#نوحه
#شب_ششم_محرم
#قاسم_بن_حسن_ع
عمو بیا عمو بیا تو به بالین من
ببین عدو چه کرده با دل خونین من
ببین که پاره پاره شد همه اعضای من
نشسته در میان خون قد و بالای من
شکسته زیر سم اسب استخوانهای من
که این ز ابتدا بود عهد دیرین من
من آن گلم که چیده شد ز گلستان تو
فسرده شمع محفلم به شبستان تو
عمو تمام هستیم شده قربان تو
که این ز ابتدا بود عهد دیرین من
دوباره همنشین شدم با علی اکبرت
نشسته در کنار من فاطمه مادرت
فدا شدم ز جان و دل به ره داورت
که این ز ابتدا بود عهد دیرین من
حاج احمد واعظی
@hajabasvaezii
#واحد_تند
#شب_ششم_محرم
#قاسم_بن_حسن_ع
به نام نامی شیر جمل به نام حسن
قیام کرده شجاعت به احترام حسن
رسیده پرتو نوری ز اوج بام حسن
کشیده باده خود را به سمت جام حسن
در این پیاله شرافت بجوش می آید
صدای غیرت قاسم به گوش می آید
زره به پیکر ابن الکرم عبایش شد
طنین سبز حسن جان نوای نایش شد
خروش رزم علی بانگ ربنایش شد
بلای ازرق شامی و بچه هایش شد
دوباره زنده نموده است یاد حیدر را
به هفت ضربه بهم ریخت هفت پیکر را
ز هُرم غرش قاسم گلو به وجد آمد
ز آب چشم ترِ او وضو به وجد آمد
ز شربت عسل او سبو به وجد آمد
ز رزم بی مَثَل او عمو به وجد آمد
همان دمی که دم تیغ او به لشکر خورد
حسین وقت تماشای او چه حَظی بُرد
خیال کن که قناری به در خورد سخت است
بلند مرتبه طفلی نظر خورد سخت است
هزار نیزه فقط یک نفر خورد سخت است
تنی که بی زره باشد تبر خورد سخت است
حروف حلقی او را به آه بندش کرد
رسید نیزه و از روی زین بلندش کرد
امان ز سنگ مهیبی که خورد بر دهنش
گرفت تیغ حرامی به بال پر زدنش
ز بس که مرکب دشمن گذاشت پا به تنش
شبیه موم عسل حفره حفره شد بدنش
فرات کوچک این دشت قد دریا شد
به زیر سُم عدو قد کشید رعنا شد
حساب کن که سر نیزه ای قطور شود
نفس نفس زدن راحتت به زور شود
تنی که هر طرفش فرش صد عبور شود
گمان نمی کنم آن جسم جمع و جور شود
چگونه در بغلش جسم را مهار کند
حسین با بدن له شده چکار کند
@hajabasvaezii
#شور
#شب_ششم_محرم
#قاسم_بن_حسن_ع
تنها یار منی و، دلبری و، رفیق من قاسم
سایهٔ رو سری و، سروری و، پور حسن قاسم
مثل بابا میدرخشی
همچو عباس، پهلوانی
همچو اکبر، بینظیر و
همچو حیدر، قهرمانی
نائب سردارِ جمل فقط قاسم
معنی احلا مِنْ عسل فقط قاسم
تویی سردار بیمثل فقط قاسم
قاسم یا قاسم
شیوهٔ رزم تو هم، مو نزده، حیدر کراری
اسدالله علی و، تو اسدِ، حیدر کراری
مثل بابا، میدرخشی
همچو عباس، پهلوانی
همچو اکبر، بینظیر و
همچو حیدر، قهرمانی
نائب سردارِ جمل فقط قاسم
معنی احلا مِنْ عسل فقط قاسم
تویی سردار بیمثل فقط قاسم
قاسم یا قاسم
#شور #حضرت_قاسم
@hajabasvaezii
#شعر_توسل
آماده می شوم که فراهم کنی مرا
خرج عزای ماه محرم کنی مرا
آشفته ام؛ به سینه زدن عادتم بده
تا بین این صفوف منظم کنی مرا
فرموده ای که: "اشک شما مرهم من است"
