eitaa logo
شهید حمید سیاهکالی مرادی💕
237 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
2.4هزار ویدیو
44 فایل
✨ولادت:،۱۳۶۸/۰۲/۰۴ شهادت:۱۳۹۴/۰۹/۰۵ مزار:گلزار شهدای قزوین ~شرمنده ام.... یک جــان بیشتر ندارم تا در راه ولے عصـر ونائب بر حقـش امـام خامنه اے فـدا کنـــــم✨💫 #√شهیدحمید سیاهکالی مرادی☺️👆🏻 انتقاد!پیشنهاد؟حرفی،سخنی ¿ادمین تبادل @modafeh_chadoor
مشاهده در ایتا
دانلود
🏃‍♂ شهوت عین سگ میمونه و منطق سرش نمیشه… نیاید بشینی با شهوتت بحث کنی…وگرنه شکستت میده…میدونی چرا ؟ چون جذابه ! شهوت جذابه ولی داخلش کثافته!🤢 ولی میشه ازش فرار کرد... تقوا داشتن تو شهوت یعنی مهارت خوب در رفتن… 📌مشکل شما همینه که از دست سگ فرار نمیکنید😒 ➕یکی از بزرگترین چیزایی که تو فرار لازمه اینه که مثلا سرت گرم باشه تا شهوت کمتر سمتت بیاد همین بیکار نبودنم یه جور فرار کردنه دیگه… یا مثلا اینکه میبینی یکی از رو به روت میاد و یهو میری اونور خیابون هم یه جور فرار کردنه… ➕یا نرفتن تو اینستا خودش یه جور فرار کردنه و این فرار کردن خود خود موفقیته🥇 خصلت شهوت زیاده خواهیه… بری سمتش…حتی اگه یکم تحویلش بگیری…پر رو میشه و بازم ازت میخواد بهترین مبارزه با شهوت فرار کردنه🏃‍♂ ➕حواس پرتی خودش میتونه یه فرار باشه…اینکه حواس خودتو پرت کنی... ببینید بچه ها.. شهوت ته نداره… همش ازت میخواد…راضی بشو هم نیست…😒 دیگه کاری باهات میکنه که گریه میکنیا…اما با این حال بازم به کار غلطت ادامه میدی… ببین ؟ تا مهارت فرار کردن رو یاد نگیری و آموزش نبینی این داستان همچنان ادامه داره… ✅هر چقدر فرار کنی قوی تر میشی👊 هرچقدر فرار کنی گناه ضعیف تر میشه✌️
داستان زندگی خانوادگی علامه طباطبایی 🔹 بخش اول ❇️ علامه محمد حسین طباطبایی از بزرگترین علمای صدسال اخیر هستند و کتاب های زیادی در مسائل فقهی و کلامی و فلسفی و تفسیر نوشتن. ایشون در سال 1302 شمسی با دختر یکی علمای بزرگ تبریز ازدواج میکنند. 🌷 نام این خانم قمر السادات هست که یک زن بسیار مومن و فهمیده و حکیم بوده و پدرش از ثروتمندان تبریز محسوب میشده. بعد از دو سال خداوند یه پسری به علامه میده به نام محمد و زندگی این زوج جوان با اومدن این پسر شیرین میشه 🌹 🔸 بعد از اون علامه برای ادامه تحصیل میره نجف و در یک خونه بسیار محقر و این خانم با تمام سختی های اون زندگی میسازه و هیچ گله و شکایتی از علامه نداشته
بخش دوم خود علامه داستان ورودش به شهر نجف رو اینطوری بیان میکنه: 🔸 هنگامی که از تبریز به قصد ادامه تحصیل علوم اسلامی به سوی نجف اشرف حرکت کردم، از وضع نجف بی‏اطلاع بودم، نمی‏دانستم کجا بروم و چه بکنم. در بین راه همواره به فکر بودم که چه درسی بخوانم، پیش چه استادی تلمّذ کنم و چه راه و روشی را انتخاب کنم که مرضیّ خدا باشد، وقتی که به نجف اشرف رسیدم، رو کردم به قبله و