eitaa logo
نوای حاج عباس واعظی
914 دنبال‌کننده
394 عکس
270 ویدیو
24 فایل
نوای حاج عباس واعظی مداح و ذاکر اهل بیت(ع) از شهرستان تربت حیدریه ارتباط با ادمین کانال @AbbasVaezy110 @RezaTaghavi1366
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 ﷽ این حسین کیست که از هر مِحنش، عالم سوخت قلب هر چه رُسُل از آدم و تا خاتم، سوخت ✍محمد_مهدی_عبداللهی 🔰@hajabasvaezii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5809842419243421773.mp3
26.39M
شناخت هر که تو را جز خدا بجوید نه به غیر راه تو راه دگر بپوید نه 🔰@hajabasvaezi
4_5809842419243421779.mp3
35.96M
در ترشرویی و تلخ رویی این دیر کهن شور شیرین حسین ابن علی ما را بس 🔰@hajabasvaezi
4_5809842419243421781.mp3
7.77M
با تیر کینه گر چه گلویش دریده است دیدم به چشم خویش بخونش کشیده اند 🔰@hajabasvaezi
4_5809842419243421786.mp3
22.78M
می بینی از حرم کنارت اومده عمو درست شبیه تو حال منم بده عمو 🔰@hajabasvaezi
السَّلامُ عَلَی أبى الفَضلِ العَبّاسِ بنِ أمیرِ المُؤمِنینَ، المُواسى أخاهُ بِنَفسِهِ، الآخِذِ لِغَدِهِ مِن أمسِهِ، الفادى لَهُ الواقى، السّاعى إلَیهِ بِمائِهِ، المَقطوعَةِ یَداهُ، لَعَنَ اللّه ُ قاتِلَیهِ یَزیدَ بنَ الرُّقادِ الحیتى وحَکیمَ بنَ الطُّفیلِ الطّائِىَّ الاقبال سید بن طاووس، ج۳ ص ۷۳ و المزار الکبیر مشهدی، ص ۴۸۶ @hajabasvaezii
می رفت مـردی از نور آهســته ســوی دریا با گامـــهای مـحـکم با خویش داشت نجوا   ساقــی درون خـیمه در تــنگ گــاهـواره ماهـی کوچکی داشت شش مـاهه شیرخواره ذهنـش پر از هیــاهو در فــکر چــاره راهی تا آب با خودش بیـارد آبــی بــرای مــاهی بـــاید نمــود کــاری لب از عــطش ببندد مــثل همیشه مــاهی بــر ســاقیش بـخندد مشکی بدوش برداشت راهــی به سـوی دریـا در زیر لب مدد خواست یا مرتضی یا زهرا (علیهماالسلام) آمــــد کــنار دریــــا انــگار خــواب می دید در روبــروی چــشمش گــویی سـراب می دید خــود تــشنه بــود اما در فــکر تــشنه ها بود در فــکر تــنگ و ماهی در یــاد تــشنه ها بـود ظــرفش ز آب پـر کـرد راهـی به سـوی سـاحـل چـسبانـده بـود مـحـکم مشـکش به سـینه و دل امــــــا مــــیـانه ی راه صیـــادی از ســـیاهـی می خـواست تا بــمیرد در تـــنگ آب مــاهـی بـا یــک عمــود آهــن راهــش ز کـینه بـستند پیــشانـی اش ز کــینه بـا ســنگها شکســتند چـــون مشک را بدست ســـقای آب دیــدنــد صـــیادهــای نــامــرد دســتش ز تــن بـریدند خــفاش هـای خـونخوار کــمر به کــینه بـستند بــر چــشم های نـازش تــیر سـه شـعبه بستند چـشمش دگـر نمی دید رویـش به خـیمه ها بود حــتما دوبـاره ســـاقی در فــکر تــشنه ها بود ســـاقی کــنار دریــــا خــونین به خـواب رفته یـــک بــانوی خــمیده دســت بر کــمر گـرفته بــغض و سـکوت و گریه در خــیمه مــوج می زد دیــگـر کــسی ز ســـقا حــرفی به لــب نمی زد مـــاهـی تـــشنه اش را ســـیراب کــرده بــودند بــــر خــنجر قــشنگش قـــــلاب کــرده بــودند   شاعر: سید امیر حسین میرحسینی   @hajabasvaezii
ای برادر رشیدم. ای ستاره امیدم مثل چشمات دلم خونه مثل ابروهات خمیدم ا ی داداش پهلوونم زده‌ای آتش به جونم خیز از جا کمکم کن خیمه رو بده نشونم کس نمی‌دونه برادر که با من چه کرده دشمن چه جوری برم به خیمه به رقیه چی بگم من طفلکی دختر نازم تشنه لب با اشک جاری کاسه‌ای گرفته دستش که تو آب براش بیاری جون من رسیده بر لب بی تو روز من شده شب بمیرم که بی تو ،بی من، به اسیری میره زینب بی تو می‌بینم که آتش زده از خیمه زبانه دخترم افتاده رو خاک زیر ضرب تازیانه برادر بیا نگاه کن که چقدر قشنگ و زیباست سر غرق خونم اکنون به روی زانوی زهراست حالا که مادرت اینجاست دوست دارم پیشم بشینی ولی نه دلت می‌سوزه یه کاری کن که نبینی بمیرم برای رویش که بود هنوز نیلی پیش چشمام شد مجسم لحظه‌ای که خورده سیلی @hajabasvaezii
