eitaa logo
⚜ بزم اندیشه ⚜
1.2هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
108 ویدیو
0 فایل
💠 گزیده‌ای از بیانات سرکار خانم فاطمه میرزایی، در قالب کدهای کوتاه، عکس‌نوشته و نکات برگرفته از دروس 💠 🌐 سایت: hamgaman-institute.ir 📱ارتباط با ادمين: @Admiin_Kanall
مشاهده در ایتا
دانلود
او شهید شد، کاش ما شاهد شویم این اولین بار نیست! اگر کسی سیر را بشناسد، می‌داند همواره چنین خون‌هایی ریخته شده تا دل‌ها تکان بخورد. از آغاز بوده‌اند؛ از شهدای صدر اسلام و بعدها شهید اول و ثانی و...؛ تا (قدّس‌سرّه) که با خون شهدایش کلّ دنیا را تکان داد. منتها هر زمان در حدّ خودش کار می‌کند و تأثیر می‌گذارد. امروز هم خون ریخته است. ما جریان شهدای قبل را در تاریخ می‌خوانیم؛ اما امروز در سیر جریان این خون هستیم و جوشش آن را می‌بینیم که چطور در دنیا جاری می‌شود و همه را تکان می‌دهد. هنوز چیزی نگذشته، خیلی‌ها افکارشان، خیالاتشان و اصلاً عالمشان عوض شده؛ و این تازه شروع ماجراست. مانده تا ببینیم این خون با دنیا چه می‌کند و چه ثمراتی در جامعۀ جهانی به ارمغان می‌آورد. اما... ، سیر خود را کرده و به اوج معراجش رسیده است. باقی ماجرا، برای ماست که چگونه با او برویم و با جریان خونش جاری شویم. شور و احساس این واقعه، دل‌ها را به انقلاب انداخته است. اما نکند فقط سطح قضیه را ببینیم و در حدّ شعر و گریه و روضه توقف کنیم! بالأخره روزی، داغیِ این داغ کمتر می‌شود و سر و صداها می‌خوابد. آنچه خواهد ماند، سریان این خون در رگ‌های پیکرۀ انسانیت است. اگر آن را پیدا نکنیم، در جای خود راکد می‌مانیم و دوباره به زندگی روزمره‌مان برمی‌گردیم. حقیقت خون شهید، هدف و اوست که جاری شده؛ ما باید با این هدف و فرهنگ حرکت کنیم. باید ببینیم در چه عالمی هستیم. باید مراتب وجودمان تغییر کند. محال است کسی نداند گیر کارش کجاست. باید ببینیم کدام رتبۀ ، ما را نگه داشته و مانع از ادراک وجود در ما شده؛ سریعاً خونش را بریزیم که با این خون جاری شود و برود؛ وگرنه در سطح می‌مانیم. این شهید، ماهیت خود را در حضرت حق تعالی فانی کرد و فانی شد. پیکری را که استعداد داشت بالاترین حقایق انسانی و اسماء الهی را به ظهور برساند، کاملاً از استعداد درآورد و تمام آنچه را می‌توانست، نه تنها برای خود، که برای جهانیان به عینیت کشاند؛ تا آنکه یک‌پارچه روح و ربّانی شد و به کلی از ماده رهید تا در سطحی بسیار بالاتر، تأثیرات وجودش را برساند. پس این خون و این ، از نوعِ گذشتن از جزئیاتِ و دل‌بستگی‌ها نیست. از مراتب ماهیتمان باید رها شویم. چرا؟ چون با قدم رتبۀ خود نمی‌توانیم در این جریان برویم. نه که نتوانیم؛ اما خیلی جاها به غفلت می‌افتیم. پس باید رتبه‌ای را که در آن مانده‌ایم، بشکنیم تا خونش جاری شود و با خون شهید برود؛ که خون او ساری و جاری شده و هرگز غفلت و ایستایی نخواهد داشت. شکّی نیست که این خون‌ها برای ما حجّت‌اند؛ حجّت رهایی، حجّت آزادی؛ حجّتِ کندن از قیود و حدود که همان مراتب ماهیت‌اند. یکی از این مراتب، است یعنی درک ما از جزئیات و قوانین که مستلزم حیات مادی است. راحتی، سختی، رفاه، عدم امکانات، سلامتی، بیماری و...