هدایت شده از درسایهسارقرآنوعترتعلیهمالسلام
بسم الله الرحمن الرحیم 🍀 جلسه سیزدهم بخش ۱۰( قسمت دوم.)سرپیچی از فرامین قرآن کریم...وصبر اهل بیت علیهم السلام برمصیبتها.🍀
بخش دهم (قسمت دوم)
فَهَيْهاتَ مِنْكُمْ وَ كَيْفَ بِكُمْ وَ «اَنّى تُؤْفَكُونَ»؟! وَ كِتابُ اللّهِ بَيْنَ اَظْهُرِكُمْ. أُمُورُهُ ظاهِرَةٌ وَ اَحْكامُهُ زاهِرَةٌ وَ اَعْلامُهُ باهِرَةٌ وَ زَواجِرُهُ لائِحَةٌ، وَ أَوامِرُهُ واضِحَةٌ، قَدْخَلَّفْتُمُوهُ وَرآءَ ظُهُورِكُمْ.
أَرَغْبَةً ـ وَيْحَكُمْ ـ عَنْهُ تُرِيدُونَ أَمْ بِغَيْرِهِ تَحْكُمُونَ؟ «بِئْسَ لِلظّالِمِينَ بَدَلاً» «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الاِْسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الاْخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ» ثُمَّ لَمْتَلْبَثُوا اِلاّ رَيْثَ اَنْ تَسْكُنَ نَفْرَتُها وَ يَسْلَسَ قِيادُها، ثُمَّ أَخَذْتُمْ تُورُونَ وَقْدَتَها وَ تُهَيِّجُونَ جَمْرَتَها.
وَ تَسْتَجِيبُونَ لِهُتافِ الشَّيْطانِ الْغَوِىِّ وَ اِطْفاءِ اَنْوارِ الدِّينِ الْجَلِىِّ وَ اِهْمالِ سُنَنِ النَّبِىِّ الصَّفِىِّ، تَشْرَبُونَ حَسْواً فِى ارْتِغاءٍ. وَ تَمْشُونَ لِأَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ فِى الْخَمَرِ وَ الضَّرَّاءِ وَ نَصْبِرُ مِنْكُمْ عَلى مِثْلِ حَزِّ الْمُدى، وَ وَخْزِ السِّنانِ فِى الْحَشا.
«هان كه در فتنه افتادند و همانا جهن از شما بعيد و دور بود! چگونه چنين كرديد؟! چرا و «به كدام راه انحرافى مى رويد؟!» (انعام/ ۹۵)
حال آن كه كتاب خدا در ديدگاه شماست؛ كتابى كه موضوعاتش روشن و احكامش درخشان و پرچم ها و علاماتش تابان و دورباش هايش فروزان و فرمان هايش واضح است. ليكن شما آن را به پشت سر خود افكنديد. واى بر شما! آيا از قرآن گريختيد؟ يا غير آن را [در كارهايتان] حاكم نموديد؟
«ستمگران را چه جايگزينى است [كه مخالف قرآن كنند]». (كهف / ۵۰)
«و هركس به جز اسلام دينى بجويد، هرگز از او پذيرفته نبوده، در جهان ديگر از زيان كاران خواهد بود». (آل عمران / ۸۵)
آن گاه درنگ نكرديد؛ مگر به اندازه اى كه مركب خلافت آرام گيرد و مهارش به دست آيد. در آن هنگام به افروختن آتش آن و شعله ور كردن جرقه هايش پرداختيد. و بانگ شيطان گمراه گر را پاسخ گفتيد و به خاموش كردن فروغ دين و روش هاى پيامبر برگزيده برخواستيد و به نيرنگ و حيله رفتار كرديد؛ مانند آن كه به بهانه ى گرفتن كف روى شير، آن را جرعه جرعه مى نوشيد. و نسبت به اهل بيت و فرزندان او [پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم] در ميان مخفى گاه ها گام برداشتيد و ما بسان خنجرى بر گلو خليده و نيزه اى بر دل فرو نشسته، شكيبايى كرديم.
قسمت یازدهم
وَ اَنْتُمُ الاْنَ تَزْعُمُونَ اَنْ لا إِرْثَ لَنا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ لا حَظَّ! «أَفَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ» تَبْغُونَ؟ «وَ مَنْ اَحْسَنُ مِنَ اللّهِ حُكْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ». أَفَلا تَعْلَمُونَ؟! بَلى، قَدْ تَجَلّى لَكُمْ كَالشَّمْسِ الضّاحِيَةِ اَنِّى إِبْنَتُهُ.