من كه پابست تو ام ،مست تو ام ، بيا به امدادم از شوق دادن جان ، روح و روان به سجده افتادم مادر من ام بنين ، روز اول گفته چنين ببر تو نام حسين ، تويي غلام حسين سقا افتاده ز پا ، جان اخا بيا به بالينم رو‌کن از سوی حرم،منتظرم با چشم خونینم در كنار علقمه ام ، مست بوي فاطمه ام نشسته در بر من ، به جاي مادر من ديدم وجودش را ، روي كبودش از آه سینه شرر بر همه هستم مزن با لب تشنه دگر بوسه به دستم نزن نشسته‌کوه‌غم به دلم ز روی طفلانت خجلم @hajabasvaezii
(ع) سقا و امیر کاروانم عباس برادر جوانم۲ ساقی حرم به خون نشستی تو پشت مرا زغم شکستی ای لاله سرخ بوستانم عباس برادر جوانم۲ تا فرق تو از ستم دو تا شد دستان تو از بدن جدا شد طاقت زکفم دگر رها شد بعد تو دگر چسان بمانم عباس برادر جوانم۲ بعد تو دگر رمق ندارم رفتی و خزان شده بهارم در پیش تو کاش جان سپارم هستی من ای قرار جانم عباس برادر جوانم۲ تا پیکر پاره تو دیدم از داغ غم تو من خمیدم افتاده ای از چه ای امیدم بعد تو دگر چسان بمانم عباس برادر جوانم۲ @hajabasvaezii
(ع) سالار لشکر یارم برادر برخیز از جا ای مددکارم برادر۲ برخیز از جا ای علمدار سپاهم بی کس چنین در ورطه ی دشمن نخواهم لختی نظر بنما بر احوال تباهم بگذشته از اوج فلک افغان و آهم میر سپاهم پشت و پناهم خفتی به خون از دست شد کارم برادر برخیز و از جا ای مددکارم برادر برخیز از جا ای امیر لشکر من ای یادگار باب نیکو منظر من ای قوت بازو و یار و یاور من ای غمگسار عترت غم پرور من میر و علمدار سقا و سالار برخیز و بنگر با علم یارم برادر برخیز از جا ای علمدارم برادر۲ برخیز از جا بین حسین یاور ندارد مانده تن تنها دگر لشگر ندارد عون و حبیب و قاسم و اکبر ندارد از نوجوانان یک نفر دیگر ندارد در این بیابان از کید عدوان اکنون غریب و بی کس و یارم برادر برخیز و از جا ای علمدارم برادر۲ برخیز از جا یاری اهل حرم کن یاری به اولاد رسول ذوالکرم کن غمخواری از این بی کسان محترم کن از زینب بی اقربا رفع الم کن قامت برافراز بنما سرافراز در این بیابان بی کس و یارم برادر برخیز و از جا ای علمدارم برادر۲ @hajabasvaezii
از علقمه سردار وفادار نیامد علمدار نیامد وفادار نیامد رفت او ز پی آب و دگر بار نیامد علمدار نیامد. وفادار نیامد سردار سپاه حرم آل پیمبر خورشید، لقای علی آن ساقی کوثر الگو شده‌او بر همه احرار دلاور دریای سخا سید و سالار نیامد طفلان همگی منتظر آب روانند لب تشنه ،همه در پی عباس جوانند دل بسته به امید خداوند جهانند سقای حرم با دل خون بار نیامد یارب چه شده حضرت عباس دلاور گویا که جدا گشته دو دست از تن و پیکر صد پاره و در خون شده چون لاله احمر یک بار دگر از پی دیدار نیامد اصغر دگر از سوز عطش تاب ندارد آهش به سما می‌رود و خواب ندارد مادر زبرش قطره‌ای از آب ندارد آب آور این عترت اطهار نیامد ✍ حاج کاظم واعظی @hajabasvaezii
ای قرار جانم برادر من نور دیدگانم برادر من دار و ندارم عباس صبر و قرارم عباس می‌روی خرامان به سوی میدان تا برای قرآن فدا کنی جان با دلی پر از خون و کام عطشان ای گل جوانم برادر من دار و ندارم عباس صبر و قرارم عباس از فراق روی تو نور دیده خون دل ز دیده بسی چکیده این زمان به گوش فلک رسیده ناله و فغانم برادر من دار و ندارم عباس صبر و قرارم عباس تو فتادی و من رمق ندارم کاش در کنارت که جان سپارم بعد تو شد ای جان خزان بهارم سیر از این جهانم برادر من دار و ندارم عباس صبر و قرارم عباس تا که فرقت از تیغ کین دوتا شد دستت ای برادر ز تن جدا شد طاقت و توانم ز کف رها شد بی تو چون بمانم برادر من دار و ندارم عباس صبر و قرارم عباس @hajabasvaezii
240.5K
@hajabasvaezii ای قرار جانم
چشم دل و چشم سر شام و سحر سوی توست قبله و محراب من طاق دو ابروی توست حرف دلم این بود ای گل ام البنین مسجد من، دیر من، کعبه من، کوی توست تیر غمت کن رها بهر خدا از کمان سینه ی من دشت غم قلب من آهوی توست نخل پر از حاصلم باغ بهشت دلم قد رسای تو و چهره نیکوی توست دست یداللهی حیدر خیبر شکن در صف کرب و بلا دست تو بازوی توست مردی و مردانگی غیرت و آزادگی در گرو همت و هیبت و نیروی توست چشمه ی آب بقا تشنه لب جرعه‌ای از دم عیسایی و باده مینوی توست چشم ملائک همه مات به مهر رخت قلب خلایق همه در خم گیسوی توست زان تو باشد شهاب «واعظی» بینوا زان که ز دور ازل خادم اردوی توست @hajabasvaezii