eitaa logo
شهید حمید سیاهکالی مرادی💕
240 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
2.4هزار ویدیو
44 فایل
✨ولادت:،۱۳۶۸/۰۲/۰۴ شهادت:۱۳۹۴/۰۹/۰۵ مزار:گلزار شهدای قزوین ~شرمنده ام.... یک جــان بیشتر ندارم تا در راه ولے عصـر ونائب بر حقـش امـام خامنه اے فـدا کنـــــم✨💫 #√شهیدحمید سیاهکالی مرادی☺️👆🏻 انتقاد!پیشنهاد؟حرفی،سخنی ¿ادمین تبادل @modafeh_chadoor
مشاهده در ایتا
دانلود
با تو خوشبخت ترین آدم این قافله ام کم نشو دور نشو بی تو جهانم خاليست...🌸 شهیدم 🌷@Hamid_1368313
سلام من سوریه حرم حضرت زینب هستم🌺 این سفر رو هدیه از رفیق شهیدم گرفتم شهید حمید سیاهکالی مرادی ✨ بهم اجازه داده بهش بگم داداش حمید😭😭😭 وقتی کتابشون رو خوندم بی نهایت دلبسته شون شدم و ارادت پیدا کردم همون اوایل آشنایی و رفاقت با شهید ازشون سه تا سفر زیارتی خواستم که برام امضا کنن و واقعا تو این سفرهاباهام باشن مشهد کربلا سوریه مشهد رفتم و وقتی ازشون نشونه خواستم مادرشون رو تو حرم دیدم حالا هم سوریه که اصلا باورم نمی شد و بماند که چجوری قسمتم شد😭و دیروز باز هم وقتی نشونه خواستم بازم مادرشون رو در حیاط حرم خانم حضرت زینب(س)دیدم 😭 خیلی به مادرشون ارادت دارم من خودم ساکن تهرانم اما این شهید اهل قزوین هستن. و اونقدر با معرفت بوده که حتی قسمتم شد ماه رمضان در دیداری که با خانواده شهدا دارن هرماه من و دخترم هم با خانمهای قزوین بریم منزل پدر شهید😭 برگرفته از کانال عنایات شهدا👆
☺😉 💚💌 ~ممنون از شما عزیزان که اینقدر خوبید انشالله بمونید برامون دوستان عزیز☺ همگی با سیدالشهدا🙏
•┄❁ ❁┄• فرستـادن پنج بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در «عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر ‌شهید سیاهکالی مرادی♥️ 🌷 @Hamid_1368313 🌷
کتاب سلام بر ابراهیم ۱ گمنامی🌹 🗣مصطفی صفار هرندی 👇👇👇 💫قبل از اذان صبح برگشت. پيكر شهيد هم روی دوشش بود. خستگی در چهره اش موج می زد. 💫صبح برگه مرخصی را گرفت. بعد با پيكر شهيد حركت كرديم. 💫 ابراهيم خسته بود و خوشحال. می گفت: يك ماه قبل روی ارتفاعات بازی دراز عمليات داشتيم فقط همين شهيد جا مانده بود حالا بعد از آرامش منطقه، خدا لطف كرد و توانستيم او را بياوريم. 💫خبر خيلی سريع رسيده بود تهران. همه منتظر پيكر شهيد بودند. 💫 روز بعد از ميدان خراسان تشييع با شكوهی برگزار شد. 💫می خواستيم چند روزی تهران بمانيم اما خبر رسيد عمليات ديگری در راه است. قرار شد فردا شب از مسجد حركت كنيم. 💫با ابراهيم و چند نفر از رفقا جلوی مسجد ايستاديم. بعد از اتمام نماز بود مشغول صحبت و خنده بوديم. 💫پيرمردی جلو آمد. او را می شناختم. پدر شهيد بود. همان كه ابراهيم، پسرش را از بالای ارتفاعات آورده بود. 💫سلام كرديم و جواب داد. همه ساكت بودند. برای جمع جوان ما غريبه می نمود. 💫انگار می خواست چيزی بگويد لحظاتی بعد سكوتش را شكست و گفت: آقا ابراهيم ممنونم زحمت كشيدی، اما پسرم! 💫پيرمرد مكثی كرد و گفت: پسرم از دست شما ناراحت است!! 💫لبخند از چهره هميشه خندان ابراهيم رفت. چشمانش گرد شده بود از تعجب، آخر چرا!! 💫بغض گلوی پيرمرد را گرفته بود. چشمانش خيس از اشک شد. صدايش هم لرزان و خسته گفت: ديشب پسرم را در خواب ديدم. 💫به من گفت: در مدتی كه ما گمنام و بی نشان بر خاک جبهه افتاده بوديم، هر شب مادر سادات حضرت زهرا سلام الله علیها به ما سر می زد. اما حالا ديگر چنين خبری نيست! 💫پسرم گفت: «شهدای گمنام مهمانان ويژه حضرت صديقه هستند!» 💫پيرمرد ديگر ادامه نداد. سكوت جمع ما را گرفته بود. 💫به ابراهيم نگاه كردم. دانه های درشت اشک از گوشه چشمانش غلط می خورد و پايين می آمد. 