eitaa logo
نوای حاج عباس واعظی
907 دنبال‌کننده
394 عکس
272 ویدیو
24 فایل
نوای حاج عباس واعظی مداح و ذاکر اهل بیت(ع) از شهرستان تربت حیدریه ارتباط با ادمین کانال @AbbasVaezy110 @RezaTaghavi1366
مشاهده در ایتا
دانلود
هستم سفیر عشق تو اما ندارم همنفس در شهر این نامردمان گردیده ام بی یارو کس چشمان پر از اشک من باشد گواه حال من دشمن میان کوچه ها گردد همی دنبال من آقام حسین (3) کوفه میا ### گفتم بیا کوفه ولی ای نور چشمان علی شرمنده ام آقا نیا کوفه شده شهر بلا لب تشنه ام اما دلم می سوزد از داغ لبت گر آمدی ای مهربان همره میاور زینبت آقام حسین (3) کوفه میا ### ای دلبر و دلدار من من بر سر دارم ببین کوفه میا ای با وفا جان یل ام البنبن می بینم این جا حرمله تیر و کمانی بسته است تیر سه شعبه دارد او در انتظار اصغر است آقام حسین (3) کوفه میا ### از آسمن ها جبرئیل با بانگ ماتم آمده ای عاشقان، ای عاشقان ماه محرم آمده وا کربلا، وا کربلا می سوزم از هجران تو باشد سر لطف حسین گردم شبی مهمان تو آقام حسین (3) کوفه میا @hajabasvaezii
نوای نینوا را دوست دارم صدای آشنا را دوست دارم حسین جان حسین جان یابن الزهرا اگر جام بلا از چشم یار است من این جام بلا را دوست دارم دعا یعنی تکلم با خداوند تکلم با خدا را دوست دارم محبت را عجب حال و هوایی است من این حال و هوا را دوست دارم نمیدانم کیم آنقدر دانم علی مرتضی را دوست دارم خدا می‌داند ای آل پیمبر که من تنها شما را دوست دارم چو ممزوج است با عطر حسینی نسیم نینوا را دوست دارم خدایا روز محشر باش شاهد حسین و کربلا را دوست دارم استاد سازگار @hajabasvaezii
بی‌تاب بی‌تابم؛ دلتنگ اربابم این ذکر لب‌هامه؛ درمونه دردامه این عشق و رویامه تا جون توو دستامه؛ تا خون توو رگهامه این آقا، آقامه سرمست سرمستم؛ دل رفته از دستم این چشما می‌باره؛ این شب‌ها بیداره دل‌تنگه دیداره این‌جا شد می خونه؛ این قلب دیوونه باز امشب می‌خونه آقایی، مولایی؛ مجنونم، لیلایی سرداری، دلداری؛ به‌به‌به چه اسمی داری ای ذکر طوفانی؛ تو روح قرآنی تو ذات رحمانی ای رمز بسم الله! ای روح روح‌الله ثارالله ثارالله @hajabasvaezii
شب دوم محرم 👇👇👇
وقتی دلی شکست، یقیناً بها گرفت در سرسرای عرش معلا سرا گرفت قربان عاشقی که دلش بیقرار شد بعد از نماز شب ز خدا کربلا گرفت یادم نمی رود که به اعجاز تربتت وقت اذان صبح، مریضی شفا گرفت حال و هوای هیئتتان خوشتر از بهشت با چای روضه بود که دل ها جلا گرفت صد مرده زنده می شود از ذکر یا حسین ارباب ما شِفای مسیح از خدا گرفت زهرا نوشت نامه، خدا هم قبول کرد باید وجود گریه کنان را طلا گرفت بال ملک به زیر قدم های زائرش اما خودش ز دار جهان بوریا گرفت تفسیر سوره ای که به نیزه نشسته است باید فقط ز دختر شیر خدا گرفت محسن پالیزدار @hajabasvaezii
  دلشوره اي افتاده در جانم برادر  غمگينم و سر در گريبانم برادر    حس بدي دارم، عجب دشت عجيبي ست  مبهوت سِحر اين بيابانم برادر    يك دشت مرد اجنبي دور و برماست  اينجا مزن خيمه، هراسانم برادر    در كاروانت دختران بي شماري ست  مي ترسم از آينده ؛ حيرانم برادر    جايي براي بازي طفلان تو نيست  دلواپس ِ خار مغيلانم برادر    صحراي محشر پيش اين صحرا بهشت است  خشكيده لبهاي غزل خوانم برادر    دست دخيل خارهاي ِ دشت رفته  سمت ضريح پاك ِ دامانم برادر    بادي جسارت كرد و خلخالم  تكان خورد  تشويش دارم‌؛ دل پريشانم برادر    آن نامه هاي بار اُشتر را نشان ده  با حُر بگو در كوفه مهمانم برادر    با زينبت دنيا سرِ سازش ندارد  مظلومه ي معروفِ دورانم برادر    از كودكي با درد ِ چشمم خو گرفتم  در گريه كردن، پير كنعانم برادر   وحید قاسمی @hajabasvaezii