أَيْهاً مَعْشَرَ الْمُسْلِمِينَ، أَ اُبْتَزُّ إِرْثَ أَبِى؟ يَابْنَ أَبِىقُحافَةَ، أَفِى كِتابِ اللّهِ اَنْ تَرِثَ اَباكَ وَ لا اَرِثَ أَبِى؟! لَقَدْ جِئْتَ «شَيْئاً فَرِيّاً»، جُرْأَةً مِنْكُمْ عَلى قَطِيعَةِ الرَّحِمِ وَ نَكْثِ الْعَهْدِ! أَ فَعَلى عَمْدٍ تَرَكْتُمْ كِتابَ اللّهِ وَ نَبَذْتُمُوهُ «وَراءَ ظُهُورِكُمْ»؟
اِذْ يَقُولُ اللّهُ تَبارَكَ وَ تَعالى: «وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ»، مَعَ ما قَصَّ مِنْ خَبَرِ يَحْيى وَ زَكَرِيّا اِذْ قالَ: «رَبِّ… فَهَبْ لِى مِنْ لَدُنْكَ وَلِيّاً يَرِثُنِى وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ»، وَ قالَ: «وَ اُولُوا الاَْرْحامِ بَعْضُهُمْ اَوْلى بِبَعْضٍ فى كِتابِ اللّهِ»، وَ قالَ: «يُوصِيكُمُ اللّهُ فى اَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ»، وَ قالَ: «اِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الاَْقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقِينَ» فَزَعَمْتُمْ اَنْ لا حَظَّ لِى وَ لا إِرْثَ لِى مِنْ أَبِى وَ لا رَحِمَ بَيْنَنا!! أَفَخَصَّكُمُ اللّهُ بِآيَةٍ اَخْرَجَ أَبِى مِنْها؟ أَمْ تَقُولُونَ أَهْلُ مِلَّتَيْنِ لايَتَوارَثُونَ؟!
أَوَ لَسْتُ اَنَا وَ أَبِى مِنْ أَهْلِ مِلَّةٍ واحِدَةٍ؟ أَمْ اَنْتُمْ اَعْلَمُ بِخُصُوصِ الْقُرْآنِ وَ عُمُومِهِ مِنْ أَبِى وَ ابْنِ عَمِّى؟! فَدُونَكَها مَخْطُومَةً مَرْحُولَةً مَزْمُومَةً، تَكُونُ مَعَكَ فى قَبْرِكَ وَ تَلْقاكَ يَوْمَ حَشْرِكَ وَ نَشْرِكَ.
فَنِعْمَ الْحَكَمُ اللّهُ وَ الزَّعِيمُ مُحَمَّدٌ وَ الْمَوْعِدُ الْقِيامَةُ، وَ عَمّا قَلِيلٍ تُؤْفَكُونَ وَ عِنْدَ السّاعَةِ «يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ» وَ لايَنْفَعُكُمْ اِذْ تَنْدَمُونَ، «وَ لِكُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ» «مَنْ يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيهِ وَ يَحِلُّ عَلَيْهِ عَذابٌ مُقِيمٌ».
و اكنون شمايان مى پنداريد كه ما اهل بيت را نه ارثى است و نه بهره اى؟ «آيا حكم جاهليت را پى مى جوييد؟» (مائده / ۵۰) «و كيست بهتر از خداوند در حاكميّت اهل يقين؟» (مائده / ۵۰) آيا نمى دانيد؟ آرى، همانند خورشيد تابان برايتان روشن است كه من دختر او [رسول خدا] هستم!
