eitaa logo
نوای حاج عباس واعظی
978 دنبال‌کننده
468 عکس
352 ویدیو
24 فایل
نوای حاج عباس واعظی مداح و ذاکر اهل بیت(ع) از شهرستان تربت حیدریه ارتباط با ادمین کانال @AbbasVaezy110 @RezaTaghavi1366
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از نوای حاج عباس واعظی
1393-16.mp3
6.9M
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها واُمِها وَ بَنیها وَبنتهیها و سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ... الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلاَيَةِ مولانا أَمِير الْمُؤْمِنِينَ و الائمه المَعصومینَ علیهم السلام اجمعین... السلام علی المهدی... اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم بیخود از خود شدم و حال عجیبی دارم باز در خلوت خود،حس غریبی دارم دل من شاد،ولی دیده من می بارد شاید از شوق زیادیست که قلبم دارد هر طرف می نگرم شور و نوا می بینم جلوه در جلوه همه نور و ضیاء میبینم اختران را همگی جلوه بدر است امشب به گمانم که همان لیله قدر است امشب عرشیان از همه سو ماه جبین آمده اند همه از عالم بالا به زمین آمده اند بشتابید نزول برکات است امشب گل بریزید بهار صلوات است امشب آه ای شب زدگان مهر جهان تاب آمد آنکه نور است از او در دل مهتاب آمد سحر سوم شعبان که بود ماه رسول خامس آل عبا مهر جهان تاب آمد از تلاقی دو دریاست که با لطف خدا گویی از گنج خداوند دُر ناب آمد سید و سرور و آقای جوانان بهشت باغ زهرا و علی را گل شاداب آمد ابر الطاف الهی همگی باریدند چشمه در چشمه عشق ازلی آب آمد بگذارید که بی پرده بگویم دیگر ای گدایان بشتابید که ارباب آمد همه آفاق پر از جلوه حسن ازلی است شب میلاد همایون حسین بن علی است عاشقان،اشک تر از گوشه مژگان گیرید عیدی از حضرت سلطان خراسان گیرید https://eitaa.com/HajAbasVaezii
12-milade-emam-sajjad91(www.rasekhoon.net)0.mp3
4.69M
ای عاشقان بشارت،آمد گل محمد باهمدگر بگویید،ارباب ما خوش آمد امشب به شور و شینم سرمست عالمینم اهل جهان بدانید من بنده حسینم یا حسین...یاحسین... در جمع عاشقانش چون موج در خروشم امشب تمام شب را تا صبح می بنوشم عشقم ز ره رسیده مرغ دلم پریده آنکس که ناز او را خلق جهان خریده ابوالفضل...ابوالفضل... این کیه با نور روی خود ستاره رو حیرون میکنه ماه و ببینید از آسمون صورتشو پنهون میکنه بیا که خورشید کربلا باعطر و بوی یاس اومده ماه منیر هاشمیون حضرت عباس اومده ستاره بریزید به پای ابوالفضل داد بزنید دادبزنید جونم فدای ابوالفضل ابوالفضل...ابوالفضل... جذبه چشمای مست او فرشته رو بیتاب میکنه ستاره عکس این اقا رو به روی سینه حک میکنه این آقا خورشید آسمون مهتاب رو زمینه شیر علی،شمشیر علی تک یل ام البنینه بخوانید،بریزید بپاشید برای ابوالفضل ستاره بریزید به پای ابوالفضل داد بزنید دادبزنید جونم فدای ابوالفضل https://eitaa.com/HajAbasVaezii
659.2K