بند بهار نوکری اومد از راه یه ساله که منتظرش بودم رنگ و بوی شهرو عوض کرده عطر عزا و سرخیه پرچم برپا شد بزم نوکرای ارباب خیمه ی عزای ارباب اومده بازم محرم زهرا باز برای همه دعا کرد گریه کنارو صداکرد غوغا شده توی عالم عرش خدا رو سیاهی زدن انبیا هم از بهشت اومدن ذکر ملائک حسین بی کفن السلام علیک یا ابا عبدالله بند2⃣ قافله ی حضرت ثاراالله دیگه رسید به منزل آخر ابراهیم کرب و بلا داره میاره اسماعیلشو مشعر صحرارو میبینه و میکشه آه رولبشه انا لله داره میشنوه صداشو زینب هم میخونه با چشمای تر الهی بمیره خواهر نبینه غم داداشو قافله سالار جلو خیمه ها روضه میخونه با سوز ونوا اعوذ باالله من الکربلا السلام علیک یا اباعبدالله بند3⃣ آهسته داره زیر لب میگه وعده گاه من و خدا اینجاست نزدیکه اون روزی که مببینم دورو بر زینب من غوغاس من هر روز صدقه کنار میزارم برای روزی که دارم زینب و اسیر میببینم ای وای از روزی که به غم میشینه سرم و روی نی میبینه دلنگرون همینم میمونم اون روز زیر دست و پا میمونم اون روز توی کربلا میره اسارت با نامحرما السلام علیک یا اباعبداالله @hajabasvaezii
بند اول دلشوره افتاده به جونم اینجا دست خودم نیست پریشونم اینجا می دونم اینجا آخره مسیره واسه همینه نگرونم اینجا قربون چشمای ترت برادر حرفی بزن با خواهرت برادر تا وقت دارم بزار عمل کنم من وصیتای  مادرت برادر حس بدی دارم برادر اینجا می بینه داغ تو رو خواهر اینجا چند روز بعد تو قتلگاه می بینم غرق به خون میشی تو بی سر اینجا بند دوم بعد تو زندگی برام بی معناس بعد تو دیده هام شبیه دریاس دلشوره افتاده به جونه زینب «س» آخره دنیا که میگن همینجاس کنار من بیا بشین برادر غصه رو  تو چشام ببین برادر بوی جدایی میده خاک این دشت خیمه نزن تو این زمین برادر لحظه های خوشی ما سر شده غصه تو قلبم چند برابر شده حس عجیبی دارم اینجا حسین معلومه که روزای آخر شده حسین حسین حسین جان بند سوم ثانیه ها خیلی دقیقه اینجا هر کی می بینی نارفیقه اینجا توو دستای لشگر کوفی داداش نیزه و تیرو‌ سنگ و تیغه اینجا اشکای چشم من شده یه دریا میترسم از گرگای بین صحرا دلواپسم خیلی برا رقیه ت خار مغیلون داره خاکه اینجا اینجا صدای همهه زیاده صدای زنگ قافله زیاده دلواپسه رباب  و اصغرم من اینجا شبیه حرمله زیاده حسین حسین حسین جان بند چهارم خواب زمان بچه گیم یادته گریه میکردم از قدیم یادته نگو قراره اینجا تعبیر بشه تنت میشه ذبح عظیم یادته خواب میدیدم تن تو نیزه زاره از بدنت بارون خون میباره میکشنت پیش چشام برادر با لب تشنه با گلوی پاره کاشکی تو رو به زیر پا نبینم سره تو رو رو نیزه ها نبینم لال بشم و یه روز خدانکرده سر تو توو تشت طلا نبینم حسین حسین حسین جان ✍ رضا_نصابی @hajabasvaezii
یه شب و یه مهتاب یه ستاره دو حرم دو گنبد دو مناره دو ضریح یه زائر بیقراره کاشکی هممون باهم با این بیرق و پرچم اونجا بمیریم کم کم یادش بخیر زیر بارون و سینه زنی تو شبستون و گریه تو صحن و تو ایوون و مرثیه خون فصل ماتمه روضه بخون بی مقدمه هلال ماه محرمه (مولا ابی عبدالله) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دلامون زائر کربلا شد بیرق محرم باز به پا شد فاطمه راهی نینوا شد اشک خدا میجوشه کعبه مثل شش گوشه داره مشکی میپوشه محرمه نوکرا همه با رخصت از بی‌بی فاطمه پر بگیرین سمت علقمه دستمال اشکای ما کجاست شب جنون شب عاشقاست محرمِ عزیز خداست (مولا ابی عبدالله) @hajabasvaezii
یا پیشواز محرم بند اول: توو دلم شوری به پا میشم از همه جدا خودمو جا میکنم توو صف سینه زنا دوباره محرمو اهتزاز پرچمو عوضش نمیکنم با یه دنیا این غمو بی منت میشه وقف این عزای تو همیشه جونم ای نعم الامیر کاش تا آخرین نفس پیشت بمونم ای جانم حسین بند دوم: باز کتیبه و علم شعر ناب محتشم تا شنیدم اسمتو آقا با سر اومدم تو که کارِت کرمه سایتم رو سرمه بنویس برای من تهِ دنیام حرمه دلتنگم ببین دوری از حرم شده دلیل اشکام کاری کن برام دنیا رو بدون کربلا نمی خوام ای جانم حسین @hajabasvaezii