وَه مسلمانان بس كنيد! آيا به زور، ارث پدرم از من گرفته شود؟ اى پسر ابى قحافه؛ آيا اين در كتاب خداست كه تو از پدرت ارث برى و من از پدرم ارث نبرم؟ اگر چنين است، «نكته اى شگفت آورده اى!» (مريم / ۲۷) به قطع رحم و شكستن پيمان به جرأت اقدام كرده اى! پس آيا به عمد كتاب خدا را ترك كرده و «به پشت سرخود انداخته ايد؟» (انعام / ۹۴)
چراكه خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد: «و سليمان از داوود ارث برد.»(نمل / ۱۶) يا آن چه از يحيى و زكريا حكايت كرده و فرمود: «پروردگارا! … از سوى خود فرزندى عطايم فرما كه از من و از تبار يعقوب ارث برد.» (مريم / ۵ ـ ۶)
و نيز فرموده: «و برخى خويشان [متوفى] در كتاب خداوند بر ديگران مقدم اند»(انفال / ۷۵) و نيز فرمود: «خداوند درباره ى فرزندانتان سفارش مىكند كه پسران را دو برابر دختران ارث خواهد بود» (نساء / ۱۱)
و نيز «اگر كسى از شما را مرگ فرا رسد و ثروتى دارد، براى پدر و مادر و خويشانش به خوبى وصيّت كند، اين كار بر خودنگه داران [پرهيزكاران] حق و لازم است.». (بقره / ۱۸۰)
پس به گمان شمايان مرا بهره و ارثى از پدرم نيست؟ و بين من و پدرم نسبتى وجود ندارد؟ آيا خداوند آيه اى را [در ارث] ويژه ى شمايان نموده كه پدر من از آن بيرون و مستثنى است؟ يا اين كه ادعا داريد من و پدرم از دو مذهبيم و از هم ارث نمى بريم؟
آيا من و پدرم از افراد يك دين و مذهب نيستيم؟ يا اين كه شمايان به عام و خاصّ قرآن از پدرم و پسرعمويم داناتريد [كه فدك را از من گرفتيد]؟
هان! اين مركب زين كرده و لُجام زده را بگير و ببر كه با تو در گورت خواهد بود و تو را در حشر و نشر ديدار خواهد كرد.
چه خوب داورى است خداوند و چه نيك دادخواهى است محمّد و خوش وعده گاهى است رستاخيز و به زودى خواهيد فهميد كه به انحراف رفته ايد و در قيامت «ياوه گويان زيان خواهند ديد». (جاثيه / ۲۷)
آنگاه است كه پشيمانى سودى ندارد و « براى هر خبرى قرارگاهى است و به زودى خواهيد دانست» (انعام / ۶۷) كه «عذاب خوار كننده چه كسى را در بر خواهد گرفت و چه كسى را كيفر پايدار خواهد رسيد!» (هود / ۳۹)
بسم الله الرحمن الرحیم
☘️ جلسه پانزدههم بخش ۱۲ اعتراض به سکوت دیگران بازگشت امت به جاهلیت☘️
قسمت دوازدهم
ثُمَّ رَمَتْ بِطَرْفِها نَحْوَ الاَْنْصارِ فَقالَتْ:
يا مَعْشَرَ الْبَقِيَّةِ، وَ اَعْضادَ الْمِلَّةِ، وَ حَضَنَةَ الاِْسْلامِ! ما هذِهِ الْفَتْرَةُ عَنْ نُصْرَتِى وَ الْوِنْيَةُ عَنْ مَعُونَتِى وَ الْغَمِيزَةُ فى حَقِّى وَ السِّنَةُ عَنْ ظُلامَتِى؟!
أَما كانَ رَسُولُ اللّهِ أَبِى صلى الله عليه وآله يَقُولُ: «الْمَرْءُ يُحْفَظُ فى وُلْدِهِ»؟ سَرْعانَ ما اَحْدَثْتُمْ، وَ عَجْلانَ ذا إِهالَةً! وَ لَكُمْ طاقَةٌ بِما اُحاوِلُ، وَ قُوَّةٌ عَلى ما اَطْلُبُ وَ اُزاوِلُ.
أَتَقُولُونَ ماتَ مُحَمَّدٌ صلىالله عليه وآله وسلم رَسُولُ اللّهِ؟
فَخَطْبٌ وَ اللّهِ جَلِيلٌ، اسْتَوْسَعَ وَهْيُهُ، وَ اسْتَنْهَرَ فَتْقُهُ، وَ فُقِدَ راتِقُهُ وَ اُظْلِمَتِ الْأَرْضُ لِغَيْبَتِهِ، وَ اكْتَأَبَتْ خِيَرَةُ اللّهِ وَ كَسَفَتِ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ انْتَثَرَتِ النُّجُومُ لِمُصِيبَتِهِ، وَ اَكْدَتِ الاْمالُ، وَ خَشَعَتِ الْجِبالُ وَ اُكِلَتِ الاَْمْوالُ، وَ اُضِيعَ الْحَرِيمُ وَ اُذِيلَتِ الْحُرْمَةُ عِنْدَ مَماتِهِ، وَ فُتِنَتِ الْأُمَّةُ وَ غَشِيَتِ الظُّلْمَةُ وَ ماتَ الْحَقُّ.
