سلام بر رفیق شهیدم...🌹
سـلام بر هـدایتگـر دلهای بیقرار..❤️
برادرم !
ایـن روز هـا دلم آرام وقـرار نـدارد...
شرمندگـے چـون خـوره بـه جـانم افتـاده است...🥀
شـرمنـده ام از نگـاهت.... از نگـاه دوستانت....
بـراے مـن ڪه خـود را رفیـق تو میدانـم شـرمنـدگـے هـم دارد....
ڪه اسمت را همـه جـا بـه دنبال خـودم یـدڪ بڪشم....
آنـوقت پـاے عـمل ڪه بـه میـان مـیرسـد جـا مـیزنم....😔
دلـم میگـیرد از ایـن ڪه تورا برادرم میـدانم ولـے بارهـا دلت را شڪانده ام....💔
دلیگـرم ڪه با اعمـالـم راه شهـادت را براے خـودم بستــه ام...
برادرم💞
بـرایـم دعا ڪن
دعـا ڪن رهـا شـوم از ایـن باتلاق دنـیا...
ڪه مـن را سخت در خـود فـرو برده است
رفیق جـانم....
شنیده ام رفیق شهـید ڪه داشتـه باشـے نمیـگذارد بمیـرے، دستتـ را میگیـرد وآخـر شهیـدت میڪند.... دلـم عجیب به ایـن گفتـه خـوش است.
برادر جـان گـاه گـاهـے هـم سـوے مـن بـینوا نگـاهـے ڪن....
سختـ محتاج نـگاهـے ام ڪه رنگـ و بـوے شهـادتـ میـدهد ....
تـو شهـیدانه نگـاهـم ڪن...🌷
شـایـد مـن هـم لایق شـدم... به شهادت...
#رفیق_شهیدم ؛ #ابراهیم_هادی
12.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گوش کنید و صفا کنید ،
خدایا در همه حال کمک مان کن و یار و یاورمان باش ،الهی آمین.
حتماً کلیپ رو ببینید، روایتگری کوتاهی هست که واقعاً زیباست و اشکتون رو جاری می کنه
پیشنهاد دانلود 👌
هدیه به شهید مهدی باکری
به قول موقوفهآقاسیدمهدی:
دلت که گرفت
نفست که تنگ شد
قلبت که شکست
فدای سر حضرت مهدی :)
تو راه رسیدن به حق همیشه ضرب و جرح حسودا هست
اینا که چیزی نیست:))))♥️💚🕊
#بابا_جانم_ مهدی
🚨آمریکا به سراغ آخرین سنگر رفت
🔹آمریکا در حال مذاکره با یونان برای خرید مهمات برای اوکراین است.
آمریکا قصد دارد 50 هزار گلوله توپخانه 105 میلیمتری،20 هزار گلوله 155 میلی متری و... را به قیمت 47 میلیون دلار خریداری کند.
🔹درواقع آمریکا دارد مهمات تولیدی خود را که قبلا به قیمت 4-5 هزار دلار به یونان فروخته با قیمت متوسط 630 دلار می خرد.
🔹یونان بال اصلی کنترل آمریکا در جنوب شرقی اروپا است. آمریکا همیشه از ترکیه هزینه میکرد و به سراغ یونان نمیرفت زیرا یونان به عنوان قلب و جد تمدن غرب شناخته میشود.
🔹اکنون نوبت یونان است زیرا پیش از آن، ذخایر تسلیحات اسراییل،کره جنوبی و پاکستان برای حفظ ذخایر توپخانه ناتو قبلاً مصرف شده است.
🔹یونان به عنوان جایگزین ترکیه در سبد تامین تسلیحات اوکراین مطرح شده است و یونان همیشه برای ناتو به عنوان آخرین راه حل مورد استفاده قرار گرفته است.
🔹امروزه به دلایل مختلف تلاش برای یافتن مهمات توپخانه برای اوکراين بسیار دشوار شده،زیرا اسرائیل 30 درصد کمک های توپخانه ای اوکراین را تامین میکرد که دیگر نمیتواند.
🔹آمریکا تا زمانیکه تمام انبارهای سایر اعضای ناتو بدون مهمات نشوند، انبارهای خود را خالی نمیکند
5.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با دقت به این نکات گوش کنید تا توحید ناب را فرابگیرید...
عجب نگاه عمیق و توحیدی دارند آقا
9.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نکته بسیار مهمی است...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فاجعه و ننگی که دولت روحانی به بار آورد
حتما ببينيد
مرتضیرکنآبادی، برادر رکن آبادی معروف دیپلمات شهید شده در این حادثه، دیشب در شبکه افق فاش کرد که ایران مسئولیت فاجعه منا در سال ۱۳۹۴ را به صورت مکتوب برعهده گرفته است.
در این حادثه بیش از دو هزار نفر شهید شدند
ننگ ابدی بر دولت ننگین روحانی ملعون
⭕️ سازندگان ڪشتے تایتانیک بر این باور بودند ڪه حتے خدا هم قادر به غرق ڪردن آن نخواهد بود اما براے غرق ڪردن تایتانیک نیازے به خدا نبود زیرا یک ڪوه یخے براے غرق ڪردن آن ڪافے شد .