بارگاه امیرالمؤمنین(ع) و عرض کردم: یا علی(ع)! من برای ادامه تحصیل به محضر شما شرفیاب شده‏ام ولی نمی‏دانم چه روشی را پیش گیرم و چه برنامه‏ای را انتخاب کنم، از شما می‏خواهم که در آنچه صلاح است مرا راهنمایی کنید. ☢️ منزلی اجاره کردم و در آن ساکن شدم. در همان روزهای اول، قبل از اینکه در جلسه درسی شرکت کرده باشم در خانه نشسته بودم و به مشکلات و آینده خود فکر می‏کردم؛ ناگاه درب خانه را زدند، درب را باز کردم ـ دیدم یکی از علمای بزرگ است.... 🌷 سلام کرد و داخل منزل شد. در اطاق نشست و خیرمقدم گفت. 🌺 چهره‏ ای داشت بسیار جذاب و نورانی. با کمال صفا و صمیمیت به گفتگو نشست و با من انس گرفت و سخنانی بدین مضمون گفت: ✅ کسی که به قصد تحصیل به نجف می‏آید خوب است علاوه بر تحصیل "به فکر تهذیب و تکمیل نفس خویش" باشد و از نفس خود غافل نشود.... 🔶 این را فرمود و حرکت کرد. من در آن مجلس شیفته اخلاق او شدم. سخنان کوتاه و بانفوذ آن عالم ربّانی چنان در دلم اثر کرد که برنامه آینده‏ام را شناختم و تا مدتی که در نجف بودم محضر آن عالم باتقوا را رها نکردم و از محضرش استفاده نمودم. 💥 آن دانشمند بزرگ آیت‏ اللّه‏ العظمی حاج سیدعلی قاضی طباطبایی بود....
بخش سوم: 🔹 زندگی علامه در شهر نجف خیلی سخت بود. بالاخره ایشون تمام عمرشون رو توی تبریز با اون آب و هوای سردش زندگی میکرده و تحمل هوای بسیار گرم نجف واقعا براشون سخت بوده. ⭕️ بعد از چند وقت پسرشون محمد بیمار میشه و چون پزشک مناسبی توی نجف نبوده اون بچه که چشم و چراغ خونه علامه بوده فوت میکنه... این مصیبت خیلی برای همسر علامه سخت میگذره اما ایشون تحمل میکنه و همیشه یار و یاوری همسرش بوده... ❇️ 🔸منزل علامه یه خونه بدون اتاق و فقط یک حال بوده که همون رو هم یه پرده وسطش زده بودند و علامه شاگردانش رو توی همون اتاق درس میداده و زن و بچش اون طرف پرده زندگی میکردن....
بخش چهارم: 🔺 بعد از فوت پسر اولشون خدا دوباره به این زوج جوان یه فرزند دیگه ای میده که اون هم بعد از یک سال از دنیا میره.. 💢 بعد دوباره بچه دار میشن و بچه سوم هم بعد از مدتی از دنیا میره و هر روز مصیبت های این زن بیشتر میشه. 🔸 فرزند چهارم رو که این بانوی بزرگوار باردار میشن یه روز که علامه قاضی منزل علامه طباطبایی دعوت بوده رو میکنه به خانم علامه و میفرماید: 🔹 دخترعمو! این فرزندت باقی خواهد ماند و پسر است و آسیبی به او نخواهد رسید. نامش را عبدالباقی بگذارید تا ان شاءاللّه‏ برایتان بماند... اتفاقا فرزند چهارم علامه باقی میمونه و بعدا منشأ خدمات زیادی میشه. ☢️ هزینه زندگی علامه از مقدار کمی اموال موروثی بوده که از تبریز برای ایشون میرسیده که بعد از روی کار اومدن رضاخان اون مبلغ هم تموم میشه و علامه برای گذران زندگی مجبور به فروختن اثاثیه منزلش میشه تا جایی که دیگه چیزی براشون نمیمونه...