؛ این‌ها خاصیت دنیاست؛ همان قیودی که باید از آن‌ها بگذریم و رها شویم. یعنی در هر موقعیتی وجود را ببینیم و راحت باشیم؛ چه در جمال‌ها و آنچه برایمان خوش است، چه در جلال‌ها و آنچه ناخوش است. دیگر ببینیم چه می‌کنیم و چه سهمی برمی‌داریم. با کسی هم کار نداشته باشیم. خودمان فانی شویم و برویم؛ وگرنه باخته‌ایم و دیر نخواهد بود که افسوس خواهیم خورد! پس یک‌باره تصمیم بگیریم و حرکت کنیم؛ که با عظمت این جریان، دیگر جای حرکت تدریجی نیست. تا الآن به تدریج رفته‌ایم؛ اما هر تدریجی، حرکت دفعی را به دنبال دارد. درخت از وقتی دانه است، به تدریج رشد می‌کند تا به تنه و برگ و شکوفه برسد و میوه دهد؛ اما میوه، در لحظه می‌رسد و چیدنی می‌شود. امید که ما هم از قافله جا نمانیم و اگر توفیق شهادت نداریم، لااقل توفیق خون شهدا را داشته باشیم و به رفاقت آنان باریابیم که خوش رفقایی هستند؛ به قول خدایشان: "وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً" (سورۀ نساء، آیۀ 69). برگرفته از @Lotfiiazar
همواره موجب بیداری دل‌ها بوده و هستند. اما چرا باید خون بهترین‌های خدا بر زمین بریزد تا ما بیدار شویم؟ درست است که این شهادت‌ها، زمینهٔ ظهور حق را فراهم می‌کند. اما خدا که از آغاز، اراده نکرده این‌گونه ظهور کند! او نخواسته دنیا و حیات زمینی، این شود که هست. اما وقتی ما به همین رتبهٔ ماهیت، راضی شدیم و همین جا خوابمان برد، چاره‌ای نمی‌ماند جز خون، آن هم گران‌بهاترین خون‌ها! یعنی هرگاه بشر، کار را به اینجا برساند، این شهادت‌ها مقتضی ظهور ارادهٔ حق می‌شود. پس چرا این مقتضی را عوض نکنیم تا نیاز نباشد برای آگاهی و بیداری ما، خون عزیزان خدا بر زمین بریزد؟ چگونه مقتضیات ظهور حق را عوض کنیم؟ با عوض کردن ماهیتمان! یعنی مراتب ماهیت را فانی کنیم و بالا برویم. آن‌وقت به جای اینکه حسرتِ رفتن آن‌ها را بخوریم، در حضورشان بیدار می‌شویم و با نور وجودشان طعم شیرین حق را می‌چشیم. حیف نیست؟ برگرفته از @Lotfiiazar
سمعک به گوش‌هايمان گذاشت عينک به چشم‌هايمان زد كفش، پايمان كرد نقشهٔ راه را به ما داد ثمرهٔ قلبش را با بستن سربند «يا حسين» همراهمان كرد پشت سر خودمان و سياهى‌هايمان آب پاشيد و بدرقه كرد ما را سوى طريقى كه جز قلب، عظمتش را نفهمید و ما را وداع گفت وداعى پر از رسيدن مملو از مرحبا و سلام به راستی چه كسى می‌تواند مانند او، این‌گونه با نبودنش بودن را به ما بچشاند؟ چه كسى از ميان ما اين‌گونه می‌رود، اما آمدنى‌ها را به جا می‌گذارد؟ و چه كسى این‌گونه چشم باز می‌كند، هنگامى كه چشمانش بسته می‌شود؟ 💕 @Lotfiiazar
