#تلنگر
روزی پسری، متوجه شد مادرش از همسایه فقیر خود نمک خواست. متعجب به مادرش گفت که دیروز کیسه ایی بزرگ نمک برایت خریدم، برای چه از همسایه نمک طلب می کنی؟
مادر گفت: پسرم، همسایه فقیر ما، همیشه از ما چیزهایی طلب میکند، و دوست داشتم از آنها چیز ساده ایی بخواهم که تهیه آن برای آنها سخت نباشد، درحالی که هیچ نیازی به آن ندارم، ولی دوست داشتم وانمود کنم که من نیز به آنها محتاجم، تا هر وقت چیزی از ما خواستند، طلبش برای آنها آسان باشد، و شرمنده نشوند...*
"فرهنگی که باید با آب طلا نوشت"
@hamyanquran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠فرازی از تلاوت استاد محمود شحات انور
😍 مقام پرطرفدار #عجم و #صبا
🕌 اجرا کشور مصر
⏰ ۱۶ شهریور ۱۳۹۸
💐 سوره مبارکه انعام
📿 (فایل صوتی تلاوت به زودی بارگزاری خواهد شد.)
📖 #قرآن
🆔 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⭕Join 👉 @hamyanquran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#کلیپ_تربیتی♦️
🔰نکاتی در خصوص ماه #ذی_القعده از زبان آیت الله خامنه ای
💠 فرمایشاتی از مرحوم میرزا جواد آقاى #ملکى و میرزا على آقاى #قاضى (رضوان الله علیهما)
👈 فرصتى است براى ما، براى مردم که انشاءالله از #برکات این ماه - که آغاز سه ماه متوالى حرام است - بهره ببریم.
┏━━━🔸🔷🔸━━━┓
@hamyanquran
┗━━━🔸🔷🔸━━━┛
داستان شب📖☕️
*آهنگر*
موضوع: اعتقادی
آهنگری پس از گذراندن جوانی پرشر و شور، تصمیم گرفت روحش را وقف خدا کند. سالها با علاقه کار کرد، به دیگران نیکی کرد، اما با تمام پرهیزگاری، در زندگیاش اوضاع درست به نظر نمیآمد. حتی مشکلاتش مدام بیشتر میشد.
یک روز عصر، دوستی که به دیدنش آمده بود و از وضعیت دشوارش مطلع شد، گفت: «واقعا که عجبا. درست بعد از این که تصمیم گرفتهای مرد خداترسی بشوی، زندگیات بدتر شده، نمیخواهم ایمانت را ضعیف کنم اما با وجود تمام رنجهایی که در مسیر معنویت به خود دادهای، زندگییات بهتر نشده.
آهنگر مکث کرد و بلافاصله پاسخ نداد.
سرانجام در سکوت، پاسخی را که میخواست یافت.
این پاسخ آهنگر بود:
در این کارگاه، فولاد خام برایم میآورند و باید از آن شمشیر بسازم. میدانی چه طور این کار را میکنم؟ اول تکهی فولاد را به اندازهی جهنم حرارت میدهم تا سرخ شود. بعد با بیرحمی، سنگینترین پتک را بر میدارم و پشت سر هم به آن ضربه میزنم، تا این که فولاد، شکلی را بگیرد که میخواهم. بعد آن را در تشت آب سرد فرو میکنم، و تمام این کارگاه را بخار آب میگیرد، فولاد به خاطر این تغییر ناگهانی دما، ناله میکند و رنج میبرد. باید این کار را آن قدر تکرار کنم تا به شمشیر مورد نظرم دست بیابم. یک بار کافی نیست.
آهنگر مدتی سکوت کرد و سپس ادامه داد:
گاهی فولادی که به دستم میرسد، نمیتواند تاب این عملیات را بیاورد. حرارت، ضربات پتک و آب سر، تمامش را ترک میاندازد. میدانم که این فولاد، هرگز تیغهی شمشیر مناسبی در نخواهد آمد. آنوقت است که آنرا به میان انبوه زبالههای کارگاه میاندازم.