روز این پنج نور، علت زیبای خلقتند اسرار پنج حرفِ حروف «کرامت»ند این خانواده اشرف اولاد آدمند اینها طبیب درد طبیبان عالمند این پنج تن خلاصه‌ی احساس خالقند اندازه‌ی دل همه‌ی خلق، عاشقند خاکی شدند تا ره افلاک وا کنند «آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند» زیباترین سپاه به میدان رسیده بود پای ابوتراب به نجران رسیده بود آنان که لاف، پیش شه لافتی زدند تا چشمشان به هیبتش افتاد، جا زدند یک اخم مرتضی علی و ختم غائله اینگونه‌ شد خلاصه‌ی روز مباهله ✍ @hajabasvaezii
شب سوم محرم الحرام حضرت رقیه سلام الله علیها 👇👇👇👇👇👇👇👇
گریه دار است عجب نام اباعبدالله جان فدای عطش کام اباعبدالله هرکجا پر بکشم سوی حرم می آیم چون کبوتر شده ام رام اباعبدالله هرکسی صاحب اشک است نظر کرده ی اوست چشم ما شد ز ازل جام اباعبدالله خوش به حال شهدائی که رسیدند آخر با شهادت به سرانجام اباعبدالله غیر ارباب به هر بی سر و پا رو نزنیم ما که جلدیم سر بام اباعبدالله کعبه ام کرببلا ، پیرهن مشکی من می شود حوله ی احرام اباعبدالله نیزه داری به نوک نیزه ی خود ساکت کرد زیر لب ناله ی آرام اباعبدالله مادرش گوشه ی گودال تماشا میکرد غرق خون شد به خدا کام اباعبدالله @hajabasvaezii
مرا دشمن به قصد کُشت می‌زد به جسم کوچک من مُشت می‌زد هرآن گه پایم از ره خسته می‌شد مرا با نیزه‌ای از پُشت می‌زد * توئی ماه من و من چون ستاره غمم گشته پدرجان بی‌شماره اگر روی کبودم را تو دیدی مکن دیگر نظر بر گوش پاره * بیا بشنو پدرجان صحبتم را غم تو بُرده از کف طاقتم را دو چشم خویش را یک لحظه وا کن ببین سیلی چه کرده صورتم را شاعر:سید هاشم وفایی @hajabasvaezii
بر نیزه‌ها از دور می‌دیدم سرت را بابا! تو هم دیدی دو چشم دخترت را؟ چشمانم از داغ تو شد باغ شقایق در خون‌‌ رها وقتی که دیدم پیکرت را ای کاش جای آن همه شمشیر و نیزه یک بار می‌شد من ببوسم حنجرت را بابا تو که گفتی به ما از گوشواره همراه خود بردی چرا انگشترت را با ضرب سیلی تا که افتادم ز ناقه دیدم کبودی‌های چشم مادرت را یک روز بودم یاس باغ آرزویت حالا بیا با خود ببر نیلوفرت را شاعر:یوسف رحیمی @hajabasvaezii
بی بی جان شما کجا و غربته کوفه و کرببلاو شهر شام واقعا سخته برام تصورش چرا بردنت تو رو تو ازدحام شنیدم بعد وقوع قتلگاه دیگه تو رنگ خوشی رو ندیدی شنیدم وقتی که خیمه ها می‌سوخت پا برهنه رو خارا می دُویدی شنیدم خیلی اذیت شدی و شنیدم خیلی تو رو دادن عذاب زبونم لال شنیدم بردنتون تو و عمه زینب و بزم شراب شنیدم تو هم شبیه مادرت صورتت کبوده ،بی بی ،نیلیه شنیدم این یادگاریا همه اثرات ضربه های سیلیه شنیدم تو هم شبیه مادرت یه روزه سفید شده کل موهات دست به دیوار میگیری و راه میری رمقی نمونده بود توی پاهات @hajabasvaezii
یه روز یه باغبون بود که خیلی مهربون بود یه باغی داشت که عشق زمین و آسمون بود یه روز یه عده گلچین گلخونشو سوزوندن به داغ اون همه گل یه چند تا غنچه موندن تو غنچه های لاله یه لاله بود سه ساله همیشه غرق شبنم همیشه غرق ناله یه عده می‌رسیدند دنبالش می‌دویدند من بمیرم اون گلو رو خارا می‌کشیدند من چی بگم چی کردند که قلبشو سوزوندن با غنچه‌های دیگه تو خرابه نشوندن یه شب توی خرابه خواب بود و خواب گل دید عطر گلاب اشکش به آسمونا رسید یه وقت تو گریه‌ها دید در خرابه وا شد سر گل و آوردن خرابه کربلا شد سر رو گذاشت رو زانوش زبون به شکوه وا کرد عزیز من گل من کی سر تو جدا کرد حاج احمد واعظی @hajabasvaezii