eitaa logo
شهیـــღـد عِشـق
829 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
40 فایل
کانال بایگانی شد... به یاد شهیــღـد محمــღـدحسین محمـღـدخـانی کپی حلال حلال اینستا «آرشیو عکس ها و فیلم های شهید»👇🏻 https://instagram.com/hajammar_313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚نام کتاب:" دعبل و زلفا" 🖋نویسنده: مظفر سالاری 📑انتشارات: به نشر 📖توضیحات: رمان شورانگیز و جذاب «دعبل و زلفا» اثر تحسین برانگیز دیگری از حجت الاسلام و المسلمین «مظفر سالاری»، نویسنده رمان شیرین و پرفروش «رؤیای نیمه شب» است که مورد تقدیر مقام معظم رهبری قرار گرفته است. این اثر روایتی عاشقانه از آشنایی و زندگی پر فراز و نشیب دعبل خزاعی، شاعر اهل بیت(ع) و همسر سازش ناپذیرش زلفاست؛ در این کتاب، مقاطعی از زندگی دعبل در زمان امام موسی کاظم (ع) و امام رضا (ع) به صورت داستانی کنکاش شده است؛ عشق میان او و زلفا بستری جذاب برای ماجراهای فراوان این رمان است که تلاش دارد بر اساس داده های تاریخی به بازسازی و بازآفرینی ماجراها و حوادث بپردازد ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
✅دعبل صدای دختر را در نخستین منزل به یاد آورد که بر سر نگهبانان فریاد کشیده و برای وضو آب خواسته بود. - عجبا! این چه مسلمانی است که بنده خدایی برای نمازش ظرفی آب می خواهد و دریغ می کنید؟ 😡 اینجا کربلاست که آب را بر ما بسته اید یا این کاروان زنان و کودکان اهل بیت پیامبر خداست که به اسیری به کوفه و شام برده می شوند؟😏 نگهبانی رو به زنان و دختران اسیر غریده بود: - رافضیان نماز نخوانند، عذاب ایشان و دردسر ما کمتر است! 😒 چرا می خواهی با این تکلف نمازی بخوانی که مقبول نیست؟🧐 - تا ببینیم نماز چه کسی را می پذیرند و آن که مستحق عذاب است، کیست!😉 - بیچاره آن گردن شکسته ای که صاحبت خواهد شد! 😒 مگر آنکه از همان اول زبانت را ببرد و خیال خودش را راحت کند.😆 دعبل هنوز او را ندیده بود. در شلوغی کنار چاه، دلوی آب کشیده و آفتابه مسی اش را پر کرده و برایش برده بود: -بفرما! این هم آب. ظرفش را هم پیش خودت نگه دار تا هر بار در جمع نامحرمان از فریادت کمک نخواهی.😕🤦‍♂ هر بار به آب نیازی بود، چون صفورا بگوتا همچو موسی از چاه مدین برایت آب حاضر کنم.😌 دختر به کنیزی اشاره کرده بود که آفتابه را بگیرد و این مصرع را خوانده بود: رزقی که برایم مقدر شده، هرگز از دستم نمی رود.☺️👌 دعبل جا خورده بود.😳 پرسیده بود: شاعرش را می شناسید؟😅🙈 دختر با بیت بعدی همان شعر جوابش را داده بود: - قومی که اگر اوصافشان گفته شود، بخشنده ان، بی همتا، دلاورشان بی بدیل و شاعرشان یگانه است.☺️👌 هیچ گاه از شنیدن شعری از خودش آن قدر لذت نبرده بود!...😌 خط به خط, همراه ما باشید🌹