شاعر:حاج احمد واعظی امشب حریم خانه ی مولا منوَّر است این باغ شاهد گل زیبای دیگر است سر تا به پای شهر مدینه معطَّر است گلهای خنده بر لب زهرای اطهر است لطف خدا به اهل جهان نایل آمده تبریک اهل فضل،ابوفاضل آمده تا جلوه گر تبسم آن ماهتاب شد خورشد کوه آتش و دریای آب شد صدها ستاره فرش ره آنجناب شد ارکان آسمان همه در الهتاب شد این نازدانه ماه بنی هاشمی بود گلدسته ای زباغ گل فاطمی بود ام البنین نشسته و غرق نظاره است در آسمان دامن او یک ستاره است گلهای عشق جلوه گر از هر کناره است عباس نام اطهر این ماهپاره است مولا چو خیره خیره به دستش نگاه کرد چون ابر گریه با دل پر سوز و آه کرد عباس چلچراغ حریم شهادت است او معنی ولایت و روح عبادت است قنداقه اش ستاره ی برج سعادت است دلشاد هر شکسته دل از این ولادت است ذکر فضایلش همه مشهور و رایج است او چشمه سار رحمت و باب الحوائج است امشب بهار بر روی او بوسه می زند بر پیچ و تاب گیسوی او بوسه می زند مادر به خال هندوی او بوسه می زند مولا به دست و بازوی او بوسه می زند گهواره تا به گردش او تاب می خورد مهتاب از کنار لبش آب میخورد https://eitaa.com/HajAbasVaezii
723.7K
دل و جانی خدای جو داری آدمی و فرشته خو داری ای محبت شعار مهرآیین سیرت و صورت نکو داری ها، تو آنی که تکیه در همه حال بر عنایات و فضل هو داری معتصم گشته ای به حبل الله صحبت از لا تفرقو داری شده ای محو شاهد ازلی جز شهادت چه آرزو داری گر دو دستت به خاک افتدباز سر پیکار با عدو داری گر چه زهرا نبود مادر تو به خدا رنگ و بوی او داری گر امید تو ناامید شود زمزمه ان قطعتمو داری شرمساریم ما و بهر فرج تو دعا کن که آبرو داری با چنین جلوه و جمال و جلال که تو ای مهر ماهرو داری چه بگویم که گفت خیر الناس رحم الله عمیَّ العباس https://eitaa.com/HajAbasVaezii
305.9K
جماعت گدایی خوبه در خانه ابوالفضل همگی بیایید بمیریم به بهانه ابوالفضل ابوفاضل،ابوفاضل،ابوفاضل یا ابالفضل یا ابوفاضل ممد کن زکرامت و عنایت که نهم صورت خود را روی خاک کربلایت زاده ی ام البنینی،تو مه روی زمینی از همه تو بهترینی،به که تو چه دلنشینی ابوفاضل،ابوفاضل،ابوفاضل یا ابالفضل من گدای سر راهت،به فدای روی ماهت ای وزیر شاه دلها،جان فدای تو و شاهت سیدی باب الحوائج خواهم از تو کربلا را حاجتم بده تو امشب،جان زینب،جان زهرا ابوفاضل،ابوفاضل،ابوفاضل یا ابالفضل https://eitaa.com/HajAbasVaezii
دِلی دارم و خانه‌یِ بوتُراب است سَری دارم و خاکِ عالیجناب است عوض کرده روز و شَبَم جایِ خود را که ماهی دمیده پُر از آفتاب است مرا قبله بابُ الحُسینِ حسین است مرا نامِ عباس فَصلُ الخِطاب است حساب و کتابی ندارد دلِ ما که دیوانه‌اش بی حساب و کتاب است نوشته به ایوانِ میخانه‌ی او که در بزمِ ساقی دعا مستجاب است من از تاکِ انگورهایِ ضریحش چنان مست کردم که حالم خراب است چنان بی خودم کرده بویِ سَبویَش که پایم هوا و سرم در شراب است از امشب بهشت آفرین است زهرا که مهمانِ ام البنین است زهرا خدا گِرد گِردَت مداری کشیده به هر یک صفِ بی شماری کشیده و در طاقِ عرشش به تصویر