باز مکث کرد و بعد ادامه داد:
میدانم که در آتش رنج فرو میروم. ضربات پتکی را که زندگی بر من وارد کرده، پذیرفتهام، و گاهی به شدت احساس سرما میکنم. انگار فولادی باشم که از آبدیده شدن رنج میبرد. اما تنها دعایی که به درگاه خداوند دارم این است :
«خدای من، از آنچه برای من خواسته ای صرفنظر نکن تا شکلی را که میخواهی ، به خود بگیرم. به هر روشی که میپسندی ادامه بده ؛ هر مدت که لازم است، ادامه بده، اما هرگز، هرگز مرا به کوه زبالههای فولادهای بی فایده پرتاب نکن».
*داستان
🍃
🌼🍃 @hamyanquran
1⃣مأمون رَقِّی می گوید:
در محضر سرور و مولایم امام صادق(ع) بودم، که سهل بن حسن خراسانی داخل شد و بر امام(ع) سلام کرد و نشست و سپس گفت:
ای فرزند پیامبر(ص)! رحمت و رأفت از آن شماست و شما خاندان امامت هستید.
چه چیزی مانع اقدام شما برای گرفتن حکومت از غاصبین می شود؟
در حالی که شما همین الان از پیروان خود یکصد هزار شمشیرزن می توانی داشته باشی و آنان پیشاپیش شما شمشیر می زنند!
امام صادق(ع) به آن مرد خراسانی فرمود:
خدا حقّت را حفظ بکند، پس بنشین!
سپس امام صادق(ع) به حنیفه گفت:ای حنیفه تنور را آتش بزن!
حنیفه تنور را آتش زد و تنور یکپارچه آتش شد، و اطراف تنور از شدت گرما سفید گشت.
امام صادق(ع) به آن مرد خراسانی فرمود:
📋《يَا خُرَاسَانِيٌّ! قُمْ فَاجْلِسْ فِي اَلتَّنُّورِ!》
♦️ای خراسانی! بلند شو و به داخل تنور شو!
خراسانی گفت:
سرور و مولایم! مرا با آتش معذب مکن و مرا از این امر معاف بدار، خداوند تو را معاف بدارد.
امام(ع) به او فرمود:تو را از این کار معاف کردم.
در این حال هارون مکی به محضر امام صادق(ع) رسید و کفشش هم در دستش بود و بر امام(ع) سلام کرد.
امام به هارون مکی فرمود:
📋《أَلْقِ اَلنَّعْلَ مِنْ يَدِكَ وَ اِجْلِسْ فِي اَلتَّنُّورِ!》
♦️کفشت را به زمین بینداز! و برو در داخل تنور در میان آتش بنشین!
هارون مکی کفش خود را انداخت و در میان تنور نشست!
امام(ع) شروع کرد به گفتگو با آن مرد خراسانی و از اوضاع و احوال خراسان سؤال می کرد.
پس از آن امام(ع) به مرد خراسانی فرمود:بلند شو و نگاه بکن! و ببین در تنور چه خبر است؟!!
مرد خراسانی به تنور نگاه کرد و دید که هارون مکی چهار زانو در میان آتش نشسته است.
پس از آن هارون مکی از تنور بیرون آمد و بر ما سلام کرد و نشست.
امام(ع) به مرد خراسانی فرمود:
📋《کَم تَجِدُ بِخُرَاسَانَ مِثْلَ هَذَا؟》
♦️در خراسان چند نفر مانند این فرد پیدا می شوند؟
خراسانی گفت:به خدا قسم حتی یک نفر هم مانند این فرد پیدا نمی شود!
سپس از آن امام صادق(ع) فرمود:
📋《أَمَا إِنَّا لاَ نَخْرُجُ فِي زَمَانٍ لاَ نَجِدُ فِيهِ خَمْسَةً مُعَاضِدِينَ لَنَا نَحْنُ أَعْلَمُ بِالْوَقْتِ》
♦️ما در زمانی که پنج نفر یاور (واقعی) نداریم، دست به قیام مسلحانه نمی زنیم.