اشک مرا بریز که مرهم کنی مرا
آن قدر در طواف سرت گریه می کنم
تا پای نیزه، چشمه ی زمزم کنی مرا
اصلاً بعید نیست که در روضه خودت
همسایه رسول مکرم کنی مرا
روزی که اشک و خون تو در قتلگاه ریخت
می خواستی شهید محرم کنی مرا
@hajabasvaezii
#شعر_روضه
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_ع
یه باغبون خسته دل باغی پر از آلاله داشت
گُل های كوچیك و بزرگ شش ماه و سه ساله داشت
وقتی به باغش سر میزد دیگه غم و ماتم نداشت
با بودن یك باغ گُل چیزی تو عالم كم نداشت
اما یه روزی ناگهون قصد سفر كرد باغبون
همراه گُل هاغنچه ها پا زد به جای بی نشون
میرفت و روی دوش خود كوهی ز درد و غم كشید
تا كه یه روزی از روزا به دشت كربلا رسید
یه مشت حسود كینه دل میخواست آواره باشه
تو صحرای كربلا بی كس و بیچاره باشه
تو اون دیار بی كسی كه غافله بار رو گشود
بین گُلای باغبون یه غنچه ای شش ماهه بود
باغبون كربُ و بلا غنچه رو خیلی دوست میداشت
همیشه غنچه ی گُلو به روی سینش میگذاشت
از بس كه تشنه شده بود شبنم اشك رو میمكید
از سوز گرما و عطش جایی رو چشماش نمیدید
اون باغبون خسته دل غنچه رو در بغل گرفت
راهی شط آب شد و رو به سوی اجل گرفت
صدا میزد آی آدم آدما غنچه ی من بینظیره
اما اگه آبش ندید رو دست بابا میمیره
یه تیره دل یه بیحیا به دست خود کمون گرفت
تیر سه شعبه رو کشید حنجرشو نشون گرفت
یه خنده کرد به باغبون آروم آروم چشاشو بست
بغض رباب تو خیمهها ساکت و بی صدا شکست
باغبون از مرگ گلش رمق به زانو نداره
باید یه جوری تیر رو از حنجرش در بیاره
دیگه به گلخونه نرفت اومد به پشت خیمهها
دور از نگاه مادرش دور از چشای بچهها
با نوک خنجر آقامون سینه خاک و چاک میکرد
یواش یواش عزیزشو با گریه زیر خاک میکرد
@hajabasvaezii
#زمینه
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_ع
تو خيمه ها غوغاييه همه به فکر آبن
تموم زنها اومدن تو خيمه ي ربابن
دلم اسیر چشاته
چشات به موج فراته
علی علی علی جان
اومدن و دور و بر گهواره رو گرفتن
از مادر بي رمقش شير خواره رو گرفتن
همه لالايي ميخونن مادر که شير نداره
همه ميگن کاشکي ميشد کمي بارون بباره
چرا همش بی قراری
باید که طاقت بیاری
علی علی علی علی جان
رقيه نازش ميکنه گريه نکن عزيزم
داداش کوچولو آب ميخواي از چشام آب ميريزم
گهواره رو تکون ميده بخواب گل بهارم
باگريه هاش ميگه خدا حيف که عمو ندارم
روقنداقش رد خونه
مادر لالایی میخونه
علی علی علی علی جان
وقتي رو دست زينبه علي کمي آرومه
نگاه مادرش ميگه ديگه کارش تمومه
وقتي زبون ميگردونه دور لباش ميسوزه
تاکه ميخواد ببوسدش لب بابا ميسوزه
ميخواست که تشنه نمونه به ظالما رو انداخت
وقتي که التماس ميکرد حرمله رو نميشناخت
بالای دل بی قراری
داره میمیره کنارش
@hajabasvaezii
#نوحه_سنگین
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_ع