سبزی عَلَم را به دوشِ سواری کشیده که نصرُمِن الله بر بیرقِ اوست و در قبضه‌اش ذوالفقاری کشیده شَبیهِ علی رویِ دُل دُل نشسته و در زیرِ پا تار و ماری کشیده نه اَبرو بگو ذوالفقاری دو پیکر نه گیسو بگو آبشاری کشیده اگر حالتِ چشمِمان التماس است برای حریمش خُماری کشیده نیازی ندارد به غیر از ضریحت کسی که به چشمش غباری کشیده رسیدم مرا زیرِ بالَت بگیری امیری حسین وَنِعمَ الامیری نگاه تو جُز شورِ دریا ندارد طَنینَت به جز لحنِ مولا ندارد تو مثلِ حسن کوچه هایت شلوغ است که بی تو مدینه تماشا ندارد برای تماشات یوسف رسیده مدینه ولی بیش از این جا ندارد من از ارمنی‌های شهرم شنیدم که پیش تو رنگی مسیحا ندارد پسرهای او جایِ خود ، می‌شود گفت که مانندِ عباس زهرا ندارد گره‌های کورِ همه ، صَف کشیدند که کارَت اگر ، شاید ، اما ندارد اگر کار داری تو هَم با ابالفضل بگو یا حسین و بگو یا ابالفضل تو مهتابِ نوری برایِ سحرها تو خورشیدی اما میانِ قَمرها تو را روزِ اول برایِ حسینش سوا کرده زهرا برایِ پسرها مرا منصبِ تو به شاهی رساند اگر جا دَهی در صفِ رُفتگرها نقابی بزن وقتِ رزمت به صفین که ذُوخرالحسینی ...امان از نظرها از آن دور لشگر تو را خیره دیدند نیازی ندارد بِپیچَد خبرها به میدان بیا تا به پایت بریزند عرق‌ها جگرها و سرها و پرها جوابِ رَجزخوانیِ تو سکوت است فقط می‌رسد صوتِ این المَفَرها عَلَم را بِزن وقتِ طوفانی توست علی عاشقِ این رجز خوانی توست کسی چون تو بر قلب لشگر نمیزد کسی چون تو فریادِ حیدر نمیزد تو در سیزده سالگی‌ات به دشمن چنان می‌زدی مالک اشتر نمیزد چنان گِرد بادی به پا می‌شُد از تو که جبریل در پیش تو پَر نمیزد فقط زانویَت جایِ پایِ عقیله است که خواهر قدم جایِ دیگر نمیزد اگر دستهایت نباشد که زهرا قدم بر شفاعت به محشر نمیزد فقط خاطرِ فاطمه بود وَر نه به آقا خطابِ برادر نمیزد به مدح علی زَر شود دفتر شعر سه بیت از فؤاد آورم آخر شعر نبودی حَصینِ حِصنِ دین گَر زِ مردی قدم بَر درِ حِصن خیبر نمی زد چنان کَند در را از آن حِصن سنگین که گَر حِلمِ او حلقه بر در نمی زد زمین را هم از جا بِکَند و فِکَندی به جایی که مرغِ نظر پر نمی زد شاعر:حسن لطفی https://eitaa.com/HajAbasVaezii
روزی شعر من امشب دو برابر شده است چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است چون که بانوی کلابیه پسر آورده چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده هر که از قافله فطرسیان جا مانده نظرش خیره به گهواره سقا مانده زور بازوی تو بی حد و عدد خواهد شد بعد از این ام بنین، ام اسد خواهد شد با وجود تو زمین حیدر دیگر دارد کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد  از در خانه او پا نکشیدم هرگز چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز  ماه ذی‌الحجه که عباس به حج عازم شد همه بر کعبه ولی کعبه بر او محرم شد در طوافش سخن از عقل فراتر می گفت در حقیقت «لک لبیک برادر» می گفت! این اباالفضل که از قبله فراتر می رفت