✅عاشق ها فکر می کنند رنگ آسمان فیروزه ای است، پنجشنبه ها فیروزه ای است. ☺️ شاید آن ها از پشت پنجره خاصی آسمان را فیروزه ای دیده اند😉 شاید پنجره شان فولاد بوده پنجره انداخته اند به شبکه های پنجره و آسمان را دزدیده اند🤷‍♀ راست می گویند: از پشت پنجره فولاد، آسمان عاشقان فیروزه است....😭👌 👇 "پنجشنبه فیروزه‌ای" روایتی از یک ست که به سادگی مخاطب با آن هم‌ذات پنداری می کند؛ ☺️👌 دانشجویی که اهل ادا در آوردن نیست. رمان وارد رابطه ظریف چند دختر دانشجو می­شود که برای زیارت راهی شدند. نویسنده با زیرکی و در عین حال توجه به جنبه های مختلف، مخاطب را به درون تو در توی ذهن می­برد که در این سفر همراهند.🧐🤔 این رمان، از لحاظ بیان رویدادهای داستانی اثری به شدت است.😍👌 به عبارت ساده­‌تر این رمان در زمره آثار آپارتمانی و لوکس و شبه­ روشنکفرانه است!...😌 ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
✅دختر دیگری چند ردیف جلوتر بند کیفش را روی شانه انداخت و وقتی داشت از کلاس بیرون می‌رفت، برایش دست تکان داد.👋 پسر هم دست تکان داد. ورق‌ ها را مرتب کرد و جلو دختر گرفت که همچنان لبخند شیطنت آمیزی به لب داشت. 😉 گفت: «باشه، بگیر!»😕 دختر که فاتحانه ورقه ‌ها را در کوله پشتی می‌گذاشت، گفت:😌 «ممنونم! کپی می ‌کنم فردا می ‌آرم. اگه تو‌ام لطف کنی بقیه‌شو بیاری خیلی عالی می‌شه.»😉😁 ـ باشه. می‌ آرم...😕 پسری که تا آن موقع کنارش نشسته بود بلند شد. با چشم به کوله او اشاره کرد و گفت: «اونم بی ‌زحمت کپی کن فردا بیار. یادت نره.»☺️ ـ یادم نمی ‌ره. برو خوش باش!😞 بعد نفس عمیقی کشید و به دختر گفت: «پس بوی ادکلن تو بود که از اول ساعت، تمام کلاس رو برداشته بود. درسته؟😁 الآن که اومدی نزدیکم متوجه شدم.»😉 ابروهای پیوسته دختر در هم رفت و یک قدم عقب گذاشت. گفت: «ببخشید... اذیتت کرد؟»😱🤦‍♀ ـ اصلاً!... اتفاقاً خیلی عالی بود. می‌شه گفت دیوانه کننده بود.😍 معلومه فِیک نیست. حتماً کلی به خاطرش پیاده شدی! ولی معلومه خوش سلیقه ‌ای. آفرین!😉👌 ـ لطف داری. اگه زنونه نبود می ‌گفتم قابل نداره.😅🙈 هر دو خندیدند... ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای دل بگیر جان و به جانان نظاره کن بر چهره حقیقت ایمان نظاره کن یک لحظه بر تمامی قرآن نظاره کن در دست نجمه نجم فروزان نظاره کن 🌺میلاد پاره تن زهرا و احمد است شمس الشموس عالم آل محمد است ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
هدایت شده از نحن ابناء الخامنه ای
طبق خبرهای رسیده، بالاخره انتظارها به سر رسید و بعد از ۳۸ سال پیکر مطهر شهید والامقام مقام حاج احمد متوسلیان و سه همرزم او شهیدان سیدمحسن موسوی، تقی رستگار مقدم و کاظم اخوان، پیدا شده است و به زودی به ایران بازخواهند گشت. @maghar_haj_ammar
📸 ای حرمت بهشت من 🌸 ألسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
گوشه‌ی چشم تو از مُلک جهان مارا بس... السلام علیک یا امام رئوف السلام علیک یا امام رضا ولادت اقاامام رضاعلیه السلام ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