به تصویر توجه ڪنید
این یڪے از بزرگترین تجمع هاے حزب نازیست ڪه در اوج قدرت هیتلر برگزار شد گفته شده ڪه مردم آلمان و اروپا بعد از برگزارے این تجمع مدام این جمله را تڪرار مے ڪردند "حتے خدا هم قادر به نابودے هیتلر نخواهد بود ".
اما براے نابودے هیتلر هم نیاز به خدا نبود بلڪه خود او بود ڪه خود را نابود ساخت!
گاهی بزرگترین سازهها و بزرگترین قدرتها هم نمے توانند تصور ڪنند ، مسلماً روزے چیزے و یا اشتباهے باعث نابودے آنها خواهد شد .
*بسم رب الشهدا و الصدیقین*
*امشب بیاد بسیجی شهید:*
*غلامرضا ماهینی*صلوات*
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
نام پدر: *محمود*
تاریخ تولد : *۱۳۴۵*
محل تولد : *بوشهر*
تاریخ شهادت : *۱۳۶۷*
محل شهادت: *فاو*
محل دفن : گلزار شهدای *بوشهر*
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
*شهدا را یاد کنید با یک صلوات*
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
*اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم*🌷
✫⇠قسمت :9⃣0⃣1⃣
#فصل_یازدهم
اما وقتی دید ترسیده ام، کُلت کمری اش را داد به من و گفت: «اگر مشکلی پیش آمد، از این استفاده کن.» بعد هم سر حوصله طرز استفاده از اسلحه را یادم داد و رفت. اسلحه را زیر بالش گذاشتم و با ترس و لرز خوابیدم. نیمه های شب بود که با صدایی از خواب پریدم. یک نفر داشت در می زد. اسلحه را برداشتم و رفتم توی حیاط. هر چقدر از پشت در گفتم: «کیه؟» کسی جواب نداد. دوباره با ترس و لرز آمدم توی اتاق که در زدند. مانده بودم چه کار کنم. مثل قبل ایستادم پشت در و چند بار گفتم: «کیه؟!» این بار هم کسی جواب نداد. چند بار این اتفاق تکرار شد. یعنی تا می رسیدم توی اتاق، صدای زنگ در بلند می شد و وقتی می رفتم پشت در کسی جواب نمی داد. دیگر مطمئن شده بودم یک نفر می خواهد ما را اذیت کند. از ترس تمام چراغ ها را روشن کردم. بار آخری که صدای زنگ آمد، رفتم روی پشت بام و همان طور که صمد یادم داده بود اسلحه را آماده کردم. دو مرد وسط کوچه ایستاده بودند و با هم حرف می زدند. حتماً خودشان بودند. اسلحه را گرفتم روبه رویشان که یک دفعه متوجه شدم یکی از مردها، همسایه این طرفی مان، آقای عسگری، است که خانمش پا به ماه بود. آن قدر خوشحال شدم که از همان بالای پشت بام صدایش کردم وگفتم: «آقای عسگری شمایید؟!» بعد دویدم و در را باز کردم.
✫⇠قسمت :0⃣1⃣1⃣
#فصل_یازدهم
آقای عسگری، که مرد محجوب و سربه زیری بود، عادت داشت وقتی زنگ می زد، چند قدمی از در فاصله می گرفت. به همین خاطر هر بار که پشت در می رسیدم، صدای مرا نمی شنید. آمده بود از من کمک بگیرد. خانمش داشت زایمان می کرد.
#فصل_دوازدهم
کمی بعد، از آن خانه اسباب کشی کردیم و خانه دیگری در خیابان هنرستان اجاره کردیم. موقع اسباب کشی معصومه مریض شد. روز دومی که در خانه جدید بودیم، آن قدر حال معصومه بد شد، که مجبور شدیم در آن هیر و ویری بچه را ببریم بیمارستان. صمد به تازگی ژیان را فروخته بود و بدون ماشین برایمان مکافات بود با دو تا بچه کوچک از این طرف به آن طرف برویم. نزدیک ظهر بود که از بیمارستان برگشتیم. صمد تا سر خیابان ما را رساند و چون کار داشت دوباره تاکسی گرفت و رفت. معصومه بغلم بود. خدیجه چادرم را گرفته بود و با نق و نق راه می آمد و بهانه می گرفت. می خواست بغلش کنم. با یک دست معصومه و کیسه داروهایش را گرفته بودم، با آن دست خدیجه را می کشیدم و با دندان هایم هم چادرم را محکم گرفته بودم. با چه عذابی به خانه رسیدم، بماند. به سختی کلید را از توی کیفم درآوردم و انداختم توی قفل. در باز نمی شد. دوباره کلید را چرخاندم. قفل باز شده بود؛ اما در باز نمی شد. انگار یک نفر آن تو بود و پشت در را انداخته بود. چند بار به در کوبیدم.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