فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حرکت بسیار جالب و معنوی رهبر انقلاب بعد از اتمام هر نماز😍
ابتدا دست روی مهر کربلا میکشند و سپس با دستشان صورت و بدن و پای راست خود را متبرک میکنند دوباره روی مهر دست میکشند و باز صورت و بدن و پای چپ خود را متبرک میکنند.
✨🕋@ghebleh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢صدای فریادها و ناله ها را میشنوید ؟
اینگونه زندگی ها را نابود و بدن ها را تکه تکه میکنند!
.
🏴🇮🇷🇵🇸🏴@SardarRashidi
7.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟡خندههای دختر موخرگوشی در آغوش پدر، هنرمندان دنیا را به واکنش وا داشت
#فلسطین
#غزه
#طوفان_الاقصی
🏴🇮🇷🇵🇸🏴@SardarRashidi
22.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📳 متروی ۴۰ کیلومتری یا ۲۰ کیلومتری!!
❌ سایتها و کانالهای اصلاحطلب که با افتتاح متروی پرند حسابی بهشون فشار اومده چون دولت محبوبشون فقط وعدهاش رو داده بود ولی دولت انقلابی انجامش داد، میگن چجوریه که فاصله تهران و پرند ۲۰ کیلومتره ولی گفتن ۴۰ کیلومتر افتتاح شده
☑️ اولا که جناب رئیسی خودشون تو مصاحبهاشون تاکید میکنن ۴۰ کیلومتر خط ریلگذاریه نه طول مسیر!! ولی باز به دروغ اولش رو حذف کردند!
☑️ ثانیا خط پرند در ابتدا قرار بود یک مسیره باشه، یعنی قطار در یک مسیر حرکت میکرد و همون قطار در همان مسیر بر میگشت(یعنی رفت و برگشت در یک مسیر انجام میشد) چون این مسیرها کم تردد هستن لذا یه خط ریل کفایت میکرد
👈این دولت یک مسیر مجزا برای برگشت درنظر گرفت که با این کار سرعت حمل مسافر به مراتب بالاتر میره (پس شد افتتاح دو تا مسیر ۲۰ کیلومتری)
☑️ ثالثا اساسا برای خط مترو مسیر رفت و برگشت مجزا حساب میشه مثلا فاصله مترو تجریش تا شریعتی ۲کیلومتره وقتی افتتاح میشه ۴کیلومتر خط مترو افتتاح میشه(۲ کیلومتر رفت ۲ کیلومتر برگشت) مثل خیابون نیست که بگن حالا یه کمی عریضش کن یک لاین اضافه کنیم
🌿 محمد حسین یوسف الهی
🌷شهیدی که قاسم سلیمانی وصیت کرده بود کنار او دفن شود....
🌴 همسایه همیشگی حاج قاسم عزیز
🔸خاطره ای کوتاه:
به واسطه بارندگی زیاد، ماشین لندکروز وسط یک متر آب و گل گیر کرده بود هر چه هل می دادند،نمی توانستند آن را بیرون بیاورند . شاید حدود۱۰ نفر از بچه هابا هم تلاش کردند اما موفق نشدند، حسین از راه رسید و گفت: این کار من است ،زحمت نکشید همه ایستادند و نگاه کردند حسین با آرامی ماشین را از آن همه آب و گل بیرون کشید. گفتم: تو دعا خواندی ! وگرنه امکان نداشت که ماشین بیرون بیاید. گفت: نه ،من فقط به ماشین گفتم برو بیرون.
شهید حسین یوسف الهی مسلط به خیلی چیزها بود که بروز نمی داد و فقط گاهی اوقات چشمه ای از آن اقیانوس عظیم را جلوه می کرد ، آن هم جهت قوی شدن ایمان بچه ها . هر مشکلی به نظر می رسید، آن را حل می نمود، چهره بسیار باصفا،نورانی و زیبایی داشت.
🌱▫️🌱▫️🌱▫️
🔵 کارهایی که باعث شد شهید یوسف الهی، در سن کم به درجه عرفانی والا برسد.