بخش پنجم: ❇️ بعد از مدتی علامه دوباره به تبریز برمیگرده و برای بهتر شدن اوضاع معیشتش به مدت 10 سال مشغول کشاورزی میشه. با اینکه ایشون کوله باری از علم بوده ولی آستین بالا میزنه و کشاورزی و دام پروری راه میندازه... در واقع ایشون میتونه الگویی باشه برای همه عزیزان طلاب که یه بخشی از وقتشون رو برای بهتر کردن معیشتون قرار بدن. 🔹 بعد از چند سال علامه برای ادامه تحصیل و نوشتن کتاب های جدید به قم هجرت میکنه و مجبور میشه در خونه های محقر و زیر زمینی و آب انبار های منازل مردم زندگی کنه. 🔶 در همه این سختی ها کسی که همیشه مراقب حال علامه بود همسر فداکارشون بوده که در مورد ایشون میفرماید: خانم به حدی به من کمک می‏کند که گاه اطلاع از چگونگی تهیه قبای خود ندارم... ✅@IslamLifeStyles
بخش ششم: ❇️ علامه طباطبایی در مورد همسرشون میفرماید: وقتی مشغول تحقیق و پژوهش و یا نگارش بودم با من سخن نمی‏گفت و سعی می‏کرد شرایط آرامی را پدید آورد تا رشته افکارم از هم گسسته نشود و برای اینکه خسته نگردم، رأس هر ساعت در اطاق مرا باز می‏کرد و چای می‏گذاشت و سراغ کار خود می‏رفت. همسر علامه به یکی از شاگردان علامه میفرماید: هنوز هم بین من و ایشان تعارفات مرسوم وجود دارد و حضرت علامه تاکنون با تعبیر سبکی نام مرا نبرده و هرگز اسم مرا به تنهایی نمی‏برد. 🔷 آقای سید عبدالباقی ـ فرزند علامه ـ نقل کرده است: 🌷 علامه در خانه، "مهربان و بدون دستور" بود و هر وقت به هر چیزی نیاز داشت خودش می‏رفت و می‏آورد و چه بسا هنگامی که عیال و یا یکی از اولادشان وارد اطاق می‏شد، ایشان در جلوی پای آنها تمام قامت برمی‏خاست.... بارها اظهار می‏داشت: عمده موفقیتهایش را مدیون‏ همسرش بوده است...
بخش هفتم: دختر علامه میگه: 🔸 مادرم مشکلات را از پدرم پنهان می‌ کرد و معتقد بود حتی یک ساعت اشتغال ذهن پدرم به مسائل زندگی، برای مادر گناه محسوب خواهد شد و تمامی مشکلات زندگی را از پدر پنهان می‌ کردند تا ایشان با خیال آسوده به تحصیل و تدریس بپردازند. من در تمام عمرم عصبانیتی از پدرم ندیدم و این مسئله را مرهون آرامشی هستم که بین پدر و مادرم حکم‌فرما بود. ❇️ دختر علامه در صحبت دیگه ای میگه: خانواده‌ مان هرگز ما را به داشتن حجاب مجبور نکردند و "از روی رفتار پدر و مادرم آموختیم که باید پوشش مناسبی داشته باشیم و به نامحرم نگاه نکنیم". ⚫️ همسر علامه متاسفانه خیلی زودتر از خود ایشون فوت میکنند و علامه که در هیچ صورتی درس و تدریس رو قطع نمیکردند انقدر این اتفاق براشون تلخ بود که چند ماه درسشون رو تعطیل کردند و تا مدت ها از فقدان این بانوی بزرگوار با صدای بلند گریه میکردند... 🌹 ایشون در صحبتی میفرماید که تمام کارهایی که من کردم به خاطر زحمت های این بانو بود و نصف ثوابش برای ایشون خواهد بود... 🌷 برای شادی روح این بانوی با عظمت همگی فاتحه ای قرائت کنیم...
