غم قانع نیست.
هرچه مدارا کنی،ستیزمیکند
هرچه عقب بنشینی،پیش می اید
هرچه خالی کنی،پرمیکند
هرچه بگریزی،تعقیب میکند
چون پروبال دهی اورا،میپرد بسیار
او میبرد،میتراشد،سوراخ میکند
میشکند،میسوزاند،ویران میکند
ودر سرزمین تازه ای ک ساخته خیمه و خرگاه برپا میدارد
غم،جوعِ غم دارد،میبلعد
انسان ک میبینی حتی ب سراسر وجود تو قانع نیست،ازتو فراتر میرود.
حالا فرزند تو افسرده میشود،تنها بخاطر ان که تو افسرده ای
اما اما اما
در عین حال،غم مهارشدنی است
به قدرتی که تو برای سرکوب کردنش به کار میبری،احترام میگذارد.از این قدرت میترسد،عقب مینشیند،مچاله میشود،درخود فرو میرود و کوچک میشود،چون لکه ابری ناچیز،در اسمان پهناور روح تو،کنج دنجی را میپذیرد و التماس میکند بگذار اینجا بمانم،مرا برای روز مبادا نگه دار
شادی مقدس است،اما همیشه به کار نمی اید
محکومم کن،اما اعدامم نکن
انسانِ همیشه شاد،انسان ابلهی است.
روزی ب من نیازمند خواهی شد،روزی ب گریستن،به درخود فرو رفتن،به بریدنو به غم متوسل شدن
مرانگه دار
من اشفته تراز انم که درمحدوده ی معینی ازمکان بگنجم،اشفته تر از انکه در خویش هم بگنجم
از احوالم خبر نداری مُلّا
6.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چ متفاوت و جالب اعتماد ب نفس و توضیح میده
چون بقیه بهت میگن بهترین فرصت زندگیته و زمانت و اصلا از دست نده
و سعی کن خوب ازش استفاده کنی
دچار استرس و اضطراب میشی
الان چیکارکنم
هرکاری میکنی فکرمیکنی کمه
وباید بیشتر از اینا کارکنی
اگه هدفمو پیدا نکنم چی؟
اگه رشته ام بدردم نخوره چی؟