ایتا - -حمراه‍‍ـ

تیغ ابروی علی خم شد و مرحب جان داد
ده قدم مانده به شمشیر دو سر، سر افتاد

61 مشاهده14:10

-حمراه‍‍ـ

با خدا رفت و دم « نَصرُ مِنَ اللّٰه» گرفت
سورۀ فـتـح به جـان در خـیـبـر افتاد

61 مشاهده14:11

-حمراه‍‍ـ

موقع کندن در بود که «یا زهرا» گفت
ناگهان ترس عجـیبی به دل در افتاد

61 مشاهده14:11

-حمراه‍‍ـ

صاحب روز جزا داشت قیامت می‌کرد
حَسَبُ الاَمرِ علی پرده ز محشر افتاد

58 مشاهده14:11

-حمراه‍‍ـ

چاره‌ای جز به درک رفتن و تسلیم نداشت
هرکه با خـشـم الـهـی عـلـی در افتاد

57 مشاهده14:11

-حمراه‍‍ـ

به مناسبت سال روز فتح خیبر-

58 مشاهده14:12

-حمراه‍‍ـ

و حسرت است که شکوفه میزند و رشد میکند ، ریشه میکند و سرطان گونه پخش میشود.
حسرتِ بودنت میان حصارِ دستانِ من،
حسرتِ تنگ درآغوش گرفتنت میان سختی های زندگی؛
حسادت نیست؛ حسرت است..
#دخترمن

55 مشاهده15:20

-حمراه‍‍ـ

یا اباعبدالله؛
آقایِ من:)

53 مشاهده18:52

-حمراه‍‍ـ

هدایت شده از -ᴀʏʏᴇʜ-

می‌گفت؛
اگر به کربلا فکر میکنی، ثواب زیارتش رو می‌بری..
بهش گفتم؛
ثوابش برای شما، من دلم تنگ شده:))..

249 مشاهده21:50

-حمراه‍‍ـ

به قدری دلم برای خاک شلمچه تنگ شده که انگار آخرین بار اونجا گم شدم..

57 مشاهده15:02

-حمراه‍‍ـ

معده درد سمه؛
تموم افکارتو پریشون میکنه ، خوابتو زهر میکنه، اعصابتو خورد میکنه، بیحالت میکنه.
درباره معده درد حرف نمیزنم.

1 مشاهده16:04

-حمراه‍‍ـ

می‌بینی‌زندگیمو ؛.mp3

6.16M

1 مشاهده17:20

مطالب بعدی

پرسش‌ها

قوانین

داغ‌ترین‌ها

چندسکویی