مرتضی بود که بر دوش پیمبر می رفت علی اکبر به ثنا گویی او می آید: چقدر منبر کعبه به عمو می آید خطبه خواند و همه را محو صدای خود کرد در حقیقت همه را قبله نمای خود کرد گفت این خانه که حق آمد و ایجادش کرد مسجدی بود که بابای من آبادش کرد  از در خانه او پای نکشیدم هرگز چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز  «کاشف الکرب» تویی؛ خنده ارباب تویی «پدر خاک» علی و «پدر آب» تویی! روی چشم تو بود جای حسن جای حسین هست مابین دو ابروی تو بین الحرمین پیش خورشید و قمر سایه تو سنگین است و فقط محضر زینب سر تو پایین است ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد بنویسید رقیه چه عمویی دارد صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود نام تو در دل میدان رجز قاسم بود زور بازوی علی ریخته در بازویت ذوالفقاری نبود تیز تر از ابرویت تیغ چرخانده ای و پیش تو طوفان هیچ است لشگری پیشت اگر آمده میدان، هیچ است وسط جنگ زمین را به زمان دوخته ای فن شمشیر زنی را ز که آموخته ای؟! ای جوان! پیر رهت کیست از آن شاه بگو؟ «أشهد أن علیاً ولی الله» بگو او علمدار حسین است ببخشید مرا مدح او کار حسین است ببخشید مرا شعر: مجید تال https://eitaa.com/HajAbasVaezii
امشب به بیت فاطمه رضوان گل افشانی کند روح القدس مدحت گری،حورا غزل خوانی کند گیتی به تن پیراهن از انوار ربانی کند شادی و غم با دل صفا پیدا و پنهانی کند در سینه های سوخته آتش گلستانی کند زیبد جهان هستی خود، یکباره قربانی کند ریحانه ی ختم رسل فرزند زهرا آمده آری حسین بن علی امشب بدنیا آمده امشب به روی دست خود، قرآن گرفته فاطمه امشب ز باغ آرزو،ریحان گرفته فاطمه امشب ز دریای ولا،مرجان گرفته فاطمه امشب ز داور گوهر ایمان گرفته فاطمه امشب برای اهل دل،جانان گرفته فاطمه امشب حسینش را به بر چون جان گرفته فاطمه امشب در عاشورائیان بر پا شده شوری دگر از خانه زهرا رود بر آسمان نوری دگر درسیر دریای ولا دل گوهرش را یافته یا جان به ظمان بلا روشنگرش را یافته باطل شده سر در گم و، حق محورش را یافته بستان سرسبز ولا آب آورش را یافته نخل امید فاطمه برگ و برش را یافته فطرس به پرواز آمده بال و پرش را یافته از آسمان و از زمین آید به گوش این زمزمه ای عاصیان ای عاصیان آمد حسین فاطمه شور آفرین عاشقان با شور عاشوراست این مشعل فروز بزم جان روشنگر دلهاست این ریحانه ی ختم رسل دردانه ی زهراست این ماه امیرالمومنین مهر جهان آراست این توحید از سر تا بپا قرآن ز سرتا پاست این وجه خدا خون خدا عبد خدا سیماست این گویم اگر در وصف او از آنچه هست آگاهیم ترسم که هرکس بشنود خواند حسین اللهیم جان بحرو او دردانه اش دل باغ او ریحانه اش هستی همه دلداده اش عالم همه دیوانه اش ایثار، شمع محفلش خلقت ،همه پروانه اش خلق زمین و آسمان یکسر گدای خانه اش سرمست از جام جنون دیوانه و فرزانه اش مرحون لطف و مرحمت هم خویش هم بیگانه اش چشم همه دریای او قلب همه صحرای او هر جا شده کرب و بلا هر لحظه عاشورای او فطرس