ما بهتر از دیگران، وقت خروج و قیام مسلحانه خود را می دانیم و به آن واقف هستیم.(۱)
2⃣سدیر صیرافی می گوید :
روزی در محضر امام صادق(ع) بودم و به ایشان گفتم : چرا نشسته اید و قیام نمی کنید؟
حضرت(ع) فرمود : ای سدیر! چه اتفاقی افتاده است؟
گفتم : از فراوانی دوستان و شیعیان و یارانت سخن می گویم!
فرمود : فکر می کنی چند تن باشند؟
گفتم : یکصد هزار!
حضرت(ع) فرمود : یکصد هزار؟!!
گفتم : آری! و شاید دویست هزار!
حضرت(ع) فرمود : دویست هزار؟
گفتم : آری و شاید نیمی از جهان!
به دنبال این گفتگو، امام(ع) از من درخواست کرد که همراه او به «یَنبُع» برویم.
وقتی بدانجا رسیدیم، در آنجا گلّه بزغاله ای را دیدیم که می چرند.
حضرت(ع) خطاب به من فرمود :
📋《یَا سَدِيرُ! وَاللَّهِ لَوْ کان لِی شِیعَةٌ بَعَدَدِ هذِهِ الْجَداء ما وَسَعَنِی الْقُعُودُ!》
♦️ای سدیر! اگر شمار یاران و پیروان من به تعداد این بزغاله ها رسیده بود، بر جای نمی نشستم و قیام می کردم.
سدیر می گوید :
📋《نَزَلْنَا وَ صَلَّيْنَا فَلَمَّا فَرَغْنَا مِنَ اَلصَّلاَةِ عَطَفْتُ عَلَى اَلْجِدَاءِ فَعَدَدْتُهَا فَإِذَا هِيَ سَبْعَةَ عَشَرَ》
♦️در آنجا فرود آمدیم و نماز خواندیم.
پس زمانی که از نماز فارغ شدیم، نزدیک گله بزغاله ها شدیم و آن ها شمردم، دیدم عدد بزغاله ها هفده عدد بود و بس!(۲)
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۷، ص۱۲۳
۲)الکافی شیخ کلینی، ج۲، ص۲۴۲
@hamyanquran
علت اینکه تحقق آرزوهامونو خیلی سخت یا محال و غیر ممکن می دونیم اینه که ذهنمون برای اجابت این آرزوی فعلی در حال حاضر فقط راه حل های مشخصی رو می شناسه و طبیعی است که با این چیزهایی که می شناسه رسیدن به اهداف و آرزوهای بزرگ غیر ممکن جلوه کنه.
در قانون آفرینش وتحقق آرزوها تاکید میشه که به فرآیند اجابت و برآورده شدن آرزو کاری نداشته باشین چون درک اون در قد و قواره ذهن فعلی من و شما نیست و شاید هیچوقت هم برامون قابل درک نباشه.
ما فقط کافیه بخواهیم و باور کنیم که بهش می رسیم و بعد از رها کردن آرزو بریم سراغ آماده سازی محیط زندگی و اصلاح و تغییر توانمندی های درونی مون واسه جذب و در آغوش گرفتن و یکی شدن با اون آرزو.
👈 بذاریم مسئولیت و وظیفه رسوندن ما به آرزوهامونو خوده کائنات و خالق هستی به عهده بگیرن...
─═ঊঈ🌺ঊঈ═─
🆔 @hamyanquran
پسر تو ۵ سالگی: مامان جون دوست دارم
مامان: منم دوست دارم عزیزم
پسر تو ۱۶ سالگی: مامان جون دوست دارم
مامان: برو پی کارت پول ندارم!
پسر تو ۲۵ سالگی: مامان جون دوست دارم
مامان: حالا بگو کی هست! کجا میشینه! کجا دیدیش؟ 🤣🤣🤣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سبد گلی تقدیم تون می کنم
💖به نام محبت و ازجنس آرامش
🌸که هر گلش سلامـی
💖برای سلامتی شماست
🌸با بوی خوش زندگی
ما را به دوستانتون معرفی کنید
👇👇👇
@hamyanquran
🔔غرور، آفت پندپذیری
امام علی علیه السلام:
💠ميان شما و پندپذيرى، پرده اى از غرور و خودخواهى وجود دارد.
