکاهی به گوشم:
«شیعتی ما إن شَرِبْتُم ماء عَذْبٍ فاذکرونی»
راه را گم کرده بودم، آخر آیا میرسیدم؟
خسته و تنها در آن صحرا، چه غربتها که دیدم
هر غریبی را که دیدم، زیر لب آهی کشیدم
دشت ساکت بود، اما این صدا را میشنیدم:
«اِذ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی»
آرزوها داشتم... راهی شدم تا در سپاهش...
کاش من هم میشدم از کشتگان یک نگاهش
آخر راه من و... او تازه بود آغاز راهش
راه او آغاز میشد از میان قتلگاهش...
«لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشورا جمیعاً تَنْظُرونی»
میزد آتش بر جهانی غربت بیانتهایش
کودک ششماهه هم میخواست تا گردد فدایش
ناگهان شد غرق خون با یک سهشعبه ربنایش
کاش آنجا آب میشد آب از هُرم صدایش:
«كَيْفَ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَأَبَوْا أَنْ يَرْحَمُونی»
بود آیات شگفتی از گلویی تشنه جاری
هر دلی بیتاب میشد با طنین سرخ قاری
دخترش راوی خون بود آن میان با بیقراری
میسرود این اشکها را تا بماند یادگاری:
«وَ انا السّبط الّذی مِن غَیر جُرم قَتَلونی»
✍ #یوسف_رحیمی
@hajabasvaezii
محفل بیت الکریم (2).m4a
21.79M
🚩 مراسم عزاداری روز شهادت امام رضا علیه السلام
( روضه سالانه حاج احمد واعظی )
«مشهد مقدس»
١۴٠٣
حاج علی انسانی
حاج احمد واعظی
حاج عباس واعظی
حاج محمدرضا بذری
حاج فریدون کریم پور
حاج حسن کاشانی
#حاج_عباس_واعظی
#یا_علےبن_موسےالرضا_ع
🔰@hajabasvaezii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رخصت بده از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
میخواهم از آن ساقی عاشق بنویسم
نمنم به خروش آیم و هِقهِق بنویسم
#حاج_عباس_واعظی
#السلام_علیک_یا_قمر_العشیره
🔰@hajabasvaezii
#تاریخ_مستند
#مقتل_مستند
#شهادت_امام_حسن_عسکری_سلام_الله_علیه
◾️امام حسن عسکری علیهالسلام در اثر سَمّ، ساعتی از هوش میرفتند و ساعتی به هوش میآمدند...
در نقلها آمده است:
بعد از آنکه در روز اول ربیعالاول(۱) ، معتمد عباسی ملعون در قالب یک طعامی به امام حسن عسکری علیهالسلام ، سمّ خوراند، هشت روز طول کشید تا امام علیهالسلام به واسطه آن سمّ به شهادت رسیدند.
در این مدتی که سمّ در بدن مبارک آن حضرت اثر کرده بود، نوشتهاند:
وَ جِسمُهُ یَزدادُ ضَعفاً و الآلامُ تُشتَدُّ عَلَیه
▪️جسم مبارک آن حضرت روز به روز ضعیفتر میگشت و دردهای بدن مبارک بیش از پیش میشد.
فَیُغشٰی عَلَیهِ ساعَةً بَعدَ ساعَةٍ
▪️آن حضرت ساعتی از هوش میرفت و ساعتی دیگر به هوش میآمد.(۲)
📚(۱) الإرشاد ج۲ص۳۳۶
📚(۲)العبرة الساکتة ج۲ ص۵۶۴
📚بحارالانوار ج۴۳ ص۱۸۱
@hajabasvaezii
#تاریخ_مستند
#مقتل_مستند
#شهادت_امام_حسن_عسکری_سلام_الله_علیه
◾️امام حسن عسکری علیهالسلام در لحظات احتضار خود، آب طلبید و به دستان فرزند دلبندش، سیراب شد؛ امّا...
در روایت آمده است:
آخرین لحظات عمر مبارک امام حسن عسکری علیهالسلام بود که به «عقید»، خادم خود فرمودند: «ای عقید! قدری آبِ مَصطکی برای من بجوشان! »
عقید هم آب را روی اجاق نهاد و صیقل(نام دیگر حضرت نرجس) مادر امام زمان علیهالسلام، آن را به خدمت حضرت آورد.