فَتِلْكَ وَ اللّهِ النّازِلَةُ الْكُبْرى، وَ الْمُصِيبَةُ الْعُظْمى، لا مِثْلُها نازِلَةٌ وَ لا بائِقَةٌ عاجِلَةٌ. اَعْلَنَ بِها كِتابُ اللّهِ فى اَفْنِيَتِكُمْ وَ فى مُمْساكُمْ وَ مُصْبَحِكُمْ، يَهْتِفُ بِها فى اَسْماعِكُمْ هِتافاً وَ صُراخاً وَ تِلاوَةً وَ اِلْحاناً.
وَ لَقَبْلَهُ ما حَلَّتْ بِاَنْبِياءِ اللّهِ وَ رُسُلِهِ، حُكْمٌ فَصْلٌ وَ قَضاءٌ حَتْمٌ، «وَ ما مُحَمَّدٌ اِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَاِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى اَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللّهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِى اللّهُ الشّاكِرِينَ»
سپس به سوى انصار نگاهى تند كرده، فرمود:
اى گروه بازماندگان و ياوران ملت و نگهبانان اسلام! اين چه سستى است درباره ى من و اين چه ضعفى است از يارى من و اين چه چشم پوشى است در حق من و چه غفلت و خوابى است درباره ى آنچه به ستم از من گرفته شده است؟ مگر رسول خدا پدرم، نگفته است: حرمت مرد در ميان فرزندانش نگه داشته مى شود؟
چه قدر به سرعت كار خود را كرديد! و به شتاب كار را پيش از رسيدن وقتش به انجام رسانيديد! گويا پيش از رسيدن وقت از بزغاله روغن گرفتيد؛ حال آن كه توانمند بوديد ياری ام كنيد بر آن چه مى خواستم و آن چه در پى رسيدن به آن بودم. آيا مى گوييد كه محمّد، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم، مُرد؟!
البته كه؛ به خدا سوگند! اين رويدادى بزرگ بود؛ شكاف و سستى اش دامنه دار و جبران گرش ناياب است و زمين با فقدان او به تاريكى رفت و برگزيدگان خدا اندوهگين گشتند و آفتاب و ماه در عزاى او گرفتند و ستارگان فرو ريخته، پراكنده شدند.
آرزو ها بى نتيجه ماند؛ كوه ها سرتعظيم فرود آورده، فرو ريختند و دارايى ها به تاراج رفت و حريم او شكسته شد و در مرگ او به حرمتش اهانت شد و فتنه امّت را فرا گرفت و تاريكى جهان را احاطه كرد و حق و حقيقت بدرود حيات گفت.
به خدا سوگند! اين بزرگ ترين پديده ى ناگوار و دشوارى بود كه همانندش نه آمده و نه در آينده خواهد آمد.
اين حادثه اى است ناگوار كه كتاب خدا در خانه هايتان در سپيده دمان و شام گاهان اعلان كرد! و همواره بانگ و فرياد و تلاوت و آوازش به گوش تان مى رسد.
و نيز كتاب خدا آورده است، آن چه را براى پيامبران و فرستادگان گذشته روى داده كه حكم و قضاى حتمى الهى است: «و محمّد نيست مگر فرستاده ى خدا كه پيش از او نيز پيامبرانى آمده و در گذشته اند؛ پس آيا اگر او وفات كرد يا كشته شد، به گذشته ى جاهلى خود بر مى گرديد و مرتد مى شويد؟
و آن كس كه به گذشته هاى خود بر گردد و مرتد شود، براى خداوند زيانى نخواهد داشت و خداوند به زودى سپاس گزاران را پاداش خواهد داد». (آل عمران / ۱۴۴)
هدایت شده از کانال رسمی رواق کتاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#صحنزندگی🌴
🔰هفتمین راز خوشبختی
🎙️کارشناس مذهبی: طاهره شعبانی
@sahn_zendegi_razavi