📖#نهج_البلاغه، حکمت ۲۸۲
@hamyanquran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تأثیر منفی یک تارک اصلاة در خانه...!
🎤آیت الله #مجتهدی_تهرانی
╭═ ❁ 🍃 ๑ 🌷 ๑ 🍃 ❁ ═╮
🌸 @hamyanquran
╰═ ❁ 🍃 ๑ 🌷 ๑ 🍃 ❁ ═╯
🤔پرسش
❓آیا واقعا راست است که در اسلام ایستاده شانه کردن مو و یا ایستاده شلوار پوشیدن موجب فقر می شود و مکروه است ❗️❗️
💠پاسخ💠
👌به این نکات در روایاتی اشاره شده است .
🔶امام صادق علیه السلام فرمود :
« زمانی که قصد شانه کردن مو را داشتید ، شانه را به دست راست بگیرید و در حال نشسته موهای خود را شانه کنید »
📚بحار الانوار ج73 ص114
🔷امام کاظم علیه السلام فرمود :
« ایستاده موهای خود را شانه نکن زیرا سبب ضعف روحی می شود و در حالت نشسته شانه کن که سبب تقویت روح و قلب می شود »
📚بحار الانوار ج73 ص115
🔶پیامبر گرامی فرمود :
« ایستاده شانه کردن مو سبب فقر و ناداری و بدهکاری می شود »
📚بحار الانوار ج73 ص117
❕همین مطلب در مورد شلوار پا کردن نیز آمده است .
🔶امام رضا علیه السلام فرمود :
« زمانی که خواستی شلوار پا کنی ، ایستاده پا نکن که سبب ایجاد غم و اندوه و بیماری می گردد»
📚فقه الرضا ص53
🔷پیامبر گرامی فرمود :
« ایستاده شلوار پا کردن سبب ایجاد فقر میشود»
📚جامع الاخبار ص145
📚مستدرک الوسائل ج3 ص314
❓حال فلسفه این احکام چیست ؟ چرا ایستاده شلوار پا کردن و شانه زدن سبب ایجاد فقر و ناراحتی و ...می شود ❕❕
👌برای پاسخ باید توجه داشت که فلسفه همه احکام و جزئیات آن به طور تفصیلی برای ما روشن نیست اما بالاجمال می دانیم که همه احکام الهی تابع مصالح و مفاسد است .
🔷بنابراین اگر چه ما به مصالح و مفاسد احکام آگاهی نداشته باشیم اما باید متوجه باشیم که حتما مصلحتی در آن ها لحاظ شده است .
🔶امام صادق علیه السلام فرمود :
« از آنجایی که می دانیم خداوند حکیم است ، تصدیق می دانیم که تمام افعال و اوامرش از روی حکمت است اگر چه فلسفه آن برای ما روشن نباشد »
📚بحار الانوار ج52 ص91
❗️بنابراین نیازی نیست که حتما بخواهیم فلسفه این احکام الهی را کشف کنیم اگر چه برخی ادعا می کنند که یافته های اخیر علمی کشف کرده است که ایستاده شانه کردن مو سبب وارد شدن صدمه به ریشه مو و ریزش آن می گردد و نشسته شانه کردن باعث بهبود جریان خون و حمایت هورمونی پیاز مو میشود و از ریزش مو جلوگیری می کند .
🗯ریزش مو باعث از بین رفتن زیبایی ظاهری شده و در نحوه نگرش خویشتن و دیگران تاثیر می گذارد که سبب ایجاد پریشانی درونی و دوری از اجتماع می گردد که این دو امر سبب کمتر شده بازده اقتصادی فرد و فقر و ناداری او می شود .
👌نشسته شلوار پا کردن هم سبب وارد شدن فشار کمتری به ستون فقرات می گردد که در نتیجه سبب حفظ صحت و شادابی و نشاط و حضور فعال در اجتماع و کارهای اقتصادی می شود که نتیجه آن شادابی درونی و بی نیازی و دور شدن فقر است .
@hamyanquran