💫می توانستم فكرش را بخوانم. گمشده اش را پيدا كرده بود.«گمنامی!» 💫بعد از اين ماجرا نگاه ابراهيم به جنگ و شهدا بسيار تغيير كرد. 💫می گفت: ديگر شک ندارم، شهدای جنگ ما چيزی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و اميرالمؤمنين علیه السلام كم ندارند. مقام آنها پيش خدا خيلی بالاست. 💫بارها شنيدم كه می گفت: اگر كسی آرزو داشته كه همراه امام حسين علیه السلام در كربلا باشد وقت امتحان فرا رسيده. 💫ابراهيم مطمئن بود كه دفاع مقدس محلی برای رسيدن به مقصود و سعادت و كمال انسانی است. 💫برای همين هر جا می رفت از شهدا می گفت. از رزمنده ها و بچه های جنگ تعريف می كرد. اخلاق و رفتارش هم روز به روز تغيير می كرد و معنوی تر می شد. 💫در همان مقر اندرزگو معمولاً دو سه ساعت اول شب را می خوابيد و بعد بيرون می رفت! موقع اذان برمی گشت و برای نماز صبح بچه ها را صدا می زد. 💫با خودم گفتم: ابراهيم مدتی است كه شب ها اينجا نمی ماند!؟ 💫يک شب به دنبال ابراهيم رفتم. ديدم برای خواب به آشــپزخانه مقر سپاه رفت. 💫فردا از پيرمردی كه داخل آشپزخانه كار می كرد پرس وجوكردم. 💫فهميدم كه بچه های آشپزخانه همگی اهل نمازشب هستند. 💫ابراهيم برای همين به آنجا می رفت، اما اگر داخل مقر نماز شب می خواند همه می فهمند. 💫اين اواخر حركات و رفتار ابراهيم من را ياد حديث امام علي علیه السلام به نوف بكالی می انداخت كه فرمودند: 💫«شيعه من كسانی هستند كه عابدان در شب و شيران در روز باشند.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺 پیامبر مهربانی(ص) 💠 هر کس به آنچه خدا روزی اش کرده راضی باشد،از زندگی خود لذت میبرد. ╭─┅══❀💠❀══┅─╮ 🆔 @Hamid_1368313 ╰─┅══❀💠❀══┅─╯
🌿 ‌ خدا مےداند یڪ صلواتے را ڪهـ انسان بفرستد و براۍ میتے هدیہ ڪند چہ معنویتے‌، چہ صورتے، چہ واقعیتے براۍ همین یڪ صلواتــ استــ . . . ! 〖آیت‌الله‌بہجت〗 🌱⌈∞↷ @Hamid_1368313
سلام دوستان انشالله حال دلتون خوب،باشه☺ اگه میشه لطف کنیدبرای شادی روح مرحومه زنداییم صلوات ختم کنید وفاتحه ای بفرستید🙏
☄💣 مکث کن، نفس بکش، اگر باید گریه کنی اینکارو بکن، ولی هیچ وقت نا امید نشو و به راهت ادامه بده. بزرگترین ریسک، ریسک نکردن است! در این دنیا که به سرعت تغییر می کند، تنها استراتژی که شکست را تضمین می کند، ریسک نکردن است. “مارک زاکربرگ” اگر جاده ای پیدا کردید که هیچ مانعی در آن نبود، به احتمال زیاد آن جاده به جایی نمی رسد. “فرانک کلارک” 🌱⌈∞↷ @Hamid_1368313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلت که گرفت بارفیقی درد دل کن که آسمانی باشد این زمینی ها درکار خود مانده اند 🌺 🌷 @Hamid_1368313 🌷
💐ڪی بنگارم غم بی طاقتی ام را اے برده مرا طاقت ایام کجایـــی . . .؟!🍃 🌷🕊 🌷 @Hamid_1368313 🌷
✨🦋 هر کس ز ولایت و ولیّ دور شود همسایه ی دشمن است و منفور شود! پروانه صفت، گِرد ِعلی میگردیم تا دیده ی هر فتنه گری کور شود!✌️ 🌷 @Hamid_1368313 🌷
برگرفته از کانال عنایات شهدا 👇👇 سلام علیکم اول بگم رفیق شهیدم شهید حمید سیاهکالی مرادی هستن،یه سهید بامعرفت مثل همه شهدا یکی دوروزه میرم مسجد یکی از محلات تهران که خانمها ماسک و لباس میدوزن برای کمک 👌 صبح نمیدونم قبل از اذان بود یا بعداز اذان که خواب دیدم مادر این شهید که من به طور عجیبی بهشون ارادت دارم باهام حرف میزنن😢 و من یه درد دلهایی پیششون میکردم که بماند،بعد یه چفبه ای رو یه آقای جوانی آوردن بهم دادن از طرف مادرشهید و....