سلام به همه بدون دسته‌بندی بدون عنوان‌دار کردن کسی راستش دلم یک‌مدلی است؛ می‌ترسد، از حرف‌هایی مثل «من اینجا کار می‌کنم تو آنجا، من بالاترم تو پایین‌تر»؛ می‌ترسد از تفکیک کردن و دوتا شدن، از بی‌هم‌دلی! شما هم این حس را دارید که این روزها تکراری ولی تازه است؟ تکرار است چون در هر دوره به نحوی، یاری ممتاز می‌شود و می‌رود؛ و تازه است چون این بار آدم‌ها جور دیگری کنار هم جمع شده‌اند. انگار همه، تفاوت‌ها را کنار گذاشته‌اند و فقط با دل آمده‌اند. فارغ از جناح و ظاهر و پوشش و سن و سال و منصب و مقام. آدم دلش برای این هم‌صدایی غنج می‌رود؛ برای یکی خواستن و یکی شدن. کاش بمانیم در همین حال؛ و احساسمان ریشه‌دار شود و دیگر هیچ‌وقت مثل قبل پراکنده نشویم. می‌گویند هرگاه نعمت اصلی خدا که همان ولایت است، زیاد نادیده گرفته شود، خون یکی از خاص‌های خدا ریخته می‌شود تا از برکتش به خود آییم و بیدار شویم. اما کاش این بار بیدار بمانیم؛ تا خدا دیگر خاص‌هایش را نبَرد. کاش بشویم همان‌هایی که لایق‌اند با این خاص‌ها مرتبط باشند، آن‌ها را ببینند، با آن‌ها بروند و بیایند، حرف بزنند، با نورشان حرکت کنند و با هم به مقصد برسند. کاش دیگر تنبیه نشویم! راستی دیدید ترامپ، قمارباز خوبی هم نبود؟ از پسِ یک محاسبهٔ کودکانه هم برنیامد و باز باخت. چقدر دل آدم می‌گیرد از هم‌وطنانی که هنوز سنگ آمریکا را به سینه می‌زنند و چقدر دل آدم، محکم است به پیروزی نور خدا و عاقبت‌به‌خیریِ دنیا. دوباره راستی، حواسمان به پیشنهادها و نوشته‌هایی که ارسال کردید، هست. همه را خواندیم، باز هم سپاس از همراهی‌تان. کم‌کم آن‌ها را با خودتان هم در میان می‌گذاریم تا ببینیم کدامشان را اجرا کنیم. به امید هم‌هوا شدن و به یک هوا ماندن در مدار یار، ادامه‌دار بمانید و بمانیم @Lotfiiazar
🏴 اگر می‌نشست و با خودش چون و چرا می‌کرد، اگر فکر می‌کرد قابل اصلاح نيست و حرکتی که کرده، جبران‌ناپذير است، اگر با خود حساب و کتاب می‌کرد و مقام دنيوی را که به او وعده داده بودند، رها نمی‌کرد، در رکاب امام نمی‌شد. پس ما هم فکر نکنيم لیاقت نداریم و بايد از حرّ کمتر باشیم. خداوند همت‌های بلند را دوست دارد؛ منتها نه به شعر و حرف و ادعا. اگر ادعا کنیم، ما را به وادی امتحانات می‌کشانند. بايد مانند حرّ، به ، اخلاص، عشق، شجاعت، صبر و عمل، اين مقام را بخواهیم. بايد با رهایی از قيود مال، جاه، مقام و حتی علم و عمل، به هرچه جز او پشت پا بزنیم؛ که اگر چنين کردیم، إن‌شاءالله "مِنَّا أهل البَيت" خواهیم شد. برگرفته از کتاب ، جلد ۱ 🏴 🌐 Saehat.ir 📱 @Lotfiiazar
📋 سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر خلاصۀ جلسۀ 45 حیات و وظیفه (علیه‌السلام) در شب چنان لشکر خود را برای ساماندهی می‌کرد، که گویی قرار بود فردا میدان باشد! حال آنکه می‌دانست در ظاهر، شکست می‌خورد و با تمام سپاهش می‌شود. پس آن کارها برای چه بود؟ ، نه چند روز بیشتر نفس کشیدن؛ و راه ، انجام وظیفه و تکلیف الهی بود. با همین نگاه به بود که... متن کامل در لینک زیر: http://hamgaman-institute.ir/خلاصه-دروس/moharam/حیات-و-وظیفه @Lotfiiazar