بیا فطرس بیا شور حسینی ساز کن درد درون خویش را ابراز کن ابراز کن حرف دل بشکسته را آغاز کن آغاز کن پروانه شو پروانه شو پرواز کن پرواز کن برگرد شمع‌ روی‌ او پرواز کن‌ پرواز کن ‌نازی‌ بکش‌ زآن‌ نازنین‌ بر خلق‌ عالم‌ نازکن عین الحیات عاشقان در عالمین است این پسر باب النجات عاصیان یعنی حسین است این پسر آن سرو بستان قِدم تازد در این عالم قَدم ناورده حرفی بر زبان نگشوده چشم خود زهم دست گرفتاری گرفت از رحمت و لطف و کرم لبخند زن پرواز کن گردیده گِرد آن حرم زد بوسه بر گهواره اش قنداقه اش بوسید، هم این قصه دارد نکته ای یعنی گنه کاران چه غم؟ من آمدم تا در یم عصیان بگیرم دستتان از جام عشق خود کنم دیوانه و سرمستتان من آمدم با بذل جان دل مرده را احیا کنم من آمدم با ترک سر فرمان حق اجرا کنم من آمدم هر فرد را آزاد در دنیا کنم من آمدم بند ستم از پای عالم واکنم من آمدم تا پرچم عدل و شرف بر پا کنم من آمدم هر روز را اعلان عاشورا کنم من آمدم تا رهنما در طی منزل ها شوم با روی خونین تا ابد روشنگر دلها شوم حسن خدا روی خدا این حسن من این روی من خلق نبی خوی نبی این خلق من این خوی من رنگ جنان بوی جنان این رنگ من این بوی من حبل المتین عاشقان این تار من این موی من سعی و صفای عارفان این بیت من این کوی من آلوده دامانید اگر این بحر من این جوی من من بین دریای ولا فلک نجات امتم من بالب عطشان خود آب حیات امتم https://eitaa.com/HajAbasVaezii
امشب شبِ میلادِ علمدارِ حسین است میلادِ گلِ فاطمه سردارِ حسین است لبخند به لب های مـلـک گُل کند هر دم زیرا همه دم خنده به رخسارِ حسین است مَــه گشته خِجِل از رخِ زیبای ابالفضل این قرصِ قمر هدیه زِ دادارِ حسین است   مولا بزند بوسه به دستانِ نگارش زیرا به جهان تا به ابد یارِ حسین است هر دم بَــرَد از قلبِ برادر غمِ دنیا عباسِ علی واله و غمخوار حسین است همچون پدرش نقشِ زمین کرده عدو را در کرب و بلا حیدرِ کرارِ حسین است مدّاحِ علی باشد و آواره ی ارباب کارش به خدا گرمیِ بازارِ حسین است هر چند که عالم همه محتاجِ نگاهش اما همه دم خواجه گرفتارِ حسین است زوّارِ حرم بیمه ی دستانِ ابالفضل او حامی و دلداده ی زوّارِ حسین است در گردِ حرم گشته نگهبانِ امامت چشمانِ گلِ فاطمه بیدارِ حسین است او را چه به پیمان و امان نامه ی دشمن فرزندِ علی محرمِ اسرارِ حسین است بخشیده به میدانِ بلا جان و تنش را فانی شده اندر رهِ پیکارِ حسین است گر مدحِ ابالفضلِ علی کرده بداغی این لطفِ کریمانه، وَ بسیارِ حسین است https://eitaa.com/HajAbasVaezii
گوش جانم چشم بر راه صدای دیگری ست پای دل سر در هوای ماجرای دیگری ست گرچه خیلی ها به ظاهر کربلا هستند لیک باطنا امشب مدینه کربلای دیگری ست چار تن از پنج تن در گرد یک گهواره اند در دل گهواره هم اهل کسای دیگری ست خنده گریه خنده گریه خنده گریه خنده اشک بیت مولا غرق اشک و خنده های دیگری ست شیر از انگشت های وحی می نوشد حسین سبط پیغمبر غذایش هم غذای دیگری ست https://eitaa.com/HajAbasVaezii