ای غنچه ی باغ نینوا
شش ماهه سرباز کربلا
گردیده پرپر. در خون شناور
آه و واویلا واویلتا
ای عندلیب خوش نغمهام
در التهاب عشق منی
کوچکترین سورهای ولی
روح کتاب عشق منی
تو مهر مظلومیت من
در انقلاب عشق منی
گرچه علی اصغر منی
تو حجت اکبر منی
گردیده پرپر در خون شناور
آه و واویلا واویلتا
ای کوفیان با من دشمنید
با کودک من اصغر چرا
ای حرمله دستت بشکند
تیر سه شعبه دیگر چرا
گر داده بودیدش آب هم
میمرداو تیر آخر چرا
یارب ببین خونین حنجرش
آخر چه گویم با مادرش
گردیده پرپر. در خون شناور
آه و واویلا واویلتا
ای لاله از هرم آه خود
آتش به کرب و بلا مزن
لبهای خشکت را از عطش
بر هم چنان ماهیها نزن
ای جوجه ی بیبال و پرم
بر دست من دست و پا نزن
با دست خود ای نیکو وشم
تیر از گلویت خود میکشم
گردیده پرپر در خون شناور
آه و واویلا واویلتا
✍ حاج احمد واعظی
@hajabasvaezii
#واحد_تند
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_ع
قبله ی من كربلاست، گوشه ی كوی حسین
خانه ی قلبم كجاست، برسر موی حسین
روی نیازم كجاست، روی حسین است و بس
خانه ی قلبم كجاست، گوشه ی كوی حسین است
سلطان عالمین
گویم باشور وشین
مولانا یا حسین
چشم من و غیر او، تا به ابد كور باد
چیست بهشتم فقط، دیدن روی حسین
مست شود عالمی، از نفسش تا ابد
هركه فقط جرعه ای، زد ز سبوی حسین
عشق مطلوب من
یار محبوب من
مولانا یا حسین
مادر او می برد، اشك عزادار را
اشك عزادار چیست، آب وضوی حسین
باز غریب است او،باز لبش تشنه است
سوخت لب زینب از، داغ گلوی حسین
گریه ی تو مرهم است، مرهم زخمش ولی
زخم علی اكبر است، زخم مگوی حسین
ماه زیبای من
سرو رعنای من
مولا تا یا حسین
@hajabasvaezii
#شور
مرغ باغ ملکوتم ای خدا
لونه دارم توی دشت کربلا
همیشه مسیر پرواز منه
حد بین دو تا گنبد طلا
پرچم سرخ حرمین قبله سرنوشتمه
تک تک اون نخلای بین الحرمین بهشتمه
ذکر شهادتین من حسین من حسین من ضیاءهر دو عین من حسین من حسین من
ذکر تو غرق هیاهوم میکنه
کربلات بهشتو محکوم میکنه
وقتی سینم میشه تنگ حرمت
منو سینه زنی آروم میکنه
من خونه زاده هیئتم ذکر حسین عبادتم
تا اشک من جاری میشه ملک میاد زیارتم
ذکر شهادتین من حسین من
تا دلم با غم تو هم قسمه
به خدا که هر روزم محرمه
تو دلم مثلث غم میسازم
خیمهگاه و قتلگاه و علقمه
دست نذارید روی دلم که خونه خونه به خدا
تا اسم کربلا میاد میشم دیوونه به خدا
ذکر شهادتین من حسین من
@hajabasvaezii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 در روز مباهله چه اتفاقی افتاد؟
👌 روایت #مباهله فقط در ۶ دقیقه
🔖 اعمال روز #مباهله:
1️⃣ غسل
2️⃣ روزه
3️⃣ دو رکعت نماز: در وقت، کیفیت و ثواب، مانند نماز روز عید غدیر است، و اینکه «آیة الکرسی» در نماز مباهله باید تا «هم فیها خالدون» خوانده شود.
4️⃣ دعای مباهله: شبیه به دعای سحر ماه رمضان است.