شهیـــღـد عِشـق
•💚🍃• مَن پُشتِ دَرِ حَـرَم چِنان می‌مانَم... شایَد ڪِه ڪَبوتَرے ضِمانَت بُڪُنَد... #شهیدعشق ❤️🌱
•|😍🎉|• دردودل‌های‌من‌وپنجره‌های‌حرمت کودکی‌های‌من‌وخاطره‌های‌حرمت صحن‌وایوان‌طلایت‌به‌دلم‌میچسبد دل‌من‌شیفته‌منظره‌های‌حرمت(: 😌🌱 ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
•🌪✨• ﺍﯾﻤـﺎﻥ‌دﺍﺭﻡ ... ﮐﻪ‌ﻗﺸﻨﮕﺘـﺮﯾﻦ‌ﻋﺸﻖ ﻧﮕﺎﻩ‌مهرباﻥ‌خدﺍوندبـﻪبندگانشﺍﺳـﺖ ﺯﻧـﺪﮔﯽ‌ﺭﺍﺑـﻪ‌اﻭبسـﭙﺎﺭ ومطﻤﺌـﻦ‌ﺑـﺎﺵ‌‌تـﺎوﻗﺘـﯽکه پشتتﺑـﻪ ﺧـﺪﺍﮔﺮﻡ‌اﺳـﺖ ... ﺗﻤﺎﻡﻫﺮﺍﺱﻫﺎﯼدﻧﯿﺎﺧﻨـﺪﻩﺩﺍﺭﺍﺳـﺖ... ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
*﷽* 🌹 {أَلْسَّلْاٰمُ عَلَیٖکَٔ یٰاْ عَلْٔیٖ بِنِ مْؤُسَیٰ أَلْرِضٰاْ (؏)} 🌹 جرأتش نیست كسی حرف جهنم بزند گر پیِ كار ِ گنهكار ز جا برخیزد زائر آن است كه در كوی تو اُتراق كند آنكه در عرش نشسته ست چرا برخیزد؟ تا به دستِ كرم تو به نوایی نرسد از سر ِ راه محال است گدا برخیزد 💖أَلٰلَّھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـِیِّٖـڪَٔ ألْـفَرَجْ💖 🚩🌹🌹🌹✌🌴🌹🌹🌹🚩 ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
شهیـــღـد عِشـق
طبق خبرهای رسیده، بالاخره انتظارها به سر رسید و بعد از ۳۸ سال پیکر مطهر شهید والامقام مقام حاج احمد
حال و هوای بیشتر ما ، بعد از شنیدن این خبر صرف نظر از درست بودن یا نبودنش، شبیه حال و هوای همان صبح جمعه ای ست که خبر شهادت حاج قاسم را شنیدیم ... حالتی از بهت و بغض و اشک ... انگار بعد شهادت حاج قاسم تنها دلخوشی ما بازگشت حاج احمد بود... حالا بعد از ۳۸ سال انتظار در این دوران پرحادثه، رایحه ی دل انگیز شهادت مردی دیگر از تبار حاج قاسم به مشام میرسد... همه‌ی ما چشم به راه آمدنت هستیم ... چه با پای خودت برگردی ... چه روی دستهای ما ... فقط برگرد ... بیا حاج احمد ... دلمان تنگ توست ... ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👆دخیل عشق» رمان جالبی هست از دخیل بستن زنی به نام صبوره در کنار ضریح حضرت امام رضا (ع) برای ازدواج با یکی از یادگاران دفاع مقدس صبوره پرستاری است که دل در گروی مهر جانبازی به نام رضا دارد اما حجب و حیا مانع از بیان عشقش می‌شود مریم بصیری در «دخیل عشق» به موضوعات جالبی اشاره میکنه. مجرد ماندن دختران صدمات جسمی و روحی جوانان که ناشی از جنگ است شیمیایی شدن جانبازان که با گذشت بیش از ۲۰ سال از جنگ از آن بی‌اطلاعند و موضوعات دیگر... بخشی از این رمان👇
شهیـــღـد عِشـق
👆دخیل عشق» رمان جالبی هست از دخیل بستن زنی به نام صبوره در کنار ضریح حضرت امام رضا (ع) برای ازدواج ب