🌺 این مطالبی که تقدیم شد بخش کوچکی از فداکاری های ایشون بود. واقعا زندگی علامه و همسرشون میتونه به عنوان یک الگوی موفق برای همیشه تاریخ ثبت بشه و میلیون ها خانواده با استفاده از این الگو بتونن زندگی خودشون رو به بهترین شکل لذت بخش کنند.
🌻هر روز غذای نذری🌻 شهید سیاهکالی در راستای توسل به اهل بیت در همه امور حتی کارهای عادی و روزمره جدولی را با دست خط خود درست کرده و روی یخچال چسبانده بودند که در آن مشخص کرده بود هر روز از ایام هفته طبخ غذا به نام کدام یک از ائمه باشد مثلا نوشته بودند نهار روز شنبه نذر پیامبر اکرم(ص)، شام روز شنبه نذر امیرالمومنین علی(ع) و... با این کار اعتقاد داشتند هر روز غذای نذر شده به نام ائمه را تناول می کنند.
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
🌷 با یکی از تنهامسیری ها که در لشگر فاطمیون مشغول به خدمت هستند صحبت میکردم. ایشون میفرمودن که خانواده های شهدای فاطمیون وضعیت مناسب معیشتی در این روزهای آخر سال ندارند. اگه میشه کمکی بهشون بشه. ❇️🔸 شما بزرگواران میتونید برای کمک به این عزیزان که نان آور خانوادشون رو در راه دفاع از حرم و امنیت کشورمون از دست دادند هر مبلغی که دوست داشتید رو به شماره کارت زیر واریز بفرمایید👇🏼👇🏼
6037998174624782
به نام فاطمه حسینی ان شالله که از همگی قبول باشه 🌹
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
🔶🔺 یکی از همین خانواده ها رو سراغ دارم که پسرشون چند سال قبل توی سوریه به شهادت رسید. بعد هم به فاصله یک ماه مادر و برادر شهید توی تصادف از دنیا رفتن و الان پدر پیر خانواده و دو تا دخترش زندگی میکنند. بنده های خداخواهرهای شهید برای گذران زندگی خونه های مردم میرن و تمیز کاری میکنند.. واقعا این درست نیست که ماها انقدر راحت و زود خانواده این عزیزان رو فراموش کنیم...
📆رفقااا دقیقا شیش روز به تولد اقا مونده😍 نظرتون چیه به بابامهدی هدیه بدیم؟😌 شاید بگی حاجی هدیه چی میتونیم بدیم؟🤔 ببین تو وقتی میخوای به یکی هدیه بدی به این فکر میکنی چی خیلی خوشحالش میکنه یعنی میگردی و خودتو هلاک میکنی تا یک چیزیو پیدا کنی تا اون رو خوشحال کنه اما...امام زمانمون که قربونش برم 💌 گناه نکردن ما : یعنی ضرر نزدن ما به خودمون خیلی خوشحال میکنه🥰واقعا مثل مامانا میمونن😊 دقت کردی؟ امام میگه همینکه تو خوب و خوشحال باشی و به خودت اسیبی نزنی برا من بهترین هدیس🎁 ای جااانم💓 پس هدیمون ترک گناه باشه... ببینیم کی هدیه ی بزرگ تر و خفن تری به اقا میده معیار خفن بودن کادو میدونی چیه؟ هرچی گناه برات ترکش سخت تر باشه انگار کادویی که به اقا دادی بزرگترو خفن تره😮 چون براش داری سختی میکشی و این سختی خیلی رشدت میده... و این رشد تو اقارو خیلی خوشحال میکنه😍 پس هرچی گناه برات سنگین تر کادوتم سنگین تر و با ارزش تر🎈 💞 😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️