فَلَمَّا صَارَ الْقَدَحُ فِی یَدَیْهِ وَ هَمَّ بِشُرْبِهِ فَجَعَلَتْ یَدُهُ تَرْتَعِدُ حَتَّی ضَرَبَ الْقَدَحَ ثَنَایَا الْحَسَنِ فَتَرَکَهُ مِنْ یَدِهِ
▪️ آن حضرت، کاسه را گرفت و خواست بیاشامد، ولی دست مبارکش لرزید و کاسه به دندانهای نازنینش خورد. سپس آن را رویزمین گذاشت.
آنگاه رو به عقید کرد و فرمود: «برو به اندرون، کودکی را میبینی که در سجده است، او را نزد من بیاور.»
🩸عقید گوید:
«وقتی به اندرون برای جستجوی او رفتم، دیدم کودکی سجده میکند و انگشت سبابه خود را به سوی آسمان گرفته است. من سلام کردم و او نمازش را کوتاه کرد. »
سپس گفتم: «آقا شما را میطلبد که به خدمتش درآیی.» در این وقت مادرش صیقل آمد، دست او را گرفت و او را نزد پدرش آورد.
فَلَمَّا رَآهُ الْحَسَنُ بَکَی وَ قَالَ یَا سَیِّدَ أَهْلِ بَیْتِهِ اسْقِنِی الْمَاءَ فَ إِنِّی ذاهِبٌ إِلی رَبِّی وَ أَخَذَ الصَّبِیُّ الْقَدَحَ الْمَغْلِیَّ بِالْمُصْطُکَی بِیَدِهِ ثُمَّ حَرَّکَ شَفَتَیْهِ ثُمَّ سَقَاهُ
▪️وقتی امام حسن عسکری علیه السلام او را دید، گریه کردند و فرمودند:
«ای آقای این خاندان! این آب را به من بده که من اینک به سوی خدای خود میروم. إمام زمان علیهالسلام، کاسه آب داغ را برداشت و به دهان پدر بزرگوارش نزدیک ساخت، تا آن را نوشید.
📚کتاب الغیبهٔ،شیخ طوسی،ص۲۷۱
✍ آه یا أباالحُجه، یا حسن بن علی...
در لحظات آخر عمْر شریفتان آب طلب کردید و به دستان مبارک فرزند دلبندتان سیراب شدید...
اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن ساعتی که مقاتل نوشتهاند:
🩸... سیدالشهداء علیهالسلام، غریبانه در بین گودال قتلگاه از شدت عطش، ناله سر میداد و میفرمود:
اَلْعَطَشُ اَلْعَطَشُ! اُسْقُونی شَرْبَةً مِنَ الْماءِ
▪️تشنهام... تشنهام... به من جرعهای آب دهید!
و إنّ رجلاً رمٰاهُ بِسَهمٍ فَشَكَّ شَدِقَهُ و جَعلَ یَتَلقَّی الدَّم
▪️در این هنگام، یک نانجیبی، تیری به سمت آن حضرت پرتاب کرد که آن تیر، دهان مبارک آن حضرت را پاره کرد؛ و آن مظلوم با دست مبارکش خون ها را از دهان مبارکش برمیگرفت.
برگرفته از:
📚المناقب،ج۱۰ ص۴۰
📚انوار الشهاده، ص۷۸
📚ناسخ التواریخ امام حسین علیهالسلام ج۲ ص۲۵۸
@hajabasvaezii
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🩸امام زمان «ارواحنافداه» با همان سنّ خردسالگی آمدند و بر بدن مطهر پدر بزرگوارشان نماز خواندند ...
راوی گوید:
🥀 بعد از آنکه امام حسن عسکری علیهالسلام به شهادت رسیدند، وارد خانه آن حضرت شدم،
📋 فَلَمَّا صِرْنَا فِی الدَّارِ إِذَا نَحْنُ بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ عَلَی نَعْشِهِ مُکَفَّناً
▪️وقتی که وارد حیاط خانه آن حضرت شدم، دیدم جنازه مطهر آن حضرت را کفن کرده و بر روی تختهای در بین حیاط گذاردهاند.