از وقتی آورده بودنش ندیده بود چند جمله‌ای بیشتر حرف بزنند و او در عطش چشیدن آبشار صدای رضا بود _سیدرضا باز شرمی دخترانه جلوی زبانش را می‌گیرد و دیگر نمی‌تواند چیزی بگوید لبش را می گزد و سرش را پایین می‌اندازد _من نذر کردم فقط همسر یه جانباز بشم اما نمیدونم چرا این همه سال نشد.... شاید لیاقتش نداشتم.... شایدم.... شایدم زیادی سخت می گرفتم که باید حتماً خوشگل باشه، سید باشه... هر چی بود نتونستم پا روی دلم بزارم، نه نمیشد نشدنی بود بالاخره گفته بود بالاخره کلمات از دهانش بیرون پریده بود اما رضا هیچ واکنشی نشان نمی‌دهد اگر مردها هم مثل او آنقدر خجالت میکشیدن هرگز به طرف هیچ دختری نمی‌رفتند. خجالت ندارد، بالاخره باید بقیه حرفش را هم می‌گفت و می‌گذاشت قلبش از زیر آن همه فشار بیرون بیاید. _حاضرین با من زیر یک سقف زندگی کنین؟.. البته سقفی غیر از سقف اینجا ؟ نفس حوریه بر می آید انگار که قلبش از جا کنده شده باشد... بخشی از رمان دخیل عشق
دوستان یه نکته بگم، این مدل کتابها و رمان‌های عاشقانه، درسته مذهبیه، درسته جنگ و حال و هوای جنگ رو مطرح میکنه، درسته توسل به امام رضا رو به نمایش میگذاره، درسته حجب و حیای دخترانه رو نشون میده و... ولی بازهم بنظر من برای دختر و پسری که درگیر این مسائل نیستن مناسب نیست، ما نباید با دست خودمون احساسات نوجوان‌هارو به غلیان بیاریم و ذهن‌هاشون رو درگیر کنیم ولی برای دختران و پسرانی که رمان‌های عاشقانه میخونن، قطعا این بهتر از اون رمان‌ها خواهد بود این کتاب برای دختران و پسران مجردی که سنی ازشون گذشته و هنوز ازدواج نکردن مناسبتره، برای متاهلا هم خوبه، یه حال و هوایی عوض میکنن خواستم بگم با دست خودتون نوجوانتون رو عاشق نکنید، هوایی بشه😃
شهیـــღـد عِشـق
👆دخیل عشق» رمان جالبی هست از دخیل بستن زنی به نام صبوره در کنار ضریح حضرت امام رضا (ع) برای ازدواج ب
👆این رمان دخیل عشق که درباره‌ش توضیح دادم، 375صفحه هست که چاپ جدیدش 32هزار تومنه. خب؟ با توجه به اینکه این رمان عاشقانه، یک رمان امام رضایی هست، و در ایام ولادت ثامن الحجج علیه السلام هستیم ‌‌یه چندصدجلد از چاپهای قبلیش مونده که بقیمت 10هزار تومن عرضه میشه، یه جورایی یعنی 70درصد تخفیف😱 میتونید از طریق لینک زیر سفارش بدید، میتونید هدیه بگیرید به و جوان‌ها هدیه بدید، مخصوصا دختران مجردی که خیلی وقت سن ازدواجشون گذشته، البته برای کسایی که رمان عاشقانه میخونن، این رو حتما بخونن، قطعا بهتر از رمان‌های غیر مذهبی هست👇 http://patoghketab.com/shahrekord/product/dakhileshgh/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاید بیشتر ده بار قسمت اولش رو دیدم🙃.... حالا که حرف از برگشت حاج احمد شده داغ نبودت یهویی بیشتر و بیشتر برام مجسم شد ❤️🍂 🆔 @hajammar313 🔷🔸
✨ دم گوشی حاجی گفتم: من تقریباً ۲۵ ساله که در ایران و لبنان پیگیر قضیه ‎حاج احمد متوسلیان هستم؛ به این رسیدم که همون روز اول همشون شهید شدند " با لحنی ملایم گفت: " درسته. همون شب اول همشون شهید شدند." حمید داودآبادی ❤️🌱 🆔 @hajammar313 🔷🔸