🎊🎁 رفیق درگیر چه گناهی هستی؟! ۱-چت با نامحرم؟ 📵 ۲-رابطه با نامحرم؟👫 ۳-قضا شدن نماز؟ 🤬 ۴-بد دهنی؟ 🤐 ۵-فحاشی؟ 🚫 ۶-زودرنجی؟ 🥺 ۷-زود از کوره در رفتن؟😠 ۸-نگاه حرام؟👀 ۹-خودارضایی؟⛔️ ۱٠-دروغ؟ 🤥 ۱۱-غیبت؟ 👅 ۱۲-بی احترامی به پدر ومادر؟ 🤨 ۱۳-رفیق ناباب؟ 😈 ۱۴-وسواس؟🌊 15-بدبینی؟ و -سایره گناهان... چقدر امام زمان رو دوست دارے؟ همون تعداد بهش هدیه بده 😍 راستی اینجا بگو کادویی که میدی رو تا بقیه بچه ها هم انگیزه بگیرن😍👇 https://harfeto.timefriend.net/16470914603337
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ڪی میخواهیم بفهمیم تنها مشڪل(درد) ما‌،‌نبودن مهدیست...!💔😔
*متن تکان‌دهنده ازحضرت آیت الله العظمی بهجت( قدس سره)* ای انسان ! زمان مرگت پریشان نباش و به جسم با ارزش خود اهتمامی نداشته باش ! چرا که مسلمین کارهای لازم را میکنند : لباسهایت را از تنت درمیاورند ، غسلت میدهند ، کفنت میکنند ، از خانه ات بیرونت میکنند و تو را به خانه ی جدیدت (قبر) میبرند ؛ خیلی ها برای تشییع جنازه ات کارهایشان را تعطیل کرده و حاضر میشوند ؛ از وسایل شخصی ات خلاصی انجام میگیرد. کلیدهایت ، کتابهایت ، کیف و کفشهایت ، لباسهایت ، ... و اگر خانواده ات توفیق یابند شاید آنها را صدقه کنند. مطمئن باش مردم و دنیا بر تو حسرتی نمیخورند. تجارت و اقتصاد ، استمرار می یابد. شغل و وظیفه ی تو به دیگری واگذار میگردد. اموال و دارایی هایت تقسیم میشود و ورثه آنها را تصاحب میکنند. در حالی که تو از "ذره ذره " آنها. حساب گرفته میشوی ! اولین چیزی که از تو ساقط میشود اسمت است لذا وقتی میمیری می گویند : " جنازه ". تو را به نامت صدانمیزنند ! وقتی می خواهند بر تو نماز بخوانند می گویند : " جنازه کجاست؟ ". تورابه نامت صدا نمی زنند! و زمانی که میخواهند دفنت کنند میگویند : " میت را نزدیک کنید ". تو را به اسم صدا نمیزنند. پس مواظب باش ؛ چهره ، اموال ، نسب و قبیله و پست و مقامت تو را نفریبد. چقدر این دنیا بی ارزش است و آنچه پیش رو داریم چقدر عظیم میباشد. بعد از وفاتت ، سه نوع اندوه بر تو خواهد بود : 1- کسانی که شناخت سطحی از تو دارند میگویند : بیچاره ! 2- دوستانت چند ساعت و یا نهایتا چند روز برایت اندوهگین میشوند و سپس به شوخی و خنده های خود میپردازند 3- عمیقترین اندوه و غم داخل خانه خواهد بود. خانواده ات یک هفته ، دو هفته ، یک ماه ، دو ماه و یا نهایتا یک سال غمگین میشوند و سپس تو را در بایگانی خاطرات قرار میدهند ! و اینچنین داستان تو بین مردم تمام میشود و داستان حقیقی ات آغاز می گردد : " آخرت " جمال ، مال ، سلامتی ، فرزندان ، از تو زائل شد. از خانه و کاشانه ات جدا شدی ! و از همسرت نیز ... زندگی واقعی شروع شد. و سؤال اینست : " برای قبر و آخرتت چه آماده نموده ای؟ ". این حقیقتی است که جای تامل دارد. حریص باش بر : " فرائض ، نوافل ، صدقه ی پنهانی ، عمل صالح ، نماز تهجد ... ". شاید نجات یابی ! اگر به وسیله ی این متن برای یادآوری مردم همکاری نمودی ، إن شاء الله اثر این یادآوری را روز قیامت ، در میزان حسنات خود خواهی یافت. " و ذكّر فإن الذكرى تنفعُ المؤمنين : آیه 55 سوره ذاریات و (پیوسته) پند (و تذکر) بده زیرا که بی گمان پند ( و تذکر ) مؤمنان را سود میبخشد ". چرا میت اگر به عقب برگشت داده شود " صدقه" را اختیار میکند؟ چنانچه خدا میفرماید : " رب لولا أخرتني إلى أجل قريب ! فأصدق : آیه 10 سوره منافقون پروردگارا ، اى كاش ( مرگ ) مرا مدت كمى به تاخير مى انداختى ، تا ( در راه تو) صدقه بدهم ". علما فرمودند : "صدقه را ذكر ننمود مگر به خاطر اثرات عظيم صدقه كه بعد از موتش مشاهده مینمايد ! ". پس زیاد صدقه دهید چرا که مؤمن در روز محشر ، زیر سایه ی صدقه ی خود خواهد بود. 🔴 یکی از بهترین صدقات جاریه که میتوانی همین حالا ، آری ، همین حالا انجام دهی اینست که این سخنان را با نیت خالص و جهت رضای الله ،‌ پخش کنی چرا که هر کس بر آن عمل نموده و به نسلهای بعد تعلیم دهد، اجرش به تو نیز خواهد رسید. ان شاءالله ... 🌹🤲🌹
✦ ═════════᪥ꙮ᪥══ ✦ ✦ مرتاض هندی و قدرت عجیب حجت الاسلام صنیعی تهرانی : دوران نوجوانی در محضر سیدعبدالکریم کشمیری بودیم این داستان رو زبان خود ایشون شنیدیم : . ※ آیت‌الله می‌فرمود در هند یه مرتاضی بود، این توانایی رو داشت که اگر اسم شخص و مادرش رو بهش میگفتیم، میتونست بهت بگه که طرف زنده‌ست یا مرده، و کجا دفن شده..!! . ※ ازش چند نفر رو پرسیدیم، کاملا درست جواب داد. مثلا آیت الله بروجردی رو پرسیدیم، گفت: کُم کُم. منظورش قم بود. یعنی قم هستش . پرسیدیم زنده‌ست یا مرده، گفت مرده. [آیت الله کشمیری اهل کشمیر بود و زبان‌هندی رو بلد بود] . ※ این مرتاض این توانایی رو داشت که بفهمه منظور ما چه کسی هست. چون مثلا اسمهای مشترک، زیاد هست، مثلا شاید تو کل دنیا چندهزار شخص وجود داشته باشه که اسمش محمد و اسم مادرش فاطمه باشه.. ولی این شخص میفهمید منظور، چه کسی هست. . ✤ این قدرت رو داشت که شرق و غرب عالم رو ببینه و میگفت شخص و آیا روی خاک هست یا زیر خاک...!! . ✦ آیت الله کشمیری گفت: دیدیم وقت خوبیه ازش درباره امام زمان (عج) بپرسیم ببینیم حضرت کجاست و مرتاض چی میگه. . گفتیم مهدی فرزند فاطمه. مرتاض یکم صبر کرد و گفت چنین کسی رو متوجه نشدم. اونی که منظور شماس این اسمش نیست. ماهم دیدیم اشتباه گفتیم، اسم امام زمان محمد هستش، مهدی لقب حضرته، مادر حضرت مهدی هم باید نرجس بگیم، نه حضرت زهرا(س)...!!! . ✦ به مرتاض گفتیم، محمد فرزند نرجس. ✦ دیدیم مرتاض بعد از چند لحظه مکث، رنگ و روش عوض شد و یکم جا خورد و کمی عقب رفت چندبار گفت این کیه؟ این کیه؟ گفتیم چطور مگه؟ [ تعریفِ داستان که به اینجا رسید، آیت الله کشمیری شروع کرد به گریه کردن ]...!!! . به مرتاض گفتیم این امام زمان ماست. گفت هرجای عالم که رفتم این شخص حضور داشت، همه جا بود. جایی نبود که این شخص نباشه ..!! ✦ ═══════᪥᪥════ ✦
✦ ═════════᪥ꙮ᪥══ ✦ مقابله علامه طباطبایی با مرتاضی هندی آیت الله شبیری زنجانی نقل میکند، 70سال پیش، مرتاضی از هند به قم آمده بود وادعاهای عجیبی داشت.از جمله اینکه میگفت : میتوانم انسان‌ها رو با از زمین بلند کنم ... تعدادی از مردم را بلند کرده بود. . ✦ روزی امام موسی‌صدر به او گفت مرا بلند کن! ما با خود فکر کردیم سید موسی ذکری چیزی می‌گوید و جادوگری این مرتاض را باطل می‌کند. اما مرتاض کمی تلاش کرد و آقا موسی را با سینی حدود یک متر به هوا برد...!! . ※ ما سید موسی صدر را که جوانی نوخط بود، سرزنش کردیم که چرا آبروی ماها را بردی؟ . ※ سید گفت: می خواستم طلسمش را بشکنم. ولی هر چه تلاش کردم گویی مرا بسته بودند و نمی توانستم از روی سینی به زمین بپرم..!!! . . ※ مرتاض را نزد استاد خود علامه طباطبایی بردیم. برخی از ما که جمعی از شاگردان علامه بودیم، ناامید شده بودیم. وارد اتاق علامه شدیم. گفتیم که این مرتاض از هند آمده و کارهای خارق العاده می کند...!! . ※ علامه فرمود: مثلا چه کارهایی؟ گفتیم مثلا انسان را روی هوا بلند می‌کند. هیچ تعجبی در علامه بر انگیخته نشد و فرمودند: . ✦ خب مرا بلند کند، من به نوشتن ادامه میدهم، او کارخودش را بکند..!! . ※ مرتاض مقداری از دم و دستگاهش را درآورد و اورادی خواند ... مدتی کارهایش طول کشید. علامه هم مشغول نوشتن. . ※ مدتی گذشت یک دفعه علامه سر خود را بالا آورد و نگاهی به مرتاض کرد و دوباره سرش را پایین انداخت ... . ※ مرتاض در هم شد اما دوباره ادامه داد. اوراد و اذکاری خواند، اداها و اطواری هم در می‌آورد. . ※ مدتی گذشت دوباره علامه سرش را لحظه ای بالا آورده و نظری به چشمان مرتاض انداخت و دوباره مشغول نوشتن شد ... . ※ مرتاض که آثار ناراحتی و عصبانیت در چهره اش موج می زد باز هم ادامه داد و این بار کارهایش بیشتر طول کشید. . ✦ علامه بار سوم نگاهش را به او دوخت و اندکی طول داد. مرتاض پا شد و وسایل خود را جمع کرد و سراسیمه باحالت فرار بیرون رفت. رفتیم و از وی پرسیدیم چه شد؟ نتوانستی؟ . ※ باعصبانیت گفت من تمام نیروی خود را بکار گرفتم تا روح وی را تسخیر کنم و بعد او را از زمین بلند کنم ولی ایشان نگاهی به من کردند و تمام اورادم باطل شد. به علاوه نفوذ نگاهشان جوری بود که کم مانده بود قبض روح شوم. . ※ دفعه دوم کم مانده بود جان مرا بگیرد. دفعه ی سوم هر چه بلد بودم بکار بردم تا تسخیرش کنم ولی این بار جوری نگاه کرد که انگار کسی میخواهد خفه‌ام کند. این بود که فهمیدم این روح را نمیتوان تسخیر کرد و خیلی عظمت دارد...!! . مرتاض که یکی از پروردگان مکتب امام صادق (علیه السلام) را دیده بود، همان شب از قم رفت و تمام برنامه‌هایش بهم ریخت. منبع، سایت علامه طباطبایی آیت الله شبیری زنجانی ✦ ═══════᪥᪥════ ✦
خاطره از حمید آقا❣ یکبار با حمید آقا داشتیم میرفتیم بیرون که بحث تقلب در امتحانات وسط کشیده شد من گفتم دانشگاه اگه تقلب نکنی اصلا نمیشه....حمید آقا سریع گفتن نباید تقلب کنید مخصوصا تو دانشگاه حتی اگه رد بشی چون تاثیر مدرک روی حقوقتون میاد و حقوقت از نظر شرعی مشکل پیدا میکنه... خودش میگفت بعضی وقتا ماموریت بودم و نرسیدم درس بخونم ولی تقلب نکردم و رد شدم ولی پیش خدا مدیون نشدم.....و دوباره درس رو برداشتم و فرصت کردم بخونم و نمره خوب هم آوردم😔واقعا اون لحظه به نوع بینش حمید جان و تفکرش غبطه خوردم که اینقدر مراقب اعمال و ایمانش هست و مالش پاک پاک هست..... خوشابحالت رفیق نابم 🌹شهید حمید سیاهکالی مرادی
♨️ جبهه‌ی مقاومت فرهنگی «رویین‌دژ»، به مناسبت نیمه‌ی شعبان برگزار می‌کند: 🔴 مسابقه‌ی عظیم فرهنگی «آشنای غریب» 🔴 ⚜ با محوریّت مهدویّت و آخرالزّمان ⚜ 🎁 جوایز ارزنده‌ی این مسابقه، در اوّلین قدم ۲۱ میلیون تومان شامل: 💰 ۱۲ کارت هدیه‌ی یک میلیون تومانی 💰 ۱۲ کارت هدیه‌ی پانصد هزار تومانی 💰 ۱۲ کارت هدیه‌ی ۲۵۰ هزار تومانی(به قید قرعه به کسانی که حداقل نصف نمره‌ی آزمون را کسب کنند) 💎 و ارزشمندترین جایزه‌ی مسابقه که محتوای آن است! ✅ ثبت‌نام در مسابقه و دریافت منبع آزمون از طریق: 🌐 www.zil.ink/ashenaye_gharib ⏰ آخرین مهلت ثبت‌نام: ۱۵ فروردین ماه 📝 تاریخ آزمون: ۱۸ و ۱۹ فروردین مـاه ✳️ آزمون به صورت رایگان، مجازی و تستی 🔺 @RooyinDezh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا صاحب‌العصر و الزمان توصیه‌ی مجرّب از مرحوم آیت‌الله مصباح یزدی برای کسانی که دنبال کنترل نفس خود هستند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🍃 🌹*^شهید محمدرضا طوسی ؛ دایی شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان امیری *🌹 ❣شاخ گلی از جنس نثار روح پاک این دو شهید عزیزمان و همه شهدای گلگون کفن❣
سـلام دردانـہ‌ۍ مـردم💞 امسال سومین سالی بود کہ شما مہمان اهل‌بیت هستین و تصویرتان شده است سین هشتم سفرھ‌هاۍ هشت سین‌مان . . . بہ راستی کہ در این قرن چہ نعمت بزرگی بودی براۍ ما مردم و انقلاب و خدا رو صدهزار مرتبہ شڪر کہ شما را بہ ما مردم هــدیــھ داد😌🌱' تولدت مبارڪ دنیاۍ من❣! |