یه فاصله ی یک ونیم ماهه
برای برگشتن خودم به خودم
من ایا همونقدر که میدونم عمل میکنم؟
ایا حرف هام شعاره؟
ایا من همیشه میتونم نظم رو ادامه بدم؟
بالا و پایین شدن هام ازچیه؟
ابن مدت فاصله گرفتم
از همه چی
ار همه کارهام
از همه هدف هام
از همه ی نظم هام
از تمام انچه فکرمیکردم دارمشون
و رها شدم
فکر کردم
و نگاه کردم به خودم
و سبک زندگیم
من از خودم دور شده بودم انگار
من از هامون فاصله گرفنم تا ببینم ایا نسبت به خودم توهم دارم یا واقعیه و عمل دارم؟
با خودم گفتم
تو همونی که فکرمیکنی هستی؟
ایا راهکارهایی که میدی و میتونی انجام بدی یا جواب میدن؟
ودیدم نیستم
من ادم منظمی نیستم
من نمیتونستم هرروز بیدار شم
نتونستم مقابل حال بدم بیاستم و بگم با هرحالی ک میتونی انجامش بده...
نتونستم هرروز ورزش کنم
حتی ورزش و رها کردم ی مدت
رژیمی ک ب خوبی پیش برده بودمش و رها کردم
نتونستم همیشه منظم باشم
اینجا احساس میکردم
نکنه همه ی اون تلاش ها و عادتسازی ها الکی بوده
چرا هیچ کدومش نیست الان
چرا من ول کردم؟
چرا من حالم داره بهم میخوره از این خستگی و با نفس پیش رفتن؟ولی جلوشو نمیگیرم؟
من رفتم توی خودم دنبالش گشتم
اینکه من دنبال چه چیزی هستم؟
ایا دنیال اینکه یه عده ببین من ورزش میکنم و تحسینم کنن؟
یا کتاب دستم میگیرم تا بقیه بگن تو خیلی میفهمی؟
من برای چه چیزی پیش میرم؟
بچه ها
من فهمیدم تا وقتی کار و حرکتت از خودت نباشه نمیتونی توش مستمر باشی
تو برای خودت و برای تنها خودت و یه هدف بزرگتر از خودت اگه حرکت کردی،پیش میری و میتونی که مقاومت کنی
چون از اون نیت بزرگه انرژی میگیری...
من فهمیدم تا وقتی خودمو کوچیک ببیینم کارهای کوچیک انجام میدم
بستگی داره تو خودت رو برای چه چیزی میخوای اماده کنی
برای المپیاد یا برای امتحان مدرسه؟
غایتت تعیین میکنه تو چقدر پیش بری و چقدر باشی...
تو چقدر هستی؟
و تو چقدر میخوای؟
واین قَدر و اندازه،نوع و اندازه ی حرکتمو مشخص کرد
دیدم این مدت چقدر خودمو کوچیک دیدم،چقدر کم خواستم،چقدر فکرکردم من کمم،درحالی که اراده ی جهانی درون تک تک ما هست...
اما ما خودمون رو به اندازه ی غصه های یک روزه کوچیک میکنیم(:
ودرنهایت دیدم مشکل اصلی دراینه که من کیم؟و من چقدرهستم؟
وبرای چه چیزی باید اماده باشم؟
تا به نسبت این حرکتمو بسنجم
وببینم ایا لازمه من سحرخیز باشم و کتاب بخونم و بفهمم یا نه؟؟؟
و درنهایت ما انسانیم
وقدرت دریا ها و آسمان هارو داریم
اما
گاهی هم به اندازه ی یک جوجه ماشینی ضعیف میشیم
بالا و پایین شدن ها جزئی از مسیرمونه
اما باید
باید
باید
مدام برگردیم به خودمون
چک کنیم اوضاع رو
ببینیم درد ازکجا میاد
مسیر من چیه
و دوباره استارت بزنیم...
و من نیز دوباره شروع کردم((((:
و میدونم قراره یجاهایی ضعیف شم
اما میپذیرم خودمو با همه ی بالا و پایین ها
و سعی میکنم ادامه بدم
ودرنهایت از صبر و پیگیری های شما ممنونم((:
بهم حس زندگی میدید همیشه☔️✨
#شروعدوباره