@hajabasvaezii
# شعر توسل
لحظه ی گریه چشمها زیباست
اشکهای تو وصلِ بر دریاست
جای شکراست اینکه تا محشر
علم شاه کربلا برپاست
کاش راهی کربلابشویم
گریه ی واقعی ما آنجاست
کعبه هم چون توقبله ای دارد
قبلۀ کعبه روبه کرببلاست
هرکسی گریه کرد وگفت حسین
روز محشرشفیع اوطاهاست
این سعادت برای ما کافیست
بانی روضه، زینب کبراست
خضرهم سینه میزنداینجا
کفشدار دم درش عیساست
همگی گردسفره اش هستیم
سینه زن بودن افتخار ماست
غصۀ رفتن بهشت نخور
چونکه محشربهشت مال شماست
خواب دیدم که روز مرگ من
لحظه های غروب تاسوعاست
خوب شد خرجی ام مشخص شد
وسط ظهر روز عاشوراست
پادشاهم کفن نداشت ولی
کفنم دست مادرش زهرآست
شاعر : مهدی نظری
@hajabasvaezii
#شعرمدح
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_ع
ای زاده ی مولا علی اکبر
نور دل زهرا علی اکبر
و الشمس و والضحی علی اکبر
نور دل طاها علی اکبر
مجنون تو لیلا علی اکبر
گل از تو زیبایی فرا گرفته
سرو از تو رعنایی فرا گرفته
مهر از تو رخشایی فرا گرفته
عشق از تو شیدایی فرا گرفته
ای جمع خوبیها علی اکبر
ای گل عزیز عالمین هستی
بر عاشقان نور دو عین هستی
تو صد نیستان شور و شین هستی
آرامش قلب حسین هستی
ای گلشن زیبا علی اکبر
نور دل زهرا و حیدری تو
سر تا به پا شبه پیمبری تو
دلداده و دلدار و دلبری تو
از آنچه وصفت میکنم سری تو
ای عروه الوثقی علی اکبر
#حاج_احمد_واعظی
@hajabasvaezii
#شعر_روضه
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_ع
خواهر من خواهر من
یادگار مادر من
داره جون میده عزیزم
میره از کف اکبر من
فصل غربت و خزونه
چرا لبهات پره خونه
پاشو اکبر جوونم
وقت گفتن اذونه
خون روی زمین دویده
فرقشو دشمن دریده
وقت جون دادن نگاش کن
پاشو رو زمین کشیده
اکبرم لباتو واکن
باز بابا رو صداکن
جون خواهرت رقیه
یه بار دیگه نگاه کن
شدم از زندگی خسته
مادرم اینجا نشسته
اکبرم شبیه مادر
سینه و پهلوش شکسته
#حاج_احمدواعظی
@hajabasvaezii
#زمینه
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_ع
پسرم پا به زمین مکش دلم پاره شده
چاره ساز همه از داغ تو بیچاره شده
آه ای ماه منیرم
بنگر به غم اسیرم
دوباره چشاتو وا کن
دارم از غصه میمیرم
دوباره از عطش کرب و بلا به من بگو
لبای خشکتو وا کن یه بابا به من بگو
سلسله گیسوی بابا
ای گل خوشبوی بابا
غرق در خون روی خاکی
ای کمان ابروی بابا
همه انگشت به دهن که چون پیمبر می مونی
قربونت برم تو میدون مثل حیدر می مونی
وای من که مثل بابا
فرق تو به خون نشسته
کاش نمیدیدم که مثل
مادرم پهلوت شکسته
#حاج_احمدواعظی
@hajabasvaezii
#نوحه_سنگین
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_ع
ای جوان لیلا غم تو کرده پیرم
لب گشا دعا کن کنار تو بمیرم
گل پرپر من علی اکبر من
پاره پیکر من. علی اکبر من
از چه در خسوفی ای ماه آسمانم
کردهای ز داغت کمانتر از کمانم
میوه ی دل من آتش مزن دلم را
بگشا دو دیده حل کن تو مشکلم را
گل پرپر من.....
خیز و کن تماشا که هستم آشفته چون گیسوی تو
کس خبر ندارد چگونه من آمدم به سوی تو
باغبانی اما دلم شد چون لاله ی صحراییت
میبرد هنوزم دلم را این صورت زهراییت
گل پرپر من. علی اکبر من
خون شد از غمت دل من
ای نشسته در خون ببین ز پا نشستم
ای عصای دستم مرو مرو ز دستم
غم تو به سینه راه نفس ببندد
از چه میپسندی قاتل به من بخندد
گل پرپر من.....
شمع خیمههایی به پیشم کمتر بزن سوسو علی
از چه ای گل من فتاده هر برگ تو یک سو علی
دست و پا زدی تو علی جان من دست و پا گم کرده ام
قوتی نمانده به چشمم من خیمه را گم کرده ام
گل پرپر من. علی اکبر من
خون شد از غمت دل من
@hajabasvaezii