بسم الله الرحمن الرحیم
إِلٰهِى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ، وَأَنْتَ الْمُسْتَعانُ، وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكىٰ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ .اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أُولِى الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ، وَعَرَّفْتَنا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ .يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِىُّ، يَا عَلِىُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيانِى فَإِنَّكُما كافِيانِ، وَانْصُرانِى فَإِنَّكُما ناصِرانِ .يَا مَوْلانا يَا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ.
#لبیک_یا_مهدی
#دعای_فرج
@Ekip_haji739
اولا:دوستتدارم!
ثانیا:هرانچهبینمانرخداد
اولاراازیادنبر:*)♥︎
#عاشقانه
#عینشینقاف
{@Ekip_haji739}
یک بار سر یک مسئله ای با هم به توافق نرسیدیم، هر کدام روی حرف خودمان ایستادیم، او عصبانی شد، اخم کرد و لحن مختصر تندی به خودش گرفت و از خانه بیرون رفت.
شب که برگشت، همان طور با روحیه باز و لبخند آمد و به من گفت:
«بابت امروز صبح معذرت می خواهم.»
می گفت: «نباید گذاشت اختلاف خانوادگی بیشتر از یک روز ادامه پیدا کند.»
♥️🍃°•
🌷شـهـیـد دفاع مقدس #اسماعیل_دقایقی
#عاشقانهشهدا
{@Ekip_haji739}
آمده بودیم که بگوییم:
آری ماهم هستیم!
درگیرِ دیده شدن، شدیم
و نیت هامان یادمان رفت :))!
#امام_زمان
{@Ekip_haji739}
🌼بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ🌼
✍امام صادق علیه السلام: هرگاه عالم به علمش عمل نکند [ اثر ] موعظه اش از دل ها زایل می شود؛ آن چنان که باران از روی سنگ صاف می لغزد
📚کافی، ج ۱، ص ۴۴
#حدیث
#کلام_ائمه
'@Ekip_haji739'
کرمعلی سی سال قبل ازدواج کرده بود و از زندگیش خیلی خوشحال و از همسرش خیلی خیلی راضی بود .
روزی از روزها سگی زنشو گاز گرفت ،
و بر اثر گاز گرفتگی زنش مریض شد و بعداز مدتی فوت کرد 😢😢
کرمعلی خیلی مغموم و دلشکسته شد ،
و هیچوقت از منزلش خارج نمیشد ،
و کلا در انزوا فرو رفت🙄🙄🙄
بچه های کرمعلی به پدر پیرشان پیشنهاد ازدواج مجدد دادند😍😍
اما پیرمرد قبول نکرد و به عشق اولش پایبند بود،
از طرف بچه ها اصرار و از طرف کرمعلی انکار.
بعد از مدتی اصرار فرزندان نتیجه داد و پیرمرد قبول کرد که ازدواج کند.😎😎
بچه ها هم گشتند و یه دختر بیست ساله و خوشگل برای پدرشان انتخاب کردند😋😋😋
جشن مفصلی هم گرفتند و عروس خانوم رو به خونه پیرمرد قصه ما بردند .
عروس خانوم از همه لحاظ خیلی به کرمعلی میرسید ،
و تلاش میکرد پیرمرد را خوشحال کند🥰🥰🥰
چند روز که گذشت پیرمرد خوشحال و سرمست از ازدواجش،
بچه هاشو صدا زد و گفت:
به شکرانه ازدواجش پنج گوسفند 🐑 را قربانی کنند،
و دو گوسفند 🐑 را بین فقرا...
یک گوسفند 🐑 را بین خواهر و برادراش ،
و یک گوسفند 🐑 را برای شام خودش و همسرجوانش بیاورند.
بچه ها گفتند :
پدرجان گوسفند 🐑 پنجم را چیکار کنیم؟
کرمعلی گفت :
گوسفند 🐑 پنجم را برای سگی که مادرتان را گاز گرفته ببرید😆😆
خدا به این سگ خیر بدهد،
انگار اون مصلحت منو بهتر از خودم میدونست......🤣🤣🤣
�😂😂😂😂😂
درد بگیری الهی کرمعلی🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
عزیزان
قدر خودتون بدونید
دم عیدی به خودتون ظلم نکنید
به خودتون ستم نکنید
بلند نشید بشورید بسابید
ازما گفتن
همه ی مردها مثل کرمعلی هستند🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
#طنز
#سرگرمی
#خنده
#انرژی_مثبت
@Ekip_haji739