📋 فَتَقَدَّمَ جَعْفَرُ بْنُ عَلِیٍّ لِیُصَلِّیَ عَلَی أَخِیهِ
▪️جعفر، برادر آن حضرت، پیش آمد تا بر بدن مطهر برادرش نماز بخواند
📋 فَلَمَّا هَمَّ بِالتَّکْبِیرِ خَرَجَ صَبِیٌّ بِوَجْهِهِ سُمْرَةٌ بِشَعْرِهِ قَطَطٌ بِأَسْنَانِهِ تَفْلِیجٌ
▪️همین که جعفر خواست تکبیر بگوید، پسر خردسال گندمگونی که موی سرش سیاه و زنگی و کوتاه، و میان دندان هایش باز بود، بیرون آمد.
📋 فَجَبَذَ رِدَاءَ جَعْفَرِ بْنِ عَلِیٍّ وَ قَالَ تَأَخَّرْ یَا عَمِّ فَأَنَا أَحَقُّ بِالصَّلَاةِ عَلَی أَبِی
▪️و ردای جعفر را از دوش او کشید و فرمود: «ای عمو! کنار برو که من در نماز گزاردن بر پدرم از تو سزاوارترم.»
📋 فَتَأَخَّرَ جَعْفَرٌ وَ قَدِ ارْبَدَّ وَجْهُهُ فَتَقَدَّمَ الصَّبِیُّ فَصَلَّی عَلَیْهِ
▪️جعفر عقب رفت و رنگش تغییر کرد. آن پسر خردسال هم جلو ایستاد و بر امام علیهالسلام نمازگزارد.
📚کمال الدین، ص ۴۳۱
✍ آه یا صاحب الزمان ...
هر گونه بود پیش آمدید و بر بدن مطهر پدر بزرگوارتان نماز خواندید؛ اما سوال این جاست:
چه کسی بود تا بر بدن مطهر جدّ غریبتان حسین علیهالسلام نماز بخواند ؟!
به گمانم بهترین جواب را، خودتان به این سوال دادهاید...
🗯 سید رضا موسوی هندی، نیت کرد تا هفتاد و دو بیت در رثای سیدالشهداء علیهالسلام بسراید؛ به ذهنش رسید تا در یک بیت بگوید چه کسی بر بدن نازنین سیدالشهداء علیهالسلام نماز خواند ؟! مقاتل را زیر و رو کرد اما مطلبی نیافت؛ با همان حال خسته، در کنار کتابها خوابش برد...
🍂 آن شب در عالم رؤیا به محضر حجت بن الحسن علیهماالسلام شرفیاب شد و آن حضرت به او فرمودند: جواب این سؤالت را اینگونه از زبان من بگو:
📋 صَلَّت عَلی جِسمِ الحُسَینِ سُیوفُهُم
فَغَدا لِساجِدَةِ الظُّبا مِحرابا ...
▪️این شمشیر هایشان بود که بر جسم شریف سیدالشهداء علیهالسلام، نماز خواندند ؛ و جسم پاکاو، محرابی برای آن شمشیرهای سجدهکننده شد...
📚دیوان السیّد رضا الهندی: ص ۴۱
📚أعیان الشیعة: ج ۷ ص ۲۶
@hajabasvaezii
غلامرضا سازگار
بیا و سر بـه روی سینـهام بگذار، مهدیجان
شـرر زد بـر درونـم زهـر آتشبـار، مهــدیجان
بیـا تــا سیــر بینــم وقـت رفتن، ماه رویت را
که میباشد مرا این آخرین دیـدار، مهدیجان
در ایـام جوانــی سیــــر گردیـــدم ز جـان خـود
زبس بر من رسیـد از دشمنان آزار،مهدیجان
ازآن ترسم که بعد از من، تو درتنهایی و غربت
به موج غم گذاری چهـره بر دیـوار، مهدیجان
تـو در ایـام طفلــی بیپـدر گشتــی، عزیـزِ دل
مرا شـد در جوانــی پـاره قلب زار، مهـدیجان
از آن میسوزم ای نور دوچشم خود،که میبینم
تو بهــر گریـه کردن هـم نـداری یـار، مهدیجان
غـم تــو بیشتــر باشـــد ز غمهــای پــدر، آری
اگر چه دیـدهام مـن محنت بسیار، مهدیجان
تـو بایــد قرنهــا در پـــردۀ غیبت کنــی گریــه
بود هـر روز روزت مثـل شــامِ تــار، مهدیجان
تو باید قرنها چون جد مظلـومت علـی باشی
به حلقت استخوان باشد،به چشمت خار،مهدیجان
بگیر از مرحمت، فردای محشر، دست«میثم» را
کـه بـر جـرم و گناه خـود کنـد اقـرار، مهدی جان
@hajabasvaezii