از ۱۹ سالگی تا ۲۴ سالگی که شهید شد تمام سالها بغیر از ۴ روز حرام را روزه بود
نماز شب ایشان ۲تا ۳ ساعت طول می کشید
دائما ذکر خدا می گفت
قبل از جبهه تمام هم و غمش کمک به فقرای محل بود
هیچگاه دل کسی را نشکست و بسیار مهربان بود
چشمان برزخی ایشان سالهای سال باز شده بود و به هیچکس نمی گفت
خبرهای غیبی را فقط به حاج قاسم و برای پیروزی در عملیات ها می گفت
روزهای آخر عمرش به بعضی بسیجی ها و پاسدارها عاقبت کارشان را گفته بود
🔹یوسف الهی، کادر واحد اطلاعات عملیات لشگر ۴۱ ثارالله کرمان در دوران دفاع مقدس
*بسم رب الشهدا و الصدیقین*
*امشب بیاد دلاور شهید:*
*مصطفی بندری*صلوات*
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
نام پدر: *عبداله*
تاریخ تولد : *۱۳۴۱*
محل تولد : *بوشهر*
تاریخ شهادت : *۱۳۶۱*
محل شهادت: *خرمشهر*
محل دفن : گلزار شهدای *بوشهر*
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
*شهدا را یاد کنید با یک صلوات*
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
*اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم*🌷
به عنوان خادم الشهدا در یکی از شهرستانهای استان همدان فعالیت دارم.
شب های جمعه برای شستشوی گلزار شهدا و آماده سازی، جهت زیارت مردم فعالیت میکنیم.
یک میز در کنار گلزار میگذاریم و کتاب های مختلف نشر شهید هادی را برای مطالعه عموم مردم قرار می دهیم.
خیلی ها در همان گلزار مشغول مطالعه میشوند و برخی نیز کتابها را برده و هفته بعد می آورند. یک بار وقتی وارد گلزار شدم، دیدم دو پسر بچه مشغول شستن سنگ مزار شهدا هستند.
از آنها عکس گرفته و میخواستم با آنها صحبت کنم که مادرشان جلو آمد.
گفت دو پسر دارم و اکنون پنج ماهه باردارم، اما پزشکان گفتند برای سلامتیت باید بچه را سقط کنی.
ظاهرا این بچه مشکل دارد و ناقص است. اما نمی خواهم این کار را انجام دهم. پنج ماه هست این بچه را با سختی نگه داشته ام. امروز با پسرها آمده ام گلزار شهدا شاید با دعای این شهدا مشکل من حل شود.
فکری به ذهنم رسید. به او گفتم شهید ابراهیم هادی را میشناسی؟ خدا را به حق قسم بده. برایش نذر قرآن و صلوات انجام بده تا مشکل حل شود.
گفت نه نمیشناسم، از شهدای همینجاست؟
گفتم نه شهید گمنام است.
همانجا کتاب سلام بر ابراهیم را داشتم و به او دادم و گفتم: این شهید، تا زمانی که زنده بود به فکر حل مشکلات مردم بود، حالا هم که شهید شده بیش از قبل مشغول فعالیت است.
خوشحال شد و از من خداحافظی کرد. رفت و دو هفته بعد دوباره او را دیدم. گفت تست غربالگری داده ام و برای تهران ارسال شده، تا یکی دو هفته دیگر جوابش می آید.
از آن روز که کتاب را دادید هر شب برای ابراهیم صلوات میفرستم و نذر می کنم.
کل کتاب را خوانده ام، خیلی خاطرات زیبایی دارد...
بار دیگر او را در مزار دیدم. خوشحال بود میگفت کتاب سلام بر ابراهیم را تمام خانواده ما خواندهاند. چند شب قبل خواهرم در خواب این شهید عزیز را دید. اقا ابراهیم به او گفت: از خواهرت تشکر کن و بگو فرزندت صحیح و سالم به دنیا خواهد آمد.
این خانم تا آخرین روزهای بارداری هر شب جمعه به گلزار می آمد، بعد از آن نیز فرزندی صحیح و سالم به دنیا آورد.
از این دست ماجراها در این شهر کوچک زیاد پیش آمده که یک نمونه را برای شما فرستادم.
📙ارسالی از یکی از خانم های خادم الشهدا
📚برگرفته از کتاب یاران ابراهیم. اثر جدید گروه شهید هادی. رونمایی در دهه مبارک فجر.
نام مادر سادات را که به زبان می آورد، بلافاصله می گفت “سلام الله علیها”
یادم هست یکبار در ایام فاطمیه در زورخانه، مرشد شروع به خواندن اشعاری در مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها نمود
ابراهیم همینطور که شنا میرفت، با صدای بلند شروع به گریه کرد ، لحظاتی بعد صدای او بلند تر شد و به هق هق افتاد طوری که برای دقایقی ورزش مختل شد و مرشد شعرش را عوض کرد
#حضرت_زهرا
#شهید_ابراهیم_هادی
❤️🌱🖤