✨ الی آخر خوابم(درست همونطوری چفیه رو جلوم گرفته بودن که خادما پرچم رو جلو افراد میگیرن) صبح همش فکر میکردم این چی بود و دنبال یه دلیل برا خوابم بودم وقتی رفتم مسجد یکی دوساعتی گذشت،مسئول اونجا اومد و گفت بعدازظهر قراره پرچم حرم امام رضا رو بیارن برای کسانی که کارجهادی میکنن شما هم باش😭😭😭 اونجا بود که معنی خوابم یه جورایی دستم اومد البته اون خانم بعدا بهم گفت که اعلام کردن به کسی گفته نشه تا مسجد شلوغ نشه(بخاطر شرایط الان جامعه) اونجا بود که خدارو شکر کردم که داداش حمیدم دوباره معرفت ش رو نشونم دادو این هدیه از امام رضا بهم رسید. شهدا واقعا زنده و حاضرن،کاش ما هم شهیدانه زندگی کنیم😭 التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*رهبر من، آقاے من...* *بهار81سالگیتان مبارڪ 😍* *👌🏻 ۲۴ تیر ماه تاریخ شناسنامه اے* *تولد امام خامنه ای (حفظه الله) استــ و تاریخ دقیق تولد ایشان، ۲۹ فروردین ۱۳۱۸ هستــ .* *به بهانه سالروز تولد حضرتــ آقا:❤️* هر چند همه دوستــ دارند شما را "آقا" صدا کنند ولے ... به جمع دانشجویان که می رسی، قامتــ "استاد" برازنده شماست😌❤️ در میان نظامیان ڪه می آیے، هیبتــ "فرماندهی" تان دل دوستان را شاد و دل دشمنانتان را می لرزاند😏 روز پدر که می آید می شوید مهربانترین "بابا" ی دنیا 💚 روز جانباز که می شود، همه دستــ "جانباز" شما را به هم نشان می دهند ... ۹ دی که می رسد قصه "علی" می شوید در جمل💪🏼 *♥️ راستی اصلا مهم نیستــ تاریخ تولدتان ۲۹ فروردین استــ یا ۲۴ تیر؛ همه اینها بهانه استــ آقاجان!* *بهانه ایستــ ڪه ما یادمان نرود خدا نعمتی چون شما را داده استــ، خدا را برای این نعمتــ شکر می گوییم...* *سلامتی آقا(حفظه الله) صلواتــ 😍 🌷 @Hamid_1368313 🌷
روز🌺 ۱۰۲🍃 به نیابت از شهید هدیه به حضرت زهرا سلام الله 🌷 @Hamid_1368313 🌷
•┄❁ ❁┄• فرستـادن پنج بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در «عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر ‌شهید سیاهکالی مرادی♥️ 🌷 @Hamid_1368313 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 💠 ارادت به از میان شهدای مدافع حرم، بسیاری بودند که ارادات و علاقه قلبی به داشتند. 🌷 همواره تصویر ابراهیم را در جیبش داشت، کتاب را خوانده بود و هر وقت از کنار تصویر او رد می شد سلام میکرد. 🌷 هرطور بود در راهیان نور به کانال کمیل می‌رفت و با ابراهیمش خلوت می‌کرد. 🌷 هرزمان یکی از اساتید دانشگاه که همرزم ابراهیم بود را میدید، از او میخواست چند جمله ای از ابراهیم بگوید. 🌷 که دیگر احتیاج به توضیح ندارد. نام جهادیش را گذاشته بود: ابراهیم هادی ذوالفقاری ابراهیم، تمام زندگی هادی شده بود. 🌷 بیشتر کتابهایی که درباره شهید هادی بود خوانده بود و در کنار مزار یادبودش عکس یادگاری گرفته بود. 🌷 از عاشقان ابراهیم بود. روی برخی داستانهای آموزنده او تمرکز خاصی داشت. 🌷 به عشق ابراهیم هادی، نام جهادی‌اش را سید ابراهیم گذاشت. مرتب کتاب ابراهیم را تهیه می‌کرد و می‌نوشت: «وقف در گردش» و به دیگران می‌داد. 🌷 نیز از شیفتگان ابراهیم هادی بود و هر هفته به مزار این شهید می‌رفت. 🌷 از هم محله‌ای‌های ابراهیم بود، او را الگوی خودش قرار داد و در مسیر ابراهیم قدم برداشت. 🌷 از مسئولان ایرانی فاطمیون نیز عاشق ابراهیم بود. یکی از مسئولان لشکر فاطمیون تعریف می‌کند: برای اوقات بیکاری رزمندگان احتیاج به کتاب داشتیم. تعداد زیادی از کتاب‌ها از جمله «سلام بر ابراهیم» به آنها هدیه شد. بعدها از برکات حضور ابراهیم در جمع مدافعان حرم بسیار شنیدیم و آنها علاقه‌مند به زندگی شهید شدند. 🌷 به کمک دوستانش و به تأسی از هیئت خیمه العباس را راه انداخته بود هرکسی با یک خو گرفت روز محشر از او گرفت 🌷•••{ݪَبخَندِ شُہَدا}••• 🍃|ʝσɨŋ| 🔜 @Hamid_1368313